دلاواله پیترو

معرف

سیاح مشهور ایتالیایی در سدة هفدهم/ یازدهم و نویسندة سفرنامه‌ای دربارة ایران، عثمانی و هند
متن
دلاواله، پیترو، سیاح مشهور ایتالیایی در سدة هفدهم/ یازدهم و نویسندة سفرنامه‌ای دربارة ایران، عثمانی و هند. او در 1586/ 994 در خانواده‌ای اشرافی و کاتولیک متعصب در رم به‌دنیا آمد. از کودکی به تحصیل تاریخ و جغرافیا و ادبیات پرداخت. در جوانی، عضو فرهنگستان ادبی ظرفا شد و با شرق‌شناسان مهمی آشنا گردید (د. ایرانیکا، ذیل مادّه).دلاواله که با اصول شهسواری (شوالیه‌گری) آشنا بود، به هواداری از پاپ پائولوی پنجم، داوطلب نبرد با جمهوری ونیز شد، اما کار به صلح انجامید. او با روحیه ماجراجویانه‌اش، در 1611/ 1020 همراه با ناوگان اسپانیا برای مقابله با راهزنان دریایی مدیترانه عازم شمال افریقا شد. پس از ناکامی عاطفی، و به ادعای خودش برای کسب افتخار برای خانواده‌اش، به‌عنوان زائر عازم سفر به فلسطین شد (← دلاواله، ترجمة بهفروزی، ج‌1، ص50، 171ـ172؛ ترجمة شفا، مقدمه، ص‌12؛ نیز د. ایرانیکا، همانجا). در 1613/ 1022، دلاواله عازم مشرق (قلمرو عثمانی) شد. مدتی در قسطنطنیه ماند و در آنجا با یک نقاش جوان هلندی آشنا شد (← ادامة مقاله). در مدت اقامتش در عثمانی، ترکی آموخت (← دلاواله، ترجمة بهفروزی، ج‌1، ص‌29، 50، 176-178). او در 1616/ 1025 به قاهره رسید و از آنجا به فلسطین و سپس به بغداد رفت. در آنجا، با معانی جویری، از پدری نسطوری کاتولیک و مادری ارمنی، ازدواج‌ کرد و در 1617/ 1026، درحالی‌که ایران و عثمانی در جنگ بودند، با همسرش راهی ایران شد (← همان، ج1، ص382-383، 428، 446، 453، 459؛ نیز ← د. ایرانیکا، همانجا). پس از رسیدنشان به اصفهان، به دستور شاه‌عباس اول (حک: 996-1038)، در یکی از منازل وی ساکن شدند. دلاواله حدود یک سال برای ملاقات با شاه‌عباس که در شمال ایران بود، منتظر ماند. در این مدت، مطالبی در وصف اصفهان نوشت. افزون بر آن، به جستجوی کتابهای ارزشمندی مانند قانون ابوعلی سینا پرداخت (← همان، ج‌1، ص‌143، 172، 468ـ469، 535).دلاواله (ترجمة بهفروزی، ج‌1، ص‌528، 531) هدف از سفرش را نخست ارضای حس کنجکاوی و کسب شهرت برای خود، خانواده و سرزمینش و پس از آن، جنگیدن با کفار (سلاطین عثمانی) ذکر کرده‌است. خواستِ او شمشیرزدن به همراه شاه‌عباس ــ که او را حـامی مسیحیـان می‌دانست ــ برضـد عثمانیان بود. دلاواله خود را با اسکندر و هومر مقایسه می‌کرد و در آرزوی شهرتی چون آنان بود (← همان، ج‌1، ص‌363، 619).در زمستان 1618/ 1027، دلاواله برای دیدار شاه‌عباس به فرح‌آباد مازندران رفت و پس از چندی، شاه را در اشرف (بهشهر) دید و با دادن اطلاعاتی دربارة امور نظامی اروپاییان، توجه وی را به خود جلب کرد (← همان، ج‌1، ص‌604، 652، 655ـ656، 662، 672). دلاواله حدود شش سال در ایران ماند. او شاهد حملة عثمانیان به آذربایجان بود. در آن هنگام، به همراه شاه‌عباس در اردبیل به‌سر می‌برد (← همان، ج1، ص744ـ 753، 771، 806). دلاواله در راه بازگشت به اصفهان بیمار شد. پس از بهبود، حدود چهار سال در اصفهان اقامت داشت و پس از آن، تصمیم گرفت از راه هندوستان به ایتالیا بازگردد (← همان، ج1، ص834). ازاین‌رو در 1621/ 1030، از راه شیراز به خلیج‌فارس رفت اما نبرد ایران و انگلستان با پرتغال در هرمز، او را از ادامه سفر بازداشت (← همان، ج2، ص1071، 1127، 1131-1132). در1622/ 1032، همسرش در پی بیماری در میناب درگذشت. دلاواله