دَنقَلی (جمع آن دناقِل)، اتحادیهای از قبایل ساکن در شاخ افریقا، در ساحل غربی دریای سرخ (بحر احمر*). این اتحادیه، بهصورت کوچرو و روستانشین، در منطقۀ دَناقل ساکن بودهاند که محدودۀ وسیعی در حاشیۀ مغرب دریای سرخ از بندر زولا در مشرق اریتره * تا بخشهایی از کشور جیبوتی* را دربرمیگیرد (← هارتمان، ص260؛ لویس، ص28ـ29، نقشه؛ )اطلس جامع جهان تایمز(، نقشۀ 33، 87؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). در واقع امروزه سکونتگاه دناقل بخشهایی از کشورهای جیبوتی، اتیوپی و اریتره است (← )اطلس جامع جهان تایمز(، همانجاها؛ نیز ← شین و افکانسکی، ص11؛ کانل و کیلیون، ذیل "Afar (Arabic: Danakil)". ظاهراً واژۀ دنقلی برگرفته از نام دَنقَل بدوی (رهبر دناقل) است (آیزنبرگ ، صIII). برخی محققان اجداد دناقل را از ساکنان شهر باستانی اکسوم در شمال حبشه* (اتیوپی) دانستهاند (← کانل و کیلیون، همانجا). برخی نیز دنقلی را واژهای عربی میدانند که عربزبانان به این قبایل دادهاند و دناقل بیشتر خود را عَفَر مینامند (← پریچارد، 1848، ص561؛ کانل و کیلیون، همانجا؛ یاسین محمد یاسین، ص41). عفر در لغت به معنای خاک و غبار و انسان بدوی و خشن است (ابنمنظور، ج9، ص282ـ283؛ نیز ← هارتمان، ص257). بهنظر میرسد عفر، علاوه بر دلالت بر خصوصیات ظاهری و خشونت این مردم، برگرفته از نام بخشی از محل سکونت آنان در بیابانی به همین نام باشد که پستترین و گرمترین قسمت منطقۀ دناقل و یکی از گرمترین نقاط جهان است (تریمینگام، ص171؛ میدلتون، ص69، 136ـ137؛ برای تفصیل بیشتر دربارة عفر ← هیوز، ص167ـ168؛ شین و افکانسکی، ص13).ویژگیهای جسمی دَنقلیها شبیه دیگر اقوام مشرق افریقا همچون سومالیها و بِجَه* بوده و رنگ پوستشان تیرۀ روشن است (هارتمان، همانجا؛ نیز ← پریچارد، 1837، ج2، ص159). زبان رایج دنقلیها، کوشی* شرقی، از شاخۀ زبانهای حامی (افریقا و آسیایی) جنوبی، و شبیه زبان ساهویی (زبان قبایل مغرب و جنوب زولا) با گویش عفری است که گاه به آن کفر ـ اف نیز میگویند (← لویس، ص39؛ د. اسلام، همانجا؛ شین و افکانسکی، ص11؛ کانل و کیلیون، همانجا). کارل ویلهلم آیزنبرگ (متوفی 1281/ 1864) مبلّغ پروتستان و زبانشناس آلمانی در اتیوپی (← (دایرةالمعارف اتیوپی( ، ذیل "Isenberg, Carl Wilhelm")، لغتنامهای انگلیسی به دنقلی و برعکس بههمراه مقدمهای دربارة این زبان تنظیم کرد که «جمعیت تبشیری کلیسا» آن را در 1256/ 1840 در لندن بهچاپ رساند.بهسبب وسعت قلمرو این اتحادیه، دناقل به دو بخش قبایل شمالی و جنوبی تقسیم شده و در مجموع چهار شاخه (سلطنت) داشتهاند: تاجوره و رحیتو در جیبوتی کنونی، و اواسا و بیرو یا بیلول در اتیوپی (آیزنبرگ، صVII؛ اولسون، ذیل "Afar"؛ نیز ← شین و افکانسکی، همانجا). هر شاخۀ خود سلطان مستقلی داشت که وظیفۀ اصلی وی، علاوه بر حمایت از قبیله، میانجیگری بین افراد بر سر مشکلات تقسیم آب و چراگاه بود (اولسون، همانجا). این چهار شاخۀ اصلی خود به قبایل گوناگون تقسیم شدهاند که مهمترین آنها عبارتاند از: داهیملا، داموهیتا، هدارم یا هادرمو، بللسسوا و دو گروه کوچکتر آنکالا و دوننا (کانل و کیلیون، همانجا؛ برای تفصیل بیشتر ← سالت، ص3؛ پریچارد، 1837، ج2، ص158).بهطور دقیق مشخص نیست که اعضای این اتحادیه از چه زمانی اسلام آوردهاند، اما بهنظر میرسد آنان از اولین قبایل ساکن در مشرق افریقا بودند که اسلام را پذیرفتند و مسلمانشدن آنان به پیش از قرن نهم بازمیگردد (تریمینگام، ص30؛ کانل و کیلیون، همانجا). احتمالاً همین امر سبب کشمکشهای بسیار مسلمانان دنقلی با مسیحیان اتیوپی (حبشیان) بهویژه در قرن دوازدهم بودهاست (اولسون، همانجا). بهرغم سابقۀ دناقل در اسلام و رواج مذهب شافعی و نیز تصوف در میان آنان، برخی از آنان همچنان مسیحیاند (← آیزنبرگ، صVIII؛ اولسون، همانجا؛ شین و افکانسکی، ص12).از گذشته، بیشتر اعضای این قبیله بدویانی چادرنشین بودهاند که ظاهراً تا پیش از قرن دوازدهم، شغل اصلیِ آنان دامپروری، ماهیگیری، کشاورزی محدود، تجارت، و راهنمایی تاجران برده عرب بود که از طریق دریای سرخ به تجارت برده میپرداختند (آیزنبرگ، صX؛ د.اسلام؛ اولسون، همانجاها). اما با راهاندازی راهآهن میان آدیسآبابا* و شهرهای جیبوتی، دناقل خود به تجارت پرداختند و از طریق راهآهن، اجناس و مواد غذایی همچون پوست، گوشت و شیر را در شهرها بهفروش رساندند (اولسون، همانجا). امروزه در کنار چادرنشینان دامپرور، برخی از دنقلیها در روستاها ساکناند و اندکی به کشاورزی هم میپردازند. در برخی از این روستاها، مراکز پلیس و بازار نیز احداث شدهاست. از دیگر فعالیتهای کنونی دنقلیها استخراج نمک (← د.اسلام؛ شین و افکانسکی؛ کانل و کیلیون، همانجاها) و تجارت خارجی محدود در بندر کوچک بیلول، در چهل کیلومتری شمالغربی بندر عصب (یکی از بندرهای مهم در جنوبشرقی اریتره) است (مالته ـ برون، ج2، ص485؛ پانکهورست، ص109، 384).با اشغال اتیوپی و اریتره در میانۀ سدۀ سیزدهم، منطقۀ عفر جزو مستعمرات آنان شد (کانل و کیلیون، همانجا؛ نیز ← د.اسلام، همانجا) و طبق تقسیمات آن زمان، از 1269ش/ 1890 تا 1331ش/ 1952 منطقۀ سکونت دنقلیها بین اریتره (با حاکمیت ایتالیا تا 1320ش/ 1941 و سپس بریتانیا تا 1331ش/ 1952) و اتیوپی تقسیم شد (کانل و کیلیون؛ د.اسلام، همانجاها). مدتی برخی از رؤسای دناقل از استعمارگران اطاعت کردند، اما دیری نپایید که برای بهدستآوردن استقلال و آزادی خود، گروههای سیاسی و جنبشهایی را تشکیل دادند (← کانل و کیلیون، همانجا). با استقلال اریتره از کشور اتیوپی در 1372ش/ 1993، منطقۀ دناقل با نام استان (محافظه) دناقل (دَنکالیا) یکی از استانهای هشتگانۀ کشور اریتره شد (← الجهاد الارتری، ]ص3 مقدماتی[، نقشه؛ )اطلس جامع جهان تایمز(، نقشه 87). از چهار شاخۀ اصلی نیز سلطاننشین بیلول و بخشی از رحیتو در کشور اریتره قرار گرفت (شین و افکانسکی، ص11).در چند دهۀ اخیر، بهویژه تا پیش از استقلال کشور اریتره، دنقلیها علاوه بر مشکلاتی چون قحطی و خشکسالی، دچار درگیریهای داخلی در شاخ افریقا، بهویژه میان دولت مرکزی اتیوپی و جداییطلبان اریتره و کشمکشهای اتیوپیاییها و سومالیها در منطقۀ اوگادن، بودند (اولسون، همانجا). در پی این مشکلات و نیز اوضاع محیطی نامساعد، اکنون سطح زندگی دنقلیها نامطلوب است و تقریباً به خدمات بهداشتی و درمانی دسترسی ندارند. در منابع غربی، بیشتر آنان را بدگمان و بیثبات، بیرحم و حتی وحشی وصف کردهاند (برای نمونه ← بیک ، ص187؛ پریچارد، 1848، ص565؛ هارتمان، ص260ـ261؛ تریمینگام، ص172؛ د.اسلام، همانجا؛ شین و افکانسکی، ص13). امروزه جمعیت دناقل حدود دو میلیون تن است که علاوه بر ساکنان کشورهای اتیوپی (با حدود بیش از یکمیلیون تن از دناقل)، اریتره (با حدود شصتهزار تن از دناقل) و جیبوتی (حدود نیمی از جمعیت این کشور یعنی حدود 000،450 تن دنقلیاند)، هزاران تن از آنان به شبهجزیرۀ عربستان مهاجرت کردهاند (شین و افکانسکی، ص11؛ )آمار جمعیت جهان در 2009 از صندوق جمعیت سازمان ملل متحد(، ص87؛ )دایرةالمعارف مردم افریقا و خاورمیانه(، ذیل "Afar (Danakil)"؛ کانل و کیلیون، همانجا).منابع: ابنمنظور؛ الجهاد الارتری: قراءة فی طریق التغییر، سودان: حرکة الجهاد الاسلامی الارتری، 1421/2000؛ روبرت هارتمان، الحبشة و المناطق الساحلیة الشرقیة الاخری من افریقیا، الترجمة عن الالمانیة برهان شاوی، ابوظبی 1425/2004؛Charles Tilstone Beke, "British embassy to Shoa", The Westminster review, XLI (Mar.-Jun. 1844); Dan Connell and Tom Killion, Historical dictionary of Eritrea, Lanham, Md., 2011; Encyclopaedia Aethiopica, vol.3, Wiesbaden: Harrassowitz, 2007, s.v. "Isenberg, Carl Wilhelm" (by Donald Crummey - Wolbert Smidt); EI2, s.v. "Danḳalī" (by S.H. Longrigg); Encyclopedia of the peoples of Africa and the Middle East, ed. Jamie Stokes, New York: Facts On File, 2009; Ralph H. Hughes and Jane S. Hughes, A directory of African wetlands, Gland, Switzerland, 1992; Carl Wilhelm Isenberg, A small vocabulary of the Dankali language, London 1840; Herbert S. Lewis, "The origins of the Galla and Somali", The Journal of African history, vol.7, no.1 (Mar. 1966); M. Malte-Brun, Universal geography, or, a description of all the parts of the world, on a new plan, according to the great natural divisions of the globe, vol.2, Philadelphia 1827; Nick Middleton, Deserts: a very short introduction, New York 2009; James S. Olson, The peoples of Africa: an ethnohistorical dictionary, Westport, Conn. 1996; Richard Pankhurst, The Ethiopian borderlands: essays in regional history from ancient times to the end of the 18th century, Lawrenceville, N.J. 1997; James Cowles Prichard, The natural history of man, London 1848; idem, Researches into the physical history of mankind, vol.2, London 1837; Henry Salt, "Voyage to Abyssinia", The Monthly review, or, Literary journal, LXXVI (Jan. 1815); David H. Shinn and Thomas P. Ofcansky, Historical dictionary of Ethiopia, Lanham, Md. 2004; The Times comprehensive atlas of the world, London: Times Books, 2005; J. Spencer Trimingham, Islam in Ethiopia, London 1952; UNFPA state of world population 2009: facing a changing world, women, population and climate, ed. Richard Kollodge, [NewYork] 2009; Yasin Mohammed Yasin, "Political history of the Afar in Ethiopia and Eritrea", Afrika spectrum, no.42 (2008).