بَمپور ، بخش و رود و شهر و قلعهای ویران در استان سیستان و بلوچستان.1) بخش بمپور ، در شهرستان ایرانشهر، مشتمل بر دو دهستان بمپور شرقی و بمپور غربی است. از شمال به بخشهای حومه و بزمان (در شهرستان ایرانشهر)، از مشرق به بخش سرباز (در شهرستان ایرانشهر) و از جنوب به شهرستان نیکشهر، و از مغرب به شهرستان کهنوج (در استان کرمان) محدود است. بیشتر آبادیهای آن در قسمت شمالی در دشت، و در جنوب در قسمت کوهستانی قرار دارد. از گیا دارای درختان کَهور و گز و کُنار، و از زیا دارای آهو و شتر و روباه و شغال و گرگ و گراز است، و کبک و تیهو نیز در آنجا وجود دارد. محصول عمدة آن خرما، مرکبات، ترهبار، گندم و جو و ذرت است. رود بمپور از آن میگذرد (رجوع کنید به ادامة مقاله). اهالی بمپور از طوایف بلوچ ناروئی، و رُودینی و بُرهان و دامُنی، و پیرو مذاهب تسنن (حنفی)، و شیعة اثناعشریاند. راه اصلی ایرانشهر ـ چابهار از آن میگذرد. در 1316 ش، طبق قانون تقسیمات کشوری، بمپور در بخش ایرانشهر در شهرستان خاش (استان هشتم) تشکیل شد، و در 1326 ش، پس از تشکیل فرمانداری ایرانشهر، بمپور به عنوان بخش جزو آن شد. در فهرست واحدهای تقسیمات کشوری تا پایان شهریورماه 1365 وزارت کشور، بخش بمپور مشتمل بر دهستانهای بمپور، چانف، لاشار، مسکوتان، فَنّوج، بِنت و ملوران ضبط شده است.2) رود بمپور . رودی به طول حدود 175 کیلومتر، در جنوب شرقی ایران، در استان سیستان و بلوچستان است. رود بمپور از ارتفاعات شمال شرقی شهرستان ایرانشهر، به نام کارواندر (به طول حدود شصت کیلومتر)، سرچشمه میگیرد و با جهت شمالی ـ جنوبی در دشت ایرانشهر (در حومة ایرانشهر)، پس از پیوستن رود کُنارو (به طول 75 کیلومتر) از مشرق به آن، به نام رود بمپور، از دو کیلومتری جنوب شهر بمپور میگذرد و به جزموریان * منتهی میشود (افشین، ص 87 ـ 89). کف رود بمپور و پیرامون آن شنی است. پیش از بستن سد بر آن، در دهکدههای واقع در مسیر رود برای بهرهمند شدن از آب آن برای زراعت، در قسمتهایی از آن با چوب بند میبستند و آب آن را به زمینهای مزروعی خود هدایت میکردند، و گاهی بر اثر سرازیر شدن آبِ ذخیرة بند اول، بندِ دوم و برخی اوقات همة بندها ویران میشد. در1334 ش، بر روی آن در مشرق شهر سدّی بتونی بسته شد که طول تاج آن هشت متر و ارتفاعش از کف 5ر5 متر و ضخامت آن شش متر است. این سد 500 ، 3 هکتار از اراضی بمپور را به زیر کشت برد (ایران. وزارت دفاع. ادارة جغرافیائی ارتش، ج 125، ص 11).3) شهر بمپور . مرکز بخش (جمعیت طبق سرشماری 1375 ش، 843 ، 6 تن)، حدود 22 کیلومتری مغرب شهر ایرانشهر، در ارتفاع 360 متری واقع است. فاصلة آن تا جزموریان در مغرب به حدود پنجاه کیلومتر میرسد. از طریق ایرانشهر با دریای عمان ارتباط دارد. فاصله ایرانشهر تا بندر چابهار در جنوب 371 کیلومتر است. گاهی حداکثر مطلق دمای آن به 47 درجه، و حداقل مطلق دمای آن به 5ر1 درجه میرسد (سازمان هواشناسی کشور، ص 230).قلعة خرابة منسوب به دورة ساسانیان در آن دیده میشود. آب آشامیدنی شهر لولهکشی شده است. شهر بمپور کنونی در پای قلعه (شهر قدیمی) از دو آبادی باغ و اللهآباد تشکیل شده است (ایران. وزارت دفاع. ادارة جغرافیائی ارتش، ج 125، ص 12).اهالی به گویش بلوچی و زبان فارسی سخن میگویند. در 1347 ش، بر اثر کاوشهای باستانشناسی در سیصدمتری مغرب قلعة بمپور، آثاری به دست آمد که حدوداً متعلق به 2900 تا 1900 سال پیش از میلاد است (عبدالله گروسی، ص 22).پیشینه . از تاریخچة شهر بمپور و مناطق روستایی آن پیش از اسلام، اطلاع چندانی نداریم، به نوشتة لسترنج (ص 353)، بمپور همان شهری است که مقدسی (ص 475) در قرن چهارم از آن به نام «بَربُور» در مکران نام برده است. در 283، یعقوبی (ص 286) مینویسد: «سپس بسوی بل و فَهرَج» میروند که احتمالاً «بل» همان «بربور» مقدسی و بمپور کنونی است؛ بمپور در حدود شش کیلومتری فهره (فهرج) قرار دارد. به نوشتة وزیری کرمانی (ج 1، ص 422ـ423)، بمپور پیش از استقرار قراختاییان در کرمان و مکران (619ـ 632)، به دست سپهسالار ملک زوزن شجاعالدین ابوالقاسم اَعور زوزنی افتاد. شجاعالدین هنگام یورش بُراق حاجب به کرمان کشته شد و مکران (از جمله شهر بمپور) به دست قراختاییان افتاد (حمدالله مستوفی، ص 528 ـ529). در 845، ولایت بَنپور (بمپور) را حاجیمحمد غارت کرد (عبدالرزاق سمرقندی، ج 2، جزء 2، ص 767). در 1021 گنجعلیخان زیک، حاکم کرمان، به ولایتبَن فَهل (بمپور) لشکر کشید و قلعة بن فهل را، که در آن هنگام دارالملک بلوچستان و مکران شمرده میشد و در دست حاکم محلی بود، تصرف کرد (اسکندر منشی، ج 2، ص 861 ـ 862). ظاهراً از دورة صفویه به بعد، نام بمپور در کتابهای تاریخی مدتی «بُن فهل» ضبط شده است. در 1149، به نوشتة محمود همت، قلعة بمپور هفت رشته قنات و حدود 200 ، 1 خانوار داشته است (ص 192). در این هنگام، بم و مضافات آن در دست حاکمِ نیمه مستقل محلی، ملک شیرخان از نژاد صفاریه، بود (وزیری کرمانی، ج 2، ص 659). در این زمان، شهر عمدة مکران و بلوچستان بمپور، و حاکم آن تابع والی کرمان بود (بارتولد، ص 169). پس از شیرخان پسر او، ملک اردشیر، صاحب بمپور شد، اما سپاهیان نادر بم را محاصره کردند و او ناگزیر تسلیم، و خراجگزار نادر شد (وزیری کرمانی، ج 2، ص 664). پس از قتل نادرشاه در 1160، حاکم بلوچستان نصیرخان پسر دوم عبداللهخان، نخست با احمدخان دُرّانی افغان به جدال پرداخت و پس از شکست از او اقتدار وی را به رسمیت شناخت. اما بعداً قدرتی به هم رساند و اقتدارش تا بمپور توسعه یافت. نصیرخان در 1209 درگذشت و حکومت بلوچستان دوباره خانخانی شد (سایکس، ص 139ـ140).در 1224، در زمان فتحعلیشاه قاجار نخستین کاشف اروپایی گرانت وارد بمپور شد (گابریل، ص 189ـ191).در اوایل قرن سیزدهم، بمپور وضع خوبی نداشت و مردم آن در فقر زندگی میکردند. در 1225 پاتینجر مینویسد: «ده بمپور کوچک و بسیاربد ساخته شدهاست. روزگاری دیواری گلی و کوتاه آن را محصور میکرد که به تناوب بر آن برجهای کوچکی نیز ساخته بودند، ولی در حال حاضر همة آنها در شرف اضمحلال و نابودی است. منظرة ده رقتآور است. خانة رییس (قلعه/ ارگ) بالای توده خاکی عظیم و خارقالعاده بنا گردیده است.» و میافزاید که مردم بمپور عمدتاً از بلوچهای رخشانیاند، اما طایفة ناروئی از آنان ثروتمندترند (ص 198ـ199).در 1255، هنگام سلطنت محمدشاه قاجار قلعة بمپور در تصرف محمدعلیخان نهرویی بود (سایکس، ص 140). در 1257، شورش منطقة بلوچستان را فرا گرفت. در پی آشفتگی ناشی از قیام آقاخان محلاتی (در 1256)، شورش در منطقة بلوچستان فراگیر شد. حبیبالله خان، امیر توپخانه، شورش را در هم شکست و قلعة بمپور را تصرف کرد و جمعی از اهالی را به قتل رساند و برخی را اسیر کرد و به مناطق دیگر ایران کوچاند. برج و باروی قلعة بمپور بر اثر اصابت گلولة توپ و خمپاره آسیب فراوان دید (خورموجی، ص 31؛ سپهر، ج 2، ص 364؛ فرمانفرما، ص 30، پانویس 1). در 1259، عباس قلیخان، اسرای بن فهل (بمپور) را که در بلاد عراق و آذربایجان پراکنده بودند، خریداری کرد و به بمپور فرستاد (هدایت، ج 10، ص 273). در 1260، ابوالحسن محلاتی، برادر آقاخان محلاتی که از کراچی به بلوچستان حمله کرده بود، بمپور را تصرف کرد، ولی پس از مدت کوتاهی شکست خورد و به تهران اعزام شد و بار دیگر قشون ایران بمپور را تصرف کرد (فرمانفرما، همانجا؛ سایکس، ص 141). در 1265، در زمان سلطنت ناصرالدین شاه، خان بمپور به کرمان حمله کرد ولی شکست خورد و بمپور به تصرف قشونی که از مرکز فرستاده شده بود، در آمد (کُرزن، ج 2، ص 311). در 1292، به نوشتة قاینی، بمپور مرکز بلوچستان و ضابطنشین آن بود (ص 196). در 1303 نیز مرکز بلوچستان و ضابطنشین بود و 260 خانوار داشت (حکیم، ص 273ـ274). بنا به نوشتة کرزن، در 1309 در پادگان قلعة بمپور پنجاه نفر توپخانه (شش عراده توپ، سیصد پیاده، و پنجاه سوار مستقر بود، و پانصد تن چریکهای دایمی بلوچ) در نزدیکی آن به سر میبردند (ج 2، ص 320). زینالعابدین شیروانی در 1315، در زمان مظفرالدین شاه (حک : 1313ـ1324) بمپور را بانپور، ضبط کرده و نوشته است: «از بلاد بلوچستان، از توابع کرمان است» (ص 131). در اواخر دورة قاجاریه بلوچستان و مکران دستخوش اغتشاش شد. در 1306ش، قشون مرکزیایران شورش دولت محمدخان را درهم شکست و در همه جای مکران، از جمله بمپور، مستقر شد. در1309 ش، سردار حسینخان، یکی از سرداران بلوچ و حاکمِ گِه (نیکشهر امروزی)، به سرداری کل مکران منصوب گردید و مقرر شد عموم سرداران مکران تحت اوامر او قرار بگیرند (برقعی، ص 45ـ46، 279ـ280). اراضی دهکدههای بمپور با بندهایی که بر رود بمپور بسته میشد، آبیاری میشد و قرای مهم آن، همه جزو خالصجات دولتی بود (کیهان، ج 2، ص 261). میان سالهای 1320 تا 1324 ش، قشون انگلیس منطقة جنوب، از جمله بمپور، را اشغال کرد. در دورة نخستوزیری دکتر مصدق (1329ـ 1332 ش)، اهالی مکران، بویژه مردم بمپور، از ملی شدن صنعت نفت دفاع کردند. در انقلاب اسلامی ایران در 1357 ش و در جنگ تحمیلی عراق (آغاز 1359 ش)، اهالی بمپور با راهپیماییها وفاداری خود را به جمهوری اسلامی اعلام کردند.4) قلعة بمپور. قلعهای است ویران در شهر بمپور. در گذشته بر تلی ریگی با ارتفاع سی ذرع بنا شده بود، و دور آن حدود 800 ، 2 ذرع، و به قولی حدود 500 ، 1، و ارتفاع آن در شمال 35 ذرع و در جنوب پانزده ذرع بود. برخی بنای آن را از دورة بهمن اسفندیار، گروهی از، هفتواد کرمانی، و دستهای از اردشیر بابکان میدانند. زیر تل قلعه ریگ نرم و روی تل، خاک خالص و سخت است ( جغرافیا و تاریخ بلوچستان ، ص 209؛ ناصرالدوله، ص 69). قلعه دارای دو دروازه و سه ارگ و یک باستیان (یا باستیون: بنای مرتفع نظامی، انبار اسلحه) بود. دروازة اول قلعه دو برج داشت که در زیر برج چپ گاوچاهی به عمق بیست یا بیست و پنج ذرع قرار داشت. دروازة دوم، بین شمال و مغرب واقع بود. در ارگ اول توپخانه و توپچیان جای داشتند. طول ارگ اول به 123 ذرع و عرض آن به هفت ذرع، و دور آن به 720 ذرع میرسید، و پنج برج و دوازده اتاق داشت. در ارگ دوم انبار غله و محل چند جوخه بود. طول ارگ دوم، 42 ذرع و عرض آن 27 ذرع بود و دور آن به 150 ذرع میرسید و نُه برج و شانزده اتاق داشت. در ارگ سوم سربازخانه قرار میگرفت، و دروازة آن رو به شمال بود. گاوچاهی بالای ارگ با عمق هشتاد ذرع قرار داشت. طول ارگ سوم شصت ذرع، عرض آن چهل ذرع بود و دور آن به 186 ذرع میرسید. دارای چهار برج و 25 اتاق بود. باستیان در میانة ارگ سوم واقع بود، ارتفاع آن از سر کنگره حدود پنج ذرع و دور آن پنجاه ذرع بود. راهی از سوی شمال داشت که از آنجا توپ را به آسانی بالای باستیان میبردند. باستیان از دور پیدا بود و در حکومت وکیل الملک اول ساخته شده بود (ناصرالدوله، ص 69ـ70).عمارت و خانة ضابط بلوچستان، و حمام و طویلة اسبان توپخانه در خارج قلعه در سمت مشرق و جنوب بود (همان، ص 70). به طورکلی، قلعه با سه حصار کوتاه و یک حصار بلند و چهار دروازة تودرتو حراست میشد. در 1304، ناصرالدوله محل حکومت بلوچستان را از بمپور به فهرج (سرباز) منتقل کرد (رجوع کنید به همان، یادداشتها و توضیحات، ص 115) و ظاهراً قلعة بمپور پس از آن بتدریج رو به ویرانی گذاشت. تعداد ساکنان دور قلعة بمپور به سه هزار تن میرسید که هزار تن از آنان زارع بودند ( جغرافیا و تاریخ بلوچستان ، همانجا).منابع: اسکندر منشی، تاریخ عالمآرای عبّاسی ، تهران 1350 ش؛ یدالله افشین، رودخانههای ایران ، تهران 1373 ش؛ ایران. وزارت دفاع. ادارة جغرافیائی ارتش، فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 124ـ 125: هامون جازموریان ـ ایرانشهر ، تهران 1364 ش؛ ایران. وزارت راه و ترابری، دفترچه مسافات راههای کشور ، تهران [1366 ش ] ؛ ایران. وزارت کشور، فهرست واحدهای تقسیمات کشوری تا پایان شهریور ماه 1365 ، تهران 1365 ش؛ همو، قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران، مصوب 16 آبانماه 1316 ، تهران [بیتا. ] ؛ ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی و اجتماعی. دفتر تقسیمات کشوری، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران ، تهران 1376 ش؛ واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تذکرة جغرافیای تاریخی ایران ، ترجمة حمزه سردادور، تهران 1358 ش؛ محمد برقعی، سازمان سیاسی حکومت محلی بنت در ایام حکمرانی خاندان شیرانی: 1200ـ1373 ه .ق/ 1166ـ 1334 ه .ش ، تهران 1336 ش؛ هنری پاتینجر، مسافرت سند و بلوچستان: اوضاع جغرافیائی و تاریخی ، ترجمة شاهپور گودرزی، تهران 1348 ش؛ جغرافیا و تاریخ بلوچستان ، تألیف سال 1289 قمری، در فرهنگ ایران زمین ، ج 28 (1368 ش)؛ محمدتقی حکیم، گنج دانش: جغرافیای تاریخی شهرهای ایران ، چاپ محمدعلی صوتی و جمشید کیانفر، تهران 1366 ش؛ حمداللهبن ابیبکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده ، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1362 ش؛ محمد جعفربنمحمدعلی خورموجی، حقایق الاخبار ناصری ، چاپ حسین خدیو جم، تهران 1363 ش؛ حسینعلی رزمآرا، فرهنگ جغرافیائی ایران ( آبادیها )، ج 8 : استان هشتم ( کرمان و مکران )، تهران 1355 ش؛ سازمان هواشناسی کشور، سالنامة هواشناسی ، تهران [1356 ش ] ؛ سر پرسی مولزورث سایکس، سفرنامة ژنرال سرپرسی سایکس ، ترجمة حسین سعادت نوری، تهران 1336 ش؛ محمدتقی سپهر، ناسخالتواریخ: سلاطین قاجاریه ، چاپ محمد باقر بهبودی، تهران 1344 ـ 1345 ش؛ زینالعابدینبن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، یا، سیاحتنامه ، تهران 1315؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین ، ج 2، چاپ محمد شفیع، لاهور 1365 ـ 1368؛ عباس عبدالله گروسی، جغرافیای تاریخی ناحیه بمپور بلوچستان: پَهْل پَهْرِه ، تهران 1374 ش؛ فیروز میرزا بن عباس میرزا فرمانفرما، سفرنامة کرمان و بلوچستان ، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران 1360ش؛ مهدی قاینی، کتابچة سیاحتنامة بلوچستان ، چاپ ایرج افشار، در فرهنگ ایران زمین ، ج 28 (1368 ش)؛ جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیة ایران ، ترجمة غ. وحید مازندرانی، تهران 1362 ش؛ مسعود کیهان، جغرافیای مفصل ایران ، تهران 1310ـ1311 ش؛ آلفونس گابریل، تحقیقات جغرافیائی راجع به ایران ، ترجمة فتحعلی خواجهنوری، چاپ هومان خواجهنوری، تهران 1348 ش؛ گی لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی ، ترجمة محمود عرفان، تهران 1367 ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: نتایج تفصیلی کل کشور ، تهران 1376 ش؛ محمدبن احمد مقدسی، کتاب احسنالتقاسیم فی معرفة الاقالیم ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ عبدالحمیدبن فیروز ناصرالدوله، سفرنامة بلوچستان: از ماهان تا چابهار ، با مقدمة محمد ابراهیم باستانی پاریزی، چاپ محمد رسول دریاگشت، کرمان 1370 ش؛ احمدعلی وزیری کرمانی، تاریخ کرمان ، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1370 ش؛ رضاقلیبن محمد هادی هدایت، ملحقات تاریخ روضةالصفای ناصری ، در میرخواند، تاریخ روضةالصفا ، ج 8 ـ 10، تهران 1339 ش؛ محمود همت کرمانی، تاریخ مفصل کرمان و رویدادهای صد سال اخیر ایران ، کرمان 1364 ش؛ احمدبن اسحاق یعقوبی، کتاب البلدان ، چاپ دخویه، لیدن 1967.