بلخی، ابومطیع حَکم بن عبدالله بن مَسْلَمة بن عبدالرحمان، فقیه و قاضی و محدث، و شاگرد ابوحنیفه. وی در 199 به سن 84 سالگی در بلخ درگذشت. شانزدهسال در زادگاه خود بلخ، به امر قضا اشتغال داشت؛ چند نوبت به بغداد و احتمالاً به جاهای دیگر، بهویژه به مدینه و مکه و کوفه، سفر کرد، زیرا در میان کسانی که گفته شده وی از آنها حدیث استماع میکرده است سه تن از مؤسسان مکتبهای فقهی اسلام بودهاند: مالکبنانس از مدینه، ابوحنیفه و سفیان ثوری هردو از کوفه. ابومطیع از اعتبار و نفوذ بسیاری برخوردار بود. معلومات عمیق و تیزهوشی و آرای خردمندانه و زهد و بزرگواریش موجب شد که عدة کثیری از طلاّ ب و گردآورندگان حدیث به او روی آورند ] داستانی که خطیب بغدادی (ج 8، ص 224) از اعتراض صریح وی به خلیفة عباسی و پشتیبانی مردم نقل کرده، مؤید نفوذ اجتماعی و دینی اوست [.ظاهراً در انتقال بعضی از آرا و تعلیمات ابوحنیفه سهم مهمی داشته است. از تحقیقات کنونی برمیآید که جز نامهای که ابوحنیفه به عثمان البَطّی نوشته است، بقیة آثار منسوب به ابوحنیفه را، که متضمن آرای اوست، پیروانش نوشتهاند. ابومطیع احتمالاً راوی کتابی است به نام فقهالاکبر منسوب به ابوحنیفه و مشتمل بر آرای او که، نسخة موجود از آن (در مجموعه شروحالفقهالاکبر ، ش 1، حیدرآباد 1321) حاوی شرحی است که به خطا به ماتُریدی نسبت داده شده است. کتاب دیگری نیز به نام فقه الابسط ، در مجموع حاوی همان مطالب، وجود دارد که گفتهاند پاسخهای ابوحنیفه به پرسشهای کلامی ابومطیع است.ستیزهای دینی و سیاسی عصر ابومطیع در برخی از آرای منفی دربارة وثاقت او در کار روایت حدیث منعکس است؛ از جمله از احمدبنحنبل نقل کردهاند که ابومطیع در نقل حدیث ضعیف است، زیرا بهشت و دوزخ را مخلوق و از بین رفتنی دانسته است؛ ازینرو ابومطیع جَهمی (اهل تعطیل) است. اما تقریباً مسلّم است که او بهچنین بدعتی اعتقاد نداشته، زیرا در فقه الابسط بصراحت با نظریات جهمیان مخالفت کرده است. این آرای خصمانه که خطیب بغدادی و ذهبی نقل کردهاند در حقیقت مبین دیدگاه اهل حدیث است (خبر نادرست مشابهی نیز دربارة ابوحنیفه گفته شده است رجوع کنید به د.اسلام ، چاپ دوم، ذیل «ابوحنیفه النعمان»). کسانی نیز ابومطیع را یکی از بزرگان مُرجئه شمردهاند. این سخن ممکن است تا حدی به حقیقت نزدیک باشد، زیرا ابوحنیفه نیز خود یکی از آنان بود (برای آرای شاخت دربارة فقه الابسط رجوع کنید به همانجا). ابومطیع را در فقه و قضا «بصیرٌ بالرأی» خواندهاند (خطیب بغدادی، ج 8، ص 223) که ظاهراً حاصل تبحر او در استنتاج و کاربرد قیاس است.منابع: احمدبنعلی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد ، مدینه [بیتا. ] ؛ محمد بناحمد ذهبی، میزانالاعتدال ، ج1، قاهره 1382/1963، ص574 ـ 575، ش 2181؛ عبدالقادربن محمد قرشی حنفی مصری، الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة ، حیدرآباد دکن 1332/1914، ج 2، ص 266؛EI, s.v. "Abu ¦ H ¤ an ¦ â fa A l-Nu`ma ¦ n" (by J. Schacht); Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1957-1965, I, 414.