دینار، واحدی برای وزن و نیز نام نوعی مسکوک. این کلمه از دِناریی لاتین گرفته شده و در اصل نام سکه نقرهای به وزن 50ر4 گرم بودهاست که رمیها در دوران طولانی جنگهای خود با کارتاژیها، در اواخر سده سوم پیش از میلاد، برای پرداخت حقوق سپاهیانشان ضرب کرده بودند (جانگ ، ص83؛ کوئیگین ، ص47). رمیها سکه طلا کم میزدند، اما در 87 پیش از میلاد به ضرب سکههای زرینی پرداختند که هر عدد آن برابر 25 دناریی نقره ارزش داشت (جانگ، همانجا). در 312 میلادی، کنستانتین بزرگ استفاده از سکههای زرین 50ر4 گرمی به نام سولیدی یا نومیسما را رواجداد که دینار زر نامیده میشد و تا سقوط قسطنطنیه (243/857) تقریبآ بدون تغییر و با وزن و عیاری مشابه ضرب میشد (همان، ص236). بهگفته برخی محققان کلمه دینار ریشه آریایی دارد و از دنر (دنار) گرفته شده و در اوستا (وندیداد، فرگرد:16 بند7) به معنای سنگِ وزن آمدهاست (← جانگ، ص83؛ کوئیگین، همانجا).دینار بهعنوان واحد وزن که گاه مثقال نیز گفته میشد (← تهانوی، ذیل «المثقال»؛ امام شوشتری، ص66)، واحد اصلی مقیاسات وزن در میان مردم عرب بود که از قرنها پیش از ظهور اسلام از راه تجارت با روم شرقی با آن آشنا بودند. عربها مثقال را برابر وزن یک سولیدی یا نومیسما (شصت تا هفتاد گرم) گرفتند (واکر ، مقدمه، صCXIVIII-CXIVII). هر دینار برابر ششدانگ و هر دانگ چهار تسو و هر تسو چهار جو محاسبه میشد (تهانوی، همانجا). بنابر دقیقترین سنجههای شیشهای باقیمانده از قرن دوم، هر دینار برابر 231ر4 گرم بود (هینتس ، ص1ـ2). در دوره عباسیان در سرزمینهای اسلامی دو نوع مثقال رواجداشت: مثقال شرعی با وزن 265ر4 و مثقال صیرفی با وزن 980ر4 گرم (حسینی مازندرانی، ج1، ص290ـ305؛ امام شوشتری، ص54). در قرآن کریم به دینارسنگ یکبار اشاره شدهاست (← آلعمران: 75)، و فقها و علمای اسلامی ــکه به صحت اوزان و مقادیر و انطباق آنها با احکام و موازین شرعی حساسیت و اهتمام داشتهاندــ غالبآ رسالههایی در این زمینه نوشتهاند (برای آگاهی بیشتر درباره این رسالهها ← حسینعلی محفوظ، ص124ـ125). دینار مسکوک، از اواخر قرن سوم پیش از میلاد تا امروز بهعنوان واحد پول در بسیاری از کشورها بهکار رفتهاست. این نام هنوز هم نام واحد پول بعضی از کشورها مانند عراق، کویت، بحرین، اردن، الجزایر، لیبی، تونس، مالزی، مقدونیه و صربستان است (دیانت، ج2، ص171؛ کوئیگین، ص47ـ48). در اناجیل اربعه نام آن مکرر آمدهاست (← انجیل متی، 28:18؛ انجیل مرقس، 5:14؛ انجیللوقا، 35:10). دینارهای روم شرقی که از اوایل قرن چهارم میلادی تا اواسط قرن نهم/ پانزدهم بیش از یازده قرن در تجارت بینالملل رایجبودند، بهعلت طراز هنرمندانه و صحت وزن و عیار و مخصوصآ علامات مقدسی مانند صلیب و تصاویری از حضرت مسیح علیهالسلام و حواریون که بر آنها ضرب میشد، در میان ملل مسیحی چنان اعتباری داشت که تا سالیان دراز ضرب سکه زرین یکی از امتیازات رومیان و مانند حق مقدسی برای آنان شناخته میشد (کوئیگین، ص50). چنانکه، از زمان اردشیر اول ساسانی (226ـ241م) که سیستم دو فلزی برپایه طلا و نقره برای مسکوکات برقرار شد، شاهان آن سلسله بهندرت سکه طلا میزدند و در معاملات بازرگانی دینارهای آنها قدرت مقابله با سولیدیهای روم شرقی را نداشت (لوکونین ، ص249ـ250). از نام سکههای ساسانی ــکه ما امروز آن را دینار مینامیم ــ اطلاعات درستی دردست نیست، ولی میدانیم که آن سکهها در اوایل حکومت ساسانیان هموزن اورئوس/ آئورئوسهای رومی بودهاست (← تاریخ ایران، ج1، ص69؛ لوکونین، ص250). از شاپور دوم ساسانی سکه زرینی به وزن 70ر4 گرم در موزه عراق وجود دارد (← قزاز، ص77ـ79). از اصطلاح میخ دینار که فردوسی (ج7، ص163) برای سکه بهکار برده، چنین برمیآید که اصطلاح دینار را برای مسکوکات زرین، لااقل در اواخر دوره ساسانیان بهکار میبردهاند. مسلمانان تا دوره عبدالملکبن مروان* (حک : 65ـ86) از سکههای ایرانی و رومی استفاده میکردند و وی اولین کسی بود که بهعلت اختلاف با یوستی نیانوس دوم امپراتور روم شرقی، در سالهای 74 تا 76 تصمیم به ضرب سکههای اسلامی گرفت (بلاذری، ص449؛ طبری، سلسله 1، ص256؛ ابناثیر، ج4، ص416ـ417؛ نیز ← حسینی مازندرانی، ج1، ص40ـ43؛ قس مَقریزی، ص61 که اولین دینارهای اسلامی را به معاویةبن ابیسفیان نسبت دادهاست). به روایت بیهقی (ج2، ص232ـ236)، امام محمدباقر علیهالسلام، عبدالملک را به این کار تشویق و راهنمایی کرد. بههرحال، انگیزه اصلی اقدام عبدالملک را باید علاوه بر استقرار و استحکام بنیان حکومت مسلمانان مقابله با مظاهر سیطره فرهنگی بیزانس دانست. دینار و درهم* پیش از آنکه عبدالملک نقشی بر آنها نهد، ساده و بینقش بوده (بلاذری، همانجا)، اما چنین نمونههایی تاکنون دیده نشدهاست. طبق آخرین پژوهشها، اصلاح مسکوکات با تقلید از سولیدیهای هراکلیوس در سه مرحله صورت گرفتهاست (← لاویک ، ص4ـ5، 10ـ12). در مرحله اول فقط علامت صلیب از دینارها برداشته شده و بر یک روی سکه بهجای شعار رومی Victoria Augustus، شعار بسماللّه/ لاالهالااللّه وحده/ محمد رسولاللّه نوشته شد (← تصویر1). در مرحله دوم تصویر عبدالملک را در هیئت یک اعرابی شمشیر بهدست، بهجای تصویر هراکلیوس و پسرانش نقش بستند و گرداگرد چهره او همان شعارهای اسلامی توحید و نبوت را نقر کردند و بر روی دیگر سکه نوشتند: بسماللّه ضُرِبَ هذَا الدینر سنةَ سِتٍّ و سبعین (← لاویک، ص10ـ11). هنگامیکه این سکهها به مدینه رسید هنوز گروهی از اصحاب پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و تابعین در آنجا بودند. آنان ایرادی نگرفتند، جز نقش صورتی که بر آنها ضرب شده بود (بلاذری، ص448؛ مقریزی، ص62؛ نیز ← تصویر2). در مرحله سوم (یا اصلاحات نهایی) هرگونه تصویر و علایم رومی و نقوش آرایشی از سکه حذف شد و هر دو روی آن به ذکر آیاتی از قرآن کریم و شعارهای اسلامی توحید و نبوت و تاریخ ضرب اختصاصیافت (← نقشبندی، 1372، ج1، ص24، 67ـ68؛ تصویر3). درنتیجه هیچ نامی جز اسمای الاهی و پیامبر گرامی اسلام بر سکهها نیامد. خطوط کتیبهها، کوفی بسیط و تا اندازهای غیرخوانا مینمود (← همان، ج1، ص11؛ ناهض عبدالرزاق دفتر، ص138ـ139). قطر این دینارها در هر سه مرحله نوزده میلیمتر و وزن آنها بین 21ر4 تا 32ر 4 گرم بود و با سولیدیها انطباق داشت (← لاویک، ص10ـ12).سطح دینار برای ذکر کامل آیات قرآنی کافی نبود. ازاینرو، قسمت آخر آیه 33 از سوره توبه و آخرین آیه از سوره اخلاص(ولم یکن له کفوآ احد) را بر سکه نمیآوردند. نام دارالضرب نمیآمد، چون دینار فقط در دمشق ضرب میشد. دینارهای اسلامی تا آخر دوره امویان تقریبآ بدون تغییری محسوس با همان طراز و وزن و عیار باقی ماندند. در خلافت سلیمانبن عبدالملک (حک : 96ـ99) و عمربن عبدالعزیز (حک : 99ـ101)کوشش ناموفقی برای ذکر نام خلیفه و محل ضرب که انحصار ضرب آنها در دمشق پایان یافته بود، بهعمل آمد، که احتمالا به علت نارسایی سطح سکه ادامه نیافت (امام شوشتری، ص82). با آغاز خلافت بنیعباس اصلاحات تازهای در امر مسکوکات پدید آمد که بارزترین آن ذکر نام پیامبر اسلام بهجای آیات سوره اخلاصبر متن سکهها بود. مسلمانان با کاستن از ضخامت و افزودن بر سطح دینار توانستند بدون آنکه تغییری در وزن حاصل شود، خطوط را کشیدهتر و ظریفتر بنویسند (← لاویک، ص6، 12). آنان حواشی دیگری بر سکهها افزودند و از دوره مأمون قسمتی از آیات 3 و 4 سوره روم (لِلّهِ الأمرُ...) را بر یکی از آن حاشیهها آوردند که تا آخر عهد بنیعباس ادامه یافت. پس از آن هر مدعی خلافت یا حکومت یکی از آیات قرآن یا شعارهای اسلامی را بهتناسب منظور سیاسی یا ادعایی که داشت، برمیگزید و در یکی از آن حواشی مینوشت و بدینگونه بود که ذکر شعارهای سنّی و شیعی، حتی مسیحی بر مسکوکات اسلامی بهمدت چندین قرن متداول شد (برای آگاهی بیشتر از این شعارها ← حسینی، 1975، ص102ـ141). از زمان هارون (حک : 170ـ193) نام خلیفه و از زمان مأمون (حک : 198ـ218) نام دارالضرب را هم بر دینارها نوشتند و بدینترتیب دینار از هرگونه نقصی عاری شد. در این دوره طراز دینارهای اسلامی چنان مقبولیتی یافت که اوفا ، پادشاه مرسیه، طراز دیناری از منصور عباسی را تقلید کرد که در همه اروپای غربی تا جزایر بریتانیا رایجشد (← لاویک، ص6). با قدرت یافتن امرا و شاهان، نام آنها نیز با القاب و عناوین فراوان بر مسکوکات نقش بست، اما در همه حال ذکر نام خلیفه عباسی جزء اصلی سکهها بود و حذف آن علامت طغیان بر ضد حکومت اسلامی بهشمار میرفت (← همان، ص7ـ8). از حدود قرن چهارم، نقوش اسلیمی و انتزاعی همراه با شعارهای کوتاه (عدل، فتح، ظفر و غیره) بر مسکوکات پدیدار گشت. در دوره سلجوقیان هنرمندان ایرانی موفق به آفریدن شاهکارهایی در صنعت سکهسازی شدند و توانستند بر سطح یک دینار دو سانتیمتری، 99 نام از اسمای الاهی یا آیةالکرسی را نقر کنند (برای نمونه ← حسینی، 1979ـ1980، ص16). گاهی تصاویر خلفا و شاهان را نیز بر برخی مسکوکات میآوردند که چنین سکههایی برای دادن عیدی و دستلاف (دشت) در اعیاد یا جشنهایی بود که بهمناسبت پیروزی در جنگها یا مراسم دیگر ضرب میکردند و به دست همگان نمیرسید (← نقشبندی، 1972، ص7ـ12). دینارهایی که در سرزمینهای مختلف اسلامی ضرب میشدند از حیث وزن و عیار متفاوت بودند. ازاینرو، نام دینار همواره با پسوندی همراه بود که یا از کیفیت سکه خبر میداد (رکنی، آبریزی، عزیز و غیره)، یا از نام شهری که سکه در آنجا ضرب شده بود (رازی، نیشابوری، آملی و غیره)، یا به نام فرمانروایی خوانده میشد که نامش بر دینار نوشته شده بود (قادری، جعفری، علائی و غیره؛ برای نمونه ← ابناسفندیار، ج2، ص143؛ مقریزی، ص127، 130، 133ـ 134، 139، 320، 324). نظارت بر امر درهم و دینار تا زمان هارون از وظایف خاصخلفا بود، و هارون آن را به جعفربن یحیی برمکی (متوفی 187) واگذار کرد (← مقریزی، ص71؛ نقشبندی، 1372، ج1، ص40؛ قس امام شوشتری، ص82ـ 83).خلفا بر درستی وزن و عیار آنها دقت و مراقبت میکردند. آنان دست کسانی را که مسکوکات را قطع میکردند یا سکههای کمعیار میزدند، میبریدند یا آنان را به مجازاتهای دیگر محکوم میکردند (بلاذری، ص450ـ452). عیار دینار در زمان عبدالملک مروان 90% و میانگین آن در عهد بنیامیه 9ر87% بود که زمان هارون به 9ر97% نیز رسید (نقشبندی، 1372، ج1، ص14). از اوایل قرن چهارم، که با قدرت گرفتن امرای ایرانی و ترک دوران عظمت و شکوه خلافت بهپایان رسید، تغییراتی در وزن و عیار مسکوکات پدید آمد و اعتبار دینار که بیش از پنج قرن در صدها دارالضرب اسلامی از سواحل اقیانوس اطلس گرفته تا مرزهای چین ضرب میشد (برای آگاهی بیشتر از این دارالضربها ← عقیلی، 1377ش؛ نیز ← حسینی، 1974، ص104ـ 116) و در تجارت بینالمللی معتبرترین مسکوک رایجبود (کوئیگین، ص38)، کاهش یافت، تا آنکه در اوایل قرن هفتم با انقراض خلافت بغداد ضرب دینار زرین بهکلی متروک شد. بااینحال، واژه دینار، تا قرنها بعد در ایران متداول بودهاست. در دوره ایلخانان واحد پولی تازهای بهنام تومان برابر با ده هزار دینار طلا رایجشد (رابینو ، ص12)، اما سکهای به این نام ضرب نمیشد و تنها جنبه محاسباتی داشت. در حکومت تیمور (حک : 771ـ807) تنزل تازهای در نرخ تومان رخ داد، و هر تومان با شصت هزار درهم نقره برابر گشت (ابنعربشاه، ص52). نام تومان به معنای ده دینار از اوایل قرن دهم تا اواسط قرن سیزدهم همچنان رواجداشت، اما این دینار فرضی دیگر هیچ ارتباطی با دینارهای زرین اسلامی نداشت و به پشیزهایی از جنس مس و نیکل اطلاق میشد. شاهطهماسب اول (حک : 930ـ984) سکهای بهنام یک دینار از مس ضرب کرد که وزن آن یک مثقال بود (رابینو، ص17). در زمان فتحعلیشاه (حک : 1212ـ1250) سکه نقرهای به نام ریال زدند که ارزش آن 250،1 دینار تعیین شده بود و در 1242 سکه نقره دیگری به نام قران برابر هزار دینار ضرب شد (همان، ص15ـ16؛ کسروی، ص53). در 1294 که ضرب سکه در تهران متمرکز شد، پشیزهای مسی 200 و 100 و 50 و 25 دیناری ضرب شدند و تا 1318که جای خود را به پشیزهای نیکلی دادند، همچنان در جریان بودند (رابینو، ص73، 78). قانون پولی 1308ش، نام رسمی پول طلای ایران را پهلوی، پول نقره را ریال و پشیز را دینار تعیین کرد (همانجاها). در سرزمینهای اسلامی، اسامی دیگری چون اتابکی، جیشی، حکیمی، عدد، مثقالی، مُدَوّره، مظفری، مَلِکی، نزاری و یوسفی نیز بر دینار بهعنوان سکه طلا اطلاق میشدهاست (← د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).منابع: ابناثیر؛ ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ?] 1320ش[؛ ابنعربشاه، کتاب عجائبالمقدور فی اخبار تیمور، قاهره 1285؛ محمدعلی امام شوشتری، تاریخ مقیاسات و نقود در حکومت اسلامی، تهران 1339ش؛ اوستا، وندیداد، ترجمه هاشم رضی، تهران 1376ش؛ بلاذری (بیروت)؛ ابراهیمبن محمد بیهقی، المحاسن و المساوی، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ?]1380/ 1961[؛ تاریخ ایران: از دوران باستان تا پایان سده هیجدهم، نوشته نینا ویکتوروونا پیگولوسکایا و دیگران، ترجمه کریم کشاورز، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، 1349ش؛ محمد اعلیبن علی تهانوی، موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، چاپ رفیق العجم و علی دحروج، بیروت 1996؛ حسین علی محفوظ، «دراسات فی المسکوکات الاسلامیة»، المسکوکات: مجلة علمیة تبحث فی المسکوکات، ش 7 (1976)؛ محمدباقر حسینی، «دراسة احصائیة للشعارات علی النقود فی العصر الاسلامی»، در همان، ش 6 (1975)؛ همو، «دراسة تحلیلیة للنقود العربیة عن المناسبات و الاعلام فی العصر الاسلامی»، در همان، ش10ـ11 (1979ـ1980)؛ همو، «مدن الضرب علی النقود الاسلامیة»، در همان، ش 5 (1974)؛ موسی حسینی مازندرانی، العقد المنیر فی تحقیق ما یتعلق بالدراهم و الدنانیر، تهران 1382؛ ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجشها و ارزشها، تبریز 1367ش؛ طبری، تاریخ (لیدن)؛ عبداللّه عقیلی، دارالضربهای ایران در دوره اسلامی، تهران 1377ش؛ ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج7، چاپ م.ن. عثمانوف، مسکو 1968؛ وداد قزاز، «دینار ساسانی للملک شابور الثانی فی المتحف العراقی»، المسکوکات: مجلة علمیة تبحث فی المسکوکات، ش 5 (1974)؛ احمد کسروی، کاروند کسروی، چاپ یحیی ذکاء، تهران 1352ش؛ ولادیمیر گریگوریویچ لوکونین، تمدن ایران ساسانی: ایران در سدههای سوم تا پنجم میلادی، ترجمه عنایتاللّه رضا، تهران 1365ش؛ محمد عمرنتو، النقود الاسلامیة: شاهد علیالتاریخ، مکه 1432؛ احمدبن علی مَقریزی، النقود الاسلامیة، المسمی بشذور العقود فی ذکر النقود، چاپ محمد بحرالعلوم، بیروت 1408/1988؛ ناهض عبدالرزاق دفتر، «الخط الکوفی علی المسکوکات الاسلامیة فی العهد البویهی: 322ـ447ه / 933ـ1055م»، المسکوکات: مجلة علمیة تبحث فی المسکوکات، ش 7 (1976)؛ ناصر نقشبندی، الدینار الاسلامی فی المتحف العراقی، ج1، بغداد 1372/1953؛ همو، «نقود الصلة و الدعایة»، المسکوکات: مجلة علمیة تبحث فی المسکوکات، ش 3 (1972)؛ والتر هینتس، اوزان و مقیاسها در اسلام، ترجمه و حواشی غلامرضا ورهام، تهران 1368ش؛EI2, s.v. "D((na(r" (by G. C. Miles); Ewald Junge, World coin encyclopedia, New York 1984; Nicholas Lowick, Early coins of Islam: twelve colour slides with a commentary, London 1979; Mary Alison Hingston Quiggin, The story of money, Methuen 1965; Hyacinth Louis Rabino, Coins, medals, and seals of the sh(hs of (r(n (1500-1941), [S.l.: s.n.] 1971; John Walker, A catalogue of the Arab-Sassanian coins, [London] 1941.