تفسیر ابوالفتوح رازی ، کهنترین و مشروحترینتفسیر شیعی، به فارسی. مؤلف آن، ابوالفتوح رازی، از متکلمان امامیه در سدة ششم است که اجدادش از نیشابور بهری کوچیده و در آن شهر ساکن شده بودند. او این تفسیر را در سالهای 510 تا 533 یا اندکی پس از آن نوشته که چون سال وفاتش، بنا بر تحقیقِ مصححان چاپ اخیر کتاب، 554 بوده نگارش این اثر در میانسالی او بوده است (ابوالفتوح رازی، ج 1، مقدمة یاحقی و ناصح، ص پنجاه و نه، شصت و دو). در متن کتاب بهنام تفسیر اشارهای نشده است، اما بنا بر اجماع دستنویسها و منابع همروزگار مؤلف، از جمله فهرست منتجبالدین رازی (ص 45) که شاگرد شیخ بوده، همهجا نام کتاب رَوْضالجِنان و رَوْحالجَنان آمده است. تنها در معالمالعلما ی ابنشهرآشوب (ص141) «رَوْحالجنان و رَوْحالجنان» ثبت شده که قطعاًکلمة «روح» در آغاز آن محرّف «روض» است، چرا که خود ابنشهرآشوب در کتاب دیگرش، مناقب (ج1، ص12)، گفته است: «ابوالفتوح روایت روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن را بهمن اجازه داده است». نام محرّف «روحالجنان و روحالجنان» بهیکی از چاپهای کتاب یعنی طبع میرزا ابوالحسن شعرانی نیز راه یافته است. در ایران و بویژه در زبان و قلمعموم این کتاب بهنام کلی آن، تفسیر ابوالفتوح رازی ، شهرت یافته است.شیوة تنظیم تفسیر ابوالفتوح رازی اصولاً کلامی ـ روایی است، اما از آنجا که بر جنبههای ادبی واژههای قرآنی مانند مباحث لغوی و زبانی و استشهاد به اشعار عربی برای روشن شدن معانی کلمات و جنبههای صرف و نحوی نیز تأکید دارد، خصوصیت ادبی را هم میتوان بر آن افزود. روش کار مؤلف، پس از ذکر مقدمهای کوتاه در معانی و اقسام قرآن و بحثی در معنای تفسیر و تأویل و استعاذه، این است که آیه یا آیاتی از هر سوره را بترتیب، از فاتحه تا ناس، آورده و بهصورت زیرنویس و لفظ بهلفظ بهفارسی استوار و پاکیزهای ترجمه کرده است، آنگاه از ابتدا، پس از ذکر بخشهای کوتاهی از آیات، بهتفسیر و شرح لغوی و صرفی و نحوی و فقهی و کلامی آن پرداخته و در هر مورد، اقوال و آرای مفسران و نحویان و لغویان و فقها و متکلمان را با استفاده از منابع متقدم ذکر کرده است. اشارههای تاریخی و قصص و حکایات و تمثیلات و مباحث فقهی نیز در کتاب آمده است. مباحث تکراری در آیات به موارد قبلی ارجاع شده است و خود مؤلف نیز به این نکته اشاره دارد ( رجوع کنید به ج1، ص159). مباحث ذوقی و ادبی و عرفانی هم بیش و کم در خلال بخشهای تفسیری مطرح شده است.زبان تفسیر، چه در بخشهای ترجمه و چه در بخشهای تفسیری، استوار و ادبی و در عین حال ساده است و جز در بخشهای اندکی از مقدمه و پارهای مباحث ذوقی و عرفانی از شیوة نثر مرسل پیروی میکند. ترجمة آیات در نسخههای کهن یا نزدیک به زمان مؤلف، اصیل و حاوی مفردات و تعبیرات کهن و لهجهای است و از جهات متعدد زبانی با زیرنویس آیات در ترجمة تفسیر طبری * قابل مقایسه است ( رجوع کنید به ناصح، ص 303ـ 311). اما این ترجمهها در نسخههای متأخر، بویژه از سدههای نهم و دهم بهبعد، دستخوش تغییر و تحریف شده و بهنثر و زبان روزگار کاتبان نزدیک گردیده است. جنبههای ادبی و زبانی تفسیر ابوالفتوح از جهات متعدد سزاوار توجه است ( رجوع کنید به حقوقی، ج 2، ص100ـ125). برخی مختصات زبانی و گویشی کمنظیر و مشخص که احتمالاً متعلق بهگویش قدیم ری باشد، در کتاب دیده میشود که از نظر زبانشناسی اهمیت دارد (یاحقی ،1363 ش، ص 9ـ25؛ ساغروانیان، ص 82ـ90).تفسیر روضالجنان نزدیک بهدویست سال تفسیرنویسی فارسی و نزدیک به پانصد سال تفسیرنویسی عربی را پشتسر دارد، بنابراین طبیعی است که از منابع تفسیر پیش از خود سود برده باشد؛ با اینحال، کوچکترین نشانهای حاکی از استفادة او از تفاسیر فارسی پیش از خود از قبیل ترجمة تفسیر طبری ، تاجالتراجم ، سورآبادی ، قرآن پاک ، تفسیر قرآن مجید معروف به تفسیر کیمبریج ، در دست نیست. شاید او با وجود میراث تفاسیر عربی خود را از رجوع بهتفسیرهای فارسی بینیاز میدیده است. ابوالفتوح رازی از تفاسیر فارسی و عربی زمان خود نامی نبرده است؛ فقط چندین بار از زمخشری مؤلف الکشاف عن حقایق التنزیل با احترام یاد کرده و اشعاری از او نقل کرده اما از کشاف نامی نبرده است. نشانههایی چون تصریح بهنام و نقل آشکار مطالب، استفادة ابوالفتوح رازی از اهمّ تفسیرهای عربی پیشین اعم از شیعه و سنّی را اثبات میکند. او در تفسیر خود از بسیاری مفسران پیشین، از قبیل امامحسن عسکری علیهالسلام، ابوالقاسم کعبی، ابومسلم محمدبن بحراصفهانی، ابوعلی جبایی و پسرش ابوهاشم جبایی، ابوبکر اصمّ، ابوالحسن رُمّانی، زجّاج، حسینبن فضل بجلی، ابواسحاق ثعلبی، فتّال نیشابوری و بویژه محمدبن جریر طبری، نام برده و از تفسیرهای آنان و بهطور خاص از تفسیر طبری * استفاده کرده است (ابوالفتوح رازی، جاهای متعدد؛ یاحقی، 1369 ش، ص 327ـ332).ابوالفتوح هنگام بحث فقهی و کلامی در آیات، اقوال مفسران اهل سنّت را تقریباً با بیطرفی کامل ذکر کرده و نظر خود را بر مبنای فقه و کلام شیعه، تحتعنوان «مذهب ما»، بیان داشته است. تفسیر ابوالفتوح در میان امّهات تفاسیر شیعی پیشین، حتی در مباحث لغوی و معانی واژههای قرآنی و استشهاد به اشعار عربی، با التبیان فی تفسیر القرآن * شیخطوسی و مجمعالبیان فی تفسیر القرآن * طبرسی قابلمقایسه است و از این نظر ظاهراً بر دو تفسیر دیگر رجحان دارد (خزاعی، ص 205ـ 216). ابوالفتوح ظاهراً از التبیان بهطور مستقیم استفاده کرده اما بهسبب قرب زمانِ تألیف از وجود مجمعالبیان بیخبر بوده است و مشابهت این دو میتواند از اشتراک منابع و نزدیکی مشرب فقهی و کلامی دو مؤلف ناشی شده باشد. استفادة وسیع ابوالفتوح از منابع فقهی و کلامی فرق مختلف و مباحث تاریخی و قصص و حتی اسرائیلیات، اهمیت آن را از این جهات نیز در میان آثار همگن سزاوار تحقیق کرده است (برای نمونه رجوع کنید به عسکر حقوقی، تحقیق در تفسیر ابوالفتوح رازی ، 1346 ش، 3 ج).تفسیر ابوالفتوح رازی بر تفسیرهای عربی و فارسی بعد از خود اثر نهاده است. قاضی نوراللّه شوشتری (ج 1، ص 490) ضمن ستایش از این تفسیر، اظهارنظر کرده که فخرالدین رازی اساس تفسیر کبیر * خود را از این کتاب گرفته و برای دفع انتحال، بعضی از تشکیکات خود را بر آن افزوده است. از میان تفسیرهای فارسی که از ابوالفتوح متأثر بوده و بوضوح و گاه بهعین عبارت از آن نقل قول کردهاند، میتوان به دو تفسیر پر آوازة شیعه، جلاء الاذهان و جلاء الاحزان معروف به تفسیرِ گازر * تألیف ابوالمحاسن حسینبن حسن جرجانی و منهج الصادقین ملافتحاللّه کاشانی اشاره کرد. متن این دو کتاب، بویژه تفسیر گازر ، با روضالجنان اغلب یکسان و سزاوار سنجشهای دقیق است (جرجانی، ج1، مقدمة حسینی ارموی، ص ی ـ یا، لز ـ لح).تفسیر ابوالفتوح تقریباً از زمان حیات مؤلف مورد توجه بوده و مرتب استنساخ و رونویسی شده است. تاکنون 53 نسخة ناقص و کامل از این تفسیر در کتابخانههای ایران و دیگر کشورها شناسایی شده (ابوالفتوح رازی، ج 1، مقدمة یاحقی و ناصح، صهفتاد و شش ـ هشتاد و یک) که کهنترین آنها دستنویس شمارة 1336 آستان قدس رضوی مورخ ربیعالاول 556 است که تنها مجلدات 16 و 17 تفسیر را شامل میشود. نسخهای از این کتاب متعلق بهکتابخانة شخصی جلالالدین محدث ارموی، مورخ دوم صفر 579، صریحاً نشان میدهد که از روی نسخهای به تاریخ 533 کتابت شده است (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به بینش، ص 44ـ51؛ یاحقی، 1362 ش، ص160ـ 188). از میان 53 دستنویس شناخته شدة این اثر، تنها چهار نسخه است که دو دورة کامل تفسیر (هر دوره در دو نسخه) را تشکیل میدهد و مابقی تنها بخشی از این تفسیر است. تفسیر روضالجنان بر اساس تقسیمبندی خود مؤلف و تصریح برخی از همروزگاران او مانند منتجبالدین رازی (همانجا) و عبدالجلیل قزوینی (ص 212) و اتفاق همة دستنویسها بیست جلد بوده که فراهم آورندگان سه چاپ اول کتاب تقسیمبندی را مراعات نکردهاند.تفسیر ابوالفتوح را نخستینبار تنی چند از فضلا، از جمله ملکالشعرا صبوری، در 1307 و 1309 در پنج مجلد آمادة چاپ کردند که دو مجلد آن در 1323 بهفرمان مظفرالدین شاه و سهجلد باقی مانده در 1313ـ 1315 ش بهدستور علیاصغر حکمت، وزیر معارف وقت، بهچاپ رسید (همین چاپ، که در پایان مجلد پنجم حاوی مؤخرهای بهقلم محمد قزوینی در بارة مؤلف و تفسیر اوست، در 1404 در قم به صورت افست منتشر شده است). چاپ دیگری از این کتاب در ده جلد در 1320 ش با تصحیح و حواشی مهدی الهیقمشهای منتشر شد. چاپ سوم این کتاب در 1382 با تصحیح و حواشی میرزا ابوالحسن شعرانی در سیزده مجلد با نام روحالجنان و روحالجنان سامان یافت که بارها بهطریق افست تجدید طبع شده است. آخرین چاپ آن در بیست جلد با تصحیح و مقابله با 38 نسخة کهن و ذکر نسخه بدلها و با مقدمهای مبسوط بهکوشش و تصحیح محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح در سالهای 1365 تا 1376ش، از سوی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی منتشر شده است.منابع: ابنشهر آشوب، معالم العلماء ، نجف 1380/1961؛ همو، مناقب آلابیطالب ، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم [ بیتا. ] ؛ ابوالفتوح رازی، روضالجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن ، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد 1365ـ1376 ش؛ تقیبینش، «نفائس کتابخانة آستان قدس رضوی: دوتکه از تفسیر ابوالفتوح رازی »، نامة آستان قدس ، ش 5 (اردیبهشت 1340)؛ حسین بنحسن جرجانی، تفسیر گازر ، چاپ جلالالدین حسینی ارموی، تهران 1337ـ 1341 ش؛ عسکر حقوقی، «ارزش ادبی تفسیر ابوالفتوح»، در مجموعة خطابههای نخستین کنگرة تحقیقات ایرانی ، بهکوشش غلامرضا ستوده، تهران 1353 ش؛ محمدحسن خزاعی، «دقّت ابوالفتوح رازی درمعانی واژهها و مقایسة آنها با تبیان شیخ طوسی و مجمعالبیان طبرسی(ره)»، مشکوة ، ش 48 (پاییز 1374)؛ جلیل ساغروانیان، «دستور باش: تفسیر ساختی ویژه در روضالجنان و روحالجنان »، مشکوة ، ش 27 (تابستان 1369)؛ نوراللّهبن شریفالدین شوشتری، مجالس المؤمنین ، تهران 1354 ش؛ عبدالجلیل قزوینی، نقض ، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1358 ش؛ علیبن عبیداللّه منتجبالدین رازی، فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم ، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، بیروت 1406/1986؛ محمدمهدی ناصح، «ترجمة آیات تفسیر طبری و ابوالفتوح رازی»، در یادنامة طبری ، ویرایش محمد قاسمزاده، تهران 1369 ش؛ محمدجعفر یاحقی، «اصلی در تصحیح انتقادی تفسیر ابوالفتوح رازی »، مشکوة ، ش 6 (زمستان 1363)؛ همو، «دستنویسی نفیس از تفسیر ابوالفتوح رازی »، مشکوة ، ش 6 (زمستان 1363)؛ همو، «دستنویسی نفیس از تفسیرابوالفتوح رازی »، مشکوة، ش 3 (تابستان 1362)؛ همو، «طبری و ابوالفتوح»، در یادنامة طبری ، ویرایش محمد قاسمزاده، تهران 1369 ش.