بَلْتِسْتان ، منطقهای در کشمیر آزاد که در متون اسلامی به تبت خُرد معروف است. بلتستان سرزمینی کوهستانی است که شماری از بلندترین قلل جهان در آن واقع شده است. گادوین اوستن (ک 2)، مرتفعترین قلة کوههای قراقروم و بلندترین قلعة جهان پس از اورست، به ارتفاع 611 ، 8 متر (فتح در 1332 ش/ 1953) و گاشر بروم ، به ارتفاع 149 ، 8متر (فتح در 1337 ش/ 1958) از آن جملهاند. رود سند و شیوک منطقه را آبیاری میکنند. سکردو ، شهر عمدة آن و مرکز اداری منطقه و مرکز بازرگانی چادرنشینان است. این شهر در1330 ش/1951 نیروی برق مجهز شده است و دارای فرودگاه، بیمارستان پیشرفته، مدرسه و بازار است ( د.اسلام ، چاپ دوم؛ بریتانیکا ؛ آمریکانا ، ذیل مادّه).حدود 000 ، 170 بلتی در این منطقه زندگی میکنند. زبان بلتیها ترکیبی از لدّاخی و تبتی است و از زمانی که مسلمان شدهاند، واژههای فارسی و عربی و اردو، بویژه در حوزة دین، جایگزین کلمات تبتی شده است که از نفوذ اسلام حکایت میکند. بلتیها تا پیش از 802، بودایی بودند و تقریباً در همین زمان، مرشدان صوفی آنان را به دین اسلام درآوردند. بنا به روایات محلی، براثر سفرهای سیدعلی همدانی (714ـ876) بود که اسلام به بلتستان راه یافت. هیچ سند تاریخی از سفر او در دست نیست، اما تعالیم وی، به طور مستقیم یا به کوشش مریدانش، بخوبی نفوذ پیدا کرد. برخی از قدیمترین مساجد در بلتستان، خانقاههای چوبی است که از روی طرح منحصر به فرد مسجد معروف شاه همدان در سرینگر ساخته شده است. طریقة نوربخشیه که سیدمحمد نوربخش (متوفی 869)، مؤسس آن بود، از کشمیر به بلتستان آورده شد. صوفیان نوربخشیه هنوز در شرق بلتستان حضور دارند. سایر بلتیها، بویژه در ناحیة سکردو، عمدتاً شیعهاند. میرشمسالدین عراقی، که در کشمیر در لفافة تعلیم نوربخشیه به تبلیغ شیعه میپرداخت، مذهب شیعه را از کشمیر به بلتستان آورد. هونزهها، همسایگان بلتیها، از پیروان آقاخاناند. هرچند بلتیها بیش از پانصدسال است که مسلمان شدهاند، خاستگاه تبتی فرهنگ آنان هنوز در زبان، کشاورزی و سنتهای عامیانة آنها دیده میشود (پَت اِمرسون و ریچارد امرسون، ج 1، ص 86 ـ 88).دربارة خاستگاه مردم بلتی و نام بلتستان حدسیاتی چند وجود دارد. در زبان بلتی واژة بلتی به آغلهایی اطلاق میشود که برای نگهداری حیوانات در زیرزمین ساخته میشود. وجود این آغلها که تعداد محدودی از حیوانات را در خود جای میدهد، روشن میسازد که ساکنان اولیة این منطقه کشاورزان یکجانشین بودهاند (همان، ج 1، ص 87).فرمانروایان قدیمی بلتستان، به «راجا» یا «گیالپو» ملقب بودند. علی شریفخان در قرن دهم ،شانزدهم از مشهورترین آنهاست که دژی در سکردو بنا کرد. لشکرکشیهای او به نواحی مجاور هنوز مایة اصلی بسیاری از ترانههای عامیانه است. در اوایل قرن یازدهم، هفدهم، گیالپوی دیگری، به نام علیمیر، حاکم سکردو، به موطن بلتیها تاخت و آن را فتح کرد. در 1256، احمدشاه، آخرین گیالپو، در برابر سردارِ دوگرا، زوراور سینگ ، استقلال خود را از دست داد. در آن هنگام، کشمیر زیر لوای گلابسینگ بود و بلتستان نیز به آن ملحق شد. در 1263، به موجب قرارداد امرِتسِر تحتنظر وزارت لداخ قرار گرفت و بدینسان به سلطة انگلیس درآمد ( د.اسلام ، چاپ دوم، همانجا). در 1326 ش1947. مهاراجة ایالت جامو و کشمیر، الحاق این سرزمین را به هند اعلام کرد. این تصمیم به درگیری و جنگ میان هند و پاکستان انجامید و حکومت کشمیر آزاد با پشتیبانی پاکستان در کشمیر تشکیل شد (فرزیننیا، ص 186ـ 187). مردم بلتستان نیز از دولت پاکستان خواستند که نظارت بر این ناحیه را به دست گیرد ( د.اسلام ، چاپ دوم، همانجا). در 1327 ش،1948، براساس قرارداد آتشبس بین دوکشور، کشمیر آزاد در تصرف پاکستان باقی ماند. خط آتشبس، بلتستان را در کشمیر آزاد قرار داد و امروزه بلتستان فقط ناحیهای اداری در کشمیر آزاد است که تحت نظارت وزارت کشور پاکستان اداره میشود ( ) دایرةالمعارف ورلد بوک ( ، ذیل «جامو و کشمیر»؛ پت امرسون و ریچارد امرسون ج 1، ص86؛ فرزیننیا، ص 147، 187).پیش از جداشدن بلتستان از جامو و کشمیر، بازرگانی و سفر میان بلتستان، لداخ و سرینگر پیوسته انجام میگرفت. مردم بلتستان برای کار به نقاط دور مانند سیملا و حتی کلکته میرفتند. از زمان تقسیم ایالت جامو و کشمیر در 1326 ش 1947، بلتستان منزویتر شد؛ زیرا خط آتشبس که همیشه محل درگیری بود، مرز جنوب شرقی بلتستان را تشکیل میداد و مدت چهارده سال سراسر ناحیه به روی مسافران خارجی بسته شد. در 1353 ش.1974 که این محدودیت کاهش یافت، کوهنوردان غربی به منطقه سرازیر شدند و پس از سالها برای نخستینبار بلتیها در مقابل باربری برای کوهنوردان دستمزد نقدی دریافت کردند (پت امرسون و ریچارد امرسون، ج 1، ص 90).بلتستان امروزه تا اندازهای پیشرفت کرده است. تقریباً در سراسر آن راههایی احداث شده است، سکردو با راولپندی ارتباط هوایی دارد و خدمات پستی و هوایی بین بلتستان و پاکستان برقرار است. بهبود خدمات فرهنگی و بهداشتی و سایر تسهیلات، سطح زندگی مردم را رشد داده و مبالغ هنگفتی برای توسعة اقتصادی (بویژه راهسازی) این ناحیه اختصاص یافته است ( د.اسلام ، چاپ دوم، همانجا).مردم بلتسان شیفتة ایران وانقلاب اسلامی ایراناند و برگزاری عید نوروز در این ناحیه از تأثیر فرهنگ ایرانی در بلتستان حکایت دارد (محمدی، ص 32ـ33).منابع: زیبا فرزیننیا، پاکستان ، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1376 ش؛ محمدکاظم محمدی، سیمای پاکستان: یادداشتهای سفر، تهران 1368 ش؛Pat Emerson and Richard M. Emerson, "Baltis", in Muslim pepoles: a world ethnographic survey, ed. Richard V. Weekes, Westport, Connecticut 1984; The Encyclopedia Americana, Danbury 1984, s.v. "Baltistan"; EI 2 , s.v. "Baltistan" (by A. S. Bazmee Ansari); The New Encyclopaedia Britannica , Chicago 1985, Micropaedia, s.v."Baltista ¦ n"; The World book encyclopedia . London 1995, s.v." Jammu and Kashmir".