تغلب

معرف

از قبایل‌ بزرگ‌ و مشهورِ عربِ عدنانی‌
متن
تَغْلِب‌ ، از قبایل‌ بزرگ‌ و مشهورِ عربِ عدنانی‌. نسب‌ این‌ قبیله‌ به‌ تغلب‌بن‌ وائِل‌بن‌ قاسط‌بن‌ جَدیْلَةَ بن‌ اسد بن‌ ربیعة‌ بن‌ نزار بن‌ مَعَدّ بن‌ عدنان‌ می‌رسد (ابن‌کلبی‌، جمهرة‌النسب‌ ، ج‌ 2، ص‌ 192ـ193؛ ابن‌حزم‌، ص‌ 302). برخی‌ از نسب‌شناسان‌ عرب‌، «دثار» را نام‌ دیگر تغلب‌ دانسته‌اند (از جمله‌ رجوع کنید به ابن‌کلبی‌، همانجا؛ ابن‌مغربی‌، ص‌ 65). در برخی‌ منابع‌، نام‌ آن‌ تغلب‌ بنت‌ وائل‌ ضبط‌ شده‌ است‌، زیرا تغلب‌ را اسم‌ قبیله‌ و مؤنث‌ دانسته‌اند (ابن‌منظور؛ مرتضی‌ زبیدی‌، ذیل‌ «غلب‌») و به‌ نظر برخی‌ محققانِ معاصر، تغلب‌ نام‌ دختر وائل‌ بوده‌ است‌ (عطیة‌اللّه‌، ج‌ 1، ص‌480). تغلب‌، همراه‌ با سه‌ قبیلة‌ شیبان‌ و إِیاد و بَهراء، یکی‌ از چهار قبیلة‌ بزرگ‌ و توانمند عرب‌ به‌شمار می‌رفت‌ (ابن‌حبیب‌، ص‌ 234). به‌ کسانی‌ که‌ خود را به‌ این‌ قبیله‌منسوب‌ می‌کردند، «تَغْلِبی‌» یا «تَغْلَبی‌» می‌گفتند (سمعانی‌، ج‌ 1، ص‌ 469؛ ابن‌اثیر، 1414، ج‌ 1، ص‌ 49، 217)، گاه‌ نیز آنان‌ را «غَلباوی‌» (غَلباء: قدرتمند و پیروز) می‌خواندند (ابن‌حائک‌، 1977، ج‌ 1، ص‌ 216؛ قلقشندی‌، ص‌ 176).در قرون‌ نخستین‌اسلامی‌ کتابهایی‌ در بارة‌ نسب‌ و شجره‌نامة‌ تغلبیان‌ نوشته‌ شده‌ بود که‌ هیچیک‌ از آنها باقی‌ نمانده‌ است‌ (ابن‌ندیم‌، ص‌ 118ـ119؛ ابن‌خلّکان‌، ج‌ 3، ص‌ 308). تغلب‌بن‌ وائل‌ سه‌ پسر به‌ نامهای‌ غَنْم‌، اَوْس‌ و عِمران‌ داشت‌ (ابن‌کلبی‌، جمهرة‌النسب‌ ، ج‌ 2، ص‌ 298؛ ابن‌قتیبه‌، 1960، ص‌ 95). اغلب‌ بزرگان‌ و مشاهیر تغلبی‌ از نسل‌ غنم‌ بودند و در کتب‌ انساب‌ و شجره‌نامه‌ها منحصراً به‌ این‌ نسل‌ توجه‌ شده‌ است‌ ( د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ مادّه‌). بکربن‌ عمرو بن‌ غنم‌ شش‌ فرزند به‌ نامهای‌ جُشَم‌، مالک‌، عمرو، ثَعلبه‌، معاویه‌ و حارث‌ داشت‌ که‌ به‌ سبب‌ شباهت‌ چشمهایشان‌ با چشم‌ نوعی‌ مار، اَراقِم‌ (جمع‌ اَرقم‌، نوعی‌ مار خالدار) نام‌ گرفتند (ابن‌کلبی‌، جمهرة‌النسب‌ ، ج‌ 2، ص‌ 298؛ ابن‌قتیبه‌، 1960، ص‌ 96). گروههای‌ مختلفِ قبیلة‌ تغلب‌ از نسل‌ این‌ شش‌ تن‌ بودند ( د. اسلام‌ ، همانجا).مسکن‌ اولیه‌ تغلبیان‌، تِهامه‌ بود و از آنجا بتدریج‌ به‌ حجاز و نَجد و بحرین‌ و دیار ربیعه‌ (نام‌ یکی‌ از نیاکان‌ تغلب‌بن‌ وائل‌) مهاجرت‌ کردند (جوادعلی‌، ج‌ 4، ص‌490؛ اطرقجی‌، ص‌ 155). در بارة‌ تاریخ‌ این‌ مهاجرتها و علتهای‌ آن‌ اختلاف‌نظر وجود دارد. برخی‌ مورخان‌ علت‌ پراکنده‌ شدن‌ تغلبیان‌ و بویژه‌ مهاجرت‌ آنان‌ به‌ دیار ربیعه‌ را جنگ‌ بَسوس‌ * دانسته‌اند که‌ در حدود 530 میلادی‌ بین‌ آنان‌ و پسرعموهایشان‌ (قبیلة‌ بکربن‌ وائل‌) رخ‌ داد و به‌ شکست‌ تغلبیان‌ انجامید (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ابن‌قتیبه‌، 1960، ص‌ 606؛ مُفَضَّل‌ ضبَّی‌، ص‌ 129ـ137؛ ابوعبیده‌، 1407، ج‌ 2، ص‌ 165ـ170)، اما به‌ نوشتة‌ طبری‌ (ج‌ 2، ص‌ 57)، دسته‌هایی‌ از تغلبیان‌ در اواسط‌ قرن‌ چهارم‌ میلادی‌ ساکن‌ دیار ربیعه‌ بودند و شاپور ذوالاکتاف‌ (310ـ379 میلادی‌) به‌ آنان‌ حمله‌ کرد (برای‌ آگاهی‌ از نواحی‌ سکونت‌ تغلبیان‌ در جزیرة‌العرب‌ و دیار ربیعه‌ رجوع کنید به طبری‌، ج‌ 3، ص‌ 383، 475؛ ابن‌حائک‌، 1403، ص‌ 246؛ بکری‌، ج‌ 1، ص‌ 81ـ82، 251، 338، ج‌ 2، ص‌ 505، ج‌ 3، ص‌780، ج‌ 4، ص‌1175، 1362؛ یاقوت‌ حموی‌، ج‌ 1، ص‌ 149، 572، ج‌ 2، ص‌ 723، ج‌ 4، ص‌ 232). در صدر اسلام‌ گروههایی‌ از تغلبیان‌ در کوفه‌، صفّین‌، تُوَّج‌/ تَوَّز، اهواز، کرمان‌ و هَیْج‌ و الخطّ در بحرین‌ پراکنده‌ بودند (طبری‌، ج‌ 2، ص‌ 57، 61، ج‌ 3، ص‌ 475، ج‌ 7، ص‌ 172).تغلبیان‌ در عصر جاهلی‌ جنگهای‌ فراوانی‌ با قبایل‌ عرب‌، بویژه‌ با قبیلة‌ بکربن‌ وائل‌ * ، به‌ راه‌ انداختند. آنان‌ در قرن‌ پنجم‌ میلادی‌ زیر سلطة‌ حاکمان‌ کِندَه‌، دست‌ نشاندگان‌ پادشاهان‌ حِمْیَریِ یمن‌، بودند (اطرقجی‌، ص‌ 158؛ جوادعلی‌، ج‌ 4، ص‌ 493، 500). بر اثر سختگیریهای‌ عاملان‌ و حاکمان‌ یمنی‌ بر قبایل‌ ربیعه‌ و از جمله‌ تغلب‌، یکی‌ از بزرگان‌ تغلب‌ به‌ نام‌ ربیعة‌بن‌ حارث‌، قبایل‌ ربیعه‌ را متحد کرد و به‌ مصاف‌ یمنیها رفت‌، اما شکست‌ خورد (ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ج‌ 19، ص‌ 17ـ19؛ ابن‌اثیر، 1385ـ1386، ج‌ 1، ص‌ 502 ـ506). پس‌ از وی‌ پسرش‌، کُلَیْب‌، رهبریِ تغلب‌ و ربیعه‌ را به‌عهده‌ گرفت‌ و با متحد کردن‌ عربهای‌ عدنانی‌، قبایل‌ قحطانی‌ یمن‌ را در نبرد خَزاز (خَزازی‌) شکست‌ داد و سلطة‌ حاکمان‌ یمنی‌ را از بین‌ برد (ابوعبیده‌، 1407، ج‌ 2، ص‌ 29ـ34؛ ابن‌عبدربه‌، ج‌ 5، ص‌ 211؛ بکری‌، ج‌ 2، ص‌ 496).کلیب‌، که‌ ستمگری‌ پیش‌ گرفته‌ بود، در حدود 496 میلادی‌ به‌دست‌ جَسّاس‌بن‌ مُرّه‌، از قبیلة‌ بکر، کشته‌ شد. این‌ واقعه‌ موجب‌ بروز جنگی‌ چهل‌ساله‌ (بَسوس‌) میان‌بکر و تغلب‌ (مفضّل‌ ضبّی‌، همانجا؛ ابن‌قتیبه‌، 1960، ص‌ 605؛ ابوعبیده‌، 1407، ج‌ 2، ص‌ 165ـ170) و سبب‌ ضعف‌ تغلبیان‌ شد؛ به‌طوری‌ که‌ پس‌ از آن‌ تحت‌ سلطة‌ پادشاه‌ کنده‌، حارث‌بن‌ عمرو (حک : 495ـ531 میلادی‌)، در آمدند (جوادعلی‌، ج‌ 4، ص‌ 499؛ د. اسلام‌ ، همانجا). حارث‌ پس‌ از تسلط‌ بر حیره‌، مرکز امارت‌ لخمیان‌ (طبری‌، ج‌ 2، ص‌ 95ـ97)، دو فرزند خود، شُرَحْبیل‌ و سَلمه‌، را فرمانروا کرد؛ شرحبیل‌ را فرمانروای‌ قبیلة‌ بکر و سلمه‌ را فرمانروای‌ قبیلة‌ تغلب‌ (ابوعبیده‌، 1407، ج‌ 2، ص‌ 46ـ47؛ جوادعلی‌، ج‌ 4، ص‌ 488). این‌ اقدام‌ از جنگ‌ و دشمنی‌ میان‌ این‌ دو قبیله‌ جلوگیری‌ نکرد (برای‌ آگاهی‌ بیشتر رجوع کنید به ابوعبیده‌، 1407، ج‌ 2، ص‌ 45ـ 65؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ج‌ 12، ص‌ 209ـ 213؛ ابن‌عبدربه‌، ج‌ 5، ص‌ 192؛ شمشاطی‌، ج‌ 1، ص‌ 209ـ 228) تا اینکه‌ در اواسط‌ قرن‌ ششم‌ میلادی‌ عَمروبن‌ هند * (حک : 554 ـ 574 میلادی‌)، که‌ با حمایت‌ انوشیروان‌ ساسانی‌ (حک : 531 ـ 579 میلادی‌) به‌ امارت‌ حیره‌ رسیده‌ بود، در محلی‌ به‌ نام‌ ذوالمجاز در نزدیکی‌ مکه‌، موفق‌ شد میان‌ دو قبیلة‌ بکر و تغلب‌ صلح‌ برقرار کند (ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ج‌ 11، ص‌ 42ـ44؛ سالم‌، ص‌ 319)، اما به‌ علت‌ اهانت‌ به‌ تغلبیان‌، شاعر مشهور تغلبی‌، عمروبن‌ کلثوم‌ * ، او را به‌ قتل‌ رساند (ابوعبیده‌، 1407، ج‌ 2، ص‌ 605ـ607؛ ابن‌قتیبه‌، 1960، ص‌ 648؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ج‌ 11، ص‌ 53 ـ54).تغلبیان‌ در نبردِ ذی‌قار در اوایل‌ قرن‌ هفتم‌ میلادی‌ نیز شرکت‌ داشتند و در کنار ایرانیان‌ با قبایل‌ بکر و شیبان‌ جنگیدند (ابوعبیده‌، 1407، ج‌ 2، ص‌ 489ـ502؛ طبری‌، ج‌ 2، ص‌ 193ـ 212؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ج‌ 24، ص‌ 53 ـ81؛ برای‌ آگاهی‌ از جنگهای‌ تغلبیان‌ با دیگر قبایل‌ در دورة‌ جاهلی‌ رجوع کنید به ابوعبیده‌، 1407، ج‌ 2، ص‌ 455ـ456، 477ـ480؛ همو، 1998، ج‌ 1، ص‌ 172، 391ـ393؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ج‌ 15، ص‌ 309؛ ابن‌رشیق‌، ج‌ 2، ص‌ 207ـ225؛ بکری‌، ج‌ 1، ص‌ 133، 181، 281، ج‌2، ص‌ 519، 697، ج‌ 4، ص‌ 1313؛ یاقوت‌ حموی‌، ج‌ 1، ص‌180، ج‌ 2، ص‌ 928).تغلبیان‌، علاوه‌ بر کشاورزی‌ و دامپروری‌ (بلاذری‌، ص‌ 183)، تجارت‌ نیز می‌کردند. گروهی‌ از آنان‌ که‌ در جزیرة‌ فَرَسان‌، واقع‌ در دریای‌ سرخ‌، می‌زیستند، سالانه‌ یک‌ کاروان‌ تجاری‌ راهی‌ حبشه‌ می‌کردند (ابن‌حائک‌، 1403، ص‌ 96؛ یاقوت‌ حموی‌، ج‌ 3، ص‌ 874). به‌ نوشتة‌ یاقوت‌ حموی‌ (ج‌ 4، ص‌ 232) تغلبیان‌ در کَباث‌، واقع‌ در دیار ربیعه‌، نیز بازار داشتند.تغلبیان‌، همانند دیگر قبایل‌ ربیعه‌، در عصر جاهلیت‌ بت‌پرست‌ بودند. نام‌ برخی‌ از بتهای‌ آنان‌ در منابع‌ ذکر شده‌ است‌ (ابن‌هشام‌، ج‌ 1، ص‌ 88؛ ابن‌حبیب‌، ص‌ 317؛ یاقوت‌ حموی‌، ج‌ 1، ص‌ 395)، اما گروهی‌ از آنان‌، بر اثر اقامت‌ در دیار ربیعه‌ و تماس‌ مداوم‌ با رومیان‌ مسیحیِ شام‌، به‌ مسیحیت‌ گرویده‌ بودند (ابن‌حوقل‌، ص‌ 19؛ ابن‌رشیق‌، ج‌ 2، ص‌ 194؛ یاقوت‌ حموی‌، ج‌ 1، ص‌ 631ـ632). گروهی‌ از تغلبیان‌ مسیحی‌ در جزایر فَرَسان‌ دارای‌ کلیسا بودند و آیینهای‌ خویش‌ را در آنجا اجرا می‌کردند (ابن‌حائک‌، همانجا؛ یاقوت‌ حموی‌، ج‌ 3، ص‌ 874). به‌ عقیدة‌ برخی‌ (بلاذری‌، ص‌ 182؛ ابن‌حزم‌، ص‌ 4؛ بیضاوی‌، ج‌ 2، ص‌ 137)، تغلبیان‌ در صدر اسلام‌، برای‌ حفظ‌ عادات‌ و رسوم‌ جاهلی‌ و استمرار شرابخواری‌ خود به‌ مسیحیت‌ گرویدند و ازینرو جزو اهل‌ کتاب‌ شمرده‌ نمی‌شدند.در سال‌ نهم‌ هجری‌ مسیحیان‌ بنی‌تغلب‌، نزد پیامبر اکرم‌ رفتند و متعهد شدند که‌ در ازای‌ باقی‌ ماندن‌ بر مسیحیت‌، فرزندانشان‌ را به‌ این‌ دین‌ در نیاورند (ابن‌کلبی‌، نسب‌ مَعَدّ ، ج‌ 1، ص‌ 355؛ طبری‌، ج‌ 4، ص‌ 55 ـ56). پس‌ از رحلت‌ پیامبر، تغلبیان‌ جزو قبایلی‌ بودند که‌ مرتد شدند و پس‌ از مقاومتهای‌ فراوان‌، مسلمانان‌ آنان‌ را سرکوب‌ کردند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به طبری‌، ج‌ 3، ص‌ 269، 376، 383، ج‌ 4، ص‌ 36، 40). در نبردهای‌ نخستین‌ دورة‌ فتوحات‌ اسلامی‌، تغلبیان‌ گاه‌ در کنار ساسانیان‌ و رومیان‌ با مسلمانان‌ می‌جنگیدند و گاهی‌ نیز به‌ مسلمانان‌ یاری‌ می‌رساندند (برای‌ آگاهی‌ بیشتر از این‌ نبردها رجوع کنید به همان‌، ج‌ 3، ص‌ 381ـ384، 464، 466، 475، ج‌ 4، ص‌ 35ـ37؛ واقدی‌، ص‌ 65، 135ـ136؛ ابن‌اثیر، 1385ـ1386، ج‌ 2، ص‌ 397ـ 399، 523 ـ524؛ یاقوت‌ حموی‌، ج‌ 2، ص‌ 461ـ462، ج‌ 3، ص‌ 864، ج‌ 4، ص‌ 556 ـ 557). خلیفة‌ دوم‌ قصد داشت‌ از تغلبیان‌ مسیحی‌ ساکن‌ جزیرة‌العرب‌ جزیه‌ بگیرد، در نتیجه‌ گروهی‌ از آنان‌ تصمیم‌ گرفتند به‌ رومیان‌ پناه‌ ببرند، اما با وساطت‌ زُرعة‌بن‌ نعمان‌ تغلبی‌ به‌ دادن‌ صدقه‌ (زکات‌) راضی‌ شدند و با خلیفه‌ صلح‌ کردند (ابن‌قتیبه‌، 1960، ص‌ 574؛ بلاذری‌، ص‌ 181ـ 182). در نبرد صفین‌ گروهی‌ از تغلبیان‌ در کنار علی‌ علیه‌السلام‌ با معاویه‌ جنگیدند و برخی‌ از آنان‌ نیز معاویه‌ را یاری‌ کردند (نصربن‌ مزاحم‌، ص‌ 288، 298، 486، 549). در سال‌ 39، گروهی‌ از آنان‌ از علی‌ علیه‌السلام‌ و از معاویه‌ جدا شدند و در نواحی‌ موصل‌ اقامت‌ گزیدند (ابن‌اثیر، 1385ـ1386، ج‌ 3، ص‌ 380).در دورة‌ اموی‌ و عباسی‌ نیز تغلبیان‌ در برخی‌ حوادث‌ مهم‌ سیاسی‌ و جنگها نقش‌ داشتند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به طبری‌، ج‌ 6، ص‌ 263، ج‌7، ص‌30ـ32، ج‌8، ص‌256، 261؛ ازدی‌، ص‌267ـ 268، 281ـ283؛ ابن‌خلّکان‌، ج‌ 6، ص‌ 31ـ34). در سال‌ 214، یکی‌ از تغلبیان‌ به‌ نام‌ مالک‌بن‌ طوق‌بن‌ مالک‌بن‌ عتّاب‌، والی‌ موصل‌ شد (ازدی‌، ص‌ 395ـ396). در قرن‌ سوم‌ و چهارم‌، بنی‌حمدان‌، که‌ خود را جزو قبیله‌ تغلب‌ می‌دانستند، دولت‌ شیعی‌ حمدانیان‌ * را در موصل‌ و شام‌ به‌وجود آوردند. تغلبیان‌ در قرن‌ هفتم‌ در بادیة‌الشام‌ و نواحی‌ دیگر پراکنده‌ شدند (اطرقجی‌، ص‌ 169). در 681، گروهی‌ از آنان‌ در شام‌، مانع‌ پیشروی‌ سپاهیان‌ مغول‌ گردیدند (ابن‌عبری‌، ص‌ 288). ابن‌سعید مغربی‌ (متوفی‌ 685) نوشته‌ است‌ که‌ سراسر جزیرة‌ ابن‌عمر و دیار ربیعه‌ را گشته‌، اما کوچکترین‌ اثری‌ از تغلبیان‌ به‌صورت‌ قبیله‌ای‌ نیرومند و مستقل‌ عرب‌ نیافته‌ است‌ (1982، ج‌ 2، ص‌ 602). به‌ عقیدة‌ اطرقجی‌ (همانجا) از قرن‌ نهم‌ دیگر نامی‌ از این‌ قبیلة‌ پرآوازه‌ یافته‌ نشده‌ است‌.برخی‌ از قبایل‌ دَواسِر وشَمَّر در عربستان‌ خود را با قبیلة‌ تغلب‌ مرتبط‌ می‌دانند (حمزه‌، ص‌ 158).از میان‌ قبیلة‌ تغلب‌، شاعران‌ فراوانی‌ در عصر جاهلی‌ ظهور کردند که‌ برخی‌ از مشهورترین‌ آنان‌ عبارت‌اند از: مُهَلْهِل‌بن‌ ربیعه‌، اولین‌ قصیده‌سرای‌ عرب‌؛ عَمروبن‌ کَلْثوم‌، صاحب‌ یکی‌ از معلّقات‌ سبع‌؛ کُلَیْب‌بن‌ ربیعه‌؛ أَخْنَس‌بن‌ شهاب‌ معروف‌ به‌ فارس‌ عصا؛ سَلَمة‌بن‌ خالدبن‌ کعب‌ معروف‌ به‌ سفّاح‌؛ صُرَیْم‌بن‌ مَعْشَر معروف‌ به‌ اُفنون‌؛ جابربن‌ حُنَی‌، بِشربن‌ سواده‌ معروف‌ به‌ ابن‌سَلْوَة‌؛ و عَمیرة‌بن‌ جُعَل‌ (ابوتمام‌،ص‌ 215؛ ابن‌قتیبه‌، 1405، ص‌ 137ـ 139، 182ـ183؛ آمدی‌، ص‌ 27، 83؛ مرزبانی‌، 1411، ص‌72؛ شمشاطی‌، ج‌1، ص‌190ـ 195؛ ابن‌نباته‌، ص‌92ـ 93؛ بغدادی‌، ج‌ 1، ص‌ 334، ج‌ 6، ص‌ 8، ج‌ 7، ص‌ 37). برخی‌ شاعران‌ زن‌ این‌ قبیله‌ به‌ شهرت‌ رسیدند (مرزبانی‌، 1396، ص‌ 150ـ162).در دورة‌ اسلامی‌ نیز ادیبان‌ و شاعران‌ و سرداران‌ و فقیهان‌ و قاضیان‌ و محدّثان‌ بسیاری‌ در میان‌ تغلبیان‌ ظهور کردند، برخی‌ از مشهورترین‌ افراد این‌ قبیله‌ عبارت‌اند از: در قرن‌ اول‌، عمروبن‌ اَهْتَم‌ (شاعر مُخَضْرَم‌)، غیاث‌بن‌ غَوْث‌ معروف‌ به‌ اَخْطَل‌ (مداح‌ خلفای‌ اموی‌)، اَعْشی‌ بنی‌تغلب‌ (شاعر مسیحی‌ و ستایشگر ولیدبن‌ عبدالملک‌)، ابورُبَیس‌، و عُتبة‌بن‌ وَغْل‌ (ابوتمام‌، ص‌ 41ـ42؛ ابن‌قتیبه‌، 1405، ص‌ 319ـ 328، 420ـ421؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ج‌ 8، ص‌280ـ320، ج‌ 11، ص‌ 281ـ284؛ ابن‌حزم‌، ص‌ 305؛ بصری‌، ج‌ 2، ص‌ 81 ـ82)؛ در قرن‌ دوم‌، کلثوم‌بن‌ عمرو (شاعر دربار هارون‌الرشید و برامکه‌)، قاسم‌بن‌ طَوق‌ (ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ج‌ 13، ص‌ 109ـ 125؛ مرزبانی‌، 1411، ص‌ 195)؛ در قرن‌ سوم‌، احمدبن‌ عمربن‌ خطاب‌ عدْوی‌ و اسحاق‌بن‌ ایوب‌، دو تن‌ از سرداران‌ معروف‌ موصل‌ (ازدی‌، ص‌ 88، 337ـ 338)؛ در قرن‌ چهارم‌ و پنجم‌، حسن‌بن‌ عبداللّه‌ (والی‌ اسکندریه‌ در 414) و حسن‌بن‌ حسین‌بن‌ حمدان‌ (والی‌ دمشق‌ در 433ـ440؛ ابن‌خلّکان‌، ج‌ 2، ص‌ 279ـ281؛ صفدی‌، ج‌ 11، ص‌ 419)؛ در قرن‌ هفتم‌ و هشتم‌، ابوالحسن‌ علی‌بن‌ بسّام‌ شنترینی‌ مؤلف‌ الذخیرة‌ فی‌ محاسن‌ اهل‌الجزیرة‌ ، ابن‌صَصَری‌ فقیه‌ بزرگ‌ شافعی‌ و قاضی‌القضاة‌ شام‌ در 702، و فرج‌بن‌ قاسم‌ فقیه‌ و شاعر بزرگ‌ غرناطه‌ (متوفی‌ 783؛ ابن‌سعید مغربی‌، 1964، ج‌1،ص‌417ـ 418؛ صفدی‌، ج‌8، ص‌16ـ19؛ ابن‌خطیب‌، ج‌ 4، ص‌ 253ـ254).منابع‌: حسن‌بن‌ بشرآمدی‌، المؤتلف‌ و المختلف‌ فی‌ اسماء الشعراء و کناهم‌ و القابهم‌ و انسابهم‌ و بعض‌ شعرهم‌ ، در محمدبن‌ عمران‌ مرزبانی‌، معجم‌الشعراء ، چاپ‌ ف‌. کرنکو، بیروت‌ 1402/ 1982؛ ابن‌اثیر، الکامل‌ فی‌ التاریخ‌ ، بیروت‌ 1385ـ1386/ 1965ـ1966؛ همو، اللباب‌ فی‌تهذیب‌ الانساب‌ ، بیروت‌ 1414/ 1994؛ ابن‌حائک‌، صفة‌ جزیرة‌العرب‌ ، چاپ‌ محمدبن‌ علی‌ أکوع‌، بیروت‌ 1403/ 1983؛ همو، کتاب‌ الاکلیل‌ ، ج‌ 1، چاپ‌ محمدبن‌ علی‌ أکوع‌، بغداد 1977؛ ابن‌حبیب‌، کتاب‌ المحبّر ، چاپ‌ ایلزه‌ لیشتن‌ شتتر، حیدرآباد دکن‌ 1361/ 1942، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ ابن‌حزم‌، جمهرة‌ انساب‌ العرب‌ ، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌ ] 1982 [ ؛ ابن‌حوقل‌؛ ابن‌خطیب‌، الاحاطة‌ فی‌اخبار غرناطة‌ ، چاپ‌ محمدعبداللّه‌ عنان‌، قاهره‌ 1393ـ1397/ 1973ـ1977؛ ابن‌خلّکان‌؛ ابن‌رشیق‌، العمدة‌ فی‌ محاسن‌ الشعر و آدابه‌ و نقده‌ ، چاپ‌ محمدمحیی‌الدین‌ عبدالحمید، بیروت‌ 1401/ 1981؛ ابن‌سعید مغربی‌، المغرب‌ فی‌ حلی‌ المغرب‌ ، چاپ‌ شوقی‌ ضیف‌، قاهره‌ 1964؛ همو، نشوة‌الطرب‌ فی‌ تاریخ‌ جاهلیة‌ العرب‌ ، چاپ‌ نصرت‌ عبدالرحمان‌، عمان‌ 1982؛ ابن‌عبدربه‌، العقد الفرید ، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ 1408ـ1411/ 1988ـ1990؛ ابن‌عبری‌، تاریخ‌ مختصر الدول‌ ، بیروت‌: دارالمیسره‌، ] بی‌تا. [ ؛ ابن‌قتیبه‌، الشعر و الشعراء، او، طبقات‌الشعراء ، چاپ‌ مفید قمیحة‌ و نعیم‌ زرزور، بیروت‌ 1405/ 1985؛ همو، المعارف‌ ، چاپ‌ ثروت‌ عکاشه‌، قاهره‌ 1960؛ ابن‌کلبی‌، جمهرة‌ النسب‌ لابن‌ الکلبی‌ ، ج‌ 2، چاپ‌ محمود فردوس‌ العظم‌، دمشق‌، ] بی‌تا. [ ؛ همو، نسب‌ معدَّوالیمن‌ الکبیر ، چاپ‌ محمود فردوس‌ العظم‌، دمشق‌ 1408/ 1988؛ ابن‌مغربی‌، کتاب‌ الایناس‌ بعلم‌ الانساب‌ ، چاپ‌ ابراهیم‌ ابیاری‌، بیروت‌ 1400/1980؛ ابن‌منظور؛ ابن‌نباته‌، سرح‌العیون‌ فی‌ شرح‌ رسالة‌ ابن‌زیدون‌ ، چاپ‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ 1383/ 1964؛ ابن‌ندیم‌؛ ابن‌هشام‌، السیرة‌ النبویة‌ ، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، ابراهیم‌ ابیاری‌، و عبدالحفیظ‌ شلبی‌، بیروت‌: داراحیاء التراث‌ العربی‌، ] بی‌تا. [ ؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌؛ حبیب‌بن‌ اوس‌ ابوتمام‌، کتاب‌ الوحشیات‌ و هوالحماسة‌ الصّغری‌ ، چاپ‌ عبدالعزیز میمنی‌ راجکوتی‌، قاهره‌ 1970؛ معمربن‌ مثنی‌ ابوعبیده‌، دیوان‌ النقائض‌: نقائض‌ جریر و الفرزدق‌ ، بیروت‌ 1998؛ همو، کتاب‌ ایام‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌ ، چاپ‌ عادل‌ جاسم‌ بیاتی‌، بیروت‌ 1407/1987؛ یزیدبن‌ محمد ازدی‌، تاریخ‌ الموصل‌ ، چاپ‌ علی‌ حبیبه‌، قاهره‌ 1387/1967؛ رمزیه‌ اطرقجی‌، «تغلب‌ و دورها فی‌التاریخ‌»، آداب‌ الرافدین‌ ، ج‌ 9 (سپتامبر 1978)؛ علی‌بن‌ ابی‌الفرج‌ بصری‌، الحماسة‌ البصریة‌ ، چاپ‌ مختارالدین‌ احمد، حیدرآباد دکن‌ 1383/ 1964؛ عبدالقادربن‌ عمر بغدادی‌، خزانة‌ الادب‌ و لب‌ لباب‌ لسان‌العرب‌ ، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، قاهره‌ 1967ـ1980؛ عبداللّه‌بن‌ عبدالعزیز بکری‌، معجم‌ ما استعجم‌ من‌ اسماء البلاد و المواضع‌ ، چاپ‌ مصطفی‌ سقا، بیروت‌ 1403/ 1983؛ بلاذری‌؛ عبداللّه‌بن‌ عمر بیضاوی‌، انوار التنزیل‌ و اسرار التأویل‌، المعروف‌ بتفسیر البیضاوی‌ ، مصر 1330، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ فؤاد حمزه‌، قلب‌ جزیرة‌ العرب‌ ، ریاض‌ ?] 1352/ 1933 [ ؛ سیدعبدالعزیز سالم‌، تاریخ‌ العرب‌ فی‌ عصر الجاهلیة‌ ، ] اسکندریه‌ [ 1988؛ سمعانی‌؛ علی‌بن‌ محمد شمشاطی‌، کتاب‌ الانوار و محاسن‌ الاشعار ، چاپ‌ سیدمحمدیوسف‌ و عبدالستار احمد فراج‌، کویت‌ 1397ـ 1398/ 1977ـ 1978؛ صفدی‌؛ طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)؛ احمد عطیة‌اللّه‌، القاموس‌ الاسلامی‌ ، قاهره‌ 1383ـ1396/ 1963ـ 1976؛ جوادعلی‌، المفصل‌ فی‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌ ، بیروت‌ 1976ـ 1978؛ احمدبن‌ علی‌ قلقشندی‌، نهایة‌ الارب‌ فی‌ معرفة‌ انساب‌ العرب‌ ، بیروت‌ 1405/ 1984؛ محمدبن‌ محمدمرتضی‌ زبیدی‌، تاج‌ العروس‌ من‌ جواهر القاموس‌ ، ج‌ 3، چاپ‌ عبدالکریم‌ عزباوی‌، کویت‌ 1386/1967؛ محمدبن‌ عمران‌ مرزبانی‌، اشعار النساء ، چاپ‌ سامی‌ مکی‌ عانی‌ و هلال‌ ناجی‌، بغداد 1396/1976؛ همو، معجم‌ الشعراء ، چاپ‌ ف‌. کرنکو، بیروت‌ 1411/1991؛ مفضّل‌ ضبّی‌، امثال‌ العرب‌ ، چاپ‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌ 1403/1983؛ نصربن‌ مزاحم‌، وقعة‌ صفّین‌ ، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، قاهره‌ 1382، چاپ‌ افست‌ قم‌ 1404؛ محمدبن‌ عمر واقدی‌، تاریخ‌ فتوح‌ الجزیرة‌ و الخابور و دیار بکر و العراق‌ ، چاپ‌ عبدالعزیز فیاض‌ حرفوش‌، دمشق‌ 1417/1996؛ یاقوت‌ حموی‌؛EI 2 , s.v. "Taghlib B . Wa ¦ Ý il" (by M. Lecker).
نظر شما
مولفان
گروه
جغرافیا ,
رده موضوعی
جلد 7
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده