تَطایُرِ کُتُب ، یکی از مواقف قیامت و یکی از اعتقادات منصوص اسلامی. تطایر در لغت به معنای پریدن، پراکنده شدن و منتشر شدن است (جوهری، ذیل «طیر»؛ زوزنی، ج 2، ص 613؛ ابنمنظور، ذیل «طیر»؛ فیروزآبادی، ج 2، ص 80). گرچه اصطلاح تطایر کتب در قرآن ذکر نشده، اما مفسران با استناد به احادیثی از پیامبر اکرم و امامان علیهمالسلام، این اصطلاح را بر گرفته از آیة سیزدهم و چهاردهم سورة اسراء دانستهاند که طبق آن، کردار نیک و بد هر انسانی را همچون طوقی به گردنش میآویزند (اَلْزَمْن'اهُ طائِرَهُ فی عُنُقِهِ) و در روز قیامت برای او نامهای گشاده بیرون میآورند تا در آن بنگرد.مفسران در تفسیر واژة «طائر» در این آیه، دو وجه ذکر کردهاند: وجه اول آنکه، طائر از طیر مشتق شده است؛ مردم عرب برای شناخت نیک و بد اعمالی که قصد انجام دادن آنها را داشتند، از پراندن طیر (پرنده) الهام میگرفتند و کثرت تکرار این عمل سبب شد که خودِ نیک و بد، از باب تسمیة شیء به اسم لازم آن، طائر نامیده شود. وجه دوم، قول ابوعُبَیده است که طبق آن مرادِ اَعراب از طائر، نصیب «حَظ» است که در فارسی به آن «بَخت» گویند ( رجوع کنید به طوسی، التبیان ؛ فخررازی، ذیل آیه). در ادامة این آیه خداوند خبر میدهد که در قیامت همین طائر، نامة اعمال بندگان را، که در دنیا آن را ندیدهاند، بیرون میآورد و در مقابل آنها میگشاید (فخررازی، همانجا). همین موقف و جایگاه است که در روایات از آن به تطایر کتب یا تطایر صحف تعبیر شده است ( رجوع کنید به مجلسی، ج 7، ص 306ـ325، ج 94، ص 53). در حدیثی که عایشه از پیامبر نقل کرده، آمده است که آدمی در سه موقف از مواقف قیامت هیچکس را نمیشناسد و به یاد نمیآورد: میزان، تطایر صحف/ تطایرکتب، و صراط (قرطبی، ص 182). از امام باقر علیهالسلام نیز در توضیح این آیه روایت شده که طایر به معنای خیر و شری است که همیشه همراه انسان است تا روز قیامت که نامة اعمالش را به دستش دهند (قمی، ج 2، ص 17). بنابراین، میتوان گفت که مأموران الاهی کردارهای آدمیان را، از نیک و از بد، در دنیا ثبت و ضبط میکنند ( رجوع کنید به انفطار: 10ـ12؛ ق: 17ـ 18) و در قیامت، در موقف تطایر کتب، این مطالب همچون نامه یا کتابی در مقابلشان گشوده میشود و به ررجوع کنید بهیتشان میرسد. متکلمان و فقیهان تصدیق اجمالی تطایر کتب را به عنوان موقفی از مواقف قیامت، به سبب امکان عقلی آن، و نیز خبردادن قرآن از آن، واجب شمردهاند ( رجوع کنید به مفید، ص 46ـ47؛ طوسی، الرسائل ، ص 99؛ علامه حلّی، 1363 ش، ص 180؛ همو، 1407، ص 425؛ جرجانی، ج 8، ص 320؛ محقق کرکی، ج 1، ص 63). به همین سبب فقها اقرار به حق بودن آن را در شمار مطالبی آوردهاند که در قبر به میت تلقین میشود ( رجوع کنید به حکیم، ج 4، ص 258؛ غروی تبریزی، ج 9، ص 199؛ امام خمینی، ص 85).منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنمنظور؛ علیبن محمد جرجانی، شرحالمواقف ، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر 1325/1907، چاپ افست قم 1370 ش؛ اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت [ بیتا. ] ، چاپ افست تهران 1368 ش؛ محسن حکیم، مستمسکالعروةالوثقی ، چاپ افست قم 1404؛ روحاللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، رسالة توضیحالمسائل ، تهران 1372 ش؛ حسینبن احمد زوزنی، کتابالمصادر ، چاپ تقی بینش، مشهد 1340ـ1345 ش؛ محمدبن حسنطوسی، التبیان فیتفسیرالقرآن ، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، [ بیتا. ] ؛ همو، الرسائلالعشر ، چاپ محمد واعظزاده خراسانی: رسالة مسائل کلامیه ، قم 1404؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرحالیاقوت ، چاپ محمد نجمیزنجانی، [ قم ] 1363 ش؛ همو، کشفالمراد فی شرح تجریدالاعتقاد ، چاپ حسن حسنزاده آملی، قم 1407؛ علی غروی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی ، تقریرات درس آیةاللّه خوئی، ج 9، قم 1414؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر ، قاهره [ بیتا. ] ، چاپ افست تهران [ بیتا. ] ؛ محمدبن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط ، بیروت: دارالعلم، [ بیتا. ] ؛ محمدبن احمد قرطبی، یوم الفزع الاکبر: مشاهد یومالقیامة و اهوالها ، چاپ محمد ابراهیم سلیم، قاهره ?[ 1405/1984 ] ؛ علیبن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی ، چاپ طیب موسوی جزائری، قم 1404؛ مجلسی؛ علیبن حسین محقق کرکی، رسائلالمحققالکرکی ، چاپ محمد حسون، ج 1: الرسالةالنجمیة ، قم 1409؛ محمدبن محمدمفید، النکتالاعتقادیة ، قم 1413.