دیلمی ابوالفتح ناصربن حسین بن محمد

معرف

امام و مفسر زیدی قرن پنجم
متن
دیلمی، ابوالفتح ناصربن حسین‌بن محمد، امام و مفسر زیدی قرن پنجم. او از سادات حسنی و به الناصر لدین‌اللّه ملقب بود (مُحَلِّی، ج‌2، ص‌187). خاندانش برای چندین نسل در شهر ابهر مشهور بودند. ظاهرآ نخستین فرد مهاجر از اجداد دیلمی به ابهر ابوعلی محمدبن عبداللّه‌بن احمد بود (← ابن‌طباطبا علوی‌اصفهانی، ص‌8ـ9). درباره تاریخ تولد و شرح‌حال ابوالفتح در دیلم اطلاعی در دست نیست، فقط می‌دانیم که روزگار کودکی و جوانی‌اش را در آنجا گذراند و همانجا نزد عالمان زیدی تحصیل کرد. او همچنین در دیلم به قیامی دست زد که ناکام ماند (← منصورباللّه، ج‌1، ص‌338).ظاهرآ ناکامی در دیلم موجب مهاجرتش به یمن شد (← عبدالسلام وجیه، 1420، ص‌750). ابن‌فند (ج‌2، ص‌731) سال ورود دیلمی را به یمن 430 و ابن‌قاسم (قسم 1، ص‌246) 437 ذکر کرده‌اند. در این دوران، علاوه بر شدت گرفتن اختلافات داخلی در میان زیدیه یمن و فعالیت جریان حسینیه*، ظهور دولت اسماعیلی صلیحیان* (حک : 439ـ533) نیز دشواریهای فراوانی برای زیدیان یمن پدید آورده‌بود. دیلمی بعد از ورود به یمن، در 437 بر صَعدَه تسلط یافت، زیدیه را متحد ساخت و حمایت زیدیان شمال یمن را به دست آورد. اما ظاهرآ قبیله خَولان*، که در اطراف صعده سکونت داشتند، به سبب اینکه دیلمی شماری از افراد قبیله‌شان را کشته بود، او را به امامت نپذیرفتند (← ابن‌قاسم، همانجا؛ زباره یمنی، ج‌1، ص‌92).در شوال همان سال، دیلمی صنعا را فتح کرد و سعیدبن یزید را به منصب قضای آن گمارد. سپس به ذِئبین رفت و در آنجا ساکن شد. در 438 به حُدّان و پس از آن به عَلَب، محلی نزدیک صنعا، رفت و در آنجا قلعه‌ای بنا کرد و در آن اقامت گزید. در پی ابراز اطاعت ابن ابی‌الفتوح، از فرماندهان قبیله خولان، قبیله عَنْس نیز با دیلمی بیعت کردند. در همین هنگام جعفربن قاسم عیانی، که رهبری زیدیان حسینی را برعهده داشت و عقیده غیبت حسین‌بن قاسم عیانی (متوفی 404) را ترویج‌می‌کرد، نزد دیلمی رفت. دیلمی نیز جعفر را به مقام امیرالامرایی منصوب کرد و یک چهارم از خراج‌را به او بخشید. اما این اتحاد دیری نپایید و به اختلاف گرایید. جعفر همراه یحیی‌بن ابی‌حاشد، امیر قبیله هَمْدان*، به قصد جنگ با دیلمی به صنعا رفت. دیلمی نیز برای مقابله با آنها امر کرد که خانه‌های بنی‌حارث و بنی‌مروان را تخریب کنند و با این اقدام، خشم ابن ابی‌حاشد و ابن ابی‌الفتوح را برانگیخت. آنها یاران دیلمی را از صنعا بیرون کردند و نام او را از خطبه انداختند. دیلمی برای مقابله با آنان از علب به جوف و سپس به بون رفت و چندین‌بار با ابن‌ابی‌الفتوح جنگید (ابن‌قاسم، قسم 1، ص‌246ـ247؛ زباره یمنی، ج‌1، ص‌91ـ93).