دوبریجه (دوبریچ)، فلاتی در مغرب دریای سیاه. این فلات با مساحت 349،23 کیلومتر مربع، در جنوبشرقی رومانی و شمالشرقی بلغارستان، واقع است و از مشرق به دریای سیاه و از جنوبغربی به دلیاورمان* محدود میشود ()اطلس جامع جهان تایمز(، نقشة 79؛ سزن، ص152؛ نیکورا و اوردا، ص428؛ د.ا.ترک، ج3، ص628ـ629).نام دوبریجه از حدود 758/ 1357 از نام دوبروتیچ (متوفی بعد از 787/1385)، شاهزاده بلغاری، گرفته شدهاست که در دریای سیاه راهزنی میکرد (اوزونچارشیلی، ج1، ص190؛ برای وجوه دیگر نامگذاری ← د. اسلام، چاپ اول، ذیل مادّه).دوبریجه سرزمینی مرتفع است که در سواحل طونه (دانوب) و دریای سیاه از ارتفاع آن کاسته میشود. ارتفاع متوسط این فلات شصت یا هشتاد متر است، مرتفعترین بخش آن کمتر از پانصد متر ارتفاع دارد و نواحی داخلی آن، خشک و کمآب است. بهسبب ماسهای و آهکیبودن خاک آن، آب باران در اعماق زمین ذخیره میشود. بخش رومانیایی آن، شامل دو اقلیم به نامهای طولجی/ تولچا و کنستانتسا است. در بخش بلغاری آن نیز کالیاکرا (دوبریچ) و سلستره/ سیلیسترا قرار دارد (نیکورا و اوردا، همانجا؛ د.ا.ترک، ج3، ص629). شهرهای آن عبارتاند از: مجیدیه، وراچه، چرناوودا/ چرناووده، خرسووه، قلعة ماچین، ایساقچه، طولجی و باباداغی (سامی، ذیل مادّه؛ د.اسلام، همانجا). امروزه بهجز سلستره نام بیشتر شهرهای این منطقه، تغییر کردهاست (← )اطلس جامع جهان تایمز(، همانجا).دریاچههای اصلی این منطقه رازلم/رازیم، زمیکا، سینوئه، باباداغ، سوت گول، تِکیرگول، تاشاوول و گلویتا است که آب برخی از آنها برای درمان بیماریهای پوستی و روماتیسم سودمند است. آب و هوای دوبریجه سرد است، اما بخش جنوبی آن هوای معتدلی دارد. محصولات لبنی آن نیز مشهور است (د.ا.د. ترک، ذیل مادّه؛ )اطلس جامع جهان تایمز(، همانجا).دوبریجه در طول تاریخ، گذرگاه اقوام مختلفی بودهاست. قدیمترین ساکنان آنجا تراکها و گوتها بودند، که بعدها سکاها، ژرمنها، رومانیاییها و هونها نیز وارد آن شدند (د.ا.د.ترک، همانجا). یونانیها در سدة ششم پیش از میلاد بر دوبریجه حاکم بودند. در 340 پیش از میلاد فیلیپ دوم، شاه مقدونیه، و سربازانش دوبریجه را تسخیر کردند ()تاریخ رومانی(، ص55). قلعههای سهگانهای به نام تراجان در دوبریجه قرار دارد که دیوار آن را افسری به نام تراجان در 377 میلادی در زمان والنس، امپراتور روم، بنا کردهاست (بستانی، ذیل «دوبروجه»).در سدههای ششم و هفتم میلادی، رومانیاییها برای دفاع از دوبریجه، در مقابل آوارها و اسلاوها، دیوار دفاعی در قسمت شمالی بنا کردند که بقایای آن موجود است (← آجار، 2011). براساس کتیبههایی که از بلغارها در دوبریجه باقی ماندهاست، در سدههای هفتم میلادی، حاکمان بلغار با عنوان خان در این منطقه حکومت میکردند و تقویم دوازده حیوانی را بهکار میبردند. آنان از سدة سوم تا پنجم هجری، جای امپراتوری روم شرقی را گرفته بودند. از سدة هفتم، قبایل ترکنژاد پِچِنگ (← پچنگها*)، اوغوز (← غز*)، کومان و قپچاق* در این منطقه ساکن شدند. قبایل قپچاق و کومان دین مسیحیت را پذیرفتند و خاندانهای حکومتی تشکیل دادند (اینالجق، ص9؛ د.ا.د.ترک، همانجا).در اوایل سدة هفتم، آسیای صغیر، که تحت سیطرة سلجوقیان روم بود، به تصرف مغولان درآمد. کیکاووس دوم سلجوقی نیز در 659 از ترس مغولها به روم شرقی پناه بردهبود. امپراتور روم شرقی، میکائیل هشتم، در 660 او و تعدادی از چادرنشینها را در شمال دوبریجه مستقر کرد (ابنبیبی، ج1، ص159-160؛ پای، ص282؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). در 699، مغولان گروهی از ترکمانان را از دوبریچه به منطقة آناطولی کوچاندند. ساکنان بهجامانده در دوبریجه، گاگوز/ گوکاوغوز نام دارند که امروز نیز در آنجا سکونت دارند. گویش آنها با زبان آناطولیایی/ آناتولیایی قرابت دارد (اینالجق، ص10).تاریخ انضمام دوبریجه به قلمرو عثمانی بهدرستی مشخص نیست. بنا به گزارش منابع، بخشهای جنوبی سلستره را شیشمان سوم، سلطان بلغار، در 790/1388 به مراد اول واگذار کرد. والی شهر با این واگذاری مخالفت کرد. سیگیسموند، پادشاه مجارستان، برای حمایت از بلغارستان وارد جنگ شد. حاکم اَفلاق (از ایالتهای رومانیایی عثمانی) با استفاده از این وضع، بخش جنوبی دوبریجه را تصرف کرد. در 796 بایزید اول بار دیگر این بخش را به تصرف خود درآورد (اوزونچارشیلی، ج1، ص193؛ سزن، ص162؛ اینالجق، همانجا). دوبریجه بارها میان سلاطین عثمانی و حکمرانان اروپایی دستبهدست شد، تا اینکه سلطانمحمد اول (حک: 816-824) قلعههای دوبریجه را فتح کرد. مدتی نیز این منطقه در تصرف وُیوُدهای (حاکمان) افلاق* و بُغدان* مولداوی بود. از آن زمان بهبعد، دوبریجه بهمدت 460 سال زیر سلطة عثمانی قرار گرفت (اوزونچارشیلی، ج1، ص217؛ د.ا.د.ترک، همانجا).دوبریجه در دورة عثمانیان بارها مورد تعرض قزاقها و حاکمان افلاق و بغدان مولداوی قرار گرفت، تااینکه عثمان دوم (حک: 1027-1030) قزاقها را مغلوب کرد و بر استحکامات دفاعی دوبریجه افزود. دوبریجه در زمان عثمانیان، پل ارتباطی نظامی و اداری این دولت با کشورهای اروپایی بود. مردم آنجا، نیروی درخور ملاحظهای در صف اول جنگها برای دولت عثمانی محسوب میشدند (← اوزونچارشیلی، ج1، ص253). در نتیجة سیاست اسکان دولت عثمانی، بیشتر مردم دوبریجه را ترکان مسلمان تشکیل میدادند، اما مردم شهرهای شمالی آن غالباً مسیحی بودند (د.ا.د. ترک، همانجا). در این دوران، دوبریجه یکی از مراکز فعالیتهای گروههای اهل تصوف بود که وجود زاویه و زیارتگاه باباصاری صالتِق و باباآقیازیلی گواه این مطلب است (قایاپینار، ص88).دوبریجه در سدة دوازدهم/ هجدهم برای مدتی به اشغال روسها درآمد. در جنگ کریمه (1269-1272/ 1853-1856) روسها بار دیگر دوبریجه را تصرف کردند، اما طبق معاهدة پاریس (1272/ 1856) ناگزیر شدند تا کنارههای رود طونه عقبنشینی کنند (کارال، ج5، ص100؛ د.ا.ترک، ج3، ص639؛ نیز ← پاریس*، معاهده). پیش از پایان جنگ هزاران تن از مردم کریمه/ قریم به دوبریجه مهاجرت کردند. با تشکیل ولایت طونه در قلمرو عثمانی در 1281/1864، دوبریجه از لحاظ اداری به آنجا وابسته شد. راهآهن طونه ـ بوغازکوی و دریای سیاه نخستین راهآهنی بود که حکومت عثمانی در قلمرو خود احداث کرد (د.ا.د.ترک، همانجا؛ آکسو، ص16؛ آلبایراق، ص8).در پایان جنگ 1310/1893، براساس عهدنامة برلین، شمال دوبریجه به رومانی و جنوب آن به بلغارستان واگذار شد (کارال، ج8، ص66-67؛ د.ترک، ذیل مادّه). در پی جنگهای دوم بالکان و طی عهدنامة 1331/1913، بخش بلغاری دوبریجه نیز به رومانی واگذار شد، اما بهدلیل فشار آلمانیها در 1319ش/ 1940، براساس عهدنامة دیگری، دوبریجة جنوبی به بلغارستان بازگردانده شد. در فاصله سالهای 1331 (1291ش) تا 1319ش/ 1913ـ1940 حکومت رومانی ترکیب جمعیت را در دوبریجه تغییر داد، اما پس از 1319ش/ 1940 رومانیاییها به دوبریجه شمالی و بلغارها نیز به بخش جنوبی منتقل شدند (د. ا. د. ترک، همانجا). در 1323ش/ 1944، ارتش اتحاد جماهیر شوروی وارد دوبریجه شد و تا 1337ش/ 1958 برای استحکام حکومت کمونیستی تلاش کرد. ازهمینروی، به فعالیت مدارس، محاکم و نشریات ترکی ــ که تا جنگ جهانی دوم (1939ـ1945) همچنان فعالیت داشتندــ پایان داد. این تلاشها تا 1368ش/ 1989 که حکومت کمونیستی رومانی از هم پاشید، ادامه داشت (آکسو، ص12).بخش رومانیایی دوبریجه، حدود یک میلیون تن جمعیت دارد و جمعیت بخش بلغاری آنجا نزدیک به پانصدهزار تن است که اقوام رومانیایی، بلغار*، تاتار*های نوغای* و کریمه، چَرْکَس* و ترک را شامل میشود. بیشتر این اقوام از مهاجران ترک گاگوزند که طی چند قرن از نواحی اطراف دریای سیاه به دوبریجه مهاجرت کردهاند (اوزونچارشیلی، ج1، ص183، پانویس؛ د.ا.د.ترک، همانجا؛ توران، ص44).منابع : ابنبیبی، الاوامر العلائیه فی الامور العلائیه، ج1، چاپ نجاتی لوغال و عدنان صادق ارزی، آنکارا 1957؛ بطرس بستانی، کتاب دائرةالمعارف: قاموس عام لکل فن و مطلب، بیروت 1876ـ1900، چاپ افست ]بیتا.[؛ سامی؛Serkan Acar, "Avarlar", Tarih incelemeleri dergisi, XXVI, no.1 (Jul. 2011); Ali Aksu, "Romanya Türklerinde kültürel durum ve mektep ve aile mecmuası", Cumhuriyet Üniversitesi İlahiyat Fakültesi dergisi, IX, no.1 (Haziran 2005); Mustafa Albayrak, "Osmanlı-Alman ilişkilerinin gelişimi ve Bağdat demiryolu’nun yapımı", Osmanl tarihi araştrma ve uygulama merkezi, no.5 (1994); EI1, s.v. "Dobrūdja" (by Cl. Huart); EI2, s.v. "Dobrudja" (by Halil Inalcik); A history of Romania, ed. Kurt W. Treptow, Iaşi, Romania: The Center for Romanian Studies, 1996; Halil İnalcık, "Giriş Türkler ve Balkanlar", in Balkanlar, İstanbul: Eren, 1993; İA, s.v. "Dobruca" (by Aurel Decei); Enver Ziya Karal, Osmanl tarihi, Ankara, vol.5, 1999, vol.8, 2000; Ayşe Kayapınar, "Dobruca yöresinde XVI. yüzyılda gayr-i sünnî İslamín izleri", Alevilik-Bektaşilik araştrmalar dergisi, no.1 (2009); Vasile Nicoarâ and Maria-Cornelia Urdea, "Dobruja: an European cross-border region", Revista Română de Geografie Politică, XII, no.2 (Nov.2010); Salih Pay, "Rumeli fatihi Osmanlı şehzadesi: Gazi Süleyman Paşa", Uludağ Üniversitesi İlâhiyat Fakültesi dergisi, vol.18, no.1 (2009); Tahir Sezen, Osmanl yer adlar, Ankara 2006; The Times comprehensive atlas of the world, London: Times Books, 2005; Refik Turan, "Tarih içinde Gagauz Selçuklu irtibatı", Türk kültürü ve Hac Bektaş Velî, 39 (2006); TA, s.v. "Dobruca"; TDVİA, s.v. "Dobruca" (by Kemal H. Karpat); İsmail Hakkı Uzunçarışlı, Osmanl tarihi, vol.1, Ankara 2003.