بلژیک و ایران، روابط . این روابط، به طور رسمی، از اوایل قرن چهاردهم/ اواخر قرن نوزدهم آغاز میشود. در آن دوره، بلژیک بهتوسعة روابط خود با کشورهای آسیا و افریقا بسیار علاقهمند بود؛ اما در همان زمان، برای کسب منافع و اکتشافات، در درجة اول، متوجه افریقای سیاه بود که بعدها کنگوی بلژیک نام گرفت. این دوگانگی نشان میدهد که تلاش پنجاهسالة دولتمردان بلژیکی در تهران برای گسترش نفوذ صنعتی و بازرگانی کشورشان در ایران (بلژیک. وزارت امورخارجه ، ش 2016.II ، 2478 ، 2888.I ، 2889.II ، ê -IV, VI-V é 2890. ) چنانچه شرایطی ویژه سبب چرخشی ناگهانی در روابط بلژیک و ایران نمیشد، محدود باقی میماند. این روابط از آن جهت بینظیر بود که از 1316/ 1898 تا آستانة جنگ جهانی دوم، بلژیک عدة نسبتاً زیادی مستشار برای سازماندهی یا تجدید سازمان بخشهای گوناگون اداری به ایران فرستاده بود. این «کمک فنی» به درخواست دولت ایران، اما به اشارة روسیه و بریتانیا، انجام پذیرفت (کاظمزاده، ص 315). برای درک بهتر موقعیت، لازم است که وضع مالی مصیبتبار ایران را در اوایل قرن چهاردهم/ اواخر قرن نوزدهم به یاد آوریم؛ بر اثر ولخرجی دولتمردان ایرانی، بخصوص شاهان قاجار، اخذ وامهای ظالمانة خارجی با شرایطی کمرشکن ضرورت یافته بود؛ بویژه که دولتهای بزرگ وامدهنده، به عنوان وثیقة قروض اعطایی بانک شاهنشاهی ایران در 1309ـ1310/ 1892 و وامهای بانک استقراضی روس چند سال بعد از آن، عواید گمرکی را خواستار شده بودند (همان، ص 268). از یک سو ایران و از سوی دیگر روسیه و انگلستان، از این نگران بودند که مستشاران کشورهای قدرتمند و توسعهطلب به خدمتِ کشوریِ ایران درآیند، لذا ترجیح میدادند که بلژیکیها به این سمت استخدام شوند.از آن به بعد، سفارت بلژیک در تهران متعهد شد که موافقتنامهای در این باره منعقد کند و در روابط بلژیک و ایران، که تا آن موقع بیشتر جنبة تشریفاتی داشت، فصل نوینی آغاز شد (بلژیک. وزارت امور خارجه، همانجا؛ مکاتبات فاورو ، وزیر خارجة بلژیک، و بینس وزیرمختار بلژیک در تهران). اول بار، سه مأمور رسمی بلژیکی در 23 شوال 1315/15 مارس 1898 به تهران وارد شدند (بلژیک. وزارت امور خارجه، ش ê I- . 2981 ). نخستین وظیفة آنان تجدید سازمان گمرک به تقلید از نظام اداری جدید اروپایی بود، شامل لغو اجارة گمرک، تجدید نظر در تعرفهها بر وفق مصالح اقتصادی کشور، لغو تدریجی عوارض داخلی و راهداری که بازرگانی را فلج کرده بود، تربیت مستخدمین کاردان ایرانی، تنظیم صورتحسابهای دقیق و در صورت امکان ریشهکن کردن تدریجی ارتشا و فساد اداری که در آن روزگار سراسر دستگاه اداری ایران را آلوده کرده بود. یکی از این سه مأمور، ژوزف نوز ، که بالاترین مقام را داشت با فعالیت بسیار در مدتی کوتاه نتایجی امیدبخش بهدست آورد. کفایت و کاردانی این مأموران بلژیکی تعجب و تحسین ایرانیان را برانگیخت، و افزایش نظرگیر عواید گمرک (بیش از 35%) از هنگام ورود بلژیکیها در 1315ـ1316/1898 تا پایان 1899 صدراعظم را بر آن داشت تا طرح استخدام مأموران جدید بلژیکی را بپذیرد (همانجا؛ تلگرام به امضای صدراعظم به تاریخ 23 سپتامبر ?[1899 ] ). از این پس، در مکاتبات سیاسی سفارت بلژیک به مأمورین گمرک، فعالیتها، مشکلات، موفقیتها و شکستهای ایشان اشارههای بیشتری میشود.دربارة وسعت دامنة فعالیت بلژیکیها باید گفت که، علاوه بر خدمات گمرکی، حکومت ایران از وجود آنان برای تجدید سازمان خدمات پستی، خزانه (اسناد مولیتور ؛ ) نتیجة کار مأموران بلژیکی در ایران ( ، ص 10)، ممیزی، خدمات پشتیبانی، نقشهبرداری زمین (بخصوص در نخستین سالهای جنگ جهانی اول) و خدمات بهداشتی پس از شیوع طاعون و وبا در 1322/ 1904، 1323/1905 و 1326/1908 استفاده کرد (اسناد مولیتور، «پروندههای تهران » و «دو سال در سیستان »). این مسئولیتهای متعدد و سنگین بروز نخستین مشکلات بزرگ را نیز در پی داشت. دربارة موافقت اصلاح مالیات ارضی، نوز و جانشینانش ناگزیر با منافع طبقة حاکم و ملاکان بزرگ، که از وضع پر هرج و مرج پیشین کاملاً راضی بودند، درگیر شدند.از آن پس، به رغم حمایت شاه و برخی از وزیران، انتقاد از مشی اداری بلژیکیها پیوسته شدیدتر و بیشتر میشد. چون نمیتوانستند در صحت عمل بلژیکیها سخنی بگویند، رفتار سیاسی آنان را آماج حملة خود ساختند. در واقع، نباید فراموش کرد که دهة سوم قرن چهاردهم/دهة نخست قرن بیستم، یعنی سالهایی که در آن تمام برنامة اصلاحات اداری بلژیکیها انجام شد، سالهای پر جوش و خروش «مشروطهخواهی» و همچنین کشاکش میان روسیه و بریتانیا بود که به عقد معاهدة 1325/1907 منجر شد. در این معاهده، ایران به دو منطقة نفوذ روس و انگلیس تقسیم شد. مأموران بلژیکی، که دچار خصومت طبقة حاکم ایران و بیاعتمادی انگلستان و حمایت گهگاه زحمتافزای سفارت روسیه بودند، ناگزیر گرفتار مخمصههایی شدند. رئیس آنان، ژوزف نوز، در برابر حملات مشروطهخواهان و انگلیسیها تاب نیاورد و در پی انقلاب و استقرار نظام مشروطه، بناچار ایران را ترک گفت (بلژیک. وزارت امورخارجه، ش é 2981.VI-V ؛ براون، 1910، ص 137؛ برای نمونهای از نظریات نامساعد نسبت به مأموران بلژیکی در منابع ایرانی رجوع کنید به کسروی، و ناظمالاسلام کرمانی، فهرستها، ذیل «نوز»). با اینهمه، عزیمت او به هیچ وجه به معنای پایان یافتن فعالیتهای مأموران بلژیکی در ایران نبود. برعکس، پس از یک دورة آرامش و تجدید سازمان، رئیس کل جدید گمرک، ژوزف مُرنار با جلب مجدد اعتماد ایرانیان توانست تشکیلات خود را گسترش دهد و مأمورانی تازه استخدام کند. برای مثال، در 1331/1913، 63 نفر مأمور بلژیکی در ایران بودند (برای صورت و عدة مأموران بلژیکی در ایران، در فاصلة سالهای 1898و 1915 رجوع کنید به به دستره ، ص 329ـ349).بیشتر این مأموران با خانوادة خود به ایران آمده بودند. ازینرو جامعة بلژیکیها از جمله جامعههای کثیرالعدة خارجیان مقیم ایران شمرده میشد. اما، وضع در ایران تغییر کرد. شروع جنگ جهانی اول به تغییر در سیاست روسها انجامید. روسها، که در 1325/1907، در مخالفت با انگلیسیها از نوز و مأمورانش حمایت میکردند، اکنون در راه فعالیت مأموران غیر نظامی بلژیکی در شمال ایران موانعی پدید میآوردند. هدف آناناز هم پاشیدگی کامل آذربایجان و اشغال نظامی این استان بود ( تایمز ، 11 دسامبر 1911؛ کاظمزاده، ص 615ـ 618). در 1333/ 1915، وضع برای مُرنار در تهران و بلژیکیهایی که در شمال فعالیت میکردند، غیرقابل تحمل شد و بیشتر آنان استعفا دادند و به بلژیک بازگشتند (دِمُرنی ، 1916، ص 73؛ سیاسی، 1917، ص 74؛ بلژیک. وزارت امور خارجه، ش 5/640 ، 10، نامة 31 مه 1915).