تفرش ، شهرستان و شهری در استان مرکزی.1) شهرستان تفرش. در شرق استان مرکزی واقع است. از شمال به شهرستان ساوه، از مشرق به شهرستان قم، از جنوب به شهرستانهای اراک و آشتیان و از مغرب به شهرستان اراک محدود میشود و مشتمل است بر دو بخش به نامهای مرکزی و فراهان، شش دهستان، و دو شهرِ فَرمَهین و تفرش (مرکز شهرستان).از کوههای مهم آن، کوه گُوجِه (بلندترین قله ح 141 ، 3 متر)، دو بَرادران (بلندترین قله ح 921 ، 2 متر) و قرِه گُوزیل قَرِلان (بلندترین قله ح 420 ، 2 متر) است (جعفری، ج1، ص 258، 401، 482). در این شهرستان غارهایی وجود دارد، از جمله: گاوخور/ گاوخُل (خل در اصطلاح محلی: سوراخ)، علی خورنده، و اَمْجَک.رودهای مهم این شهرستان عبارتاند از: آبْکَمَر که از ارتفاعات جنوبی تفرش سرچشمه میگیرد و در حدود 23 کیلومتری شمالغربی شهر تفرش به رود قَرهچای میپیوندد؛ فرمهین که از دهستان رودبار سرچشمه میگیرد و پس از آبیاری بخشهایی از اراضی شهرستان، به کویر میقان میریزد؛ قَرهچای که بخشهایی از اراضی شمالی شهرستان را آبیاری میکند و سپس به دریاچة نمکِ قم میریزد (جعفری، ج2، ص 87 ، 329ـ331؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 48، ص 41).شهرستان تفرش از گیا، گلخطمی، شیرینبیان، گلبابونه، خاکشیر، کاسنی، شاتره، ریواس و گون کتیرا دارد و از زیا، دارای گرگ، روباه، جوجهتیغی، خرگوش، بزکوهی، کبک، قرقاول و قرقی است.اهالی تفرش عمدتاً به زراعت، باغداری، دامداری (عمدتاً کار طوایفی از عشایر شاهسَوَن) و صنایعدستی اشتغال دارند. محصول مهم این شهرستان، گندم و جو و حبوبات است. بادام و گردو و سیب و انگور و گلابیِ آنجا صادر میشود. قالی و قالیچه و گلیم از محصولات صنایعدستی آنجاست. فرشهای تفرش ارزش صادراتی دارند و مهمترین بازار فروش آنها در ایران، شهرهای همدان و تهران و در خارج از ایران کشور آلمان است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 48، ص 42).این شهرستان، معادن گچ، سنگ ساختمانی، خاک نسوز، سنگ تراورتن و سنگ آهک دارد. صنایع آن عبارتاند از: کارگاههای یخسازی، ریختهگری، پِرِسکاری، مبلسازی، گونیبافی، موزاییکسازی و آسفالتسازی (همان، ج 48، ص 41ـ42).اهالی تفرش به فارسی و ترکی سخن میگویند. در سرشماری 1375 ش، جمعیت این شهرستان 227 ، 52 تن بود که از این میان، 913 ، 14 تن (ح 28%) شهرنشین و بقیه روستانشین بودند.بهلحاظ تقسیمات کشوری، تفرش تا قبل از 1336 ش نام یکی از دهستانهای اراک در استان یکم (مرکزی) بود (ایران. وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال، ج1، ص 77). در 1336 ش، قسمتی از بخش فراهان به نام «فراهان بالا» از توابع شهرستان اراک، قسمتی از بخش خَلَجستان از توابع شهرستان قم (شامل دهستانهای دستجرد، راهجرد و وَزوا)، و دهستان آشتیان، شهرستان تفرش را تشکیل دادند. در 1337 ش، دهستان آشتیان یکی از بخشهای شهرستان تفرش شد ( د. فارسی ، ذیل «آشتیان» و «تفرش»). در 1356 ش، آشتیان شهرستانی مستقل، و تفرش شامل بخشهای حومه و فراهان و دهستان رودبار در استان مرکزی شد. در 1358 ش، دَه آبادی از بخش فراهانِ تفرش جدا و جزو بخش مرکزی شهرستان آشتیان گردید (سیفیفمی تفرشی، ص 46ـ47). در 1366 ش، در شهرستان تفرش چهار دهستان (بازرجان، فِشْک، رودبار، فرمهین) ایجاد شد. در 1369 ش، این شهرستان مشتمل بود بر بخش مرکزی به مرکزیت شهر تفرش شامل دهستانهای بازرجان و رودبار، و بخش فراهان به مرکزیت آبادی فرمهین شامل دهستانهای فرمهین و فشک (ایران. قوانین و احکام، ص 728، 816). در تقسیمات کشوری 1374 ش، دهستانهای خرازان و کوهپناه نیز جزو این شهرستان ذکر شدند و تاکنون به همین صورت در تقسیمات کشوری باقی ماندهاند.آثار قدیمی و زیارتگاههای تفرش عبارتاند از: امامزاده احمد، از نوادگان امام موسیکاظم علیهالسلام، متعلق به سدة نهم در آبادی کوهینایوان؛ قلعة مراد سلطان متعلق به دورة زندیه در بازرجان؛ ویرانههای برج آقابیک در بازرجان؛ امامزاده بیبیخاتون در آبادی فَرَسْمانه؛ امامزاده بیبی/ بیبیستین در طرخوران/ ترخوران؛ مقبرة عُزَیْر نبی، متعلق به 957 در آبادی دینجرد/ دینگرد؛ و بقایای قبرهای قدیمی با سنگ قبرهای سفالی در آبادی کبوران ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 48، ص 42، 139؛ سیفیفمیتفرشی، ص 15).2) شهر تفرش، مرکز شهرستان. در ارتفاع حدود 878 ، 1 متری، در 85 کیلومتری شمالشرقی شهر اراک و در مسیر جادة اراک ـ آشتیان قرار دارد.کوههای قشلاق (ارتفاع ح 362 ، 2 متر) و گندمکوه (ارتفاع ح 156 ، 2 متر) از شمال و منار (ارتفاع ح 237 ، 2 متر) و نقرهکمر (ارتفاع ح 379 ، 3 متر) از جنوبشرقی شهر را احاطه کردهاند؛ ازینرو تفرش را «چال تفرش» هم خواندهاند (سیفیفمی تفرشی، ص 50).رود آبکمر در شهر جریان دارد. آب و هوای شهر نسبتاً سرد و خشک است. حداکثر دمای آن ْ32 در تابستانها و حداقل آن ْ15- در زمستانها و میانگین بارش سالانة آنجا حدود260 میلیمتر است. شهر تفرش با راه اصلی به اراک و باجادة سراسری تهران ـ اصفهان، از طریق شهر دستجرد (در استان قم) و دلیجان، به مرکز استانِ اصفهان مرتبط میشود. تفرش در 1333 ش به شهر تبدیل شد (ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی و اجتماعی. دفتر تقسیمات کشوری، 1380، ص 81). در سرشماری 1375 ش، جمعیت آن 555 ، 12 تن ذکر شده است.آثار تاریخی و قدیمی این شهر عبارتاند از: بقعة ابوالعلی مهدیبن محمد، از نوادگان امام جعفرصادق علیهالسلام؛ امامزاده محمد، فرزند امام جعفرصادق علیهالسلام، متعلق به دورة خوارزمشاهیان؛ مسجدجامع فَم در مرکز شهر تفرش؛ آرامگاه آقامؤمن تفرشی (داعی انجدانی)، حکیم و عارف و شاعر سدة یازدهم و دوازدهم، در باغ ملی فم؛ آبانبار قدیمی بهنام بلور که امروزه موزه شده است، و مسجدجامع شِشْناو/ ششناو، که یکی از قدیمترین مساجد تفرش است و مقصوره و شبستان و ایوان و صحن دارد و بهسبب داشتن کاریزی قدیمی در صحن مسجد، که آب آن از طریق شش ناودان توزیع میشده، ششناو خوانده شده است. مقصورة ششناو، گنبدی به شکل کلاهخود متعلق به دورة سلجوقی دارد. بهروایتی این مقصوره بر روی قبر محمد محدّث، از صحابة امام حسن عسکری علیهالسلام، ساخته شده است. در سمت شمالیمقصوره، ایوانی متعلق به دورة صفوی دیده میشود ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 48، ص 42؛ سیفیفمیتفرشی، ص 92ـ 95، 100، تصاویر بین ص 120ـ121، 200).پیشینه. برخی نام شهر تفرش را، بهسبب آنکه در سدههای قبل از اسلام و حتی پس از آن زردشتیان در آن سکونت داشتند، «گَبْرِش» به معنای «جایگاه آتش» میدانند و برخی نیز گفتهاند که نام آن از نام بانی تفرش، طبرشبن همدان یا به گفتة بعضی آرش کمانگیر، گرفته شده است (نوبان، ص 147؛ قمی، ص 78ـ79). نام تفرش در منابع به صورتهای طیرس، طَبْرَش، طبرس، تبرس، طبرتو، تپرش، تبرش و طفرش آمده است (یعقوبی، ص 274؛ قمی، ص 78 ؛ جوینی، ج 2، ص 191؛ دهگان و هدائی، ج 1، ص145؛ وصافالحضره، ص 106؛ سیفیفمیتفرشی، ص 13).از تفرش در دورة پیش از اسلام اطلاع چندانی در دست نیست. ابنمقفع بنای آن را به «طبرشبن همدان» نسبت داده است (قمی، ص 78ـ 79). ظاهراً در دورة ساسانیان جزو حصة قباد، که آن را «خورة قباد» میگفتند، بوده است؛ چنانکه حسنبن محمد قمی در تاریخ قم (ص 91) به تپهای در قم مشرف بر تفرش به نام «تلّمآستر»، که یکی از سیزده تفریحگاه «مملکت قباد» بوده، اشاره کرده است. ظاهراً در دورة خلافت عمربن خطاب (13ـ23) همزمان با فتح قم و اصفهان و کاشان، تفرش نیز فتح شد ( رجوع کنید به بلاذری، ص 305ـ306). در قرن دوم تفرش یکی از رستاقهای قم بود ( رجوع کنید به قمی، ص 263). در زمان هارونالرشید (170ـ193) سلمةبن سلمه همدانی رستاق تفرش و مزارع آن را به مهاجران عرب اشعری واگذار کرد (همان، ص 263). در قرن سوم، یعقوبی (همانجا) نیز تفرش را یکی از رستاقهای قم ضبط کرده است. پس از رحلت حضرت معصومه در 201، قم به یکی از مراکز مهم شیعه تبدیل شد و مذهب شیعه از آنجا به ناحیة تفرش راهیافت. بهنوشتة راوندی (ص395)، تفرش و آوه (آبه) و قم و کاشان در دوران وی، قرن ششم، از مکانهای رافضیان بوده است. در قرن هشتم، حمداللّه مستوفی(ص 68) آن را ولایتی با سیزده دیه، هوای معتدل، غله، میوه و شش هزار دینار حقوق دیوانی خوانده و اهالی تفرش را شیعه و فم و طرخوران را از روستاهای بزرگ آن ذکر کرده است. از این دوره دستِکم تا قرن دهم مطلب چندانی در بارة تفرش دیده نشده است. ظاهراً تفرش در دورة صفوی (ح 906ـ 1135) و حتی پس از آن برای شکار موقعیت مطلوبی داشته و از شکارگاههای شاهاسماعیل اول (حک :905ـ930) محسوب میشده است ( جهانگشای خاقان ، ص 412). در دورة صفوی، بویژه در زمان حکومت شاهعباس اول (996ـ 1038)، تفرش آباد شد و بزرگان آن توانستند به دربار راه یابند (سیفی فمی تفرشی، ص 121؛ نیز رجوع کنید به اسکندر منشی، ج 2، ص 756). در اوایل قرن یازدهم، امین احمد رازی (ج 2، ص 490) تفرشرا ولایتی در اقلیم چهارم، با آب و هوای معتدل و میوههای خوب وصف کرده و نوشته که آب آنجا از چشمه و کاریزتأمین میشود (همان، ج 2، ص 491). وی در بارة غار گاوخور نیز سخن گفته است. میرزا یحیی سرخوش (ص 10ـ11)در دورة ناصرالدینشاه قاجار (1264ـ1313) تفرش را ییلاق ممتاز عراق (اراک) خوانده و گفته است که خشکبار آنبه خارج از کشور صادر میشود. وی (ص12) اهالی آنجارا خوشسیما و صاحب ذوق و هنر و دانش وصف کردهاست. اعتمادالسلطنه (ج1، ص 756) نیز در همین دوره،به شکارگاه خوبی در حوالی تفرش که در آن ارغالی (قوچ کوهی) و کبک بسیار بوده و نیز به قلعهای در آبادی خرازانو قناتی قدیمی در طرخوران بهنام خرزنویه و امامزادهایبه نام احمدبن موسی علیهالسلام اشاره کرده است.برخی بزرگان منسوب به تفرش عبارتاند از: نظامی گنجوی، شاعر سدة ششم؛ ابوعلی فضلبن حسن معروف به طبرسی، فقیه و محدّث و مفسر و از بزرگان علمای امامیه در سدة ششم؛ میرزا عیسی فراهانی معروف به قائممقام اول، از منشیان و رجال بزرگ اوایل دورة قاجار؛ میرزا ابوالقاسم فراهانی، معروف به قائممقام ثانی، صدراعظم محمدشاه قاجار؛ میرزا تقیخان امیرکبیر، صدراعظم ناصرالدینشاه قاجار؛ میرزا مهدی بدایعنگار، دولتمرد و ادیب دورة قاجار؛ عباس سحاب، جغرافیدان معاصر؛ و محمود حسابی، فیزیکدان مشهور معاصر.منابع: علاوه بر مشاهدات شخصی مؤلف؛ اسکندرمنشی؛ اعتمادالسلطنه؛ امین احمدرازی، هفت اقلیم ، چاپ جواد فاضل، تهران: مؤسسة مطبوعاتی علمی، ] بیتا. [ ؛ ایران. قوانین و احکام، مجموعة قوانین و مقررات مربوط به وزارت کشور: از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال 1369 ، تهران 1370 ش؛ ایران. وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال، کتاب اسامی دهات کشور ، ج 1، تهران 1329 ش؛ ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی و اجتماعی. دفتر تقسیمات کشوری، اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی همراه با مراکز ، تهران 1379 ش؛ همو، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران ، تهران 1374 ش؛ همو، نشریة تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی بههمراه شمارة مصوبات آن ، تهران 1380 ش؛ بلاذری؛ عباس جعفری، گیتاشناسی ایران ، ج 1: کوهها و کوهنامة ایران ، ج 2: رودها و رودنامة ایران ، تهران 1368ـ1376 ش؛ جوینی؛ جهانگشای خاقان: تاریخ شاه اسماعیل ، چاپ اللّه دتّا مضطر، اسلامآباد 1364 ش؛ حمداللّه مستوفی؛ د. فارسی ؛ محمدابراهیم دهگان و ابوتراب هدائی، تاریخ اراک ، ج 1، اراک ?] 1329 ش [ ؛ محمدبن علی راوندی، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق ، به سعی و تصحیح محمد اقبال، بانضمام حواشی و فهارس با تصحیحات لازم مجتبی مینوی، تهران 1364 ش؛ یحییبن عبدالغنی سرخوش، دیوان ، چاپ سنگی تهران 1316؛ مرتضی سیفی فمی تفرشی، سیری کوتاه در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان ، تهران 1361 ش؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 48: قم ـ اراک ، تهران: سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح، 1374 ش؛ حسنبن محمد قمی، کتاب تاریخ قم ، ترجمة حسنبن علی قمی، چاپ جلالالدین طهرانی، تهران 1361 ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: نتایج تفصیلی کل کشور ، تهران 1376 ش؛ نقشة تقسیمات کشوری ایران ، مقیاس 000 ، 500 ، 2:1، تهران: گیتاشناسی، 1377 ش؛ مهرالزمان نوبان، نام مکانهای جغرافیایی در بستر زمان ، تهران 1376 ش؛ عبداللّهبن فضلاللّه وصاف الحضره، تحریر تاریخ وصاف ، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران 1346 ش؛ یعقوبی، البلدان.