دَیبُل، شهری قدیمی در ناحیه سند*. دیبل، از بندرهای مهم سند بود که در سمت غرب رود مهران/ سند و کنار دریای عرب* قرار داشت (اصطخری، ص175؛ حدودالعالم، ص124). دیبل دستکم از دوره ساسانیان وجود داشتهاست. بهرام گور پانزدهمین شاه این سلسله (حک : 420ـ438میلادی) در میان شهرهای مختلف سند، دیبل را نیز ضمیمه قلمرو خود کرد (← طبری، سلسله 1، ص866ـ868). مقارن ظهور اسلام، دیبل جزء قلمرو راجا سیهرس بود که ارور/ الور را مرکز حکومت خویش ساخته بود و سکنه شهر بیشتر بازرگانان و صنعتگران از قبیله مید بودند (فتحنامه سند، ص14ـ15؛ بکری، ص8ـ9). مسلمانان نخستینبار در دوره خلیفه دوم (13ـ43) به دیبل لشکر کشیدند. در این دوره، عثمانبن ابیالعاصثقفی، والی عمان و بحرین، در سال 15 و همزمان با اعزام لشکریان بهمنظور فتح تانَه و بَرْوَصدر ساحل هند، مأموریت تسخیر دیبل را به برادرش مُغیüره سپرد. هرچند مغیره در این لشکرکشی پیروزیهایی بهدست آورد، خودْ کشته شد (← بلاذری، ص607؛ فتحنامه سند، ص72ـ73). در دوره عثمانبن عفان (23ـ35) و علی علیهالسلام (35ـ40) و سپس خلفای بنیامیه نیز تلاشهایی برای فتح سرزمین سند و بالتبع دیبل صورت گرفت تا اینکه در خلافت ولیدبن عبدالملک (86ـ96)، حجاجبن یوسف ثقفی*، والی عراق، ظاهرآ به بهانه مقابله با دزدان دریایی که در دیبل پناه گرفته بودند تصمیم گرفت به دیبل حمله کند (← فتحنامه سند، ص89ـ91، 114؛ بکری، ص6ـ 7). پس از آنکه دو لشکر حجاجدر فتح دیبل از طریق دریا ناکام ماندند و فرماندهان آنها کشته شدند، وی پسرعموی خود محمدبن قاسم ثقفی* را به این مهم برگزید. محمد با تدارکات و نیروی بسیار از راه زمینی روانه این منطقه شد و در حدود 93، توانست برخی از شهرهای ولایت مکران و سند را فتح کند و به اطراف دیبل برسد. محمدبن قاسم مدتی شهر دیبل را محاصره کرد و سرانجام پس از تخریب بتکده مشهور شهر با منجنیق، ساکنان شهر تسلیم شدند و دیبل به تصرف مسلمانان درآمد (بلاذری، ص613ـ614؛ یعقوبی، ج2، ص288؛ فتحنامه سند، ص91ـ112). فتح دیبل که یکی از بزرگترین شهرهای سند بود، موجب وحشت مردم شهرهای دیگر و پیشروی سریعتر مسلمانان در سند شد (← یعقوبی، ج2، ص289). فرمانده مسلمانان با استفاده از غنایم فراوانی که بهدست آورده بود، افزونبر ساخت یک مسجد در داخل شهر، به تخطیط شهر پرداخت و چهارهزار تن از سپاهیان مسلمان را در شهر اسکان داد. محمدبن قاسم پیش از ترک دیبل، به گماشتگان خود توصیه کرد که در اداره امور شهر و محاسبه دخلوخرجآن، از دانش و تجربه بومیان مسلمانشده، استفاده کنند (بلاذری، ص614؛ فتحنامه سند، ص109ـ110).در دهههای آخر خلافت امویان و نیز در عهد عباسیان تا حدود میانه قرن سوم، حاکم سند از جانب خلیفه یا عامل خراسان، منصوب میشد و دیبل نیز جزئی از این قلمرو بود (← بلاذری، ص620؛ یعقوبی، ج2، ص340؛ نیز ← بلوچ ، ص35ـ36). عَنبَسَةبن اسحاق ضَبّی حاکم سند در دوره معتصمباللّه عباسی (حک : 218ـ 227) قسمت بالای بتکده دیبل را ویران و مناره را به زندان تبدیل کرد و از سنگهای اضافی ساختمان برای بازسازی شهر استفاده کرد (بلاذری، ص614).کوهها و دشتهای اطراف دیبل فاقد پوشش گیاهی بودند و کشاورزی در این شهر چندان پررونق نبود. هرچند مقدسی (ص479) به وجود بیش از صد روستا در اطراف دیبل اشاره کرده که بهنظر میرسد شغل عمده مردم آنها کشاورزی بودهاست، اقتصاد شهر دیبل بر تجارت استوار بود و به دلیل آمدوشد بازرگانان از سرزمینهای مختلف به این شهر، در قرون سوم تا ششم، بخش زیادی از مردم شهر درآمد و دارایی فراوانی داشتند (← اصطخری، ص35، 175؛ ادریسی، ج1، ص167).معزالدین محمد غوری در 578 به دیبل لشکرکشی کرد و بعد از تسخیر این شهر به غزنین بازگشت (منهاجسراج، ج1، ص397). مقارن حمله چنگیزخان به ایران (616)، ناصرالدین قباچه بر دیبل و سند حکمرانی داشت (← همان، ج1، ص419، 447). در حدود 619ـ620، سلطانجلالالدین خوارزمشاه منکبرنی* که از مقابل مغولان به سند فرار کرده و بر قباچه غلبه یافته بود، دیبل را زیر سلطه خود گرفت و در محل خرابههای بتکده سابق شهر، جامعی ساخت (← رشیدالدین فضلاللّه، ج1، ص547؛ نیز ← بلوچ، ص39). پس از بازگشت جلالالدین به ایران (620)، دیبل ضمیمه قلمرو التتمش* از سلاطین مملوک دهلی (حک : 607ـ 633) شد (← منهاجسراج، ج1، ص452). از نوشته ادریسی (همانجا) و یاقوت حموی (ذیل مادّه)، برمیآید که دیبل در نیمه قرن ششم و اوایل قرن هفتم شهری پرجمعیت و همچنان محل تردد کشتیها بودهاست. بلوچ (ص39ـ 40، 44ـ 45، 48) احتمال داده که دیبل به دلایلی چون انتقال لنگرگاه کشتیهای تجاری به بندری دیگر در دلتای سند، از نیمه قرن هفتم/ سیزدهم رو به زوال گذاشت و تا قرن دهم/ شانزدهم از میان رفت.از نیمه قرن بیستم تلاشهای زیادی برای یافتن محل شهر قدیم دیبل صورت گرفتهاست و باستانشناسان متعدد به جستجوی مکان این شهر پرداختهاند، اما بهنظر میرسد هیچ یک موفق بدین کار نشدهاند (← همان، ص35ـ49؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).مذهب بیشتر مردم دیبل در قرن هفتم حنفی بودهاست (← یاقوت حموی، ذیل «سِنْد»). اما گزارش رشیدالدین فضلاللّه (همانجا) مبنی بر اینکه جلالالدین خوارزمشاه در محل بتکده شهر، مسجدی بنا کرد نشان میدهد که حتی تا اوایل قرن هفتم نیز تعداد زیادی غیرمسلمان در این شهر میزیستهاند (نیز ← د. اسلام، همانجا). تعدادی از علما، مانند ابوجعفر محمدبن ابراهیم دیبلی و پسرش ابراهیمبن محمد دیبلی منسوب به این شهرند (← سمعانی، ج2، ص523ـ 524؛ یاقوت حموی، ذیل مادّه).منابع : محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراقالآفاق، بیروت 1409/ 1989؛ اصطخری؛ محمد معصوم بکری، تاریخ سند، المعروف به تاریخ معصومی، چاپ عمربن محمد داود پوته، بمبئی 1938؛ بلاذری (بیروت)؛ حدودالعالم؛ رشیدالدین فضلاللّه؛ سمعانی؛ طبری، تاریخ (لیدن)؛ فتحنامه سند، المعروف به چچنامه، ]ترجمه[ علیبن حامد کوفی، چاپ عمربن محمد داود پوته، حیدرآباد، دکن : مجلس مخطوطات فارسیه، 1358/ 1939؛ مقدسی؛ عثمانبن محمد منهاجسراج، طبقات ناصری، یا، تاریخ ایران و اسلام، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران 1363ش؛ یاقوت حموی؛ یعقوبی، تاریخ؛B. N. Baloch, "The most probable site of Debal: the famous historical port of Sind", Islamic culture, vol.26, no. 3 (July 1952); EI2, s.v. "Daybul" (by A. S. Bazmee Ansari).