این سال را میتوان نقطة عطفی در تاریخ استقرار مأموران بلژیکی در ایران شمرد، زیرا از آن پس هیچگاه عده و نفوذ بلژیکیها به این اندازه نرسید و میدان عمل آنان به گمرک و خدمات پستی محدود شد.ناگفته نماند که بلژیکیها علاوه بر رقبای ایرانی و روس و انگلیسی حریفان دیگری نیز داشتند. رؤسای سوئدی ژاندارمری ایران با مأموران بلژیکی گمرک مناسبات خوبی نداشتند (سپهر، ص 117؛ سیاسی، 1917، ص 83)، و بویژه مستشاران عالیرتبة امریکایی که در چند نوبت مأمور تجدید سازمان خزانه و مالیه بودند، با رؤسای اداری بلژیکی رقابت میکردند. ناگوارترین حوادث در مناسبات میان امریکاییان و بلژیکیها هنگامی پیش آمد که در 1329/1911، مرنار، رئیس کل گمرک، و شوستر خزانهدار کل (شوستر، جاهای متعدد)، و همچنین دوازده سال بعد، لامبر مولیتور بلژیکی و میلسپو ی امریکایی (میلسپو، 1925، جاهای متعدد) در برابر هم قرار گرفتند. بهرغم مشکلات ناچیز روزمره و دورههای بحرانی حادتر، امور گمرکی و پست، تا شروع جنگ جهانی دوم، با نظارت مأموران بلژیکی، همواره روبه بهبود و نوسازی داشت. البته میتوان گفت که موفقیت کامل برنامة کمک فنی و یا مهمتر تعلیم فنون اداری نه تنها مرهون مهارتهای حرفهای مستشاران اعزامی بلکه بویژه حاصل مدت زمانی بود که این مستشاران در ایران خدمت میکردند.در واقع، اگر کوتاهی مدت خدمت کارشناسان امروزی مأمور کمک فنی در کشورهای در حال توسعه با مدت اشتغال کارمندان بلژیکی در ایران در فاصلة سالهای 1276 ش/1898 و 1317 ش/1938 مقایسه شود، آنچه جلب توجه میکند طول مدتی است که کارشناسان بلژیکیدر ایران اقامت داشتند و صرف آشنایی با ایران و تربیت نسلی تازه از کارمندان ایرانی کردند که بتوانند جانشین خارجیان شوند. این چند خط از نوشتة سیاسی گواه آن معنی است : «...امروزه [1309 ش ] گمرک ایران همانند پیشرفتهترین کشورهای اروپایی عمل میکند. هنوز گمرک ایران را مدیران بلژیکی اداره میکنند که ایرانیان سپاسگزار خدمات ایشاناند... و خاطرة خوش همکاری با چندتن از ایشان، از جمله موسیولامبر مولیتور را، که 25 سال از عمر او در میان آنان گذشته است، گرامی میدارند...» (1931، ص 146).پس از جنگ دوم جهانی و در پایان فعالیت مأموران بلژیکی، روابط سیاسی بلژیک و ایران سیر آرامتری یافت که با روابط دولتهای کوچک اروپایی با کشورهای شرق نزدیک و میانه قابل قیاس و بر تجارت و صنعت و انتقال تکنولوژی (فنآوری) مبتنی است.ناگفته نماند که قانون اساسی مشروطة ایران نیز در درجة اول از قانون اساسی بلژیک و سپس از قوانین اساسی دیگر کشورهای اروپایی اقتباس شده بود.منابع: بخش عمدة اسنادِ روابط سیاسی بین بلژیک و ایران و مأموران بلژیکی در بایگانیها موجود است:Belgium. Ministةre des affaires إtrangةres, dossiers 2748: "Nإgociations commerciales avec la Perse"; 2888: "Perse: Chemins de fer et tramways-Sociإtإ Anonyme des Chemins de Fer et Tramways de Perse"; 2890.I: "Perse: Divers"; 2890. é : Perse: Banques, maisons de commerce, etc."; 2890. ê : "Perse: Mines"; 2890. IV: "Perse: Sociإtإ Commerciale et Industrielle Belgo-Persane"; 2890. V ê : "Perse: Industries, enterprises"; 2890: "Perse: ـmigration dossier gإnإral".برای مأموران بلژیکی رجوع کنید به پروندههای2891.I-V é , 10.636-637, 10.639-640. United Kingdom. Public Record Office. Foreigen Office, Ã files 60/607- 609, 60/637-638, 60/640, 60/652-653, 60/656, 60/660, 60/ 664-665;در بایگانیهای سفارتخانه و کنسولگری ایران رجوع کنید به پروندههای268/896-899, 268/1017, 268/1040, 268/900, 268/981. France. Ministةre des affaires إtrangإres, Ã "Perse," n.s. 14-18; "Politique إtrangإre", n.s. 1-9; "Politique intإrieure," n.s. 32: "Finances";بایگانیهای خصوصی، بویژه اسناد مولیتور در بروکسل، نیز باید ملاحظه شود، بعلاوه رجوع کنید به احمدعلی سپهر، ایران در جنگ بزرگ ، [بیجا ] 1335 ش/ 1956؛ احمد کسروی، تاریخ مشروطة ایران ، تهران 1363 ش؛ محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان ، چاپ سعیدی سیرجانی، تهران 1346 ش؛L' uvre des fonctionnaires belges en Perse: les postes persanes depuis leur crإation jusqu'en 1921 et faits principaux de la gestion de Monsieur Camille Molitor, directeur gإnإral, Tehran, n.d.; A. Bricteux, Au pays du lion et du soleil, Brussels 1908; E. G. Browne, "ThePersian constitutionalists", Proceedings of the Central Asian Society , 1909; idem, The Persian revolution of 1905-1909, Cambridge 1910; G. Demorgny, La question persane et la guerre, Paris 1916; idem, "Les rإformes administratives en Perse: les tribus du Fars," Revu du Monde Musulman, 22, 1913, 85-150; Annette Destrإe, Les fonctionnaires belges au service de la, Perse 1898-1915, in Acta Iranica, 13, Tehran 1976; M. L. Entner, Russo-Persian commercial relations, 1828-1914 , Gainsville 1965; W. Hannekum, Persien im Spiel den Mجchte, 1900-1907. Historische Studien, Berlin 1938; F. Kazemzadeh, Russia and Britain in Persia, 1864-1914: a study in imperialism, New Haven and London 1968; N. Keddie, "The roots of the ulama's power in modern Iran", Studia Islamica, 29, 1960, 31-53; A. C. Millspaugh, The American task in Persia , London 1925; idem, The Financial and economic situation of Persia , NewYork 1926; W. M. Shuster, The strangling of Persia, London 1912; A. A. Siassi, "La Perse au contact de l'Occident", unpublished thesis, Paris 1931; idem, La sort de la Perse: la politique anglaise dإvoilإe , Amsterdam 1917.