تَعاسیف ، قیصربن ابوالقاسم ، ملقب به عَلَمالدین و قیصر تعاسیف، ریاضیدان، مهندس، منجم و فقیه حنفی مصری. در حدود 574 در اَسفون/ اَصفون در مصر علیامتولد شد. کنیة او را ابوالمعالی یا ابوالمعانی نوشتهاند (اُدفوی، ص 469). او از محمدبن محمد بن مبارک انباری، محمدبن یوسف غزنوی و شریف عبدالمطلب هاشمی حدیث شنید و در مصر و دمشق روایت کرد (همان، ص 469ـ470)، ولی شهرت وی به دلیل مهارتش در ریاضیات و علمالحیل (مکانیک) بوده است (همان، ص469). در علمالحیل، او را ادامهدهندة راه بدیعالزمان جزری * و عبدالرحمان خازنی * دانستهاند (نصر، ص 128).تحصیل اولیة تعاسیف در مصر و سپس در دمشق بود. ابنخَلَّکان به نقل از خود تعاسیف آورده است که او چون مشتاق تحصیل نزد کمالالدینبنیونس * بود، به موصلرفت و نزد وی بویژه موسیقی آموخت (ابنخلّکان، ج 5، ص 315ـ 316).تعاسیف به خدمت ایوبیان در آمد. نوشتهاند که فردریک دوم (حک : 1194ـ1250)، «امپراتور فرنگ» که ریاضیدان نیز بود، برای آزمودن علمای دستگاه ملک کامل اول ایوبی مسائل مختلفی نزد کامل فرستاد، و او حل مسائل را از جمله به تعاسیف محول کرد (ابنواصل، ص262؛ مقریزی، ج1، ص354؛ ادفوی، ص470). تعاسیف به دربار مظفر دوم تقیالدین محمودبنملک منصور، حاکم ایوبی حماه (حک : 626ـ642) که حامی اهل علم و ادب بود، وارد شد و بر نهرعاصی چندین چرخاب (ناعوره) و آبراههایی بنا کرد (ابوالفداء، ج3، ص173)، ولی روشن نیست که در این زمینه نوآوری کرده باشد (سارتون، ج2، بخش2، ص1798). همچنین برای تقیالدین محمود کُرهای سماوی ساخت و وضع کواکب را بر آن رسم کرد (ابوالفداء، همانجا). این کُره اکنون در موزة کاپودیمونتة ناپل نگهداری میشود و بر آن نام قیصربنابوالقاسم و سال 623 به خط کوفی حک شده است. از لحاظ قدمت این کره را دومین کرة سماوی باقیمانده از دورة اسلامی، پس از کرهای که در بَلَنسیة اندلس، ظاهراً در قرن ششم، ساخته شده است، میدانند (استیونسون ، ج1، ص 28ـ 29). تعاسیف در همین دوره در مدرسة نوریة دمشق به تدریس پرداخت (ادفوی، همانجا).تعاسیف با خواجهنصیرالدین طوسی مکاتباتی در بارة رسالة شافیة وی داشت که دو نامة او در بارة اصل موضوع توازی و جوابهای خواجهنصیرالدین به آنها در نسخههای متعدد موجود است ( رجوع کنید بهماتویفسکایا و روزنفلد، ج2، ص380؛ سزگین، ج5، ص111؛ بروکلمان، ج1، ص625؛ گلچین معانی، ج 8، ص363). این نامهها در الرسائل خواجهنصیرالدین طوسی (چاپ حیدرآباد دکن)، بعد از رسالة شافیه ، چاپ شده است. محمدتقی مدرّسرضوی متن نامههای تعاسیف و پاسخهای خواجهنصیرالدین طوسی را در 1370 ش در تهران چاپ کرده است ( رجوع کنید به ص372ـ379). این نامهها به انگلیسی نیز ترجمه شدهاند (سزگین، همانجا؛ قربانی، ص311ـ312؛ برای اطلاع ازایرادهایی که تعاسیف بر رسالة شافیه گرفته است رجوع کنید به همائی، ج 1، ص 134ـ136). علاوه بر اینها، نوشتهاند که تعاسیف با ابنواصل (متوفی697) در ساخت یک رصدخانه و ابزارهای نجومی مختلف همکاری داشته است ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «ابنواصل»).ابنابیاُصَیبِعه، معاصر تعاسیف، چند بار در عیونالانباء از وی نقل قول کرده است (ص525،550،740). علیبنخلیفه، عموی ابنابیاصیبعه، در نجوم شاگرد تعاسیف بوده است (همان، ص740؛ سوتر، ج1، ص135).تعاسیف در 649 در دمشق وفات یافت و همانجا دفن شد (ابنابیالوفا، ج 1، ص 415؛ ابنخلّکان، ج 5، ص 318).منابع: ابنابیاصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء ، چاپ نزار رضا، بیروت [ 1965 ] ؛ ابنابیالوفا، الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة ، حیدرآباد دکن 1332؛ ابنخلّکان؛ ابنواصل، تاریخ ایوبیان ، مصحح: حنین محمد ربیع، ترجمة پرویز اتابکی، تهران 1369 ش؛ اسماعیلبنعلی ابوالفداء، المختصر فیاخبار البشر: تاریخ ابیالفداء ، بیروت: دارالمعرفه، [ بیتا. ] ؛ جعفربنثعلب ادفوی، الطالعالسعید: الجامع اسماء نجباءالصعید ، چاپ سعد محمدحسن، مصر 1966؛ جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم ، ترجمة غلامحسین صدری افشار، تهران 1353ـ 1357 ش؛ ابوالقاسم قربانی، زندگینامة ریاضیدانان دورة اسلامی: از سدة سوم تا سدة یازدهم هجری ، تهران 1365 ش؛ احمد گلچینمعانی، فهرست کتب خطی کتابخانة آستان قدس رضوی ، ج8 ، مشهد 1350 ش؛ محمدتقی مدرّس رضوی، احوال و آثار خواجه نصیرالدین طوسی ، تهران 1370 ش؛ احمدبنعلی مقریزی، السلوک لمعرفة دولالملوک ، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت 1418/1997؛ حسین نصر، علم و تمدن در اسلام ، ترجمة احمد آرام، تهران 1359 ش؛ جلالالدین همائی، خیامینامه ، ج1، تهران 1346 ش؛