دینوری ابومحمد عبدالله بن محمدبن وهب بن بشربن صالح بن حمدان

معرف

حافظ مشهور اهل سنّت در قرن سوم و چهارم
متن
دینوری، ابومحمد عبداللّه‌بن محمدبن وَهْب‌بن بِشربن صالح‌بن حَمدان، حافظ مشهور اهل سنّت در قرن سوم و چهارم. نام او در برخی منابع متقدم عبداللّه‌بن حَمدان‌بن وهب ضبط شده‌است (← ابن‌عُدی، ج‌4، ص‌1579؛ دارقطنی، ص‌116). از سوانح حیات او اطلاع چندانی در دست نیست. وی همانند جماعتی از محدّثان و ادیبان، منسوب به دینَوَر* است (← یاقوت حموی، ذیل «دینور»). با توجه به اوصاف و تعابیری که در منابع درباره او به کار برده‌اند (برای نمونه ← ذهبی، ج‌7، ص‌134؛ ابن‌حجر عسقلانی، ج‌3، ص‌344)، معلوم می‌شود که وی برای سماع حدیث سفرهای طولانی و متعددی کرده‌است (← خلیلی قزوینی، ج‌2، جزء5، ص‌627).دینوری از محدّثانی چون عباس‌بن ولیدبن مزید بیروتی، عبداللّه‌بن محمد فریابی، ابوزرعه رازی* (متوفی 264) و ابوحاتِم رازی* حدیث شنیده و مهم‌ترین راویانِ وی عبارت‌اند از: جعفربن محمد فریابی که از لحاظ سنّی بزرگ‌تر از او بوده؛ عَتّاب‌بن محمدبن عتّاب ورامینی؛ ابوبکر محمدبن عبداللّه ابهری؛ و ابوالحسین عبیداللّه/ عبداللّه‌بن سعید بروجردی (متوفی ح 400) که آخرین راوی از او از حیث تاریخ وفات بوده‌است (← ابن‌عساکر، ج‌32، ص‌372ـ373؛ یاقوت حموی، همانجا). وی در 308 درگذشت (خلیلی قزوینی، همانجا). ابن‌حجرعسقلانی (ج‌3، ص‌345)، به نقل از خلیلی قزوینی، تاریخ وفات او را به اشتباه 358 آورده‌است.محدّثان و رجالیان اهل‌سنّت اقوال متفاوتی درباره علم دینوری به حدیث و وثاقت وی در روایت آن ذکر کرده‌اند. ابوعلی محمدبن علی‌بن عمر واعظ نیشابوری (متوفی 337) ماجرایی را نقل کرده که براساس آن می‌توان نتیجه گرفت که بین دینوری و محدّث مشهور عبیداللّه‌بن عبدالکریم ابوزرعه رازی مناسبات خوبی برقرار بوده‌است (← ذهبی، ج‌7، ص‌135). درعین حال، از ابوعلی نیشابوری نقل شده که ابوزرعه از مذاکره حدیثی با دینوری ناتوان بوده‌است (← ابن‌عساکر، ج‌32، ص‌374). ابن‌عدی (ج‌4، ص‌1579ـ1580) او را اهل شناخت و حفظ حدیث دانسته و گفته‌است که گروهی سخنان وی را پذیرفته و تصدیقش کرده‌اند (نیز ← ابن‌حجر عسقلانی، همانجا). در مقابل، دارقطنی (همانجا) وی را واضع و متروک‌الحدیث خوانده (نیز ← ابن‌جوزی، ج‌2، ص‌120) و ابوبکر عمربن سهل‌بن اسماعیل دینوری (متوفی 330) وی را دروغگو دانسته‌است (← ابن‌عدی، ج‌4، ص‌1579). همچنین اینکه ابوعلی نیشابوری از دینوری روایت می‌کرده، از جمله لغزشهای وی شمرده شده‌است (← ابن‌عساکر، ج‌32، ص‌376؛ یاقوت حموی، همانجا). ابوالعباس احمدبن محمدبن سعید معروف به ابن‌عُقده (متوفی 332)، محدّث و رجالی مشهور زیدی، خود را در همه زمینه‌ها بر دینوری مقدّم می‌دانسته (← ابن‌حجر عسقلانی، همانجا) و ــ بنابر ماجرایی که نقل شده ــ وی را متهم به تدلیس کرده‌است (← ابن‌عدی، ج‌4، ص‌1579ـ1580).از دینوری تألیفی نمانده، اما تفسیری به نام الواضح به وی منسوب است (← بروکلمان ، ج‌1، ص‌204؛ )ذیل(، ج‌1، ص‌334؛ سزگین ، ج‌1، ص‌42). سه نسخه موجود این تفسیر با تفسیر دیگری به‌نام تنویر المقباس من تفسیر ابن‌عباس تطابق دارد (← ریپین ، ص‌47ـ48). این تفسیر را علاوه بر عبداللّه‌بن محمدبن وهْب دینوری به محمدبن سائب کلبی (متوفی 146) و محمدبن یعقوب فیروزآبادی (متوفی 817) نیز نسبت داده‌اند (← همان، ص‌39). از مقدمه یکی از نسخه‌های این تفسیر بر می‌آید که مؤلف آن ابومحمد دینوری است (همان، ص‌49). داوودی (ج‌1، ص‌250) نیز عبداللّه‌بن مبارک دینوری، عالم کرّامی نیشابوری (متوفی اوایل قرن چهارم)، را مؤلف الواضح دانسته‌است. به‌نظر یوزف فان اس ، بروکلمان و سزگین بین این دو دینوری خلط کرده‌اند (← د. ایرانیکا، ذیل «دینوری، ابومحمد عبداللّه‌بن حمدان»). فان‌اس ابومحمد عبداللّه‌بن مبارک دینوری را مؤلف این تفسیر می‌داند (← همان، ذیل «دینوری، ابومحمد عبداللّه‌بن مبارک»؛ برای تفصیل بیشتر درباره انتساب این تفسیر ← ریپین، ص‌38ـ74؛ برگ ، ص‌135؛ تفسیر ابن‌عباس*).منابع : ابن‌جوزی، کتاب الضعفاء و المتروکین، چاپ ابوالفداء عبداللّه قاضی، بیروت 1406/ 1986؛ ابن‌حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، حیدرآباد، دکن 1329ـ 1331، چاپ افست بیروت 1390/1971؛ ابن‌عُدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، بیروت 1405/1985؛ ابن‌عساکر؛ خلیل‌بن عبداللّه خلیلی قزوینی، کتاب الارشاد فی معرفة علماء الحدیث، چاپ محمد سعیدبن عمر ادریس، ریاض 1409/1989؛ علی‌بن عمر دارقطنی، کتاب الضعفاء و المتروکین، چاپ صبحی بدری سامرائی، بیروت 1406/1986؛ محمدبن علی داوودی، طبقات‌المفسرین، بیروت 1403/1983؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات‌المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت 1424/2003؛ یاقوت حموی؛, The development of exegesis in early Herbert Berg Islam, Richmond, Engl. 2000; Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1946, Supplementband, 1937-1942; EIr. s.vv. "D(navar(, Abu Mohammad Abd-Allah b. Hamdan", "D(nvar(, Abu Mohammad( Abd-Allah b. Mobarak" (by Josef van Ess); Andrew Rippin, "Tafs(r Ibn( Abba(s and criteria for dating early tafs((r texts", Jerusalem studies in Arabic and Islam, 18 (1994); Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 18
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده