دولتآبادی، صدیقه، نویسنده و روزنامهنگار و از پیشگامان جنبش زنان در ایران. او در 1300 (1261ش) در دولتآباد اصفهان به دنیا آمد. پدرش، میرزا هادی دولتآبادی*، از علما و ملاکین مشهور اصفهان بود. صدیقه به تشویق پدر در کنار هفت برادرش، ازجمله یحیی دولتآبادی*، به تحصیل پرداخت و از کودکی زبان فرانسه آموخت. او در شانزده سالگی با حسین اعتضاد ملقب به اعتضادالحکماء، حکیم دربار، ازدواج کرد، اما حدود 1300ش، از همسرش جدا شد (دولتآبادی، 1377ش، ج 1، ص 24، ج 3، ص 614ـ615؛ خشایار وزیری، ص 110؛ صنعتی، مصاحبه مورخ 8 دی 1387). فعالیت اجتماعی دولتآبادی با عضویت در «انجمن مخدَّرات وطن»، از انجمنهای فعال دوران مشروطه، در 1328 آغاز شد. تأسیس دارالایتام، حمایت کردن از کالاهای وطنی و مخالفت با استقراض از بیگانگان از جمله فعالیتهای انجمن بود (بامداد، ج 2، ص 13، 15؛ نیز ← خسروپناه، ص 148ـ171).صدیقه در 1335 برای نخستینبار در اصفهان، مدرسه دخترانه مکتبخانه شرعیات را با هدف سوادآموزی به دختران تأسیس کرد. هرچند، مدرسه بهسبب مخالفت برخی روحانیان، اندکی بعد تعطیل شد. او همچنین در تأسیس مدرسه امّالمدارس در اصفهان در 1336 نقش داشت (بامداد، ج 1، ص 51؛ خشایار وزیری، ص ] 109[؛ دولتآبادی، 1377ش، ج 1، ص 24، ج 3، ص 590). احتمال دارد شهرتیابی خانواده زمینهساز مخالفت روحانیان شدهباشد. کما اینکه تأسیس مدرسه از سوی یحیی دولتآبادی* نیز پیشتر با مخالفت جدّی روحانیان روبرو شدهبود (← سپهر، ج 1، ص 471ـ472). دولتآبادی در 1336 «شرکت خواتین اصفهان» را بهصورت تعاونی و با استفاده از سرمایه زنان تشکیل داد. این شرکت سه کارگاه کوچک بافندگی در یزد، کرمان و اصفهان دایر کرد که همه کارکنان آن زن بودند. هدف این شرکت، ترویج تولید و استفاده از پارچههای داخلی و نیز جلوگیری از ازدواج دختران قبل از پانزدهسالگی بود (دولتآبادی، 1377ش، ج 1، پیشگفتار صنعتی، ص 16). دولتآبادی همچنین از اعضای فعال «جمعیت نِسوان وطنخواه» بود (دولتآبادی، 1377ش، ج 1، ص 34، 36؛ نیز ← خسروپناه، ص 184ـ196).فعالیت مطبوعاتی دولتآبادی با تأسیس روزنامه زبان زنان در 1337/1298ش در اصفهان آغاز شد. زبان زنان سومین نشریه ویژه زنان در ایران و نخستین نشریهای بود که در عنوان آن، واژه زنان آمده بود. این روزنامه نخستین نشریه سیاسی زنان در ایران محسوب میشود که بهسبب طرح مواضع سیاسی ـ اجتماعی بارها به آن تعرض و توقیف شد (دولتآبادی، 1377ش، ج 1، ص 259، ج 3، پیگفتار نجمآبادی، ص 669؛ بامداد، ج 1، ص 51؛ صدر هاشمی، ج 3، ص 6). سپهدار تنکابنی، نخستوزیر وقت، در دی 1299 دستور توقیف زبان زنان را صادر کرد زیرا در آن مقالهای درج شدهبود که در آن در صحت انتخابات دوره چهارم مجلس شورای ملی تردید شده و از فعالیتهای مأموران انگلیسی در ایران ابراز نگرانی شدهبود (شیخالاسلامی، ص 92؛ خسروپناه، ص 236؛ اسناد مطبوعات، ج 1، ص 584). هرچند، دولتآبادی بعدها مدعی شد که توقیف زبان زنان به دستور وثوقالدوله و بهسبب مخالفت دولتآبادی با قرارداد 1337/1919 بودهاست (← 1377ش، ج2، ص305؛ نیز ← همو، 1299ش، ص 322ـ325). وی پس از کودتای 1299ش به تهران مهاجرت کرد و از فروردین 1301 در پی مذاکراتی با وزارت معارف، عنوان روزنامه را به مجله زبان زنان تغییر داد و بار دیگر آن را با شعار «الجنة تحت اَقدام الامهات» منتشر کرد، البته اینبار از مسائل سیاسی دوری میکرد (صدرهاشمی، ج 3، ص 10؛ اسناد مطبوعات، ج 1، ص 582؛ خسروپناه، ص 239؛ برای آگاهی بیشتر از زبان زنان ← دولتآبادی، 1377ش، ج 2، ص320ـ322). دولتآبادی در 1300ش «انجمن آزمایش بانوان» را به منظور ترویج کالاهای داخلی و تأسیس دبستان برای دختران بیبضاعت تأسیس کرد و زبان زنان را ترجمان آن قرار داد (دولتآبادی، 1377ش، ج 1، ص 24، ج 3، ص 637 به نقل از جزوهای از کانون بانوان).دولتآبادی در 1302ش برای معالجه به اروپا رفت. پس از بهبود، در کالج شبانهروزی زنان در پاریس به تحصیل پرداخت و سپس از دانشگاه سوربون در رشته تعلیم و تربیت فارغالتحصیل شد (دولتآبادی، 1377ش، ج 1، همان پیشگفتار، ص 6، ج 3، ص 637ـ638). وی اواخر 1306ش به ایران بازگشت و از آن زمان بدون چادر در مجامع حاضر میشد. دولتآبادی در مهر 1307 با سِمت «نظارت تعلیمات نسوان» به استخدام وزارت معارف و اوقاف درآمد و یک سال بعد به «مدیریت کل تفتیش مدارس نسوان» منصوب شد (دولتآبادی، 1377ش، ج 1، ص 156، همان پیشگفتار، ص 7). او در 1315ش به ریاست کانون بانوان رسید که در اردیبهشت 1314 با هدف تحقق بخشیدن به طرح کشف حجاب فعالیت خود را آغاز کرده بود و نخستین سازمان زنانهای بود که با حمایت دولت به وجود آمده بود (همان پیشگفتار، همانجا؛ بامداد، ج 1، ص 89ـ91). او با فعالیت مداوم در کانون و ایجاد مؤسسههای وابسته به آن چون دبستان و دبیرستان مخصوص زنان بزرگسال، مرکز آموزش زبانهای خارجی، کتابخانه، کانون مامایی، آموزشگاه تربیت مادر، انجمن خیریه و مطب امدادی، اهداف خود را در زمینه مبارزه با «بیسوادی زنان» و پرورش «مادر شایسته برای نسل آینده» پی گرفت (← دولتآبادی، 1377ش، ج 1، ص 151ـ 152، ج2، ص278، 304، 391، 403، 416، 444). دولتآبادی در موضوع کشف حجاب با حکومت رضاشاه همراهی میکرد. به نظر میرسد او مانند دیگر فعالان حقوق زنان در پی بهرهمندی از حمایت رضاشاه در تحقق اهدافی چون گسترش فرصتهای آموزشی برای زنان بود. دولتآبادی بعدها در تحلیل قضایای کشف حجاب، «بد تفسیر کردن آزادی» را سبب «عدم ترقی بانوان و مانع پیشرفت آزادیشان» دانست (ساناساریان ، ص 111ـ112؛ دولتآبادی، 1377ش، ج 2، ص 442ـ 443، ج 3، همان پیگفتار، ص 675ـ676؛ نیز ← کشف حجاب*).دولتآبادی تا پایان عمر (مرداد 1340) به فعالیت در کانون بانوان ادامه داد (دولتآبادی، 1377ش، ج 3، ص 593ـ594، به نقل از قمرتاج دولتآبادی). او بر مواضع مستقل خود در برابر مواضع سایر جمعیتهای زنانه، ازجمله سازمان همکاری جمعیتهای زنان که بعدها با ریاست اشرف پهلوی سازمان زنان ایران نامیده شد، پافشاری میکرد (صنعتی، همان مصاحبه). از وی رساله «آداب معاشرت در مجامع عمومی» و دهها مقاله در نشریاتی چون زبان زنان، ایرانشهر، عالم نسوان و جهان زنان برجا ماندهاست. مرکز فرهنگی زنان در 1383ش کتابخانهای با نام صدیقه دولتآبادی دایر کردهاست. جایزه تندیس صدیقه دولتآبادی نیز از آن زمان تاکنون هر سال به بهترین اثر در حوزه مطالعات و ادبیات زنان اهدا میشود. مجموعه شخصی صدیقه دولتآبادی شامل نامههای شخصی و اداری، حکمها، مقالات و سخنرانیها، دستنوشتهها و غیره در بخش خاورمیانه و آسیای مرکزیِ مؤسسه بینالمللی تاریخ اجتماعی آمستردام در هلند نگهداری میشود (← مؤسسه بینالمللی تاریخ اجتماعی، 2013).منابع : اسناد مطبوعات: 1286ـ1320ه .ش، بهکوشش کاوه بیات و مسعود کوهستانینژاد، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1372ش؛ بدرالملوک بامداد، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، تهران 1347ـ1348ش؛ محمدحسین خسروپناه، هدفها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی، تهران 1381ش؛ فخری خشایار وزیری (قویمی)، کارنامه زنان مشهور ایران، تهران 1352ش؛ صدیقه دولتآبادی، «]نامه به[ اداره محترمه مجله شریفه ارمغان»، ارمغان، سال 1، ش 9 و 10 (آذر و بهمن 1299)؛ همو، صدیقه دولتآبادی : نامهها، نوشتهها و یادها، ]نیویورک [1377ش؛ الیز ساناساریان، جنبش حقوق زنان در ایران: طغیان، افول و سرکوب از 1280 تا انقلاب 57، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، تهران 1384ش؛ عبدالحسین سپهر، مرآتالوقایع مظفری، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران 1386ش؛ پری شیخالاسلامی، زنان روزنامهنگار و اندیشمند ایران: نخستین پژوهش درباره زنان روزنامهنگار، تهران 1351ش؛ محمد صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان 1363ـ 1364ش؛ مهدخت صنعتی، کتابخانه صدیقه دولتآبادی، تهران، مصاحبه، 8 دی 1387؛International Institute of Social History, 2013. Retrieved June 29, 2013, from socialhistory. org.