جنگ دندانقان. جنگ میان غزنویان* و سلجوقیان* در 431، که منجر به شکست قطعی سلطانمسعود غزنوی* و روی کار آمدن سلجوقیان شد.در رجب 428، چَغْریبیگ سلجوقی پس از شکستدادن سُباشیتَکین، سردارِ مسعود غزنوی، مرو را تصرف کرد (حسینی، ص6ـ9؛ ابناثیر، ج9، ص480ـ481). ناتوانی حاکمان غزنوی در برابر تاختوتازهای ترکمانان سلجوقی نارضایتی مردم را برانگیخت. بهطوریکه اهالی باوَرد (گردیزی، ص436؛ محمدبن منوّر، بخش 1، ص156ـ157) و گروهی از سپاهیان و درباریان مسعود، همچون یوسف و علی قریب، به اردوی سلجوقیان پیوستند (بیهقی، ص755ـ756).در شعبان 429، به فرمان مسعود، سباشی برای پسگرفتن مرو به جنگ چغریبیگ رفت، اما بهسختی شکست خورد و طوس هم بهدست سلجوقیان افتاد (همان، ص717ـ 718؛ ابناثیر، همانجا). پس از این شکست، طغرلبیگ (برادر چغریبیگ) به نیشابور تاخت و با استقبال بزرگان شهر مواجه شد و در کاخ غزنویان با عنوان سلطان معظم بر تخت نشست (ابناثیر، ج9، ص481). اندکی بعد، هرات نیز به تصرف سلجوقیان درآمد (میرخواند، ج4، ص251). در این هنگام، تمام خراسان بهجز بلخ در دست سلجوقیان بود (← بیهقی، ص751ـ753؛ ابناثیر، ج9، ص458).تصرف گوزگانان و خطر حمله به بلخ و فزونی قدرت سلجوقیان، سلطانمسعود را بر آن داشت تا برای سرکوب آنان حملهای تدارک ببیند (← بیهقی، ص748ـ753). در رمضان 430، سپاه سلطانمسعود لشکریان سلجوقی را شکست داد و مرو را پس گرفت (گردیزی، ص435؛ میرخواند، ج4، ص250ـ253). او در صفر 431، در رأس سپاهی بهسوی نیشابور رفت تا از پیوستن طغرل و چغری جلوگیری کند، اما طغرل که پیش از آن نیشابور را ترک کرده بود، خود را به برادرش در ابیورد و نساء رساند (بیهقی، ص802ـ805). سلطانمسعود مدتی را در نیشابور گذراند و سپس برای آزادکردن مرو که سلجوقیان بار دیگر آن را تصرف کرده بودند، به آن سو روانه شد. او در میانۀ راه در دندانقان با سپاهیان سلجوقی روبهرو شد (بیهقی، ص833ـ834). مودود، پسر سلطانمسعود، در این جنگ دوشادوش وی میجنگید و سپاهیان غزنوی را به ادامه جنگ تهییج میکرد (همان، ص835؛ باسورث، 1963، ج2، ص21)، اما کمبود آب و آذوقه از سویی و پیوستن برخی از سپاهیان و غلامان غزنوی به سلجوقیان، سپاه سلطانمسعود را تضعیف کرد. سرانجام بهرغم برتری جنگافزارهای غزنویان، در 8 رمضان 431، سلطانمسعود بهسختی شکست خورد و به غزنه گریخت و سلجوقیان خراسان را تصرف کردند (← بیهقی، ص817، 829ـ841؛ گردیزی، ص436ـ437؛ فخرمدبر، ص267ـ268). آنان با کمک دهقانان ایرانی، خبر پیروزی خود را به همۀ مناطق فرستادند و سپس، طغرلبیگ و چغریبیگ و برادرشان موسی یَبغو قلمرو غزنویان را بین خود تقسیم کردند (بیهقی، ص843ـ844؛ ظهیری نیشابوری، ص17). شکست غزنویان در این جنگ قلمرو ایشان را به مشرق خراسان محدود کرد (← ظهیری نیشابوری، همانجا). تعداد سپاهیان سلجوقی در جنگ دندانقان شانزدههزار سوار کارآزموده و دوهزار نیروی کمتجربه تخمین زده شدهاست (باسورث، 1968، ص22).سلطانمسعود چند تن از سردارانش را مسئول شکست دندانقان میدانست. ازاینرو، علی دایه، سباشی و بَکتُغدی* را پس از مصادرل اموالشان به بند کشید، که هر سه در یک روز درگذشتند. سلطانمسعود، مودود را به امارت بلخ منصوب کرد و خود برای جمعآوری سپاه بهسوی هندوستان رفت اما اندکی بعد کشته شد (گردیزی، ص437ـ440). فخر مدبر (ص268) از گرز چهلمَنی، سلاح مخصوص مسعود، یاد کردهاست که در جنگ دندانقان از آن استفاده کرده بود.منابع: ابناثیر؛ ابراهیمبن محمد اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمۀ فارسی قرن پنجم/ ششم هجری، چاپ ایرج افشار، تهران 1368ش؛ بیهقی؛ علیبن ناصر حسینی، کتاب اخبارالدولة السلجوقیة، چاپ محمد اقبال، بیروت 1404/1984؛ ظهیرالدین ظهیرینیشابوری، سلجوقنامه، تهران 1332ش؛ محمدبن منصور فخر مدبر، آدابالحرب و الشجاعة، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران 1346ش؛ عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران 1363ش؛ محمدبن منوّر، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران 1366ش؛ میرخواند؛Clifford Edmund Bosworth, The Ghaznavids: their empire in Afghanistan and Eastern Iran 944-1040, Edinburgh 1963; idem, "The political and dynastic history of the Iranian world (A. D. 1000-1217)", in The Cambridge history of Iran, vol.5, ed. J. A. Boyle, Cambridge 1968.