دوبی (دبی)

معرف

یکی از شیخ‌نشینهای هفت‌گانه امارات متحده عربی* در ساحل جنوب‌شرقی خلیج‌فارس* و حاکم‌نشین آن
متن

دوبی (دُبی)، یکی از شیخ نشینهای هفت گانه امارات متحده عربی* در ساحل جنوب شرقی خلیج فارس* و حاکم نشین آن. شیخ نشین دوبی از شمال و مشرق به شارجه*، از جنوب و جنوب غربی به شیخ نشین ابوظبی و از مغرب و شمال غربی به خلیج فارس محدود است (مجتهدزاده، 1349ش، ص 106ـ107). دیر حَتّا (مساحت تقریبی صد کیلومترمربع) در حدود 115 کیلومتری جنوب شرقی شهر دوبی نیز بخشی از این شیخ نشین به شمار می رود. منطقه کوهستانی دیر حتّا محصور در خشکی و کاملاً از بخش اصلی شیخ نشین دوبی جدا افتاده است. این بخش از جنوب و مشرق با کشور عُمان* هم مرز است و از مغرب به جنوب شیخ نشین عَجمان* و از شمال به جنوب شیخ نشین رأس الخیمه* محدود می شود (همانجا؛ همو، 1379ش، ص 364). آبادی حَجرَین، پس از درگیری ساکنان آن با اهالی روستای مَسفوت در 1323/ 1905 و درخواست کمک از شیخ نشین دوبی، به تابعیت دوبی درآمد و در دهه های بعد حتّا نام گرفت (لاریمر، ج 2، ص 752؛ هرد ـ بی، ص 241). بخش اعظم دوبی پوشیده از شنزارهای هموار است و نزدیک شهر دوبی، خاک منطقه با سنگ و صخره مخلوط شده و در گوشه شرقی شیخ نشین تپه ماهورهایی نیز به چشم می خورد (مجتهدزاده، 1379ش، ص 365).شیخ نشین دوبی، به مساحت 885،3 کیلومترمربع، پنج درصد کل مساحت امارات را تشکیل می دهد (اسعدی، ج 1، ص 208). دوبی، یگانه شهر شیخ نشین و مرکز آن، در 120 کیلومتری شمال شرقی شهر ابوظبی و در ساحل خلیج فارس واقع است. خلیج کوچک خور دوبی (به طول حدود دوازده کیلومتر) شهر دوبی را به دو قسمت تقسیم می کند: دَیره (قسمت شمالی و شرقی این خور)، جایگاه اصلی جمعیت، صنعت و تجارت شهر؛ و بَرّ دوبی (بخش جنوبی و غربی آن)، مرکز شهر، مقرّ حاکم شیخ نشین و جایگاه سازمانهای اداری (← لاریمر، ج 7، ص 455؛ آنتونی، ص 153؛ جناب، ص 225). این دو بخش را پل و تونل به هم متصل می کند و در سراسر این خور نیز قایقها در رفت وآمدند (آنتونی، همانجا). در اطراف دو بخش دیره و برّ دوبی، در دهه 1340ش/ 1960 محله ها و شهرکهای شَندَغه، زَعبیل، جُمَیره و پُرت سعید قرار داشتند (جناب، ص 231ـ232) که امروزه به شهر پیوسته اند. شیخ نشین دوبی، علاوه بر شهر دوبی، شامل چند جزیره و آبادی کوچک، از جمله حتّا و آبادی دیگری در جزیره شندغه، نزدیک دوبی، است (همان، ص 225؛ مجتهدزاده، 1349ش، ص 113). آب وهوای این شیخ نشین خشک و نیمه استوایی و میانگین دمای آن در نیمه تابستان ْ48 و در نیمه زمستان بین ْ10 تا ْ 14 است. با اینکه هوای امارات بسیار مرطوب است و رطوبت آن در تابستان از 85% می گذرد (← اسعدی، ج 1، ص210)، حرارت و رطوبت دوبی از دیگر شیخ نشینان امارات کمتر است و بدین سبب از سرزمینهای مجاور آب وهوای بهتری دارد (مجتهدزاده، 1349ش، ص 108). میانگین بارش سالانه در این شهر معمولاً در ماههای دی و بهمن 25 تا 125 میلیمتر و به صورت رگبارهای شدید و گذراست که به جاری شدن ناگهانی سیل می انجامد (اسعدی، همانجا).تاریخ پیدایی دوبی به روشنی مشخص نیست. در اوایل قرن چهاردهم/ بیستم، خرابه های قلعه ای نظامی در قسمت مرکزی شهر دوبی را بقایای قلعه پرتغالیها می دانستند (لاریمر، همانجا). اما به سبب وجود این آثار نمی توان قدمت دوبی را به دوران حضور پرتغالیها در خلیج فارس (اخراج در 1031/ 1622) رساند. ظاهراً دوبی در اصل روستایی بود که در اواخر قرن دوازدهم یا چندی پیش از آن بنیان نهاده شد. در آن دوران، دوبی به شیخ نشین ابوظبی* وابسته و شغل ساکنان آن ــ احتمالاً از قبیله بنی یاس ــ ماهیگیری بود (← همان، ج 2، ص 765، 772؛ محمد مرسی عبداللّه، ص 96).اگرچه در 1235/1820، پیمان نامه صلح عمومی مقامات هند بریتانیا و شیوخ سواحل خلیج فارس را محمدبن هزاع بن زعل (رئیس خردسال دوبی) نیز امضا کرد، این روستا همچنان جزئی از ابوظبی بود (← )جزایر سفلای خلیج فارس(، ج 2، ص 609ـ610؛ مجتهدزاده، 1379ش، همانجا؛ مایلز، ج 2، ص 378، 422).اختلاف دو شیخ نشین ابوظبی و شارجه بر سر تملک دوبی و نیز منازعات داخلی شیخ نشین ابوظبی، استقلال دوبی و ارتقای آن را به یک شیخ نشین قطعیت بخشید. منازعات داخلی ابوظبی، که به قتل حاکم آنجا انجامید، موجب مهاجرت هشتصد تن از آل بوفَلاسه (از طوایف قبیله بنی یاس) در 1249 از ابوظبی به دوبی شد (لاریمر، ج 2، ص 765، 772؛ مایلز، ج 2، ص 438؛ کلی، ص230ـ231؛ هاولی، ص 144). بنی یاس در اواسط قرن دوازدهم از منطقه نَجْد عربستان به ابوظبی مهاجرت کرده بودند (مایلز، همانجا). رهبران مهاجران بوفلاسه عبیدبن سعید و مکتوم بن بُطی بودند که ظاهراً حکومت به راحتی به این دو واگذار شد. عبید تا زمان مرگش (1252) و پس از او، مکتوم بن بطی (متوفی 1268) حاکم دوبی بودند و مکتوم سلسله آل مکتوم را بنیان نهاد (← لاریمر، ج 2، ص 772؛ نیز ← آل مکتوم*).در سراسر قرن دوازدهم، شیخ نشین دوبی با ابوظبی (مالک قبلی آن) و شیخ نشین شارجه پیوسته در نزاع بود. در برابر این منازعات امیران دوبی سیاست ممانعت از اتحاد دو رقیب خویش و مهم تر از آن همراهی با مقامات بریتانیایی خلیج فارس را در پیش گرفتند (همان، ج 2، ص 772ـ775؛ هاولی، ص 144ـ146؛ هردـبی، ص 239). قرارداد ترک مخاصمه با سایر شیخ نشینان، که در 1251/ 1835 به ابتکار و اجبار انگلیسیها امضا شد (← ویلسون، ص 209؛ اسعدی، ج 1، ص220)، موقعیت دوبی را تقویت کرد. دائمی شدن این قرارداد در 1269/ 1853، و پذیرش حکمیت استعمار انگلیس در نزاعهای شیوخ و قبایل عرب (ویلسون، ص 209ـ210) نیز با منافع دوبی همسو بود. همچنین، در 1310/ 1892، حاکم دوبی، راشدبن مکتوم، به همراه دیگر شیخ نشینان خلیج فارس پیمانی با مقامات بریتانیا به امضا رساندند که به موجب آن، دولت انگلیس از شیخ نشینان عرب حمایت می کرد و در مقابل، حاکمان عرب حق هیچ گونه مکاتبه، مراوده و انعقاد پیمان با دولتهای دیگر جز بریتانیا را نداشتند. این پیمان (معروف به پیمان انحصاری) تا حدود هشتاد سال پابرجا بود. این پیمان در واقع به سبب هراس دولت بریتانیا از فعالیت مقامات ایرانی در برقراری مناسبات با شیوخ عرب، از جمله حاکم دوبی، و بیم از توافق دولتهای فرانسه و روسیه برای تضعیف موقعیت و سلطه بریتانیا بر خلیج فارس، بسته شد (هاولی، ص 138ـ 139؛ محمد مرسی عبداللّه، ص 23ـ25). با این حال راشدبن مکتوم، که به سبب اختلافات داخلی و ترس از تفوق رقبای خویش از مقامات بریتانیایی کمک خواسته بود، این پیمان را پذیرفت (لاریمر، ج 2، ص 774ـ775؛ مجتهدزاده، 1379ش، همانجا).از اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم، دوبی به سبب مناسبات نزدیک با انگلستان و نیز اختلافات و درگیریهای دائم شیخ ابوظبی با شارجه اهمیتی روزافزون یافت، به گونه ای که در اواخر قرن سیزدهم مهم ترین بندر سواحل جنوبی خلیج فارس و بزرگ تر از ابوظبی شده بود (← هاولی، ص 146). این دوره، نخستین مرحله توسعه شهر دوبی است که از حدود 1290 آغاز شد. آشوبهای داخلی عمان در سالهای 1313ـ1338، که به بسته شدن راه تجاری مَسقَط منجر شد، نیز در این توسعه مؤثر بوده است؛ چنان که در حدود 1308ش، کلیه مال التجاره عمان در دوبی پیاده می شد (سدیدالسلطنه، مغاص اللالی، ص 215؛ محمد مرسی عبداللّه، ص 104). با تداوم توسعه دوبی، این بندر در اوایل قرن چهاردهم/ بیستم به آرامی جای بندرهای ایران را گرفت که به طور سنّتی انبار کالاهای وارد شده به خلیج فارس بودند (هردـبی، ص 239، 244). با این تغییر دوبی انبار محصولاتی شد که از هند، یا از طریق آن، و ایران وارد خلیج فارس و سپس به دیگر شیخ نشینهای خلیج فارس، ایران و هند صادر می شد (همان، ص 244). افزون بر اینها، مهم ترین عامل توسعه دوبی کساد بازارهای تجاری بندرلنگه و انتقال نقش بندرگاهی و تجاری آن به دوبی در 1320/ 1902 بود (محمد مرسی عبداللّه، همانجا). کساد تجارت بندرلنگه در پی اعمال قوانین جدید گمرکی دولت ایران موجب مهاجرت بازرگانان ایرانی به بندر دوبی و بحرین شد (بریتانیا. کنسولگری (بوشهر)، 1902، ص 5ـ6؛ همو، 1906، ص 14؛ لاریمر، ج 7، ص 455-456، ج 8، ص 1098). با این تغییر، کالاهایی که پیش از این در بندرلنگه تخلیه و سپس به سواحل جنوبی خلیج فارس صادر می شد مستقیماً به این مناطق انتقال می یافت. مقصد کشتیهای صید مروارید نیز دیگر بندرلنگه نبود، بلکه صید این کشتیها مستقیماً به دوبی و بحرین ارسال می شد (← بریتانیا. کنسولگری (بوشهر)، 1906، ص 19ـ21). ازاین رو، یکباره دوبی به دومین بازار تجارت مروارید، پس از بحرین، بدل شد (لاریمر، ج 8، ص 1439ـ1440). در سالهای بعد، نبود مشکلات و تعطیل گمرک دوبی، برخلاف بحرین، موجب اقبال بیشتر تاجران مروارید به دوبی شد، چنان که بیشترین مروارید خلیج فارس از طریق این بندر صادر می شد. در همین دوران، 22 نفر از اهالی دوبی و هشتاد نفر از هندیها مروارید بازارهای دوبی را صادر می کردند (سدیدالسلطنه، صید مروارید، ص30).تغییرات چشمگیر دوبی به روشنی از افزایش تعداد کشتیهای صید مروارید بندر نمایان است. تعداد کشتیهای این بندر در 1260/1844 حدود نود فروند بود (کارتر، ص160)، اما پس از ورود مهاجران، به 335 فروند در 1325/ 1907 رسید که با 936،6 خدمه، بیشترین تعداد صیادان مروارید را در میان شیخ نشینان داشت (لاریمر، ج 5، ص 2256). تداوم جذب مهاجران کرانه شمالی خلیج فارس، بار دیگر به افزایش تعداد کشتیهای دوبی به پانصد فروند در اواخر دهه 1330/ 1910 (مایلز، ج 2، ص 442) و به حدود هشتصد فروند در پایان دهه 1300ش/ 1920 انجامید (سدیدالسلطنه، صید مروارید، همانجا). همچنین با افول بندرلنگه، کشتیهای بخار انگلیس ( 38 فروند)، که در این بندر پهلو می گرفتند، به دوبی منتقل شدند (← لاریمر، ج 8، ص 1440؛ حبل المتین، سال 33، ش 15، ص 13).براثر مهاجرت بازرگان از بندرلنگه، میزان تجارت بندرلنگه در فاصله 1320/1902 تا 1323/1905 به حدود 9 1 (از 429،895 لیره استرلینگ به 900،102 لیره) کاهش یافت (← بریتانیا. کنسولگری (بوشهر)، 1906، ص 13). افول این بندر، به رغم رونق یافتن بندرهای کرانه جنوبی، بر بوشهر و بندرعباس اثر منفی داشت (بیمن، ص 152). چنان که پیشتر اشاره شد، تا پیش از اعمال قانون جدید مالیات، بندرلنگه انبار کالاهای واردشده به خلیج فارس بود که سپس به سواحل جنوبی (از مسقط تا بحرین) صادر می شد (← بریتانیا. کنسولگری (بوشهر)، 1902، ص 5؛ همو، 1906، ص 12). اما از دهه 1330/1910، افزون بر انتقال این نقش به دوبی، این شهر محل صدور کالاهای قاچاق به بندرهای ایران نیز شده بود (سدیدالسلطنه، صید مروارید؛ حبل المتین، همانجاها). به هر رو حاکم دوبی، مکتوم بن حَشَر (حک:1312ـ1324)، حقوق گمرکی این بندر را لغو کرد که در پی آن، دوبی به صورت بندری آزاد در آمد و عاملی تعیین کننده در مهاجرت بازرگانان ایرانی به دوبی بود. همچنین مذهب مشترک (تسنّن) بیشتر این بازرگانان با عربهای دوبی این مهاجرت را تسهیل کرد (لاریمر، ج 7، ص 455ـ456، ج 8، ص 1098؛ محمد مرسی عبداللّه، همانجا؛ رضویان، ص 193). پس از تاجران، گروهی از صنعتگران، کسبه و صیادان مروارید ایرانی نیز به دوبی مهاجرت کردند. تداوم محدودیتهای تجاری دولت ایران تا بعد از 1338/1920، موجب استقرار دائم ایرانیان مهاجر در دوبی شد (هردـبی، ص 244ـ245).بسیاری از این مهاجران را اهالی بَستَک، از توابع شهرستان لار، تشکیل می دادند. به همین سبب محل اصلی سکونت ایرانیان در دوبی به محله بستکیه معروف شد (همان، ص 245؛ بیمن، ص 152). خانه های این منطقه را بنّاهای ایرانی و به همان سبک معماری سنّتی نواحی کویری و جنوبی ایران ساخته بودند. مهم ترین ویژگی ساختمانهای این محله وجود بادگیرهایی بر فراز خانه ها و تقسیم ساختمان خانه به دو بخش اندرونی و بیرونی بود. گسترش این سبک معماری در دوبی، به ویژه تعبیه بادگیر بر فراز خانه ها که آثار آن تا امروز باقی است، علاوه بر تغییر منظر شهر، از تأثیرپذیری فرهنگی و اجتماعی این شهر حکایت می کند (هردـبی، ص 245ـ246).در اوایل قرن چهاردهم/ بیستم که بندر دوبی هیچ گونه حقوق گمرکی نداشت، میزان درآمد حاکم حدود 400،51 دلار در سال بود که بیشتر آن از صید مروارید حاصل می شد (لاریمر، ج 7، ص 454). صادرات دوبی به مروارید و ماهی خشک منحصر می شد، اما واردات آنجا را خرما، گندم، برنج، فلزات، پارچه، چوب و ادویه جات تشکیل می داد که از ایران، عراق، عمان و عمدتاً هند تأمین می شد. در همین دوران، شهر را دیواری بزرگ فراگرفته بود که قسمتی از آن واقع در جانب صحرا ویران شده، اما برجهای دفاعی آن همچنان پابرجا بود (همان، ج 7، ص 455ـ456).جمعیت شهر در آغاز سده چهاردهم/ بیستم، در حدود ده هزار تن و متشکل از عربهای بومی، ایرانیان، بلوچها، و عربهای مهاجر کویتی، بحرینی، اَلحَسایی (لَحسا) سودانی بود. مذهب بیشتر ساکنان آنجا مالکی و برخی نیز حنبلی بود. با مهاجرت ایرانیان، به ویژه قبیله بحارینه (بهارینه) که در اصل ایرانی بودند، شمار شیعیان نیز افزایش یافت (مجتهدزاده، 1379ش، ص 365؛ اسعدی، ج 1، ص 214، 238). علاوه بر مسلمانان، حدود صد هندو نیز در دوبی ساکن بودند (لاریمر، ج 7، ص 455).رشد جمعیت و توسعه اقتصادی دوبی، زمینه توسعه فرهنگی آن را نیز فراهم می کرد. نخستین مدرسه شهر را که مدرسه ای خیریه بود، در 1321، تاجر مرواریدی به نام محمدبن احمدبن دَلَموک ساخت (محمد مرسی عبداللّه، ص 107ـ 108). در همان سال، دویست دانش آموز در این مدرسه ثبت نام کردند که سه معلم و یک کارمند داشت (هردـبی، ص 453). معلمان این مدرسه، که احمدیه نام داشت، همانند دیگر مدارس شیخ نشینان خلیج فارس، از بندر لنگه و الحسا آمده بودند (محمد مرسی عبداللّه، ص 108). سه مدرسه بعدی دوبی به نامهای فَلاحیه، جدید و السعاده، پس از فروکش کردن بحرانهای مالی ناشی از جنگ جهانی اول، در 1300ش/ 1921 تأسیس شد. مدرسه فلاحیه را یک تاجر مسیر بمبئی ـ حجاز ساخت که در توسعه آموزشهای نوین در دوبی بسیار مؤثر بود و معلمان آن عراقی بودند. مدرسه السعاده را دو بازرگان بنیان نهادند. به رغم پویایی اولیه، این مدارس، در اواخر دهه 1300ش، در پی ورشکستگی تجارت مروارید به ناچار تعطیل شدند. پس از حدود ده سال، با بهبود اوضاع اقتصادی شهر، برخی از این مدارس بازگشایی شد (← محمد مرسی عبداللّه، ص 108ـ 109).صید مروارید، که تنها کالای باارزش تجاری و منبع درآمد بسیاری از اهالی دوبی بود، در آغاز دهه 1310ش/ 1930، براثر راه یافتن مروارید پرورشی ژاپن با نصف قیمت به بازارهای جهانی، به شدت کاهش یافت (سدیدالسلطنه، صید مروارید، ص 49). نخستین گزارش از کاهش تجارت مروارید در دوبی به 1308ش/ 1929 بازمی گردد که ورشکستگی بسیاری از تاجران بزرگ، شیوع فقر و بیکاری و سرانجام قحطی و مرگ بسیاری از ساکنان شهر را در پی داشت (محمد مرسی عبداللّه، ص 105). پس از ورشکستگی صید مروارید، عایدات گمرک و حقوق بندری مهم ترین منبع مالی دوبی بود. مردم شهر نیز به صید ماهی و صدور آن به دیگر شهرهای سواحل خلیج فارس و ساخت و تعمیر کشتیهای کوچک اشتغال داشتند (جناب، ص 233، 235). به منظور ایجاد اشتغال برای کسانی که کار خود را در پی سقوط تجارت مروارید از دست داده بودند، مقامات دوبی به توسعه و تعمیق بندر و نیز احداث فرودگاهی برای پذیرش هواپیماهای نظامی انگلیسی و به کار گرفتن نیروهای محلی در آن پرداختند (هردـبی، ص 252). پس از جنگ جهانی دوم (1318ـ1324ش/ 1939ـ1945)، سود سرشار خرید طلا از نقاط مختلف جهان و قاچاق آن به هند و پاکستان، تموّل تدریجی ساکنان دوبی و توسعه آن شهر را به همراه داشت (جناب، ص 235ـ236؛ آنتونی، ص 159، 168؛ اسعدی، ج 1، ص 209).از دهه 1310ش/ 1930، مظاهر تمدن جدید نیز به تدریج در دوبی ظهور یافت. ورود اندیشه های برابرگرایی از خارج، اختلافات داخلی خاندان حاکم و نارضایی اقتصادی ـ اجتماعی مردم، به ظهور مجلس در 1317ش در دوبی انجامید. با وجود اینکه مجلس پس از یک سال منحل گشت، اما منشأ تحولات چشمگیر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در شیخ نشین شد (هردـبی، ص 255ـ 258؛ محمد مرسی عبداللّه، ص 126ـ 132). شهرداری دوبی نیز در دهه 1320ش/ 1940 در یک اتاق با سه کارمند تشکیل شد، هرچند که تا 1344ش/ 1965 رسمیت نیافت («شهرداری دوبی»، ص 46). در اواسط قرن چهاردهم/ بیستم، دولتهای ایران، کویت و انگلیس نیز مراکز آموزشی در دوبی تأسیس کردند (محمد مرسی عبداللّه، ص 136؛ جناب، ص 228؛ هردـبی، ص 268). دولت ایران در 1336ش ساخت دبستانی را در دوبی آغاز کرد (جناب، همانجا) که در 1348ش مجموع دانش آموزان این دبستان و نیز دبیرستان و دانشسرای مقدماتی ایران حدود 352،1 تن بود. در همان سال، وزارت آموزش و پرورش ایران ساخت مدرسه دخترانه ای را نیز در دوبی به عهده گرفت (مجتهدزاده، 1349ش، ص 108ـ109). ایجاد یک شرکت تاکسیرانی در اواخر دهه 1310ش/ 1930، تأسیس فرودگاه نظامی در 1316ش/ 1937، راه اندازی شعبه ای از بانک بریتانیایی خاورمیانه در 1325ش/ 1946، تشکیل نیروی پلیس در 1335ش/ 1956، تأسیس شرکت برق و تلگراف و تلفن در 1336ش/ 1957 و ساخت اولین فرودگاه مجهز در 1337ش/ 1958 از دیگر مظاهر تمدن جدید بودند (← هردـبی، ص 247، 249، 252، 268؛ محمد مرسی عبداللّه، ص 134ـ 135). دریافت وامی به مبلغ چهارصد هزار درهم در 1337ش/ 1958 از دولت کویت برای توسعه بندر دوبی و نیز پرداخت هزینه طرح تأمین آب شرب شهر دوبی توسط شیخ قطر ــکه پسرش با دختر حاکم دوبی، شیخ راشد، ازدواج کرده بودــ زمینه توسعه بیشتر دوبی را در دهه بعد فراهم کرد (فنلون، ص 95). این تغییرات توسعه تجارت، رونق شغلهای خدماتی و در ادامه مهاجرت بسیاری را از ایران، پاکستان و هند به دوبی در پی داشت (← محمد مرسی عبداللّه، ص 135؛ فنلون، ص82ـ83).هم زمان با تحولات داخلی شیخ نشین دوبی، در 1331ش/ 1952، به تشویق مقامهای انگلیسی پیمانی با عنوان شورای مُتَصالح بین شیخ نشینان خلیج فارس به امضا رسید که به موجب آن، سران این شیخ نشینها بایستی حداقل دو نشست سالانه به ریاست کارگزار سیاسی انگلیس در دوبی داشته باشند. هدف از تشکیل این شورا زمینه سازی تأسیس فدراسیونی از این شیخ نشینان بود (هاولی، ص 25؛ اسعدی، ج 1، ص 224)؛ اما این شورا کارکرد اجرایی نداشت و سرانجامی نیافت. در 16 دی 1346/ 6 ژانویه 1968، دولت انگلیس اعلام کرد که تا پایان 1350ش/1971 نیروهای خود را از منطقه خلیج فارس خارج خواهد کرد. تقریباً بلافاصله شیوخ ابوظبی و دوبی، به توصیه مقامهای انگلیسی، با حل مسائل مرز دریایی میان خودشان و شروع مذاکرات برای تعیین خطوط خاکی میان دو امارت، اتحاد خود و تأسیس «فدراسیون امارات خلیج فارس» را اعلام کردند. این فدراسیون از سایر حکام امارات متصالح و سپس قطر و بحرین نیز برای پیوستن به این اتحاد دعوت کرد که پذیرفته شد (اسعدی، ج 1، ص 223ـ225). در 8 اسفند 1346/ 8 فوریه 1968، موافقت نامه فدراسیون امارات عربی را هفت شیخ نشین و حکام قطر و بحرین امضا کردند، اما در جلسات بعدی بین اعضا اختلافی درگرفت که به جدایی و اعلام استقلال بحرین در 24 مرداد 1350/ 15 اوت 1971 و قطر در 10 شهریور/ اول سپتامبر همان سال انجامید (همان، ج 1، ص 225). در پی این تغییر در فدراسیون و الغای تمام پیمانهای بریتانیا با شیخ نشینان متصالح در 10 آذر 1350/ اول دسامبر 1971، زمینه اتحاد و استقلال شیخ نشینان فراهم شد. روز بعد، شیخ نشینهای دوبی، ابوظبی، شارجه، امّالقَیْوَین*، عجمان و فُجَیره* ایجاد شدند و استقلال «اتحاد امارات عربی» را به جای «فدراسیون امارات عربی» اعلام کردند که در اسفند/ فوریه سال بعد، با پیوستن شیخ نشین رأس الخیمه به این اتحاد، نام اتحادیه نیز به امارات متحده عربی تغییر یافت (همان، ج 1، ص 225-226؛ بوننفان، ص210ـ211). بر اساس توافق اتحادیه، امیر ابوظبی، زایدبن سلطان آل نهیان (متوفی 1383ش/ 2004؛ ← آل نهیان*)، به عنوان رئیس دولت و راشدبن سعید آل مکتوم، حاکم دوبی، به عنوان نایب او برای پنج سال انتخاب شدند. مدت این ریاست با پایان یافتن این دوره چندین بار تمدید شد تا اینکه در 31 اردیبهشت 1375/ 20 مه 1996، این دو منصب برای حاکم ابوظبی و دوبی دائمی شد (دولة الامارات العربیة المتحدة، ص 63ـ64؛ بوننفان، ص 212). این هفت شیخ نشین استقلال داخلی دارند و فقط در سیاستهای کلی کشور، از جمله مسائل دفاعی، تابع رئیس دولت اند. بر همین اساس، حکومت شیخ نشین دوبی را اُلیگارشی (گروهه سالاری) دانسته اند. این حکومت همچون شرکت بزرگ تجاری است که حاکم آن مانند مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره بر همه امور اجرایی دولت نظارت می کند (آنتونی، ص 154، 167)، چنان که شهرداری دوبی تحت سیاست کلی حاکم دوبی و سپس وزارت صنعت و دارایی امارات عمل می کند («شهرداری دوبی»، ص 46).کشف معادن نفت اقتصاد شیخ نشین دوبی را بار دیگر شکوفا کرد. یک شرکت امریکایی نفت را در 1346ش/ 1967 در حدود 96 کیلومتری ساحل دوبی کشف کرد. تا 1348ش/ 1969، نفت بسیار کمی استخراج می شد، اما پس از این سال، به ویژه بعد از چهاربرابر شدن قیمت نفت در 1352ش/ 1973، تولید آن بسیار افزایش یافت. از طریق درآمدهای نفتی، یک فرودگاه بین المللی و یک بندر عمیق با پانزده اسکله ساخته شد (آنتونی، ص 153؛ هاولی، ص 12)، 25% سرمایه طرح عظیم اسکله راشد را مهاجری ایرانی تأمین می کرد (رضویان، ص 200). کشف نفت بر رشد جمعیت مؤثر بوده است، چنان که جمعیت دوبی در 1347ـ1354ش/ 1968ـ1975 با جذب مهاجران خارجی سه برابر افزایش یافت (اسعدی، ج 1، ص 210ـ211).با وجود این مقامات دوبی، برای جلوگیری از وابستگی دولت به درآمدهای نفتی، در 1355ش/ 1976 ساخت بندر جِبِل علی را آغاز کردند که در 1358ش/ 1979 تکمیل شد. بندر جبل علی، که امروزه به دوبی متصل است، در 34 کیلومتری جنوب غربی دوبی بر سر راه دوبی به ابوظبی و 222 کیلومتری جزیره السلامه در مدخل خلیج فارس قرار داشت (سعید احمد عبده، ص 153ـ154). جبل علی با 67 اسکله (35% اسکله های کشور امارات)، بعد از راشد، دومین بندر بزرگ دوبی به شمار می رفت (همان، ص 154؛ آل مکتوم، ص 37، 161). با توسعه این بندر، تعداد کشتیهایی که در این بندر پهلو می گرفتند، از 109 فروند در 1358ش/ 1979 به 943،2 فروند در 1365ش/ 1986 افزایش یافت (سعید احمد عبده، ص 164). سیاست کاهش وابستگی به نفت در سالهای بعد نیز پیگیری شد. در 1377ش/ 1998، نفت هجده درصد تولید ناخالص داخلی دوبی و در 1382ش/2003، ده درصد آن را شامل می شد. کاهش سهم نفت می بایست از سایر بخشها به ویژه تولید جبران می شد که در 1382ش/ 2003، نسبت به نفت در تولید ناخالص داخلی سهم بیشتری داشت. در همان سال، صنعت و تجارت هر کدام شانزده درصد، هتل و رستوران 5ر4%، ارتباطات پانزده درصد، بخش مالی یازده درصد، مستغلات ده درصد، خدمات تجاری 3ر4% و بخش نفتی ده درصد تولید ناخالص داخلی دوبی را تشکیل می دادند (← «نفت و اقتصاد امارات متحده عربی»، ص 21).در کنار درآمد ناشی از صنعت و تجارت، گردشگری مهم ترین منبع اقتصاد دوبی است، چنان که بیش از 7ر4 میلیون گردشگر در 1381ش/ 2002 و شش میلیون در 1385ش/ 2006 به دوبی سفر کرده اند (← یاری نوخندان، ص 6؛ آل مکتوم، ص 161). مهم ترین عامل رشد سریع صنعت گردشگری دوبی، طرحهای بزرگ عمرانی شهر است، از جمله اولین هتل زیرآبی دنیا و بزرگ ترین مجموعه جزایر ساخته بشر (← کرین، ص 196ـ205؛ یاری نوخندان، ص 6، 8، 20). اما مشهورترین طرح عمرانی دوبی برج خلیفه (بهره برداری دی 1390/ ژانویه 2010) با ارتفاع 828 متر است که بلندترین سازه جهان محسوب می شود. این برج شامل 160 طبقه، بیش از هزار واحد آپارتمان، 49 طبقه اداری، چهار استخر و کتابخانه مخصوص ساکنان است (برج خلیفه، 2013؛ کرین، ص 205ـ211؛ «آشنایی با برج خلیفه ـ دبی»، 1388ش).مراکز متنوع دانشگاهی دوبی، عامل دیگر رونق روزافزون این شهر است. امروزه بیش از هفتاد دانشگاه و کالج در دوبی وجود دارد که غالباً شعبه ای از دانشگاههای امریکایی، اروپایی و دانشگاههای کشورهای همسایه امارات است. از مشهورترین دانشگاههای دوبی، دانشگاه امریکایی دوبی، دانشگاه روسی دوبی، دانشگاه بریتانیایی دوبی و شعبی از دانشگاههای استفورد، میشیگان و میدلسکس انگلستان است. از دانشگاههای ایران نیز، دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه آزاد اسلامی در دوبی شعبه دارند (← )«فهرست دانشگاههای دوبی»(، 2013؛ دانشگاه*). سرپرستی مدارس ایرانی امارات نیز در شهر دوبی واقع است. این نهاد با تابعیت هشت مجتمع آموزشی و حدود شش هزار دانش آموز، پنج مدرسه در دوبی به نامهای توحید دختران و توحید پسران، خدیجه کبری سلام اللّه علیها، سلمان فارسی، مدرسه کودکان استثنایی احسان و مدرسه غیردولتی آداب دارد (← سرپرستی مدارس جمهوری اسلامی ایران در امارات متحده عربی، 1392ش؛ مجتمع آموزشی نمونه و بین الملل توحید پسران ـ دبی، 2013). از دیگر مراکز ایرانی دوبی، بیمارستان ایرانیان (ساخت : 1349ش/1970 زیرنظر هلال احمر ایران) با مجموع 150 تخت است که از مجهزترین و پرمراجعه ترین بیمارستانهای دوبی به شمار می رود (← بیمارستان ایرانی ـ دبی، 2013). باشگاه ایرانیان دوبی از دیگر مراکز مشهور ایرانی این شهر است (← باشگاه ایرانیان دبی، 2013).زبان رسمی شیخ نشین دوبی عربی و همچون زبان عربی سایر شیخ نشینان، شبیه عربی رایج در عربستان سعودی و عراق است. زبان انگلیسی نیز در بین تحصیل کرده های دوبی رایج است و در مدارس، به عنوان زبان دوم تدریس می شود. همچنین زبانهای فارسی، هندی و پاکستانی به سبب کثرت بازرگانان این کشورها در بازار شهر رواج دارد (اسعدی، ج 1، ص 214، 262).همگام با رشد فزاینده اقتصاد دوبی، جمعیت این شیخ نشین نیز رشدی چشمگیر داشته است. در 1379ش/ 2000، جمعیت این شیخ نشین 387،862 تن بوده است که از این تعداد فقط 315،23 تن شهرنشین نبوده اند (← مرکز دبی للاحصاء، 2000). طبق آمار 1389ش/ 2010، جمعیت آن 476، 905، 1 تن شده بود (← همو، 2010). ترکیب جنسیتی جمعیت در این شیخ نشین درخور توجه است، بر اساس سرشماری 1389ش/ 2010، تعداد مردان 046، 485،1 و شمار زنان 430،420 تن بوده است (← همانجا). این اختلاف به سبب حضور انبوه مردان مهاجری است که در دوبی شاغل اند. بنا به آمار وزارت کار امارات، ملیت نیروی کار دوبی متعلق به 202 کشور است (← «دبی»، 2013). در سرشماری 1389ش/ 2010 و پس از آن، از جمعیت روستایی دوبی ذکری به میان نیامده است.

منابع: «آشنایی با برج خلیفه ـ دبی»، همشهری آنلاین، 15 دی 1388.Retrieved Oct.13, 2013, from www.hamshahrionline.ir/details/ 9811;محمد آل مکتوم، رؤیتی: التحدیات فی سبلق التمیز، دبی 2006؛ مرتضی اسعدی، جهان اسلام، تهران 1366ـ1369ش؛ باشگاه ایرانیان دبی، 2013.Retrieved Oct.13, 2013, from www.icd.ae;پل بوننفان، «وقایع نگاری امارات متحده عربی»، در شبه جزیره عربستان در عصر حاضر، زیرنظر پل بوننفان، ج 3، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1380ش؛ محمدعلی جناب، خلیج فارس: آشنائی با امارات آن، تهران 1349ش؛ دولة الامارات العربیة المتحدة، ابوظبی: وزارة الاعلام و الثقافة، 2001؛ محمدتقی رضویان، «خلیج فارس: خلیج ایرانیان»، در مجموعه سخنرانیهای چهارمین کنگره جغرافی دانان ایران، مشهد: دانشگاه فردوسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، 1356ش؛ محمدعلی سدیدالسلطنه، صید مروارید = المناص فی احوال غوص و الغواص، چاپ احمد اقتداری، تهران 1381ش؛ همو، مغاص اللالی و منار اللیالی، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش 9367؛ سرپرستی مدارس جمهوری اسلامی ایران در امارات متحده عربی، 1392ش.Retrieved Oct.13, 2013, from www.uae-irs.com;سعید احمد عبده، «میناء جبل علی (الامارات العربیة المتحدة): دراسة فی جغرافیة النقل البحری»، مجلة البحوث و الدراسات العربیة، ش 17 و 18 (1990)؛ «شهرداری دوبی: ساختار و تشکیلات»، گردآوری و ترجمه شهرزاد فرزین پاک، شهرداریها، ش 58 (اسفند 1382)؛ جیم کرین، دوبی : سریع ترین شهر دنیا، ترجمه هرمز همایون پور، تهران 1391ش؛ مجتمع آموزشی نمونه و بین الملل توحید پسران ـ دبی ـ تأسیس 1336، 2013.Retrieved Oct.13, 2013, from www.bi-st. com;پیروز مجتهدزاده، خلیج فارس: کشورها و مرزها، تهران 1379ش؛ همو، شیخ نشینهای خلیج فارس، تهران 1349ش؛ مرکز دبی للاحصاء، 2000.Retrieved July 8, 2013, from http://www.dsc.gov.ae/ Reports/ -912147808CSSB00-03-0l.pdf;همو، 2010.Retrieved July 8, 2013, from http://www.dsc.gov.ae/ Reports/ DSC-SYB-2010-01-01. pdf;«نفت و اقتصاد امارات متحده عربی»، نامه اتاق بازرگانی، ش 436 (مرداد 1383)؛ داریوش یاری نوخندان، اطلاعات گردشگری دبی، مشهد 1388ش؛John Duke Anthony, Arab states of the lower Gulf: people, politics, petroleum, Washington, D.C. 1975; William O. Beeman, "Gulf society: an anthropological view of The Khalijis-their evolution and way of life", in The Persian Gulf in history, ed. Lawrence G. Potter, New York: Palgrave Macmillan, 2009; Burj Khalifa, 2013. Retrieved Oct.13, 2013, from www.burjkhalifa, ae; Robert Carter, "The history and prehistory of pearling in the Persian Gulf", Journal of the economic and social history of the Orient, vol.48, no.2 (2005); "Dubai: a new world", The Economist, 2013. Retrieved Aug.11, 2013, from http://www.economist.com/ node/ 13527891; "Dubai university list", Dubai FAQs information guide, 2013. Retrieved Oct.13, 2013, from www.dubaifaqs.com/ universities-dubai.php; Kevin Gerad Fenelon, The trucial states: a brief economic survey, Beirut 1969; Donald Hawley, The trucial states, London 1972; Frauke Heard-Bey, From trucial states to United Arab Emirates: a society in transition, London 1982; Iranian Hospital- Dubai, 2013. Retrieved Oct.13, 2013, from www.ihd.ae; J.B. Kelly, Britain and the Persian Gulf: 1795-1880, Oxford 1968; John Gordon Lorimer, Gazetteer of the Persian Gulf, ‘Omān, and central Arabia, Buckinghamshire 1986; The lower Gulf islands: Abu Musa and the Tunbs, ed. P.L. Toye, Chippenham, England: Archive Editions, 1993; Samuel Barrett Miles, The countries and tribes of the Persian Gulf, vol.2, London 1966; Muhammad Morsy Abdullah, The United Arab Emirates: a modern history, London 1978; United Kingdom. Consulate (Bushehr), Report for the year 1901 on the trade and commerce of the Persian Gulf, London 1902; idem, Report for the year 1905 on the trade and commerce of Bunder Abbas and Lingah, London 1906; Arnold Talbot Wilson, The Persian Gulf, London 1959./

 

نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 18
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده