بُلندشهر (بَرَن)، از شهرهای باستانی هند که بر سر شاهراه آگره و عَلیگَرْه به میرت واقع شده است [طبق سرشماری 1981/ 1360 ش، جمعیت آن 436 ، 103 تن بوده است ( بریتانیکا ، ذیل واژه) ] . نام قدیمی آن، بَرَن (که اکنون نیز گاهی در نسبت «برنی» به کار میرود) از اسم بنیانگذار افسانهای آن، اَهی بَرَن، گرفته شده است. کشف بشقابهای مسی متعلق به قرن پنجم میلادی، که بر آن کلماتی حکّ شده و سکههایی که تاریخ آنها بسیار پیشتر از این قرن است، قدمت این محل را ثابت میکند. بلندشهر به سبب موقع مرتفعش در نزدیکی ساحل رود کالینَدّی، که از شهر میگذرد، چنین نامیده شده است. این نام، که بتحقیق متعلق به عصر اسلامی است، ظاهراً در دورة مغول به آن اطلاق شده است، اما در خلاصةالتواریخ که تقریباً در اواخر این دوره تألیف شده (1107)، همچنان نام آن برن آمده است. بلندشهر در 409 به دست محمود غزنوی گشوده شد؛ هر دت ، راجای هندو، تسلیم او شد و با دههزار تن از رعایایش اسلام آورد. محمود نیز این شهر را به هر دت بازگرداند. اخلاف هر دت از اسلام برگشتند و چَندرا سین، آخرین فرد این دودمان، در 590، هنگام دفاع از شهر در برابر قطبالدّین اَیبَک، سردار سلطان محمدبن سام غوری، کشته شد. سلطان آن را به اِقطاع به ایلِتمِش، داماد و جانشین خود، بخشید. جیپال ، یکی از خویشاوندان چندرا سین، اسلام آورد و چون پادگان آنجا را به مهاجمان تسلیم کرد، فرمانداری شهر به او پاداش داده شد. اخلاف ویهنوز هم در بلندشهر صاحب اسم و رسماند. بلندشهر در زمان سلطنت محمد * بن تُغلُق مرکز شورشهای روستایی شد که بیرحمانه به دست شاه سرکوب شد. او سرتاسر این سرزمین را ویران کرد و با اهالی برن با خشونت و قساوت رفتار نمود. در 802، اقبال خان (فضلاللّه بلخی)، که بر سلطان ناصرالدین محمود (644ـ665) شوریده بود، به این شهر پناهنده شد. در 810 سلطان ابراهیم شاهْ شرقی [شاهِ ] جونپور (805ـ840) آن را اشغال کرد، ولی همین که شنید مظفر اول، پادشاه گُجرات، درصدد حمله به جونپور است، با شتاب به تخلیة آن پرداخت.از این پس، از بلندشهر، که در دوران حکومت مغول در صلح و آرامش به سر میبرد، سخنی به میان نیامده است. شور و مجاهدت اورنگ زیب (حک : 1068ـ 1118) موجب اسلام آوردن بسیاری از مردم هند، بویژه راجپوتها و اهالی بلندشهر و اطراف آن، شد. در قرن دوازدهم که سرتاسر کشور دستخوش اغتشاش بود، مراتهه * ها به بلندشهر هجوم آوردند و آن را تسخیر کردند و از مقر خود، کول (عَلیگَر/ علیگره)، آن را اداره میکردند. با سقوط درة علیگر، بلندشهر در 1218/1803 بهتصرف انگلیسیها در آمد. در فتنة 1274/ 1857، این شهر سخت آشفته شد و ولیدادخان، حاکم مالاگَره، پادگان انگلیسی را بیرون راند و زمام امور را به دست گرفت. او و همپیمانانش، گُجَّرها و راجپوتهای مسلمان، دشمنان آشتیناپذیر انگلیسیها از کار درآمدند و تنها پس از پنج ماه مقاومت شهر را تسلیم کردند.نام این شهر برای پژوهندگان تاریخ هند و پاکستان، به عنوان زادگاه ضیاءالدین برنی * ، محقّق و مورّخ قرن نهم، آشناست. در این شهر مساجد و مقابر تاریخی بسیاری وجود دارد، از جمله درگاه خواجه لعل بَرَنی که در 590 به یاد پیروزی مسلمانان بنا شده است. بلندشهر، که در آغاز حکومت انگلیس شهر کوچکی بود، اکنون به صورت مرکز پررونق بازرگانی درآمده است.منابع: ضیاءالدین برنی، تاریخ فیروزشاهی ، علیگره 1958، فهرست؛ سجان رای، خلاصةالتواریخ ، چاپ ظفرحسن، دهلی 1918، فهرست؛ مقبول احمد صمدانی، حیات جلیل بلگرامی ، اللهآباد 1929، ج 1، ص119، حاشیه؛ محمدبنعبدالجبار عتبی، کتابالیمینی ، لاهور 1300/ 1882، ص 307؛ عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری ، چاپ عبدالحی حبیبی، ج 1، کویته 1949، ص519؛Bulandshahr district gazetteer , ed. H. R. Nevill, Alla ¦ ha ¦ ba ¦ d 1903; F. S. Growse, Bulandshahr , Benares 1884; Mahd ¦ â H ¤ usayn, The rise and fall of Muhammad bin Tughluq , London 1939, 153-154 and index; Imperial gazetteer of India , Oxford 1908, IX, 57-59; ] The New Encyclopaedia Britannica , Chicago 1985, Micropaedia , s.v. "Bulandshahr"KOLANGJ; T. Stoker, Settlement report , 1891.