بُلدِرُف ، الکساندر نیکُلایِویچ، ایرانشناس برجستة روسیه. بلدرف در 29 مه 1909 در شهر سنپترزبورگ به دنیا آمد و همانجا دبیرستان را به پایان برد. در 1931 از دانشگاه دولتی سنپترزبورگ در رشتة ایرانشناسی ( بولشایا ، ج 4، ص 507؛ استبلن کامنسکی، ص 4)، و به گفتة عبداللهیف( د. تاجیکی ، ج 1، ص 481؛ ) دایرةالمعارف ادبیات و هنر تاجیک ( ، ج 1، ص 289) از دانشگاه فلسفه و ادبیات و هنر لنینگراد فارغالتحصیل شد. پس از آن، دو سال در آموزشگاههای سنپترزبورگ به تدریس زبان آلمانی پرداخت. سالهای 1933 تا 1936/ 1312 تا 1315 ش را در تاجیکستان به سر برد و در سالهای 1936 تا 1942، همزمان با تدریس در دانشگاه، با موزة ارمیتاژ همکاری داشت. در 1950/ 1329 ش به ریاست کرسی ایرانشناسی دانشگاه دولتی سنپترزبورگ برگزیده شد و تا 1981/1360 ش این سمت را بر عهده داشت. وی در 1941 از پایاننامة دکتری خود با عنوان «فولکلور و ادبیات بدخشان» دفاع کرد و در 1954/ 1332 ش با پژوهشی علمی در زمینة روزگار و آثار زینالدین محمود واصفی خراسانی، به دریافت درجة علمی فوق دکتری نائل شد و در 1955 از آن دانشگاه عنوان «پروفسور»ی گرفت (استبلن کامنسکی،ص4ـ6؛مسلمانیان قبادیانی، ش 15078،ص11، ش15084،ص13؛گاربوزووا، ص 9).وی دارندة جوایز بینالمللی فردوسی و دولتی تاجیکستان به نام بوعلیسینا است (الکساندر نیکلایویچ وکیلاوف، ص 123؛ مسلمانیان قبادیانی، همانجاها). سرانجام وی در 1372 ش/ 1993 در زادگاهش درگذشت (مسلمانیان قبادیانی، همانجاها؛ گاربوزووا، همانجا).بلدرف از نخستین پژوهشگرانی است که به ضبط آثار شفاهی مردم تاجیک مبادرت ورزیدهاند. وی شهرها و روستاهای تاجیکنشین و بویژه کوهستانی را درنوردیده و هزاران بیت شعر مردمی گرد آورده است. گردآوری و چاپ حماسة مردمی «گورغولی» (نه «گور اوغلی»/ «کوراوغلی») برای نخستین بار در 1936 به دست وی صورت گرفت. او با تکیه بر وزن همین منظومه، متذکر شده است که وزن خسروانی (از اوزان باستانی شعر فارسی) هنوز پابرجاست. وی در 1938 نخستین مجموعة آثار شفاهی تاجیکان را با عنوان فولکلور تاجیک منتشر کرد که پس از آن بارها تجدید چاپ شده است. بلدرف تا پایان عمر، در رشتة «فرهنگ مردم» فعالیت میکرد (استبلن کامنسکی، ص 5 ـ7؛ مسلمانیان قبادیانی، همانجاها).او نخستین گزیدههای شاهنامة فردوسی (1938) و غزلیات حافظ (1940) را با خط لاتینی تاجیکی برای خوانندگان تاجیک تهیه کرد و غزلیات حافظ را با تکمله و پیشگفتاری ارزشمند بار دیگر در 1951/1330 ش به چاپ رساند (استبلن کامنسکی، ص 5)؛ همچنین تاریخ بدخشان را تصحیح و با مقدمة کامل منتشر کرد (مسکو، 1951). بلدرف بیش از بیست سال از عمر خویش را به تحقیق دربارة روزگار و آثار زینالدین محمود واصفی * گذراند و کتاب بدایعالوقایع او را تصحیح کرد که در دو مجلد در مسکو (1961/1340 ش) و تهران (1349، 1351 ش) به چاپ رسیده است. کتاب بزرگ وی، زینالدین محمود واصفی ، نیز دو بار به چاپ رسیده است (دوشنبه، 1957/ 1336 ش و 1989/ 1368 ش). از دیگر آثار او، معرفی قدیمترین نسخة خطی آثار سعدی است. این نسخه اندکی پس از مرگ شاعر، کتابت شده است (استبلن کامنسکی، ص 6).وی دربارة رودکی، بوعلیسینا، فردوسی، خیام، سعدی، نظامی، نظامی عروضی، خاقانی، جامی، نوایی مقالههای ارزشمندی نوشته و زندگی و آثار خواجه حسن نثاری و درویش دهکی را برای نخستین بار معرفی کرده است. مقالة او دربارة تشکل زبان معیار فارسی ( مسائل زبانشناسی ، 1955، ش 5، 1956، ش 4) هنوز به ارزش خود باقی است ( بولشایا ، ج 4، ص 507؛ د. تاجیکی ، همانجا؛ ) دایرةالمعارف ادبیات و هنر تاجیک ( ، همانجا؛ استبلن کامنسکی، ص 4ـ7؛ وکیلاوف، ص 122ـ123؛ مسلمانیان قبادیانی، ش 15084، ص 13).بلدرف از معدود پژوهشگرانی بود که به مکتب کمونیسم نپیوست. وی سالها رنج بُرد تا جایگاه اصلی ادبیات صوفیانه را روشن کند؛ نام خواجه احرار * ولی را او زنده کرد (استبلن کامنسکی، همانجا؛ مسلمانیان قبادیانی، ش 15078، ص 11، ش 15084، ص 13). حدود 125 اثر از او باقی است («الکساندر نیکلایویچ بلدرف»، ص 6ـ13؛ استبلن کامنسکی، ص 9). بلدرف به اندازهای کوتاه و پُر محتوا مینوشت که شیوة نگارشش را «برقیه» (تلگرافی) میگفتند (مسلمانیان قبادیانی، همانجاها). وی نویسندة کتابهای ادبیات درسی برای دبیرستان و دانشگاه بود (استبلن کامنسکی، ص 6).او مدیری لایق بود، ازینرو، در 1966/ 1345 ش با تأسیس همایش دایمی ایرانشناسان سنپترزبورگ، به ریاست آن برگزیده شد و تا پایان عمر در آن سمت باقی ماند (همان، ص 7). بلدرف شاگردان بسیاری تربیت کرده است که اکنون در روسیه، تاجیکستان، گرجستان، ازبکستان، آذربایجان و دیگر نقاط جهان به بررسی فرهنگ ایران مشغولاند (رُزنفلد، ص 2؛ شریفاوف، ص 11؛ وکیلاوف، ص 123).منابع: رحیم مسلمانیان قبادیانی، «گل بریزد، نریزد از وی بوی»، کیهان ، ش 15078 (19 خرداد 1373)، ش 15084 (26 خرداد 1373)؛"Aleksandr Nikolaevich Boldirev", Vostokovedeniye , 6 (1979); Bo ¦ l'shaya Sa ¦ vetskaya Ensikla ¦ pediya 2 , ]Moscow[1949-1958; Ensikla ¦ pediya ¦ yi adabiya ¦ t va san'ati Ta ¦ jik , Dushanbe 1989, I, 289-290; Ensikla ¦ pediya ¦ yi Sa ¦ vetii Ta ¦ jik , Dushanbe 1978; V. S. Garbuzowa, "...Pishu lish o desyatoy dole togo, c § to videl i slishal", Sankt-Petersburgskiy Universitet, gazeta , 13 (4 May 1995); A. Z. Ro ¦ zenfeld, "Usta ¦ di arjymandi یarqیina ¦ s", Ta ¦ jikista ¦ ni Sa ¦ veti , (31 May 1979); X. ëarifa ¦ v, "Dili garm va suxani narm", Adabiya ¦ t va san'at , (26 July 1984); I. M. Steblin-Komenskiy; "K 80-letiyu Aleksandra Nikolaevicha Boldireva", Vostokovedeniye , 15 (1989), 3-7; Afrosiyob Vakilov, "Neskolko slow o doklade A. N. Boldireva", Literaturniy Azerbayjan , 5 (Sep-Oct. 1992).