دیرینی، ابومحمد عبدالعزیزبن احمد، ملقب به عزالدین یا سعیدالدین، صوفی، ادیب و فقیه شافعی قرن هفتم. او در 612 یا 613 در قریه دِیرین یا دِرین در مصر به دنیا آمد و ازاینرو به دیرینی معروف شد (سبکی، ج8، ص199؛ اسنوی، ج1، ص269). برخی منابع از او به دمیری نیز یاد کردهاند (← ابنقاضی شهبه، ج2، ص181؛ داوودی، ج1، ص311).به گزارش شعرانی (ج1، ص202)، علمای بسیاری با وی مصاحبت داشتند و او پاسخگوی مشکلات علمی آنان بود. عامه مردم نیز از نواحی گوناگون، به قصد تبرک و تیمن، نزد دیرینی میآمدند (ابنمُلَقَّن، ص447؛ ابنقاضی شهبه، همانجا).دیرینی در اواخر عمر، به درخواست سلطان لاجین*، در مجالس علمی دربار او شرکت میکرد و سلطان به او احترام بسیار میگذاشت تا آنجا که در جزیره روضه (در رود نیل و واقع در قاهره) برای برپایی جلسات علمی دیرینی با مریدان و شاگردانش، مسجدی بنا کرد که پس از وفات دیرینی، به نام او شناخته شد (سامح کریم، ص297؛ سعاد ماهر محمد، ج3، ص103). به گزارش سامح کریم (همانجا)، این مسجد در زمان حیات دیرینی هم به نام او معروف بود.از استادان او، ابوالفتح واسطی، که دیرینی سیزده سال با او مراوده داشت، و شیخ عزالدین عبدالسلام بودند (← ابنملقّن، ص529؛ ابنقاضی شهبه؛ داوودی، همانجاها).در شجرهنامهای که دیرینی در آن مشایخ خویش را برشمرده، نام عارفانی چون ابوالفتح واسطی، احمد رِفاعی*، ابوبکر شِبلی*، جُنید بغدادی*، سَری سَقطی*، معروف کَرخی*، داوود طائی*، حبیب عجمی و حسنِ بصری* آمدهاست (← ابنملقّن، ص521، 528ـ529)؛ ازاینرو، او را از رِفاعیه* دانستهاند (← ابنقاضی شهبه، همانجا؛ ابنعماد، ج5، ص450؛ قس حاجیخلیفه، ج2، ستون 1389، که وی را شاذلی معرفی کردهاست). همچنین او در قصیدهای، به نام بیش از ده شیخ خود اشاره کردهاست، از جمله: سراجالدین عبداللّه، تاجالدینبن بهرام، مجدالدینبن عبدالصمد انصاری، عبدالوهاببن خلف و زینالدین ابوبکر (← ابنملقّن، ص524ـ527). احمد بدوی*، ابراهیم دَسوقی* و اثیرالدین ابوحیان از معاصران او بودند (ابنتغری بردی، 1998، ج1، ص414؛ شعرانی، همانجا؛ سامح کریم، ص296). برخی او را از نظر مسلک کلامی اشعریمذهب دانستهاند (← سبکی، ج8، ص200؛ مُناوی، ج2، ص445).دیرینی (ص30ـ31) ذکر قلبی عارف و به تبع آن، ذکر همه جوارح و قوا و مصون ماندن اعضا از ارتکاب نواهی و مراعات اوامر الهی را در پرتو مراقبه، مصداق تعبیر قرآنی «ذکر کثیر» (← احزاب: 41) میدانست و ذکر قلیل را که در آیه 142 سوره نساء آمده، ذکر زبانی منافقان میدانست که از روی ریاست و به آن باور ندارند. دیرینی (ص101)، ضمن تشبیه خوف و رجا به حرارت و برودت، بر آن بود که خوف، درمان سستی در طاعات و میل به شهوات است و رجا، درمان خوفِ ناامیدکننده از رحمت حق. او (ص118) رجا را چنین تعریف کردهاست : حسن ظن به خدا در پذیرفتن طاعتی که توفیق انجام دادن آن فراهم گشته و آمرزش گناهی که از آن توبه شدهاست.دیرینی (ص25، 95) پیامبر اکرم را امامالعارفین خوانده و روایتی نقل کردهاست که بنابر آن، ملائکه به واسطه حضرت علی علیهالسلام در مقام ولیاللّه، از خدا برای اهل بهشت اذن دخول میگیرند.درباره تاریخ وفات دیرینی اختلاف هست (برای اطلاع از گزارشهایی در این باره ← سبکی، ج8، ص199؛ نیز ← اسنوی، ج1، ص270، بهنقل از برزالی؛ ابنملقّن، ص447؛ ابنقاضی شهبه، ج2، ص181ـ182؛ ابنعماد، همانجا؛ مناوی، ج2، ص446)، اما با توجه به اینکه ابنتغری بِردی (1383ـ1392، ج8، ص109) آغاز سلطنت لاجین را 696 گزارش کرده، دیرینی دستکم تا 696 زنده بودهاست. پیکر او را در مسجدی در دیرین به خاک سپردند (ابنتغری بردی، 1998، همانجا؛ شعرانی، ج1، ص203؛ قس سعاد ماهر محمد، ج3، ص104، که نوشتهاست برخی مدفن او را مسجد جزیره روضه میدانند).از جمله آثار دیرینی است: طهارةالقلوب و الخضوع لِعَلّام الغیوب، که در 1298 و 1304 در مصر و در 1324 در سوریه بهچاپ رسیدهاست؛ الروضة الاَنیقَة فی بیان الشریعة و الحقیقة، که در 1320 در مصر انتشار یافتهاست؛ ارشادالحَیاری فی رَدْع مَن ماری، در ادله توحید و رد نصارا، که در 1284 در مصر چاپ سنگی شدهاست؛ انوارالمعارف و اسرارالعوارف؛ المقصدالاَسنی فی شرح اسماءالحسنی؛ الوسائل الالهیة و الرسائلالمحمدیة در توحید؛ ارکان الاسلام فی التوحید و الاحکام در توحید و احکام براساس مذاهب فقهی چهارگانه (← ابنقاضی شهبه، ج2، ص182؛ بروکلمان ، ج1، ص588ـ589، )ذیل(، ج1، ص810ـ811؛ یوسف الیان سرکیس، ج1، ستون 901؛ حاجیخلیفه، همانجا؛ بغدادی، ج1، ستون 581).دیرینی در سرودن شعر توانا بود و برخی کتابهای علمی را به نظم درآورد. از آثار منظوم او منظومة فی ترتیب نزولالقرآن العظیم و التَیْسیر فی علمالتفسیر است که در دو مجلد، مشتمل بر 200،3 بیت، در 673 در چهل روز سروده شده و در 1320 در مصر به چاپ رسیدهاست. او سه کتاب را نیز به نظم درآوردهاست: السیرةالنبویة ابناسحاق؛ الوجیز اثر ابوحامد غزالی، مشتمل بر بیش از پنجهزار بیت؛ و التنبیه ابواسحاق شیرازی، از مهمترین متون فقه شافعی (اسنوی، ج1، ص269؛ ابنقاضی شهبه؛ ابنعماد، همانجاها؛ فهرسالخزانة التیموریة، ج3، ص104؛ بغدادی، ج1، ستون 581؛ برای آگاهی از دیگر آثار او ← همانجاها).منابع : ابنتَغری بِردی، الدلیل الشافی علی المنهل الصافی، چاپ فهیم محمد شلتوت، قاهره، 1998؛ همو، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ?] 1383[ـ1392/ ?] 1963[ـ1972؛ ابنعماد؛ ابنقاضی شهبه، طبقات الشافعیة، چاپ حافظ عبدالعلیمخان، بیروت: عالمالکتب، 1407/ 1987؛ ابنمُلَقَّن، طبقات الاولیاء، چاپ نورالدین شریبه، بیروت 1406/1986؛ عبدالرحیمبن حسن اسنوی، طبقات الشافعیة، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت 1407/1987؛ اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج1، در حاجیخلیفه، ج5؛ حاجیخلیفه؛ محمدبن علی داوودی، طبقاتالمفسرین، بیروت 1403/1983؛ عبدالعزیزبن احمد دیرینی، طهارةالقلوب و الخضوع لعلّام الغیوب، چاپ محمد حسنی مصطفی، حلب 1423/2003؛ سامح کریم، اعلام فی التاریخ الاسلامی فی مصر : افکار للتجدید و مواقف للحیاة، قاهره 1416/1996؛ عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، ]قاهره [1964ـ ] 1976[؛ سعاد ماهر محمد، مساجد مصر و اولیاؤها الصالحون، ج3، قاهره 1391/1971؛ عبدالوهاببن احمد شعرانی، الطبقات الکبری، بیروت 1408/1988؛ فهرس الخزانة التیموریة، قاهره: دارالکتب المصریة، 1366ـ1369/ 1947ـ1950؛ محمد عبدالرووفبن تاجالعارفین مُناوی، طبقات الصوفیة، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت 1991؛ یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیّة و المعرّبة، قاهره 1346/1928، چاپ افست قم 1410؛Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942.