دلّالالکتب، سعدبن علیبن قاسمبن علیبن قاسم خَزْرَجی حَظیری، ادیب و شاعر دورة عباسیان در قرن ششم. سال تولدش در منابع ذکر نشدهاست، اما محل تولدش حَظِیَرة، منطقهای در بغداد، است (یاقوت حموی، ج3، ص1349؛ ابنخلّکان، ج2، ص368؛ قس سامی، ذیل «خطیری» که نام وی را در حرف «خ» و با عنوان خطیری آوردهاست). کنیهاش ابوالمعالی است، اما بهسبب اقامت در بغداد به بغدادی نیز شهرت دارد (یاقوت حموی، همانجا) و چون به خریدوفروش کتاب و دفتر اشتغال داشت به وی لقب دلّالالکتب و ورّاق داده شدهاست (عمادالدین کاتب، ج1، قسم شعراءالعراق، جزء4؛ یاقوت حموی، همانجا). در برخی منابع نیز از او با عنوان کُتُبی (کتابفروش) یاد شدهاست (← عمادالدین کاتب، ج1، همان، ص28؛ ابنجوزی، ج18، ص201؛ ابنتغری بردی، ج6، ص68).دلّالالکتب با ابوالقاسم علیبن افلح شاعر، شریف ابوالسعادات شجری، ابومنصور جوالیقی* و ابومحمدبن خَشّاب دوست و همنشین بود. فقه را بر مذهب ابوحنیفه آموخت. او دوستدار خلوت و انقطاع از مردم بود. در سفری بلاد شام را سیاحت کرد، سپس به بغداد بازگشت. میان مردم بغداد فردی شناختهشده بود. او بهسبب برخی بدگوییها مدتی سفر کرد. سپس به بغداد بازگشت و در بیرون از شهر محلی برای عبادتِ خود بنا کرد و مدتی در آنجا ماند و سپس بار دیگر به خریدوفروش کتاب و دفتر پرداخت (یاقوت حموی، ج3، ص1350؛ صفَدی، ج15، ص170). بیشتر اوقات فقط به جمعآوری، تألیف و تصنیف توجه میکرد (عمادالدینکاتب، ج1، همان، ص32). او در 568 در بغداد درگذشت و در مقبرة احمد، باب حرب بهخاک سپرده شد (ابنجوزی؛ ابنخلّکان، همانجاها).دلّالالکتب در نظم و نثر دستی توانا داشت (یاقوت حموی، ج3، ص1349-1350). کتابها، صاحبان و مضامین آنها را خوب میشناخت. شعرش بدیع و گاه پرتکلف و دارای سبکی متین بود. مقطعات وی بیشتر از قصایدش است، بهطوری که هرگاه معنایی به ذهنش میرسید آن را در یک یا دو بیت به نظم میکشید (← عمادالدین کاتب، ج1، همان، ص29، 31ـ32؛ بغدادی، ج6، ص464ـ465).آثار او عبارتاند از: 1) زینةُ الدَّهْر و عُصرَةُ أَهْلِ العصر، مشهورترین کتاب وی، که ذیلی بر دُمْیَةُالقصر ابوالحسن باخرزی* (متوفی 467) است (صفدی، همانجا) که خود ذیلی است بر یتیمةالدهر* عبدالملکبن محمد ثعالبی* (متوفی 429؛ یاقوت حموی، ج3، ص1350). مصنف در این کتاب شرححال بسیاری از شعرای معاصر خود و پیش از آن و اشعار برگزیده ایشان را آورده و برخی از اشعار خود را نیز در آن درج کردهاست (ابنخلّکان، ج2، ص366).2) لُمَحالمُلَح. مصنف در آن به جمعآوری انواع مختلف جناس در آثار نظم و نثر دیگر شاعران پرداخته (صفدی، همانجا) و مجموعهای از اخبار و نکات ظریف ادبی را آورده است (← عمادالدین کاتب، ج1، همان، ص30، پانویس 24). این کتاب دلیل محکمی بر کثرت اطلاعات علمی وی است (ابنخلّکان؛ صفدی؛ بغدادی، همانجاها). صفدی (همانجا) این اثر را تنقیح و تهذیب کرده و حَرمالمَرَح فی تهذیب لُمَحِالمُلَح نامیدهاست.3) الإعجاز فی الأَحاجّی و الأَلْغاز، که یاقوت حموی (همانجا) آن را الإیجاز فی معرفة الألْغاز معرفی کردهاست. سعد آن را برای امیر مجاهدالدین قایماز/ قیماز (متوفی 595) نگاشتهاست. مقدمهای در فنون و اقسام اَلغاز (معماها) دارد که آنها را براساس حروف الفبا مرتب کرده و سپس از هر معما به تفسیر آن و معمایی که در آن باب آمده، پرداختهاست (عمادالدین کاتب، ج1، همان، ص30، پانویس 25). عبدالقادر بغدادی (ج6، ص456) این کتاب را در نوع خود، جامعترین و ارزشمندترین کتاب دانستهاست.4) صفوةالصفوة، حاوی اشعاری از وی در باب حکمت است (صفدی، همانجا).5) کتاب النورُالبادی من کلام العَبّادی در ذکر محاسن کلام دوست و همنشینش عبّادی واعظ، در وعظ.6) الکِلَمالفارقیة فی الکِلَم الالهیة که حاوی سخنان برگزیده شیخمحمد فارقی زاهد است.7) حاطِبُ لَیْل، که متضمن فواید و نوادر است (یاقوت حموی، ج3، ص1349، پانویس 524).علاوه بر این آثار، از سعدبن علی دیوان شعری کمحجم باقیمانده که بیشتر اشعارش مصنوع و متکلف است. قصایدش از جهات مختلف خواندنی است، بهطوری که میتوان برخی از اشعار آن را از طول و عرض خواند، و همچنین ابیاتی دارد که نیمی از آن نقطه دارد و نیمی دیگر بدون نقطه است. همینطور ابیاتی دارد که حروف کلماتش به فاصله یک در میان بدون نقطه است، یا بیتشعرهایی که تمام حروفش بدون نقطه است و ابیاتی که تمام کلماتش مهموز است و نیز ابیاتی که در خواندن آنها لبها بسته نمیشود (یاقوت حموی، ص1350-1351؛ صفدی، ج15، ص170-172). عمادالدین کاتب (ج1، همان، ص33-106) بسیاری از سرودهها، رسائل و نامههای او را آورده و از او مطالب بسیاری را دربارة دیگران نقل کردهاست (برای نمونه← ج1، همان، ص28؛ نیز ← ابنخلّکان، همانجا).منابع: ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ?] 1383[-1392/ ?] 1963[-1972؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابنخلّکان؛ عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانةالادب و لبلباب لسانالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، ج6، ]قاهره[ 1397/1977؛ شمسالدینبن خالد سامی، قاموسالاعلام، چاپ مهران، استانبول 1306-1316/ 1889ـ1898؛ صفَدی؛ محمدبن محمد عمادالدین کاتب، خریدةالقصر و جریدةالعصر، ج1، قسم شعراءالعراق، جزء4، چاپ محمد بهجة اثری، ]بغداد[ 1973؛ یاقوتحموی، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت 1993.