با زحمت بسیار جسد وی را مومیایی کرد تا در ایتالیا دفن کند. اندکی بعد، خودش نیز دچار تب شدیدی شد و ناگزیر مدتی در لار ماند (← همان، ج2، ص1144-1149). در این فاصله، ایرانیان هرمز را گرفتند و او در ژانویه 1623/ ربیع‌الاول 1032، از راه بندرعباس به سورت رفت (← همان، ج2، ص1168، 1283، 1303). دلاواله حدود بیست ماه در هند سفر کرد و خاطراتش را نوشت. در نوامبر 1624/ صفر 1034، از طریق بندر گوآ به مسقط، سپس به بصره و حلب و از طریق مدیترانه به ناپل رفت و سرانجام در 1626/ 1035، پس از دوازده سال به رم بازگشت (← همان، ج2، ص1283-1499، 1632-1633، 1650، 1693، 1695). دلاواله با گزارشی از مشاهداتش دربارة گرجیان، توجه پاپ را به خود جلب کرد و از ملازمان او شد. تا جایی که پاپ وی را به سرپرستی مبلّغان مذهبی اعزامی به مشرق منصوب کرد (← همان، ج‌2، ص‌1700). دلاواله مدت زیادی در این مقام باقی نماند زیرا در جریان نزاعی، یکی از مستخدمان پاپ را به ضرب شمشیر از پای درآورد و ناگزیر از رم گریخت. هرچند پس از مدتی، با وساطت اطرافیان متنفذش، پاپ وی را بخشید (دلاواله، ترجمة شفا، مقدمه، ص‌17). او بقیة عمرش را به تحقیقات مختلف و تنظیم مکاتباتش پرداخت (← ادامة مقاله).دلاواله در 1652/ 1062 درگذشت و در کلیسای آراچلی کنار همسرش دفن شد. او از ازدواج ‌با ماریا تیناتین (قس ایرانیکا: ماریوچیا)، دختری گرجی که تحت سرپرستی دلاواله و همسرش بود، صاحب چهارده فرزند شده‌بود (دلاواله، ترجمة بهفروزی، ج1، مقدمه، ص13؛ ترجمة شفا، مقدمه، ص16). دلاواله کاتولیکی متعصب بود و پیروان دیگر ادیان را کافر می‌دانست.شهرت دلاواله به‌سبب تألیف سفرنامه‌اش است که در 36 نامه مفصل (هجده‌نامه دربارة ایران) و در سه بخش تنظیم شده‌است. او برخی از خاطرات سفرش را به صورت نامه برای شخصی به‌نام ماریو اسکیپانو به ناپل می‌فرستاد و از وی خواسته بود تا به تدوین آنها بپردازد، اما اسکیپانو موفق به این کار نشد و دلاواله پس از اقامت در رم، خود این کار را به‌انجام رساند (← دلاواله، ترجمة بهفروزی، ج1، مقدمه، ص19ـ23). نامه‌های مربوط به ایران بیش از نیمی از سفرنامه‌اش را شامل می‌شود. دلاواله با نگاهی تیزبین، اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و آداب و رسوم مناطق مختلف را ضبط کرده‌است. او حوادثی را که ناظرشان بوده، ثبت و آنها را با کتابها و رساله‌‌هایی که همراه داشته، مقایسه کرده‌است (همان مقدمه، ص13) و مثلاً اطلاعات دقیقی دربارة قدرت نظامی عثمانیان در جزایر تحت اشغال آنها در دریای اژه داده‌است (ترجمة بهفروزی، ج1، ص198). سفرنامة دلاواله از بسیاری جهات اهمیت دارد. او جزو نخستین سیاحان اروپایی است که سفرنامه دقیقی دربارة سرزمینهای مشرق نوشته‌است. کنجکاوی وی سبب شده‌بود که با درباریان، روحانیان و مردم عادی مناسبات دوستانه‌ای برقرار کند. گزارش او از بیماری شاه‌عباس و نگرانی زینب‌بیگم (عمه شاه) از قتل‌عام خاندان صفوی به‌دست قزلباشان (← همان، ج‌2، ص‌989)، حاکی از مناسبات نزدیک او با دربار است.او به زبانهای ترکی، عربی، فارسی و کلدانی آشنا بود و نگاهی دقیق به معماری و شهرسازی و آثار باستانی مسیر سفرش داشت؛ هرچند، گاه تاریخ را با افسانه درآمیخته‌است (← همان، ج1، ص31-36 و مقدمه، ص17-18؛ ترجمه شفا، مقدمه، ص18). ظاهراً، دلاواله نخستین اروپایی بود که سعی در خواندن خط میخی داشت، هرچند در رمزگشایی آن توفیقی نیافت (← دلاواله، ترجمه بهفروزی، ج‌2، ص‌1093-1094). او تخت‌جمشید را طوری وصف کرده‌است که نقاشی هلندی توانست براساس نوشته‌های وی، آن را به تصویر بکشد (← همان، ج2، ص1087-1099؛ ترجمة شفا، مقدمه، ص14). دلاواله اطلاعات دقیقی از زندگی ایرانیان در نیمه دوم حکومت شاه‌عباس به دست داده، که شامل آداب و رسوم، خوردنیها و آشامیدنیها، سرگرمیها و گیاهان است. او خصوصیات نیک و ناپسند شاه‌عباس را بدون داوری گزارش کرده و از امنیت راهها و سلوک سپاهیان در ایران به نیکی یاد کرده‌است (برای نمونه ← ترجمة بهفروزی، ج‌2، ص‌1043، 1056-1057، 1495، 1716، 1719). تأثیر ایران بر او به حدی بود که در نامه‌ای به دوستش اعلام کرد، متن نامه‌های مربوط به ایران را فاضلانه‌تر و با اسلوبی ادبی خواهد نوشت (← همان، ج1، ص534).سفرنامة وی به صورت نامه‌های متعدد و در سه بخش عثمانی، ایران و هند نوشته شده‌است. نامه‌های مربوط به عثمانیِ وی در 1650/ 1060 و پیش از مرگش به‌چاپ رسید. دو مجلد مربوط به ایران با نظارت چهار تن از پسرانش در 1658/ 1068 و جلد دیگر که دربارة هند و چگونگی بازگشت او به رم بود، در 1663/ 1073 انتشار یافت. سفرنامه پیترو دلاواله نخستین‌بار در سالهای 1658 تا 1663/ 1068ـ 1073 در رم به‌چاپ رسید و پس از آن بارها در ایتالیا تجدید چاپ شد. از این اثر، ترجمه‌های بسیاری شده‌است. ترجمة فرانسة آن به همت دو کشیش کاتولیک انجام گرفت و یک‌بار در سالهای 1662 تا 1664/ 1072ـ1074 در پاریس (موجود در کتابخانة ملی ایران) و بار دیگر در هشت مجلد در 1765/ 1178 در روان به چاپ رسید. این ترجمه در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران موجود است. ترجمة فارسی آن را، که شامل چهار نامه از هجده نامة مربوط به ایران است، شعاع‌الدین شفا در 1348ش چاپ کرد. شفا نقاشیهای نقاش هلندی را، که در ترجمة هلندی شش‌جلدی اثر چاپ شده، در ترجمة فارسی آورده‌است. افزون بر آن، تصاویر دیگری از کتابهای سیاحان اروپایی دیگر به این ترجمه اضافه شده‌است (دلاواله، ترجمة شفا، مقدمه، ص‌19). ترجمة کامل فارسیِ سفرنامه پیترو دلاواله را محمود بهفروزی در 1380ش، در دو مجلد به‌چاپ رساند (برای ترجمه‌های دیگر ← همان، ترجمة شفا، مقدمه، ص20).از دلاواله علاوه بر سفرنامه، تألیفات دیگری به‌جا مانده است که عبارت‌اند از: کتابی دربارة دستور زبان ترکی؛ ترجمه آثاری از فارسی به ایتالیایی دربارة مراسم مذهبی شیعیان، برای آگاهی و استفاده روحانیان مسیحی؛ ترجمه کتابی نجومی به لاتین؛ تألیف )خصوصیات عباس شاه ایران( چاپ‌شده در 1628/ 1037 در ونیز؛ رساله )اطلاعاتی دربارة گرجستان( که در 1627/ 1036 به پاپ تقدیم کرد. این رساله در پایان مجلد هشتم ترجمة فرانسه سفرنامه (ص‌375ـ416) و همچنین، در کتاب )روایتهای چند داستان پرماجرا( به کوشش ملکیسدک تونو (پاریس 1663ـ1672) به‌چاپ رسیده‌است. دلاواله شعر نیز می‌سرود و به موسیقی علاقه داشت و در 1640/ 1050 رساله‌ای در این زمینه تألیف کرد که در کتاب )منشأ ملودرام( به کوشش آنجلو سولرتی (تورینو 1903) به چاپ رسید (همان مقدمه، ص‌21ـ22؛ نیز ← د. ایرانیکا، همانجا).منابع‌: پیترو دلاواله، سفرنامة پیترو دلاواله: قسمت مربوط به ایران، ترجمة شعاع‌الدین شفا، تهران 1348ش؛ همان: سفرنامه‌ی پیترو دلاواله، ترجمة محمود بهفروزی، تهران 1380ش؛EIr., s.v. "Della Valle" (by John Gurney).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 18
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده