تقیه اَرمَنازیه ، شاعرة دمشقی در قرن ششم. لقب وی سِتّالنِّعَم و کنیهاش امّعلی بوده و به تقیه صوریه نیز معروف است (ابنخلّکان، ج1، ص297؛ ابنتغری بردی، ج 6، ص 96؛ زرکلی، ج 2، ص 86). در محرّم یا صفر 505 در دمشق به دنیا آمد (ابنخلّکان، ج1، ص298ـ299). پدرش ابوالفرج غیثبن علی از محدّثان، و جدّش علیبنعبدالسلام از فضلا و شعرای اَرمَناز، شهرکی در نواحی حلب، بود (سمعانی، ج1، ص115؛ یاقوت حموی، ج1، ص217). تقیه نیز فاضل و ادیب بود و شهرت بسزایی در شعر و فصاحت داشت. وی قصاید و قطعات خوبی در فخر و حماسه و مدح و هجا و خمر داشت (ابنخلّکان، ج1، ص297؛ ذهنی، ج1، ص84؛ فرّوخ، ج3، ص376).از زندگی تقیه اطلاع چندانی در دست نیست؛ در ابتدای طفولیت به مصر رفت. ابوطاهر احمدبن محمد سِلَفی (متوفی 576) نقلکرده است که تقیه در زمانیکه در دژ اسکندریه ملازم او بود، نوشتهای کوتاه از خاطرات وی را دید و تحتتأثیر قرار گرفت و آن را به نظم در آورد. سلفی در نوشتههایش او را ستوده است (ابنخلّکان، ج1، ص297ـ 298؛ فرّوخ، همانجا). گفتهاند که روزی تقیه در مدح ملکمظفر تقیالدین عمر، حاکم مصر (حک : 579 ـ582)، قصیدة خمریهای سرود و در وصف مجلس خمر در آن زیادهروی کرد.چون آن خمریه در برابر ملک خوانده شد، وی گفت که تقیه در کودکی با این احوال آشنا شدهاست، و تقیه با شنیدن این خبر به قصد برائت قصیدة حربیهای سرود و در آن جنگ را به بهترین وجه توصیف نمود (ابنخلّکان، ج1، ص298؛ صفدی، ج10، ص385). تقیه در اوایل شوال 579 در محل سکونتش، اسکندریه، درگذشت (ابنخلّکان، ج 1، ص 299؛ ابنتغریبردی؛ زرکلی، همانجاها).از آثار تقیه چیزی در دست نیست؛ زرکلی (همانجا) و کحّاله (ج3، ص92) گفتهاند که دیوان کوچکی دارد. دو بیتِ عربی از او ــ که در حق سلفی سروده ــ در قاموسالاعلام ترکی (سامی، ذیل مادّه) نقل شده است.منابع: ابنتغری بردی، النجوم الزاهرة فیملوک مصر و القاهرة ، قاهره ?[ 1383/1963 ] ؛ ابنخلّکان؛ محمد ذهنی، خیرات حسان ، ترجمة محمدحسن اعتمادالسلطنه، چاپ سنگی [ تهران ] 1304ـ1307؛زرکلی؛ شمسالدین سامی، قاموسالاعلام ، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/1889ـ 1898؛ سمعانی؛ صفدی؛ عمر فرّوخ، تاریخالادب العربی ، ج3، بیروت 1989؛ کحّاله؛ یاقوت حموی.