تَعِزّ ، شهر عمدة ناحیة کوهستانی جنوب یمن، واقعدر حدود 195 کیلومتری جنوبِ (کمی متمایل به غرب) صنعاء و تقریباً 140 کیلومتری شمالغربی عدن. این شهردر پای جبل صَبِر [ = عُدَینَه ] ، که در حدود 000 ، 3 متر ارتفاع دارد، واقع است. هرچند طی تاریخ دورة ایوبیان یمنی (569 ـ626) از این شهر نام برده شده، رونق اصلی آن درزمان بنورسول * بوده که آن را پایتخت خویش قرار دادند.ظاهراً تعزّ تا پیش از رونق و رشد خود در عهد بنورسول،قریهای کوچک در منطقة الجَنَد، مرکز نخستین حکام اسلامی در این ناحیه، بود و از آن زمان تاکنون، الجند قریهای در منطقةتعزّ بوده است.اطلاعات ما در بارة تعزّ دورة ایوبیان بر اساس نوشتههای ابنمجاور * ، جهانگرد دمشقی، در سالهای نخست قرن هفتم است. بنا به اظهار وی (ص 144ـ 145) هر سال صندوق (خزانه)های بندر عدن را، که به چهار عدد میرسید، بهقلعة تعزّ میبردند. محتوای این صندوقها حاصل از درآمد کشتیهایی بود که از هند وارد عدن میشدند: درآمد واردات روناس (فُوَّه) به بندر، درآمد صدور اسب به هندوستان و درآمد کشتیهایی که به هندوستان میرفتند. هر یک از صندوقها حاویحدود 000 ، 150 دینار بود. این رسم در 625 منسوخ شد.ابنمجاور (ص 156) قلعه را اینگونه وصف کرده است:قلعهای استوار، ساخته شده از سنگ و گچ با دیوارها و دروازههای مستحکم که همچون دژی جنگی میان شهر المَغرِبه و شهری واقع در پای کوه صبر، جای گرفته بود. بعد از این توصیف، نقشهای از شهر (ص 157، چاپ لوفگرن ) آمده است. ابنمجاور در بارة آبرسانی به تعزّ (ص 1) از جبل صبر نیز سخن گفته است.نخستین حاکم رسولی که به توسعه و آبادانی تعزّ پرداخت، ملک مظفر یوسف، دومین سلطان این سلسله، بود که در653 این شهر را پایتخت بنورسول قرار داد. حکام رسولی طی سالیان، همراه با توسعة شهر، مساجد و مدرسههایی زیبا ساختند که بسیاری از آنها هنوز پا بر جاست. در میان این بناها، جامعالمظفّر (بانی آن در 694 درگذشته) و اَشرفیّه، از دوران حکومت الاشرف (778ـ803)، باشکوهتر و چشمگیرترند. اسماعیل اَکوَع شماری از بناهای بنورسول در تعزّ را بخوبی وصف کرده و پیشینة تاریخی آنها را نیز بررسی نموده است.ابنبطوطه در 779، در دوران بنورسول، از تعزّ بازدیدکرده و تقریباً بتفصیل در بارة آن سخن گفته است (ص 258).وی اهالی آنجا را متکبر، خشن و گستاخ وصف نموده،که در بیشتر پایتختها معمول است، و از سه محلة تعزّ یادکرده است: [ المغربه ] که سکونتگاه سلطان و درباریان ورجال دولت است؛ عُدَینه که امرا و لشکریان در آن اقامتدارند؛ و مَحالِب که سکونتگاه تودة مردم است و بازار بزرگی هم دارد. ابنبطوطه بتفصیل تشریفات و آداب دربار بنورسول را شرح داده است.در میان جهانگردانی که بعدها از تعزّ بازدید کردند، میتوان از نیبور در 1176/ 1763، گلازر در اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم و هیو اسکات در 1316 ش/ 1937 نام برد ( الموسوعة الیمنیة ، ذیل مادّه).روستای کوچک ثَعبات، واقع در دامنههای صبر، خلوتگاهی آرام برای شماری از سلاطین بنورسول بود ( رجوع کنید به اسمیت، ص 119ـ 135).در 1327 ش/ 1948 امام احمد حمیدالدین، صنعاء (پایتخت پیشین) را ترک کرد و در تعزّ مستقر شد. همةهیئتها و کنسولگریهای خارجی نیز به این شهر انتقال یافتند.تنها در 1341 ش/ 1962، هنگام انقلاب یمنشمالی که جمهوری عربی یمن جایگزین سلطنت متوکلیِ خاندان حمیدالدین شد، صنعاء توانست موقعیت کهن خویش رابه عنوان پایتخت باز یابد. هر چند تعزّ در مقام عمدهترینشهر ناحیة کوهستانی یمن جنوبی ــ شاید بهسبب موقعیتجغرافیایی و ارتباط آن با بندرهای عدن و مخا و نیز صنعاء ــ و به عنوان پایتخت یمنشمالی شافعی تاکنون اهمیت خویش را حفظ کرده است.منابع: [ ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة ، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/ 1987؛ ابنمجاور، صفة بلادالیمن و مکة و بعض الحجاز، المسماة تاریخ المستبصر ، چاپ اسکار لوفگرن، بیروت 1407/ 1986 ] ؛ اسماعیل اکوع، المدارس الاسلامیة فی الیمن ، صنعاء 1980؛ محمدبن احمد حجری یمانی، مجموع بلدان الیمن و قبائلها ، چاپ اسماعیلبن علی اکوع، صنعاء 1404/ 1984؛ علیبن حسن خزرجی، کتاب العقود اللؤلؤیة فی تاریخ الدولة الرسولیة ، لیدن 1906ـ 1918، جاهای متعدد؛ الموسوعة الیمنیة ، زیرنظر احمد جابر عفیف و دیگران، صنعاء 1412/ 1992، ذیل «تعزّ» (از یوسف محمد عبداللّه)؛