دلاورپاشا، صدراعظم عثمانی در نیمة نخست قرن یازدهم. او اصالتاً کروآت و تربیتشدة دربار عثمانی بود. مدتی سِمَت چاشنیگیر* داشت. سپس، در مصر مقامهای مختلف یافت و پس از بازگشت به استانبول، به مقام چاشنیگیرباشی (سرپرست آشپزخانه سلطنتی) رسید (دلاورزاده، ص67؛ د. ا. د. ترک، ذیل مادّه). دلاورپاشا در 1022 بیگلربیگی* قبرس، در ذیحجة همان سال، بیگلربیگی بغداد و در ذیحجة 1024 بیگلربیگی دیاربکر شد (← ثریا، ج2، ص339؛ د. ا. د. ترک، همانجا). در همین دوره، اصلاحاتی در امور «وقف» و «تیمار» انجام داد. او در محاصرة ایروان، که از دیرباز ایران و عثمانی بر سر آن اختلاف داشتند (← د. ا. د. ترک، ذیل «روان»)، شرکت کرد (همان، ذیل مادّه).دلاورپاشا در 1027 (← همان، ذیل "Osman II") بیگلربیگی رومایلی شد و در لشکرکشی عثمانی به ایران به سرداری خلیلپاشا قیصریلی* و در جنگ پل شکسته (در منابع عثمانی: سراو ساواشی یعنی جنگ سراب؛ ← همانجا)، که به شکست نیروهای متحد عثمانی و خان تاتار انجامید (← اسکندرمنشی، ج2، ص933-936؛ فلسفی، ج5، ص91-95؛ دلاواله ، ص393-399؛ پچوی، ج2، ص366)، شرکت داشت. پس از آن، دوباره بیگلربیگی دیاربکر گردید و در جریان مذاکراتی که به عقد مصالحه بین ایران و عثمانی در صحرای سراو منجر شد (← اسکندرمنشی، ج2، ص936ـ 937؛ نعیما، ج2، ص168-169؛ فلسفی، ج5، ص98ـ 102؛ بلان، ص266ـ 267)، سهم عمدهای داشت (د. ا. د. ترک، ذیل مادّه). دلاورپاشا برای بار دوم، بیگلربیگی بغداد و اندکی بعد برای بار سوم، بیگلربیگی دیاربکر شد و در همین مقام، در جنگ بین عثمانی و لهستان و لشکرکشی عثمان دوم به خوتین در 1030/1621، شرکت کرد (← نعیما، ج2، ص194، 200-202؛ دلاورزاده، همانجا؛ اوزونچارشیلی، ج3، بخش 1، ص130). در پی شکست صدراعظم حسینپاشا در این جنگ، مهر صدارت در ذیقعدة 1030 به دلاورپاشا سپرده شد (حسن بیگزاده احمد ، ج3، ص930-934؛ نعیما، ج2، ص199-202؛ عطائی، ص679؛ اوزونچارشیلی، ج3، بخش 1، ص131-132، بخش 2، ص375). با شکست حملات دیگر عثمانیها به استحکامات لهستانیها، دلاورپاشا، که بهدلیل سازش روسها و لهستانیها با یکدیگر، اساسآ مخالف این جنگ بود، سلطان عثمانی را برای مصالحه با لهستان قانع کرد (د. ا. د. ترک، همانجا) و بدین ترتیب، در 23 ذیقعدة 1030 دو طرف مصالحه کردند (← پچوی، ج2، ص379-380؛ نعیما، ج2، ص205ـ207). در پی ناکامی عثمانیان در این جنگ، که موجب رنجش سلطان از سپاهیانش شد، و برخی وقایع متعاقب آن (← نعیما، ج2، ص209-212؛ پچوی، ج2، ص380- 381)، ینیچریان در 7 رجب 1031 در اعتراض به سیاستهای سلطان بهسوی کاخ وی رفتند (← صولاقزاده محمدهمدی، ص705-706؛ نعیما، ج2، ص214). به فرمان دلاورپاشا، به سوی ینیچریان تیراندازی شد و شماری از ایشان کشته شدند. دلاورپاشا از بیم جان به خانقاه عزیز محمود هُدائی*، بانی طریقت جَلوَتیه*، پناه برد (د. ا. د. ترک، ذیل «عزیز محمود هدایی»)، اما فردای آن روز، براثر پافشاری ینیچریان، سلطان دستور داد وی را از مخفیگاهش بیرون آوردند و بیدرنگ به قتل رساندند (حسن بیگزاده احمد، ج3، ص935ـ945؛ پچوی، ج2، ص382ـ 383).کاروانسرایی در نزدیکی اورفه و کاروانسرایی دیگر در محلی به نام سیدغازی از آثار باقیمانده از دلاورپاشاست (د.ا.د.ترک، ذیل مادّه).منابع: اسکندرمنشی؛ لوسینلویی بلان، زندگی شاهعباس، ترجمه ولیاللّه شادان، تهران 1375ش؛ ابراهیم پچوی، تاریخ پچوی، استانبول 1281ـ1283؛ محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول 1308ـ1315/ 1890ـ1897، چاپ افست انگلستان 1971؛ پیترو دلاواله، سفرنامة پیترو دلاواله: قسمت مربوط به ایران، ترجمه شعاعالدین شفا، تهران 1370ش؛ عمرافندی دلاورزاده، حدیقةالوزرا ذیلی، در عثمانزاده احمد تائب، حدیقةالوزرا، استانبول 1271، چاپ افست فرایبورک 1969؛ صولاقزاده محمدهمدی، صولاقزاده تاریخی، استانبول 1297؛ محمدبن یحیی عطائی، حدائقالحقائق فی تکملةالشقائق در شقائق نعمانیّه و ذیللری، چاپ عبدالقادر اوزجان، استانبول: دارالدعوة، 1989؛ نصراللّه فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، ج5، تهران 1352ش؛ مصطفی نعیما، تاریخ نعیما، استانبول 1281ـ1283؛Hasan Bey-zâde Ahmed, Hasan Bey-zâde tarîhi, ed. Şevki Nezihi Aykut, Ankara 2004; TDVİA s.vv. "Aziz Mahmud Hüdâyî" (by Hasan Kâmil Yılmaz), "Dilâver Paşa" (by Nezihi Aykut), "Osman II" (by Feridun Emecen), "Revan" (by Mustafa Aydın); İsmail Hakkı Uzunçarışlı, Osmanl tarihi, Ankara, vol.3, 2003.