بَلِیّ ، قبیلهای بزرگ از اعراب قحطانی. این قبیله در واقع از تیرههای بزرگ قُضاعه به شمار میرود. منابع نسب این تیره را به بلیّبن عمرو بنالحاف (=الحافی) ابن قضاعه رسانده و منسوبان به آن را بَلَویّ نامیدهاند (سمعانی، ج 1، ص 395؛ ابن حزم، ص 442؛ ابن درید، ج 2، ص 550؛ قلقشندی، 1383، ج 1، ص 316؛ کحاله، ج 1، ص 104). بلیّ با دو قبیلة بَهراء * و حَیدان خویشاوند بوده است (ابن درید، قلقشندی، همانجاها). بلیها در تیماء شام، میان قبایل جُهَیْنه و جُذام که در دوران بطلمیوس سکونتگاه ثمود بوده، اقامت داشتهاند ( دائرةالمعارف الاسلامیة ، ذیل واژه). همچنین محل زندگی بلویهای ساکن میان وجه و عقبه را در قدیم مدیان (=مدین) میگفتهاند (شقیر، ص 663). که در امتداد وادیالقری در شمال حجاز واقع بوده است. همدانی در قرن چهارم، نواحی متعلق به بلی را چنین بر شمرده است: الجَزل، الرُّحبة، السُّقیَا، و درههای أمَج و غُزان که از حَرَّةبنیسُلَیم آغاز و به دریا منتهی میشود و نیز در نواحی شَغب و بَدا (ابن حائک، ص 285). از این دو ناحیه خانوادهای از بلی به نام حِشنةبن اُکارمة بهدلیل دشمنی با افراد قبیلة خود به همسایگان یهودی خویش در تیماء پناهنده شدند و آیین یهود را پذیرفتند، و زمانی دراز، تا هنگام رانده شدن یهودیان از آنجا در آن سرزمین به سر بردند ( دائرةالمعارف اسلامیة ، ذیل «بلی»).ابن خلدون (ج 2، ص 287) بر آن است که سکونتگاه بلی از شمال حجاز در کرانههای شرقی دریای سرخ تا گردنة اَیلَه امتداد داشته است. به گفتة او، تعدادی از آنها به اتفاق قبیلة جهینه به کرانههای غربی این دریا رخت کشیدند و در آنجا ساکن شدند، سپس میان صَعید، از نواحی مصر، و حبشه پراکندند و بر نوبه نیز غلبه یافتند و حبشیها را شکست دادند و بر آنها چیره شدند.به قولی، بلی هنگام ظهور مسیحیّت در مصر میان قصیر و قنا به سر میبردند و حفظ مناسبات تجاری با هند را بر عهده داشتند (کحاله، 1402، ج 1، ص 105ـ106). هنگام ظهور اسلام گروههایی از قبیلة بلی در شمال حجاز سکونت داشتهاند (بکری، ج 1، ص 90). منابع سابقة حضور بلیها را در حوادث صدر اسلام به سالهای نخستین پس از هجرت رسانده و از شرکت شماری از افراد این قبیله در جنگهای بدر و احد خبر دادهاند (سمعانی، همانجا؛ ابوعبید، ص 372؛ ابن حزم، ص 443). با اینهمه بلی تا سال نهم هجری اسلام نیاورد؛ ازینرو در سال هشتم هجری، پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم عمرو بن عاص را برای دعوت آنان به اسلام، به جانب ایشان فرستاد و در ذات السلاسل سپاهی را برای کمک به عمروبن عاص گسیل کرد (طبری، ج 2، ص 32). در همین سال، یک تن از افراد بلی فرماندهی سپاهی مرکب از صد هزار تن از مردم قبایل لَخْم * ، جُذام * ، بَلْقَین * ، بَهراء و بَلِیّ را به دست گرفت و به سپاه صدهزار نفری هرقل در جنگ مؤته پیوست (سهیلی، ج 7، ص 12).سرانجام، در سال نهم (عامالوفود) هیئتی از جانب بلی نزد پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم آمد و اسلام این قبیله را اعلام کرد (طبری، ج 3، ص 96). به نظر میرسد که پس از رحلت پیامبر اکرم بلی مرتد شده باشد، زیرا ابوبکر در سال 11 عدهای از لشکریان را به فرماندهی عمرو بن عاص به سوی قبیلة بلی و سایر قبایل مرتد قضاعی اعزام کرد (همان، ج 3، ص 305). بلی بار دیگر، در سال 15 همراه با لخم، جذام و بلقین در نزدیکی یَرْمُوک به سپاهیان هرقل پیوست، اما سرانجام مسلمانان آنها را شکست دادند (همان، ج 3، ص 570ـ572). در سالهای بعد، عمر بن خطّاب از بیم زیادهخواهیهای قضاعه و بلی، ثلث جمعیت آنان را از شام به مصر کوچاند. آنان ابتدا در مناطق مختلف مصر پراکنده شدند. سپس به اتفاق جهینه از پل سوهای تا نزدیک غرب قموله را تصرف کردند و بدین ترتیب از عقبة قارالخراب تا عیدان (عیذاب؟) از آن ایشان شد (قلقشندی، 1405، ص 171؛ دائرةالمعارف الاسلامیة ، همانجا). بلیهای مصر که در فتوح آن سرزمین نقش داشتهاند، ابتدا در اَلاَشمونین از نواحی قدیم مصر ساکن بودند، اما درگیری میان قبایل بلی و جهینه فاطمیان را بر آن داشت تا از فرصت پیش آمده برای رهایی از مزاحمت این قبایل استفاده کنند و سپاهی برای سرکوب آنها اعزام دارند. در نتیجه قبیلة بلی پیش از رسیدن سپاهیان از الاشمونین به سمت صعید فرار کردند (خورشید البری، ص 88، ص 231). چنانکه در روزگار مقریزی، بلی یکی از شش قبیلة ساکن در صعید مصر بودهاند (مقریزی، ج 1، ص 190).عبدالله خورشیدالبری (ص 232) بر آن است که آنان گرایشهای علوی داشتهاند، زیرا در ماجرای قتل عثمان سهم عمدهای داشتند. شاید درگیری آنان با امویان نیز ادامة همین جریان باشد (همانجا). ابن حزم (ص 443) نیز به عبدالرحمانبن عُدَیْسْ از صحابیان اشاره کرده است که یکی از محاصره کنندگان عثمان بود.از دیگر نواحی قبیلة بلی، قرطبه و اشبیلّیه در اندلس بود. بلویهای قرطبه حتی تا میانة قرن پنجم هجری به زبان عربی صحبت میکردند (ابن حزم، همانجا؛ ابوضیف احمد، ص 471).به گفتة جهانگردانی چون روپل ، بورکارت ، فرسنل ، ولشتت قبیلة بلی در کوهستانهای جنوب شرقی مویله، نزدیک مَرز وجْه، سکونت یافتند و شیخ بزرگ آنها هر سال از خدیو مصر مواجب دریافت میکرد ( دائرةالمعارف اسلامیة ، همانجا). به گفتة شیلا، ـ که نام قبیله را بَلیّ ضبط کرده ـ شیخ قبیله از نفوذ فوقالعادهای برخوردار بود، چنانکه در جریان قدرتگیری ترکان در مصر در سدة سیزدهم، به رغم آنکه عثمانیها در وجه نیرو پیاده کرده بود، بسیار به شیخ قبیلة بلی، سلیمانبن رفاده، متکی بودند. در خلال جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) نیز عدهای از افراد قبیلة بلی، به سپاهیان عرب و انگلیسی که در وَجه پیاده شده بودند، پیوستند، اما سلیمان همراه چهار صد تن از افرادش در اَلعُلی' به سپاهیان ترک ملحق شد. در 1337/ 1918 این قبیله به فرماندهی پسران سلیمانبن رفاده ـ ابراهیم و عزیز ـ به قوای شریف پیوستند و در 1304ش/ 1925 شریف حسین، ابراهیمبن رفاده، جانشین سلیمان را به عنوان رئیس قبیلة بلی به رسمیت شناخت. وی با پسر عمویش، حمید الاوِر ـ که با استفاده از اوضاع آشفته به دلیل قیام اخوان، رهبری شورش را بر عهده داشت ـ مخالفت ورزید، اما در 1311ش/1932، قبیلة بلی به رهبری حمید بر ضد آلسعود قیام کرد، و این قیام به زوال بلی «متمرد و یاغی» و قبیلة حُوَیطات * انجامید ( ) فرهنگ جغرافیایی عربستان ( ، ص 532 ـ533). با وجود این، کحاله (1384، ص 213) بر آن است که قبیلة بلی امروزه تابع امارت وجه از امارتهای حجاز است. به گفتة همو (همانجا) بلی امروزه به سه شاخه تقسیم میشود: بلی حجاز که مقر آن در جنوب حویطات واقع شده و به سمت مشرق تا منزلگاه الحمراء ادامه دارد، بلی مصر که به تیرههای بسیار تقسیم میشود، بلی بئرالسبع که افراد آن اندکاند و از سیصد تن، شامل هفتاد خانوار، تجاوز نمیکنند (کحاله، 1402، ج 1، ص 107).منابع: ابن حائک، صفة جزیرة العرب ، چاپ محمدبن علی أکوع، بیروت 1403/1983؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب ، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره [تاریخ مقدمه 1382/1962 ] ؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون المسمّی بکتابالعبر ، بیروت 1391/1971؛ ابن درید، کتاب الاشتقاق ، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد 1399/ 1979؛ مصطفی ابوضیف احمد، القبائل العربیة فی الاندلس حتی سقوط الخلافة الامویة ، دارالبیضاء 1983؛ قاسمبن سلاّ م ابوعبید، کتاب النّسب ، چاپ مریم محمد خیرالدرع، بیروت 1410/ 1989؛ عبداللهبن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع ، چاپ مصطفی سقّا، بیروت 1403/1983؛ عبدالله خورشید البری، القبائل العربیة فی مصر فی القرون الثلاثة الاولی للهجرة ، مصر 1992؛ دائرةالمعارف الاسلامیة ، قاهره [تاریخ مقدمه 1969 ] ، ذیل «بلیّ» (نوشتة شلیفر)؛ عبدالکریمبن محمد سمعانی، الانساب ، چاپ عبدالله عمر بارودی، بیروت 1408/1988؛ عبدالرحمانبن عبدالله سهیلی، الروض الانف فی شرح السیرة النبویة لابن هشام ، چاپ عبدالرحمان وکیل، ج 7، قاهره [1410/1990 ] ؛ نعوم شقیر، تاریخ سینا ، بیروت 1411/1991؛ محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت [1382ـ1387/ 1962ـ1967 ] ؛ احمدبن علی قلقشندی، صبح الاعشی ، قاهره [تاریخ مقدمه 1383/1963 ] ؛ همو، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب ، بیروت 1405/1984؛ عمر رضا کحاله، جغرافیة شبه جزیرة العرب ، چاپ احمدعلی، مکه 1384/1964؛ همو، معجم قبائل العرب: القدیمة و الحدیثة ، بیروت 1402/1982؛ احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والا´ثار، المعروف بالخطط المقریزیة ، قاهره [بیتا. ] ؛Gazetteer of Arabia: a geographical and tribal history of the Arabian Peninsula, vol. I, ed. Sheila A. Scoville, Graz 1979..