دوالی (جمع دالیه امروزه واریس)

معرف

بیماریِ اتساع مزمن سیاهرگها ناشی از ضعف دریچه‌ها و رکود خون در آنها
متن
دوالی (جمع دالیه، امروزه واریس)، بیماریِ اتساع مزمن سیاهرگها ناشی از ضعف دریچه‌ها و رکود خون در آنها. سابقة بیماری و سعی در شناخت و درمان آن بسیار کهن است، چنان‌که یعقوب کشکری (پزشک اوایل سدة چهارم؛ ص‌538) به ذکر این بیماری در فصول بقراط اشاره کرده‌است. دوالی را بیماری پیران، کشاورزان، باربران، پیکها و کسانی دانسته‌اند که زیاد سرپا می‌ایستند، ازجمله کسانی که در حضور شاهان می‌ایستادند (← اخوینی بخاری، ص‌578؛ زهراوی، ص‌595؛ نیز ← ابن‌سینا، ج‌2، کتاب 3، ص‌1705؛ جرجانی، 1345ش، ص‌525؛ همو، 1355ش، ص‌573؛ ابن‌ازرق، ص‌163).بر اساس طب قدیم ــ که بیماریها را ناشی از به‌هم‌خوردن تعادل اخلاط می‌دانستندــ عامل دوالی نیز، چون داءالفیل*، از ازدیاد و فساد خلط سیاه (سودا) یا بلغم در خون دانسته شده و در آثار پزشکی دورة اسلامی اغلب همراه با داءالفیل وصف شده‌است (← رازی، ج‌11، ص‌281-282؛ ابن‌سینا، همانجا؛ جرجانی، 1345ش، ص‌526؛ همو، 1355ش، همانجا؛ انطاکی، ج‌2، ص‌101). ابن‌سینا (ج‌2، کتاب 3، ص‌1398) و جرجانی (1355ش، همانجا) ناتوانی سپرز (طحال) را از اسباب اختلال از خلط سودایی دانسته‌اند. رازی (ج‌11، ص‌282)، ابن‌سینا (ج‌2، کتاب 3، ص‌1705)، جرجانی (همانجا) و ابن‌نفیس (ص‌265) اتساع رگها بر اثر جریان (نزول) خون سالم یا غلیظ را هم از سببهای ممکن دوالی ذکر کرده‌اند.در درمان بیماری سه شیوة پاکسازی، فصدکردن، و جراحی (دستکاری) را به‌کار می‌بردند. در همة منابع موجود، برای درمان بیماری بر خوردن و آشامیدن آنچه از میزان سودا در بدن می‌کاهد، مالیدن داروهای خاص، باندپیچی پای بیمار، راه نرفتن و نایستادن، توصیه کرده‌اند (← اخوینی بخاری، ص‌578- 579؛ رازی، ج‌11، ص‌281؛ ابن‌سینا، ج‌2، کتاب 3، ص1705- 1706؛ جرجانی، 1345ش، همانجا؛ ابن‌زُهر، سفر2، ص370؛ ابن‌نفیس، ص‌266؛ ابن‌ازرق، همانجا؛ انطاکی، ج‌2، ص‌101-102). جرجانی (1355ش، همانجا) تأکید کرده‌است که پیش از دستکاری نخست باید تن از خلط زاید پاک شود.جالینوس و نیز رازی، که سخنان وی را نقل کرده‌است، فصدکردن رگِ باسِلیق را در درمان دوالی توصیه کرده‌اند (← رازی، همانجا)؛ جرجانی نیز (1345ش، همانجا) همین را گفته‌است. در مورد نحوة اجرای آن بر شکافتن رگ از درازا، نه از پهنا یا اریب، تأکید شده‌است (← رازی، همانجا؛ ابن‌سینا، ج‌2، کتاب 3، ص‌1706؛ جرجانی، 1355ش، همانجا). به گفتة اخوینی بخاری (ص‌578)، نباید رگ بزرگ را بشکافند. او ظاهراً شاهد مرگ چند نفر به‌سبب شدت خون‌ریزی ناشی از این عمل بوده‌است.زهراوی (ص‌595ـ599)، علاوه‌بر فصدکردن رگ باسلیق، بریدن و بیرون‌آوردن تمام رگ مبتلا را توصیه و شیوة آن را نیز تقریباً‌ مبسوط بیان کرده و تصویر نیشتر و قلاب لازم برای این عمل را هم آورده‌است. زهراوی (ص‌439) همچنین شیوة درمان فتق همراه با دوالی را شرح داده‌است.منابع : ابن‌ازرق، تسهیل‌المنافع فی‌الطب و الحکمة، بیروت : المکتبة‌الشعبیة، ]بی‌تا.[؛ ابن‌زُهر، کتاب‌التیسیر فی‌المداواة و التدبیر، چاپ میشیل خوری، دمشق 1403/1983؛ ابن‌سینا؛ ابن‌نفیس، الموجز فی‌الطب، چاپ عبدالکریم غرباوی، قاهره 1418/1997؛ ربیع‌بن احمد اخوینی بخاری، هدایة‌المتعلمین فی الطب، چاپ جلال متینی، مشهد 1371ش؛ داوودبن عمر انطاکی، تذکرة اولی‌الالباب و الجامع للعجب‌العجاب، چاپ علی شیری، بیروت 1411/1991؛ اسماعیل‌بن حسین (حسن) جرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، چاپ عکسی از نسخه‌ای خطی، چاپ علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران 1355ش؛ همو، کتاب الاغراض‌الطبیة والمباحث‌العلائیة، عکس نسخه مکتوب در سال 789 هجری محفوظ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، تهران 1345ش؛ محمدبن زکریا رازی، کتاب‌الحاوی فی‌الطب، حیدرآباد، دکن 1374-1393/ 1955-1973؛ یعقوب کشکری، کتاب کنّاش فی‌الطب، چاپ علی شیری، بیروت 1414/1994؛Khalaf ibn ‘Abbās Zahrāwī, On surgery and instruments a defintive edition of the Arabic text with English translation and commentary by M. S. Spink and G. L. Lewis, London 1973.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 18
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده