بَلیانی، امینالدین محمدبن زینالدین علی، عالِم و عارف قرن هفتم و هشتم و از مشاهیر خاندان بلیانی. * در 668 در کازرونِ فارس به دنیا آمد. مادرش، دختر زاهد عِزّالله کازرونی از معاریف کازرون و مرید امامالدین مسعود بود. امینالدین از کودکی زیرنظر پدرش، زینالدین علی (متوفی 693) و عمویش اوحدالدین عبدالله، به اهل خانقاه پیوست. از هشتسالگی درس قرآن را شروع کرد و در حدود دهسالگی پس از اتمام این درس، ابتدا نزد پدر و سپس نزد فقیه عثمان کهفی فقه آموخت و نزد رشیدالدین احمد کازرونی استماع حدیث کرد. در چهارده سالگی از اوحدالدین عبدالله (ح 613ـ683 یا 686) خرقه گرفت و شجرة خرقهاش از طریق اوحدالدین با چند واسطه به ابونجیب سهروردی (متوفی 563) میرسد (محمودبن عثمان، ص 6ـ 8، 18؛ زرکوب شیرازی، ص 146ـ147).امینالدین پس از وفات پدرش جانشین او شد (محمودبن عثمان، ص 17). وفات امینالدین در یازدهم ذیقعدة 745 اتفاق افتاد و در خانقاه خود موسوم به خانقاه علیای کازرون به خاک سپرده شد. این بنا هماکنون نیز زیارتگاه است (زرکوب شیرازی، ص 147؛ محمودبن عثمان، ص 189). پس از او برادرش، امامالدین محمد، جانشین وی شد (محمودبن عثمان، مقدمة شیخ الحکمائی، ص سی و نه).عرفان امینالدین شبیه به زهد عرفای قرون اول اسلامی بود. مبانی عرفان او را میتوان زهد، مخالفت با نفس در خوردن و پوشیدن و خوابیدن، کثرت نماز، ذکر و خلوتنشینی دانست. البته او به مسائل اجتماعی نیز توجه ویژهای داشته است (همان، مقدمة شیخالحکمائی، ص هشت). وی از شطح و طاماتگویی بیزار بود و گاه میکوشید که برخی از شطحهای مشایخ را به گونهای شرح و توجیه کند (رجوع کنید به همان، ص 158). او همچنین به مریدان کمتر اجازة سماع میداد (همان، مقدمة شیخالحکمائی، ص یازده).امینالدین ساعاتی از وقت خود را به دیدار حاجتمندان و توجه به مشکلات مردم اختصاص میداد و حتّی برای حل مشکل آنان گاه نزد حکّام میرفت (همان، ص 10ـ13، 69ـ70)؛ از جمله، مراجعة یهودیانی که از او مدد میجستند نشانة مقبولیّت و اعتماد اهل ادیان به اوست (همان، ص 69ـ70). وی مورد توجه حکام فارس نیز بود. در مفتاح الهدایه ، به مکاتبات امینالدین با حکام شیراز و نیز رابطة مریدانة شرفالدین محمودشاه (متوفی 736) و فرزند او، جلالالدین مسعودشاه اینجو (متوفی 744)، با امینالدین اشاره شده است (همان، ص 55).امینالدین بناهایی برای رفاه حال، تحصیل و بهداشت مردم ساخت، از جمله مدرسة دارالحدیث شمسیّه، قنات قرچه و چشمة بمشق (یا بیدمشک؛ محمود بن عثمان، مقدمة شیخالحکمائی، ص سیزده ـ شانزده). او گاه این اعمال خیر را به جهت احترام به شیخ مرشد ابواسحاق کازرونی (متوفی 426) و به نام وی انجام داده است، از جمله سقایة مرشدی (خزانة آب)، دارالشفای مرشدی، دارالعابدین مرشدی ـ که برای مسافران و غریبان بوده است ـ و گسترش مسجد جامع مرشدی (محمودبن عثمان، ص 166، 173). اقدامات او در حق شیخ مرشد سبب شد تا برخی (از جمله رجوع کنید به صفا، ج 3، بخش 2، ص 875) امینالدین را جانشین خلفای مرشدی بدانند (محمودبن عثمان، ص 23ـ24، 164). چنانکه گذشت، امینالدین طریقتی جدای از طریقت مرشدیه داشته است.از مشاهیر مریدان و ارادتمندان بلیانی علاوه بر محمودبن عثمان، مؤلف مفتاحالهدایه ، میتوان این افراد را نام برد: خواجوی کرمانی (689ـ753)، که در مثنوی گل و نوروز ( خمسه ، ص 703) و روضةالانوار (همان، ص 95) و همچنین در دیوان خود (ص 70) وی را به عنوان پیر خود ستوده است؛ ابوالعباس احمد ابیالخیربن عزالدین مودود ذهبی، مشهور به زرکوب شیرازی، مؤلف کتاب شیرازنامه (رجوع کنید به ص 147)؛ شیخ شمسالدین محمدصادق (متوفی 737؛ جنیدشیرازی، ص109، ترجمة فارسی، ص 150ـ151)؛ و سیدنصرتالدین علیبن جعفر حسنی (متوفی بعد از 700)، بانی زاویهای در شیراز (جنید شیرازی، ص 149، ترجمة فارسی، ص 191ـ192).شرفالدین محمودشاه اینجو، حاکم فارس، نیز از مریدان او بود (محمودبن عثمان، ص 65). امینالدین پس از مرگ وی، تعزیتنامهای به پسر او، جلالالدین مسعودشاه اینجو ـ که خود از دوستان و محبان امینالدین بود ـ نوشت (همان، ص 55؛ جواب این نامه در منشآت جلالالدین فریدونبن عکاشه درج شده است رجوع کنید به ایران. مجلس شورای ملی. کتابخانه، ج 6، ص 220). ابواسحاق اینجو (حک : 744ـ 758) نیز به امینالدین ارادت داشت. حافظ در یکی از اشعارش با مطلع: به عهد سلطنت شاهشیخ ابواسحاق/ به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد، ضمن تکریم بلیانی، اشاره میکند که گشایش کارهای بسته در عهد ابواسحاق اینجو، به همت وی بوده است: دگربقیه ابدال شیخ امینالدین/ که یمن همت او کارهای بسته گشاد (حافظ، ص 483).آثار. امینالدین در پاسخ یکی از مریدان، که سؤال کرده بود آیا میتوان گاهی شعر سرود، جواب داده بود که برای سالک آن را سزاوار نمیداند (محمودبن عثمان، ص 156). با این حال، یکی از آثار شیخ دیوان اوست که در حاشیة نسخهای خطی از کلیات سعدی نوشته شده و شامل قصیده، غزل، مثنوی، رباعی و چند ترجیع و تربیع است. غزلیّات او عارفانه و شایان توجه، و قصایدش متوسط است (صفا، ج 3، بخش 2، ص 878 ـ 879).اثر دیگر وی، بدایة الذاکرین ، در آداب ذکر است که آن را برای فرزندش، محبالدین محمد، نوشته است (بلیانی، بدایة الذاکرین ، گ 126 رـ پ؛ دانشگاه تهران. کتابخانة مرکزی، ج 5، ص 268). «تربیتنامه»ها نیز مکتوباتی در آداب و شرایط خلوتنشینیاند که امینالدین آنها را برای فرزندش یا دیگر سالکان به دست خویش نوشته است و محمودبن عثمان دو نمونة آن را در مفتاحالهدایه آورده است (ص 27ـ37، 174). مکتوب دیگری از او، خطاب به درویش علی حاجی رشید، در دست است که آن را باید یکی از این تربیتنامهها دانست (دانشگاه تهران. کتابخانة مرکزی و مرکز اسناد، ج 3، ص 218). جامِعُ الدَّعوات لاِ َهلِ الخَلَوات ، کتابی است مشتمل بر مجموعة ادعیهای که امینالدین در اوقات مختلف میخواند. محمودبن عثمان در مفتاح الهدایه به این کتاب اشاره کرده است (ص 205ـ 215). زرکوب شیرازی (ص 147) نیز مجموعهای از مسموعات، لطایف تفسیر، احادیث نبوی، آثار مشایخ و اشعار او را جمعآوری کرده است.منابع: ایران. مجلس شورای ملی. کتابخانه، فهرست کتابخانة مجلس شورای ملی ، ج 6، تألیف سعید نفیسی، تهران 1344 ش؛ محمدبن علی بلیانی، بدایةالذاکرین ، نسخة خطی کتابخانة مجلس شورای اسلامی، ش نجم 11/66؛ معینالدین جنیدبن محمود جنید شیرازی، شدّالازار فی حطّ الاوزار عن زوارالمزار ، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران 1328 ش؛ همان، ترجمة فارسی: تذکرة هزار مزار ، ترجمة عیسیبن جنید شیرازی، چاپ نورانی وصال، شیراز 1364 ش؛ شمسالدین محمد حافظ، دیوان ، چاپ یحیی قریب، تهران 1356 ش؛ محمودبن علی خواجوی کرمانی، دیوان ، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران 1369 ش؛ همو، روضةالانوار ، در خمسة خواجوی کرمانی ، چاپ سعید نیاز کرمانی، کرمان 1370 ش؛ همو، گل و نوروز ، در خمسة خواجوی کرمانی ؛ دانشگاه تهران. کتابخانة مرکزی، فهرست نسخههای خطی کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران ، ج 5، زیرنظر محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار، تهران 1346 ش؛ دانشگاه تهران. کتابخانة مرکزی و مرکز اسناد، فهرست میکروفیلمهای کتابخانة مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران ، تألیف محمدتقی دانشپژوه، ج 3، تهران 1363 ش؛ احمدبن ابیالخیر زرکوب شیرازی، شیرازنامه ، چاپ بهمن کریمی، تهران 1310 ش؛ ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات ایران ، ج 3، بخش 2، تهران 1363 ش؛ محمودبن عثمان، مفتاحالهدایة و مصباح العنایة ، چاپ شیخالحکمائی، تهران 1376 ش.