دیگر دشواری فراروی دیلمی، قدرت یافتن علی‌بن محمد صلیحی بود. در 439، صلیحی بر جبل مسار دست یافت و توانست بر بخشهای وسیعی از یمن، از جمله صنعا، تسلط یابد (برای تفصیل اخبار صلیحی ← ابن‌قاسم، قسم 1، ص‌247ـ 250؛ همدانی و جُهَنی، ص‌62ـ112؛ ایمن فؤاد سید، ص‌118ـ 129). قدرت‌گیری صلیحی موجب پراکنده‌شدن پیروان دیلمی شد. او برای حفظ جانش به زندگی پنهانی روی آورد و مجبور به مهاجرت از شهری به شهر دیگر شد (ابن‌قاسم، قسم 1، ص250) و تا 444 مخفیانه زیست. در ربیع‌الاول همین سال، صلیحی پس از تسلط بر صنعا، ابن‌ابی‌حاشد را به قتل رساند و با شنیدن خبر حضور دیلمی در شهر عنس به آنجا روانه شد. دیلمی با نجاح، بزرگ منطقه تهامه، مکاتبه کرد و از او کمک خواست و نجاح سپاهی انبوه را به یاری‌اش فرستاد. در این درگیری، دیلمی و تعدادی از یارانش کشته شدند (زباره یمنی، ج‌1، ص‌92ـ93؛ همدانی و جهنی، ص‌82؛ د. اسلام، چاپ دوم، تکمله، ذیل «ابوالفتح‌الدیلمی») و آنان را در محلی به نام رَدمان دفن کردند (زباره یمنی، ج‌1، ص‌93). به گفته ابن‌قاسم (همانجا) قبرهای آنها در ردمان در روزگار او محلی شناخته‌شده بوده‌است. اما به‌نوشته همدانی و جهنی (همانجا)، دیلمی در مکانی به نام نَجدالجاح، از بلاد رُداع، کشته شد، سرش را به صنعا بردند و بدنش را در اَفیق، از بلاد عنس، دفن کردند. به گفته زباره یمنی (همانجا) در قرن یازدهم، بارگاهی بر قبر ابوالفتح بنا شد که به قاع‌الدیلمی شهرت یافته‌است. او همچنین، در اشاره به فرزندان و اعقاب دیلمی، می‌نویسد، نوادگان او در شهر ذمار به بنو دیلمی شهرت داشته و از میان آنان دانشمندانی برخاسته‌اند. عرشی (ص‌36ـ37)، که به‌اجمال از دیلمی یاد کرده، او را از امامان محتسب زیدیه دانسته‌است (برای توضیح معنی امام محتسب در سنّت زیدیه ← ایمن‌فؤاد سید، ص‌261، پانویس 2).از میان آثار دیلمی، محلّی (ج‌2، ص‌187) به تفسیری بر قرآن در چهار مجلد اشاره کرده و آن را ستوده‌است (نیز ← منصورباللّه، همانجا). این تفسیر که البرهان فی تفسیر (غریب) القرآن نام دارد، در چند نسخه خطی موجود است (← عبدالسلام وجیه، 1420، ص‌750؛ همو، 1422، ج1، ص220، 454). زرزور (ص‌142ـ143) ضمن وصف نسخه‌ای از این تفسیر، بخشهایی کوتاه از آن را نقل کرده‌است. همچنین عبداللّه‌بن احمدبن ابراهیم شرفی (متوفی 1062) در تألیف کتاب المصابیح الساطعة الانوار از این تفسیر استفاده و بارها از آن نقل‌قول کرده‌است (برای نمونه ← ج‌2، ص‌51، 65، 73ـ74، ج‌4، ص‌5ـ13، 16). اثری به نام العهدالاکید فی تفسیرالقرآن المجید نیز از دیلمی دانسته شده که احتمالا بخشی از تفسیر اوست (← عبدالسلام وجیه، 1420، همانجا).دیگر اثر شناخته‌شده دیلمی مسائل قاسم‌بن العباس است که در آن به پرسشهای فقهی شریف قاسم‌بن عباس پاسخ داده‌است. از این کتاب ظاهرآ فقط یک نسخه خطی مانده‌است (← همان، ص‌750ـ751). محلّی (ج‌2، ص‌187ـ194) بخشهایی از دعوت‌نامه دیلمی را، که در آن به بیان مشروعیت قیام خود پرداخته، نقل کرده‌است. شرح‌حالی از دیلمی در ضمن نسخه‌ای آمده‌است که در کتابخانه محمدبن عبدالعظیم هادی در ضُحیان یمن نگهداری می‌شود (عبدالسلام وجیه، 1422، ج‌1، ص‌440) و ظاهرآ برگرفته از شرح‌حالی است که محلّی (ج‌2، ص‌187ـ195) آورده‌است.رساله‌ای به نام الرسالة المبهجة فی الرد علی الفرقة الضالة المتلجلجة، در رد مطرفیه*؛ را از دیلمی دانسته‌اند (← همان، ج‌2، ص‌187؛ منصورباللّه، همانجا)، اما با توجه به اینکه از آن در متون جدلی ضد مطرفیه چیزی نقل نشده و این نکته که مطرفیه در دوران دیلمی در مراحل اولیه شکل‌گیری بوده‌است، در صحت این انتساب تردید هست.منصورباللّه (همانجا) و ابن‌فند (ج‌2، ص‌732ـ733) نمونه‌هایی از اشعار دیلمی را نقل کرده‌اند.منابع : ابن‌طباطبا علوی‌اصفهانی، منتقلة الطالبیة، چاپ محمدمهدی حسن خرسان، نجف 1388/1968؛ ابن‌فند، مآثر الابرار فی تفصیل مجملات جواهر الاخبار و یسمی اللواحق‌الندیة بالحدائق الوردیة، چاپ عبدالسلام وجیه و خالد قاسم محمد متوکل، عَمّان 1423/ 2002؛ ابن‌قاسم، غایة الامانی فی اخبار القطر الیمانی، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره 1388/1968؛ ایمن فؤاد سید، تاریخ المذاهب الدینیة فی بلاد الیمن حتی نهایة القرن السادس الهجری، قاهره 1408/1988؛ محمد زباره یمنی، ائمة‌الیمن، ج‌:1 تاریخ جامع لأئمة الیمن الهاشمیین، تعز، یمن ] 1375[؛ عدنان محمد زرزور، الحاکم الجشمی و منهجه فی تفسیرالقرآن، ]بیروت ?1391/ 1971[؛ عبداللّه‌بن احمد شرفی، المصابیح الساطعة الانوار: تفسیر اهل‌البیت علیهم‌السلام، چاپ محمدقاسم هاشمی و عبدالسلام وجیه، صعده، یمن 1418/ 1998ـ؛ عبدالسلام وجیه، اعلام المؤلفین الزیدیة، عَمّان 1420/1999؛ همو، مصادر التراث فی المکتبات الخاصة فی الیمن، عَمّان 1422/2002؛ حسین‌بن احمد عرشی، کتاب بلوغ المرام فی شرح مسک الختام فی من تولّی ملک الیمن من ملک و امام، چاپ انستاس ماری‌کرملی، ]قاهره ? 1939[، چاپ افست بیروت ]بی‌تا.[؛ حُمیدبن احمد مُحَلِّی، الحدائق الوردیَّة فی مناقب ائمة الزیدیة، چاپ مرتضی محطوری حسنی، صنعا 1423/2002؛ عبداللّه‌بن حمزه منصورباللّه، کتاب‌الشافی، صنعا 1406/1986؛ حسین‌بن فیض‌اللّه همدانی و حسن سلیمان محمود جُهَنی، الصلیحیّون و الحرکة الفاطمیة فی‌الیمن، قاهره ?] 1955[؛(by W.Madelung). al-Daylam((" "Abu'l-Fath( s.v. suppl., EI2,
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 18
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده