تعلیق(1) ، نوعی خط تودرتو و پیچیده، بر گرفته از خط توقیع * و رِقاع * . تعلیق در لغت به معنای در آویختن چیزی به چیزی است (شاد، ذیل واژه) و اطلاق نام تعلیق به این خط ناشی از پیچیدگی در نگارش حروف و روانی حروف آن است که گویا بر روی کاغذ معلقاند (سراجشیرازی، ص 142؛ هروی، ص 7؛ مجنون رفیقیهروی، ص 257). برخی محققان برآناند که نَسخِ شیوة ایرانی یا خط تحریری که تحتتأثیر خط پهلوی و اوستایی نوشته میشد ( رجوع کنید به پهلوی * ، زبان و ادبیات) در شکلگیری خط تعلیق مؤثر بوده است (فضائلی، ص 404ـ 405، 419). در تعلیق، علاوه بر متصل نوشتن حروف منفصل، گاه چندین کلمه را پیوسته مینویسند. این شیوه را، که به ضرورت تندنویسی ایجاد شده است، شکستة تعلیق میگویند. نظم و ترتیب و تناسب اجزای حروف و کلمات، که در خطوط دیگر معمول است، در تعلیق و فروع آن (ترسل و دیوانی) رعایت نمیشود؛ چنانکه کلمات و حروف آن یکنواخت نیست و گاه درشت و گاه ریز نوشته میشود. قطِّ (برشِ) قلمِ تعلیق هم بین «تحریف» (ارتفاع بیشتر نیش راستِ قلم از نیشِ چپ) و «مستوی» (قلمی که برش آن تَخت و بین صفر تا ده درجه باشد) است (مانند خط نستعلیق)، و هم «محرّف» (قلمی که زاویة برش آن تُند و در حدود 35 تا 45 درجه باشد) است. حرکات قلم در این خط نرم و تقریباً «دور» (گردش حروف که در دایرههای معکوس و مستقیم مانند «ح» و «ق» و گِردی سَرِ «ف» و «ق» و «و» و مانند آن بهوجود میآید) است (فضائلی، ص 419؛ قلیچخانی، ص 33، 161).خط تعلیق، در آغاز برای کتابت مراسلات دولتی و تنظیم احکام حکومتی بهکار میرفت و کاتبانِ این خط ملزم بودند خطوط دیوانی، چپ (وارونهنویسی)، سیاق * و طغرایی را هم خوب بنویسند (حبیب اصفهانی، ص 173؛ ایرانی، ص 155). این نوع کاربرد و نیز طرز نگارش تعلیق، آن را به «خط ترسل» نیز معروف ساخت (ایرانی، همانجا؛ یوسفی، ص 38ـ39).محققان زمینههای پیدایی خط تعلیق را بین قرن چهارم تا ششم تخمین زدهاند (همائی، ج2، ص 532؛ ذابح، ص 70)؛ اما کهنترین نمونههای بهجا مانده از تعلیق و شکستة تعلیق در ایران، سندی متعلق به قرن هشتم (یرلیغ امیرتالش، 726) و سند دیگری متعلق به سدة نهم (سند صادره از بقعة شیخ ابواسحاق کازرونی، 826) است (محمودبن عثمان، ضمائم، ص 754ـ 761؛ شیخالحکمایی، ص 4ـ 5).در بارة واضع این خط اختلافنظر وجود دارد؛ بعضی، واضعِ آن را خواجهابوالعال معرفی کردهاند (حبیب اصفهانی، ص 28؛ ایرانی، ص 120ـ121؛ سپهر، ص 11ـ12) و بعضی دیگر، واضعِ آن را حسنبن حسین فارسی (قرن چهارم)، از کاتبان دربار دیلمیان، دانسته و گفتهاند که وی آن را از خطوط نسخ و ثلث * و رقاع استخراج کرد (ایرانی، ص 155؛ بَهنِسی، مقدمه، ص ق). معروفترین نظر آن است که خواجه تاج سلیمانی یا سلمانی (متوفی 897) واضع این خط بوده است (قصهخوان، ص 156؛ مجنون رفیقیهروی، ص 258؛ بخاری، ص 328؛ حبیب اصفهانی، ص 173)، لیکن بهدلیل آثار بهجا مانده از خط تعلیق از قرون پیشتر، این مطلب صحیح بهنظر نمیرسد و ظاهراً وی نخستین کسی بوده که تلاشهای مؤثری برای شکوفایی و گسترش این خط کرده است (لاهیجی، ص 225؛ سپهر، ص 52). پس از وی خواجه عبدالحی منشی استرآبادی (متوفی 907)، نویسندة فرمانهای سلطان ابوسعید گورکان، با قاعدهمند کردن تعلیق، بیشترین سهم را در شکوفایی آن داشت و منشیان آققوینلو (حک : ح 800 ـ 908) دنبالهرو سنّت وی بودند (قصهخوان؛ مجنون رفیقیهروی؛ لاهیجی، همانجاها؛ حبیب اصفهانی، ص 173).اسناد متعدد بهجا مانده از قرن دهم ( رجوع کنید به قائممقامی، ج 1، ص79ـ80، 109ـ110، 125 و جاهای دیگر) و تدوین رسالههای مربوط به قواعد نگارش تعلیق در آن قرن ( رجوع کنید به بخاری، ص386ـ390)، نشان میدهد که خط تعلیق در قرن دهم رواج بسیار داشته است. خوشنویسان ایرانی که در اواخر عمر شاهطهماسب صفوی (متوفی 984) به عثمانی مهاجرت کردند، خط تعلیق را بتدریج در این نواحی و نیز در مصر رواج دادند. عثمانیان بنا به ذوق و سلیقة خود در آن تصرفاتی کردند؛ در تعلیق عثمانی نیمدایرههای آخر حروفِ مدور، فراختر است (شیمل، ص60ـ61). بهگفتة ایرانی (ص156)، کاتبان عثمانی شیوة خود را «دیوانی» نامیدند. این شیوه هنوز به دو صورت «خفی» و «جلی» در کشورهای عربی معمول است (فضائلی، ص 406). برخی از تعلیقنویسان معروف عثمانی این اشخاص بودهاند: محمود طوپخانَوی در قرن یازدهم؛ ابراهیم فائق و اسماعیل عاصم و سیدمحمد مجیدیاخرس و محمد اسعد در قرن دوازدهم؛ و مصطفی جودت در قرن چهاردهم (همان، ص 410).خط تعلیق در ایران، زمینهساز پیدایی خط نستعلیق * و شکستة نستعلیق شد و با رواج و رونق این دو خط، کاربرد تعلیق کم شد (یوسفی، ص 41).برخی از معروفترین خوشنویسان تعلیق در ایران این اشخاص بودهاند: احمدبن علیشیرازی در قرن هشتم؛ منصوربن محمد بهبهانی در قرن هشتم و نهم؛ سلطانعلی مشهدی و درویش عبداللّه منشی بلخی و نجمالدین مسعود ساوی و شهابالدین عبداللّه مروارید کرمانی (بیانی کرمانی) در قرن نهم؛ محمد اسفزاری و ابراهیم استرآبادی و خواجه اختیارالدین منشی (اختیار منشی) در قرن نهم و دهم؛ حسنعلیبیگ و خواجه میرک منشی کرمانی در قرن دهم؛ اسکندربیگ منشی درقرن یازدهم؛ محمدکاظم والهاصفهانی در قرن سیزدهم؛ و لطفعلی معروف به صدرالافاضل در قرن سیزدهم و چهاردهم (فضائلی، ص 406ـ409، 418).امروزه معدودی از خوشنویسان ایرانی با شیوة نگارش تعلیق آشنایی دارند که آنها نیز از سر تنوع بدان میپردازند. برخی از آثاری که در دورة معاصر به این خط نوشته شده عبارتاند از: آثار حبیباللّه فضائلی، و بیست رباعی کتیبههای آرامگاه خیام که مرتضی عبدالرسولی در 1339 ش به خط شکستة تعلیق نگاشته است (بحرالعلومی، ص 307؛ فضائلی، ص416ـ417).منابع: عبدالمحمد ایرانی، کتاب پیدایش خط و خطاطان ، مصر 1306 ش؛ حسین بحرالعلومی، کارنامة انجمن آثار ملّی ، تهران 1355 ش؛ درویشمحمدبن دوستمحمد بخاری، فوائدالخطوط ، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته ، چاپ حمیدرضا قلیچخانی، تهران: روزنه، 1373 ش؛ عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخطّ العربیّ و الخطّاطین ، بیروت 1995؛ حبیب اصفهانی، تذکرة خط و خطاطان ، ترجمة رحیم چاوش اکبری، تهران 1369 ش؛ ابوالفضل ذابح، «خوشنویسی در جهان اسلام»، فصلنامة هنر ، ش8 (بهار ـ تابستان 1364)؛ هدایتاللّه سپهر، تذکرة خوشنویسان ، [ تهران: یساولی، بیتا. ] ؛ یعقوببن حسن سراجشیرازی، تحفةالمحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن ، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران 1376 ش؛ محمدپادشاهبن غلام محییالدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363 ش؛ عمادالدین شیخالحکمایی، «یادداشتی بر کهنترین سند سازمان اسناد ملی ایران (سند مورخ 726)»، گنجینة اسناد ، سال 11، دفتر 4، ش 44 (زمستان 1380)؛آنهماری شیمل، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی ، ترجمة اسداللّه آزاد، مشهد 1368 ش؛ حبیباللّه فضائلی، اطلس خط ، اصفهان 1350 ش؛ جهانگیر قائممقامی، اسناد فارسی، عربی و ترکی در آرشیو ملی پرتغال در بارة هرموز و خلیجفارس ، ج 1: مسألة هرموز در روابط ایران و پرتغال ، تهران 1354 ش؛ قطبالدین محمد قصهخوان، رسالة خط و نقاشی ، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته ؛ حمیدرضا قلیچخانی، فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی وهنرهای وابسته ، تهران 1373 ش؛ محمدیوسف لاهیجی، کلام الملوک ، در حبیب اصفهانی، تذکرة خط و خطاطان ، ترجمة رحیم چاوشاکبری، تهران 1369 ش؛ مجنون رفیقی هروی، خط و سواد ، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته ، همان منبع؛ محمودبن عثمان، فردوسالمرشدیة فیاسرار الصمدیة ، بهانضمام روایت ملخص آن موسوم به انوارالمرشدیة فیاسرار الصمدیة ، چاپ ایرج افشار، تهران 1358 ش؛ میرعلیبن میرباقر هروی، مداد الخطوط ، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته ، همان منبع؛ جلالالدین همائی، تاریخ ادبیات ایران: از قدیمیترین عصر تاریخی تا عصر حاضر ، تهران 1340 ش؛ غلامحسین یوسفی، یادداشتهایی در زمینة فرهنگ و تاریخ ، تهران 1371 ش.