ذوالدمعه، حسینبن زید، عالم و محدّث امامی قرن دوم. کنیهاش ابوعبداللّه و فرزند زیدبن علی* بود (← ابنسعد، ج 5، ص 434؛ قس طوسی، 1414، ص :203 ابوالحسین که خطاست؛ مدرسی طباطبائی ، ج 1، ص 280). درباره تاریخ تولد او اطلاع صریحی در دست نیست، اما برمبنای نقل برقی (ص 19) که گفته حسین در هنگام شهادت پدرش چهار سال داشتهاست (قس ابنعِنَبَه، ص 242، که سن او را در هنگام شهادت پدرش هفت سال ذکر کردهاست)، باید در 117 یا 118 به دنیا آمدهباشد. مادرش کنیز بوده و نامش نیز ذکر نشدهاست (ابنسعد، همانجا؛ قس اخبارالدولةالعباسیة، ص 383، که بهخطا نام مادر یحییبن زید برادر ناتنی حسین را به عنوان نام مادر حسین ذکر کردهاست؛ مدرسی طباطبائی، همانجا).پس از شهادت زید، امامجعفرصادق علیهالسلام تربیت حسین را بهعنوان فرزند، برعهده گرفت (بخاری، ص 62؛ نجاشی، ص 52؛ عمری، ص 159) و بنابر گزارش نجاشی (همانجا) دختر اَرقط، یعنی محمدبن عبداللّه باهر از نوادگان امامسجاد (← بخاری، ص50)، را به همسری ذوالدمعه درآورد (نیز ← مدرسی طباطبائی، همانجا). به رأی مهدوی دامغانی (عمری، تعلیقات، ص 375) متن متداول نجاشی تصحیف شده و چون نام همسر ذوالدمعه کلثوم ذکر شدهاست و کلثوم خواهر محمدبن عبداللّه باهر بوده (← عمری، ص 143ـ144؛ مِزّی، ج 6، ص 377)، صورت صحیح عبارت نجاشی احتمالا خواهر محمدبن عبداللّه باهر بودهاست؛ اما ابنحزم (ص 53) ارقط را لقب عبداللّه دانسته که در این صورت تعبیر نجاشی (دختر ارقط) صحیح است (← ذوالدمعه، مقدمه جلالی، ص 222). ابنسعد (همانجا) و مزّی (همانجا) که مطالبشان را از قول زبیربن بکّار (متوفی 256) نقل کردهاند، اطلاعاتی درباره همسران ذوالدمعه بدون اشاره به ترتیب این ازدواجها آوردهاند. به گفته آنان حسین با دختر عمربن علیبن حسینبن علیبن ابیطالب به نام خدیجه ازدواج کرده و از او صاحب فرزندانی شده که نامشان نیز ذکر شدهاست (نیز ← بخاری، ص 62). حسین همچنین با کلثوم دختر عبداللّهبن علیبن حسین وصلت کرده که حاصل این پیوند نیز فرزندانی چند بودهاست (برای تفصیل بیشتر درباره این ازدواج ← عمری، تعلیقات مهدوی دامغانی، ص 375ـ378).سبب شهرتیافتن او به ذوالدمعه که گاه با تعبیر ذوالعَبرة نیز آمده (← ابنطِقطَقی، ص247؛ ابنعنبه، ص 241)، سوگواریهای فراوان او در اندوه از دستدادن پدر و برادرش یحییبن زید بودهاست (← ابوالفرج اصفهانی، ص 332؛ نیز ← مدرسی طباطبائی، همانجا). اما به رأی مدرسی طباطبائی (همانجا) ذوالدمعه لقبی بوده که بیشتر در میان خاندان او تداول داشتهاست.او در جریان قیام محمدبن عبداللّه نفس زکیّه* (متوفی 145) و برادرش ابراهیم قتیلِ باخمری حضور داشت، اما از معرکه جان سالم بهدر برد و از مجازات منصور خلیفه عباسی در امان ماند. هرچند مدتی متواری بود و پس از آن نیز مراودات محدودی داشت (ابوالفرج اصفهانی، ص 244، 331؛ عمری، ص 159). بهگفته شوشتری (ج 3، ص 455) چون حسینبن زید در قیام نفس زکیّه مشارکت چندانی نداشت منصور متعرض او نشد. بعدها منصور یکی از دختران او، به نام میمونه، را به عقد فرزندش مهدی (حک : 158ـ169) درآورد (ابنسعد، همانجا؛ نیز ← ابنعنبه، همانجا). بهگزارش کشّی (ص 414ـ415) نفس زکیّه ذوالدمعه را نزد امامصادق علیهالسلام فرستاد تا پرچم عقاب را که به پیامبر تعلق داشت، برایش ببرد.او از امامصادق و امامکاظم علیهماالسلام (← نجاشی، همانجا) و تنی چند از علویان مدینه روایت کردهاست (← مزّی، ج 6، ص 375ـ376؛ نیز ← ذوالدمعه، همان مقدمه، ص 218)؛ و فرزندانش عبداللّه، محمد، قاسم، یحیی و اسماعیل و افرادی دیگر از جمله علیبن جعفر عُریضی* و اسماعیلبن جعفر*، ابن ابیعمیر*، عبادبن یعقوب رواجنی* از او روایت کردهاند (برای فهرست این راویان ← مزّی، ج 6، ص 376؛ ذوالدمعه، همان مقدمه، ص 219). ابنعَدی (متوفی 365؛ ج 2، ص 351) نیز حدیثی به روایت حسین شاعر، برادر حسن اُطروش* (متوفی 304)، از پدرش از حسینبن زید نقل کردهاست.به نوشته ابنسعد (همانجا)، بخاری (همانجا) و ابنعِنَبه (همانجا) ذوالدمعه در آخر عمر نابینا شد. در تاریخ درگذشت او اختلافنظر هست (← عمری، همان تعلیقات، ص 373ـ374). بخاری (همانجا) و ابنعنبه (ص 241ـ242) دو تاریخ 135 و 140 را نقل کردهاند اما بخاری (همانجا) سال 140 را صحیحتر دانستهاست (نیز ← ابنعنبه، ص 242). با این حال، همانگونه که مدرسی طباطبائی (ج 1، ص 281) اشاره کرده، همه منابع اتفاقنظر دارند که او در 76 سالگی درگذشتهاست. بر این اساس، تاریخ صحیح درگذشت او با توجه به اطلاعاتی که درباره زمان تولدش در منابع آمدهاست، حدود 190 خواهد بود (نیز ← ذهبی، ج 4، ص 835، که از حیات او تا حدود 190 سخن گفتهاست؛ برای تفصیل بیشتر در اینباره ← ذوالدمعه، همان مقدمه، ص 222ـ224).ذوالدمعه به عنوان راوی حدیث شهرت داشته، هرچند ابنسعد (همانجا) به اجمال به این موضوع اشاره کرده و توضیح بیشتری درباره روایات او نیاوردهاست. احتمالا کم اعتناییِ ابنسعد از آنروست که حسین از راویان مشهور امامصادق بودهاست (نیز ← ابنعدی، همانجا؛ ابنطقطقی، ص 247). از او روایاتی با گرایش شیعی موجود است و ازاینرو بعدها عالمان اهل سنّت به روایاتش انتقاد کردهاند (برای نمونه ← ابن ابیحاتِم، ج 1، ص 53؛ ابنعدی، همانجا؛ مزّی، ج 6، ص 376ـ377). نجاشی (همانجا) کتابی را از او ذکر کرده و به وجود اختلاف در روایت آن اشاره کردهاست. عبارت نجاشی ممکن است به دو معنا باشد. نخست، آنکه کتاب طرق روایت مختلفی داشتهاست، و دیگر آنکه متن اثر روایتشده، تحریرهای مختلفی داشتهاست. طوسی (1420، ص 148) در اشارهای بسیار کوتاه به حسینبن زید، او را صاحب کتابی دانستهاست. او (همانجا) طریقی متصل به کتاب حسین ذکر نکرده و تنها اشاره کرده که حُمیدبن زیاد (متوفی 310) نسخهای از آن کتاب را به روایت ابراهیمبن سلیمان از ذوالدمعه روایت کردهاست. متن موردنظر نجاشی احتمالا همان روایاتی است که ابنبابویه (متوفی 381) در کتاب مَن لا یَحضُرُهالفقیه (ج 4، ص 3ـ18) و در مجلس شصتوششم الامالی (ص 509ـ518) آوردهاست و به مَناهی که پیامبر به آنها اشاره کرده، مربوط است. ملا حبیباللّه شریف کاشانی (متوفی 1340) شرحی بر این روایات دارد که در ضمن کتاب جملالنواهی (قم 1404) منتشر شدهاست. همچنین محمدرضا جلالی تصحیحی انتقادی از این کتاب را در مجله علومالحدیث (ش 18، رجب ـ ذیحجه 1426) منتشر کردهاست. مدرسی طباطبائی (ج 1، ص 281ـ283) فهرستی از روایاتی را که نام حسینبن زید در سلسله سند آنها قرار دارد، به عنوان بخشی از روایاتِ نقل شده از کتاب منسوب به او گردآوری کردهاست (نیز ← شوشتری، ج 3، ص 455ـ456).در منابع نسبشناسی، فهرستی طولانی از اعقاب و فرزندان او آمدهاست که بسیاری از آنها از رجال و بزرگان معروف روزگار خویش بودهاند (براینمونه ← عمری، ص 159ـ166؛ ابنعنبه، ص 242ـ 256). مروزی علوی (ص 39) و ابنطقطقی (ص 249) گستردهترین شاخه از نوادگان حسینبن زید را سادات بنواقساسی و فرزندان یحییبن حسین دانستهاند.منابع : ابنابیحاتِم، کتاب الجرح والتعدیل، حیدرآباد، دکن 1371ـ 1373/ 1952ـ1953، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنبابویه، الامالی، قم 1417؛ همو، کتاب مَن لایَحضُرُهالفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1414؛ ابنحزم، جمهرةانسابالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ] 1982[؛ ابنسعد؛ ابنطِقطَقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، چاپ مهدی رجایی، قم 1376ش؛ ابنعُدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، بیروت 1405/1985؛ ابنعِنَبَه، عمدةالطالب فی انساب آل ابیطالب، چاپ مهدی رجایی، قم 1383ش؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتلالطالبیین، چاپ احمد صقر، بیروت 1408/1987؛ اخبارالدولة العباسیة و فیه اخبارالعباس و ولده، لمؤلفٍ منالقرنالثالث الهجری، چاپ عبدالعزیز دوری و عبدالجبار مطلبی، بیروت: دارالطلیعة للطباعة و النشر، 1971؛ ابونصر سهلبن عبداللّه بخاری، سرّالسلسلةالعلویة، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف 1381/1962؛ احمدبن محمد برقی، کتابالرجال، در ابنداوود حلّی، کتابالرجال، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1383ش؛ حسینبن زید ذوالدمعه، جمل من مناهی النبی صلیاللّه علیهوآله، چاپ محمدرضا حسینیجلالی، در علومالحدیث، ش 18 (رجب ـ ذیحجه 1426)؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخالاسلام و وفیاتالمشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت 1424/2003؛ شوشتری؛ محمدبن حسن طوسی، الامالی، قم 1414؛ همو، فهرست کتبالشیعة و اصولهم و اسماءالمصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم 1420؛ علیبن محمد عمری، المجدی فی انسابالطالبیین، چاپ احمد مهدوی دامغانی، قم 1409؛ محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفةالرجال، ]تلخیص[ محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348ش؛ اسماعیلبن حسین مروزی علوی، الفخری فی انساب الطالبیین، چاپ مهدی رجایی، قم 1409؛ یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیبالکمال فی اسماءالرجال، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت 1422/2002؛ نجاشی؛Hossein Modarressi Taba(taba('i, Tradition and survival: a bibliographical survey of early Sh(`ite literature, vol.1, Oxford 2003.