تُغلُقتیمور ، مؤسس حکومت تغلقتیموریان در مغولستان در سدة هشتم. در 730 به دنیا آمد. در برخی منابع ( رجوع کنید به شرفالدینعلی یزدی، ج1، ص 33؛ عبدالرزاق سمرقندی، ج 1، ص 309؛ خواندمیر، ج3، ص93) آمده است که پدرش ایمل خواجه/ ایلخواجه پسر دوواخان از اعقاب جَغَتای (پسر دوم چنگیز) بود، ولی در تاریخ رشیدی (دوغلات، ص 5) پدر او ایسن بوقا/ اُسن بوقا، خان مغولستان (حک : 721ـ730)، معرفی شده است. تغلقتیمور در کودکی در مغولستان به طور ناشناس زندگی میکرد (همانجا). بعد از فوت پدرش، به سبب جانشین نداشتن او، مغولستان دچار نابسامانی شد ( رجوع کنید به همانجا)، لذا امیر بولاجی، رئیس قبیلة دوغلات، به جستجوی تغلقتیمور برخاست (همان، ص 5 ـ6) و او را در قالیمقاق یافت ودر شهر آقْسو/ آق سو اقامت داد (همان، ص 6، 11). تغلقتیمور در 748 در بخش شرقی اولوس جغتای در شهر آقسو بر تخت نشست. وی در 754 تحتتأثیر مولانا خواجهاحمد، پیشوای مذهبی مسلمانان بخارا و فرزندش مولانا ارشدالدین، به اسلام گروید (ص 6ـ7).تغلقتیمور در 761 (عبدالرزاق سمرقندی، ج1، ص 308) به قصد یکپارچه کردن سرزمین موروثی خود به ماوراءالنهرــ که از دورة ترمشیرین/ ترماشیرین، خان جغتایی، دچار هرجومرج شده بود ــ لشکر کشید و به علت اختلافاتداخلی امرای ترک تا قلب این منطقه پیش راند (همان،ج 1، ص 308ـ 309 ؛ میرخواند، ج 6، ص 10؛ دوغلات، ص 8). وی پس از رسیدن به جناق بلاق (از صحاری تاشکَند نزدیک رود خُجَند)، سه تن از امرای قبایل را پیشاپیشروانه ساخت. آنان پس از فرمانبردار شدن امیر بایزید (ازامرای قوم جلایر، حک : 761ـ762) با وی به سمت شهرکَشّ حرکت کردند (شرفالدین علی یزدی، ج 1، ص 33؛ عبدالرزاق سمرقندی، ج1، ص 309؛ دوغلات، همانجا).امیر حاجی برلاس، حاکم شهر کشّ، درصدد مقابله با آنانبر آمد، اما پیش از برخورد دو سپاه از جیحون گذشت و به خراسان گریخت (شرفالدین علی یزدی؛ عبدالرزاق سمرقندی، همانجاها).امیرتیمور، که در خدمت برلاس بود، در راه به بهانة جلوگیری از خرابی و غارت ملک موروثی بَرلاسیه (یکی از چهار قبیلة بزرگ جغتای در ماوراءالنهر) و کشّ به دست امرای تغلقتیمور، به ماوراءالنهر برگشت و با شاه محمود یسوری، مشاور سپاه تغلقتیمور، ملاقات کرد و وی را از حمله به کشّ منصرف ساخت. سپس نزد تغلقتیمور رفت و تابعیت او را پذیرفت. تغلقتیمور نیز حکومت کشّ و توابع آن را به او وا گذاشت و خود به طرف مغولستان رفت (شرفالدین علی یزدی، ج 1، ص 36؛ عبدالرزاق سمرقندی، همانجا؛ معینالدین نطنزی، ص 206؛ دوغلات، ص 9).پس از مراجعت تغلقتیمور از ماوراءالنهر اختلاف بین حکام ولایات ماوراءالنهر بالا گرفت (شرفالدینعلی یزدی، ج1، ص 37؛ عبدالرزاق سمرقندی، همانجا)، به همین سبب امرای جَته (نام عامیانة مغولستان) که همراه تغلقتیمور به ماوراءالنهر رفته بودند، به جانب تغلقتیمور بازگشتند (نظامالدین شامی، ص 16؛ شرفالدینعلی یزدی؛ عبدالرزاق سمرقندی، همانجاها). در جمادیالاولی 762 تغلقتیمور به قصد سرکوبی امیرحسین نبیرة امیرقزغن و برادرزن امیرتیمور، که ماوراءالنهر را گرفته بود، به آنجا حمله کرد (شرفالدینعلی یزدی، ج 1، ص 44؛ نظامالدین شامی، همانجا؛ دوغلات، ص 10). امیر بایزید، که به خجند دست یافته بود، و امیر بیان سلدوز (از امرای ماوراءالنهر، حک : 760ـ762) تابع وی شدند. برلاس نیز، که مجدداً در کشّ مستقر شده بود، تصمیم به فرمانبرداری از تغلقتیمور گرفت، اما از ترس دچار شدن به سرنوشت امیر بایزید، که به فرمان تغلقتیمور کشته شده بود، به خراسان گریخت (نظامالدین شامی، ص 18؛ شرفالدینعلی یزدی؛ عبدالرزاق سمرقندی؛ دوغلات، همانجاها). پس از رسیدن لشکر تغلقتیمور به لشکر امیرحسین در کنار رود وخش/ وخشاب (شعبة بزرگ جیحون)، امیرحسین به علت بروز تفرقه در میان سپاهیان خود شکست خورد و گریخت. تغلقتیمور از جیحون گذشت و تا ارتفاعات هِندوکُش را غارت کرد و بهار و تابستان را در آن نواحی گذراند (شرفالدینعلی یزدی، ج1، ص 45).تغلقتیمور در پاییز 762 در راه سمرقند به قتل امیر بیان سلدوز فرمان داد (شرفالدینعلی یزدی؛ عبدالرزاق سمرقندی، همانجاها). وی زمانی که به سمرقند رسید و بر تمام ماوراءالنهر مسلط شد، امرای مظنون به خیانت را کشت (شرفالدینعلی یزدی؛ دوغلات، همانجاها)، سپس ادارة مناطق تصرف شده را به پسر خود، الیاس خواجهاوغلان، داد. همچنین به دلیل توانایی و زیرکی امیرتیمور، ماوراءالنهر را به وی سپرد (شرفالدینعلی یزدی، ج1، ص 45ـ46؛ دوغلات، ص 10ـ 11). تغلقتیمور در 764 درگذشت (دوغلات، ص 11).منابع: خواندمیر؛ محمدحیدر دوغلات، تاریخ رشیدی ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة انستیتو ابوریحان بیرونی (تاشکند)، ش 1430، تهران 1378 ش؛ شرفالدینعلی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصّل ایران در دورة تیموریان ، چاپ محمد عباسی، تهران 1336 ش؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع البحرین ، ج 1، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1353 ش؛ معینالدین نطنزی، منتخب التواریخ معینی ، چاپ ژان اوبن، تهران 1336 ش؛ میرخواند؛ نظامالدین شامی، ظفرنامه ، چاپ پناهی سمنانی، تهران 1363 ش.