دولتخیل

معرف

قبیله‌ای پشتون جزو قبایل لوحانی/ نوحانی در افغانستان
متن
دولتْخِیل، قبیله‌ای پشتون جزو قبایل لوحانی/ نوحانی در افغانستان. علاوه‌بر دولت‌خیل لوحانی، نوزده قبیله دیگر نیز برشمرده‌اند که هریک در تقسیمات قبیله‌ای مرتبه‌ای متمایز دارند و همگی دولت‌خیل خوانده می‌شوند و زیرمجموعه قبایل بزرگ‌تر چون نیازی، سوری، یاسین‌خیل و مَروَت هستند (← نعمت‌اللّه‌بن حبیب‌اللّه، ج 2، ص 556، 608، 610؛ شیرمحمدخان، ص 222ـ223، 263، 269ـ270، 308؛ نیز ← )فرهنگ قبایل پتن در ایالت مرز شمال‌غربی هند( ، ص 53ـ54). در این میان، دولت‌خیل لوحانی بزرگ‌ترین و مهم‌ترین قبیله بوده و تأثیر بیشتری در تاریخ قوم پشتون* داشته‌است (د. ایرانیکا، ذیل مادّه). این قبیله در سده سیزدهم، همچنین عضو اتحادیه‌ای از قبایل کوچ‌رو به نام پاونده (احتمالا به معنای سرگردان یا گله‌چران) بود که به صورت فصلی بین هند و افغانستان رفت‌وآمد می‌کردند و علاوه‌بر شبانی، به تجارت نیز اشتغال داشتند (لمسدن ، ص 92؛ آدامک ، ص 68ـ 69، 194ـ 195؛ )فرهنگ جغرافیاییِ تاریخی و سیاسی افغانستان( ، ج 6، ص 657، 662ـ663).طبقِ نسب‌نامه‌های افسانه‌ای پشتونها، این قبیله از نسل یاسین از مَموخیل، از فرزندان لوحانی/ نوحانی‌بن اسماعیل‌بن سیانی‌بن ابراهیم لودی‌بن شاه‌حسین غوری و مَتو دختر شیخ‌بیت، فرزند قیس عبدالرشید (جدّ افسانه‌ای پشتونها)، و شامل قبایل دیگری است به نامهای اسماعیل، بِهْدین، پاتَک، پَلَنْگ، زَکو، کُتی‌خِیل، مَنْدوزَی، موسی‌زَی، لقمان و عیسی‌زَی. برخی از آنها مانند دو قبیله اخیر، خود به قبایل کوچک‌تر تقسیم می‌شوند (← شیرمحمدخان، ص 223، 231).قلمرو دولت‌خیلها در بخشهای شرقی و شمالی سرزمین دامان (متشکل از کوهستانهای نمک و سلیمان و رودخانه‌های سند و سَنْگر در سند علیا) و منطقه تاک (در کشور پاکستان) قرار دارد و گروههایی از آنها در اطراف کابل و میدان‌شهر، مرکز ولایت وَردَک، به‌سر می‌برند (الفینستون ، ص 368، 371ـ372؛فیض‌محمد، ص 93). دولت‌خیلها از دیرباز میان سرزمینهای مرتفع کَتَواز، در مشرق افغانستان امروزی، و مناطق پست سند (دِیْره‌جات*) آمدوشد می‌کردند، اما هم‌زمان با تشکیل دولت بابُریان (در اوایل قرن دهم)، در مقابله با سلیمان‌خیلهای غلزایی، این منطقه را از دست دادند و به چادرنشینی روی آوردند. آنان تابستانها را در ولایت وانَه و زمستانها را در دامنه شرقی و جنوبی کوه تخت‌سلیمان می‌گذرانیدند و در همین ایام، به‌همراه اتحادیه پاونده به بازرگانی هم می‌پرداختند (← شیرمحمدخان، ص 228؛ نیز ← د. ایرانیکا، همانجا). دولت‌خیلها در سالهای حکومت شهبازخان کتی‌خیل (سرکرده بزرگ قبیله دولت‌خیل و سایر لوحانیها، احتمالا در قرن یازدهم) بر منطقه تاک دست یافتند و قبایل پَرَنْگی و سروانی و سوری را از آنجا اخراج کردند. پس از چندی، میان قبیله مَروَت و سایر لوحانیها اختلاف پیش آمد و مروتها برای مدتی منطقه تاک را تصرف کردند و شهبازخان کتی‌خیل با کمک جبارخان/ جبیل‌خان، سرکرده قبیله گُنداپور، و کاکُریها و بابریها بر آنان پیروز شد و منطقه تاک را دوباره تصرف کرد (← شیرمحمدخان، ص 225ـ227).دولت‌خیلها از قرن دوازدهم به‌تدریج، به یکجانشینی و کشاورزی روی آوردند. به‌گونه‌ای که به‌نظر می‌رسد در میانه قرن سیزدهم، کاملا یکجانشین شده بودند و سرزمینشان از مناطق آباد زراعی به‌شمار می‌رفت و حتی تمام آب رودخانه گومَل در سالهای عادی صرف کشاورزی آنها می‌شد (الفینستون، ص 336؛ لمسدن، ص 91ـ92).کتی‌خیلها از گذشته‌های دور و پیش از قرن دهم، بر دولت‌خیلها و سایر قبایل لوحانی حکومت می‌کردند. به نظر می‌رسد، میان خانهای کتی‌خیل و اتباعشان مناسبات نیکویی برقرار بوده‌است و خانهای کتی‌خیل اقتدار چندانی نداشتند؛ اما در سالهای حکومت قتال‌خان‌بن سلیم‌خان (قتال‌خان دوم) و قتال‌خان کوچک (اواخر قرن دوازدهم) این مناسبات تغییر کرد و قتال‌خان کوچک که قدرت بسیاری به‌دست آورده بود، برای کسب ثروت، فشار فراوانی بر اتباع خود وارد کرد. دولت‌خیلها که از ستم وی به‌ستوه آمده‌بودند، در شورشی او و یکی از پسرانش، اکبرخان، را کشتند. پسر دیگر وی، سُرورخان، با کمک مادرش از زندان گریخت و خود را به کابل رساند. او از تیمورشاه درّانی (حکـ: 1186ـ1207) یاری خواست و با چندهزار سپاهی که شاه در اختیارش گذاشت، به تاک بازگشت و بر دولت‌خیلها و سایر لوحانیها پیروز شد و حکومت بر تاک و دولت‌خیلها را به‌دست گرفت (← الفینستون، ص 367ـ368، 371ـ375؛ شیرمحمدخان، ص 226، 297). حکومت خانهای کتی‌خیل تا دوران تسلط انگلیسیها بر پشتونستان، با فرازونشیبهایی همراه بود و تحت حمایت انگلیسیها قرار داشت (شیرمحمدخان، ص 226). بااین‌همه، دولت‌خیلها یا گروههایی از آنها در جنگهای میان افغانهای سرحدی با نظامیان انگلیسی در 1316 و 1317 شرکت داشتند. افغانها در آغاز، در این جنگها پیروزیهایی به‌دست آوردند اما در نهایت، میان دو طرف صلح برقرار گردید (← ریاضی، ص 243).شمار خانوارهای دولت‌خیل را به‌سبب تحولات بسیار، به‌دقت نمی‌توان مشخص کرد؛ اما با توجه به سابقه تاریخی این قبیله، به نظر می‌رسد پیش از قرن دوازدهم جمعیت آنها زیاد بوده و حدود هشت تا نه‌هزار خانوار داشته‌اند (← د. ایرانیکا، همانجا). جنگهای متعدد آنها با همسایگانشان (← شیرمحمدخان، ص 226، 292ـ295) به‌تدریج موجب تضعیف قبیله و کاهش شدید جمعیت آن شد، به‌گونه‌ای که در اواخر قرن دوازدهم، کمتر از 400،1 خانوار داشتند و در اواخر قرن سیزدهم، یکی از ضعیف‌ترین گروههای قبیله‌ای لوحانی بودند (← د. ایرانیکا، همانجا؛ ایبتسون ، ص 72؛ قس فیض محمد،همانجا، که شمار آنها را در میانه قرن چهاردهم بیش از ده‌هزار خانوار ذکر کرده‌است).منابع : محمدیوسف ریاضی، عین‌الوقایع: تاریخ افغانستان در سالهای 1207ـ1324ق، چاپ محمد آصف فکرت، تهران 1369ش؛ شیرمحمدخان، تواریخ خورشید جهان، چاپ سنگی پیشاور 1311؛ فیض محمد، نژادنامه افغان، مقدمه، تحشیه و تعلیقه از کاظم یزدانی، چاپ عزیزاللّه رحیمی، قم 1372ش؛ نعمت‌اللّه‌بن حبیب‌اللّه، تاریخ خان جهانی و مخزن افغانی، چاپ سیدمحمد امام‌الدین، داکا 1379ـ 1382/ 1960ـ1962؛Ludwig W. Adamec, Historical dictionary of Afghanistan, Metuchen, N. J. 1991; A dictionary of the Pathan tribes on the North-West Frontier of India, Calcutta: Office of the Superintendent, Government Printting, India, 1899; Mountstuart Elphinstone, An account of the kingdom of Caubul and its dependencies in Persia, Tartary and India, Graz 1969; EIr., s.v. "Dawlatk(e(l" (by Daniel Balland); Historical and political gazetteer of Afghanistan, ed. Ludwig W. Adamec, vol.6: Kabul and southeastern Afghanistan, Graz: Akademische Druck-u.Verlagsans talt, 1985; Denzil Ibbetson, Panjab castes, Lahore 1916; H. B. Lumsden, The mission to Kandahar with appendices, Calcutta 1860.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 18
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده