تشعیر ، اصطلاحی در تذهیب و نقاشی ایرانی. تشعیر در لغت به معانی «موی بر آوردن بچه در شکم» و نیز «موی را داخل مَوزه کردن» و «آستر کردن موزه به موی» آمده است (شاد؛ نفیسی، ذیل واژه) و در اصطلاح، نقوشی از یک یا دو رنگ است که در حاشیه و سرفصلهای برخی کتب و در و دیوار و پردهها و فضاهای موجود در مجلسسازیها و پردههای نقاشی ایرانی کشیده میشود و در جلدسازی و قلمدانسازی و قلمزنی بر روی فلز و نیز خطاطی دیده شده است. تشعیر از شَعْر (مو) گرفته شده است و به نقوش بسیار ریز از گیاه و پرنده و درخت اطلاق میشود (منشی قمی، ص 199؛ مایل هروی، ص 597). به گفتة مجرد تاکستانی (1372 ش، ص 121)، از آنجا که طراحی تشعیر، که در اصل طراحی حیوانات و منظره و اقسام آن است، اغلب با طلا و به وسیلة قلم موهای بسیار ظریف انجام میگرفته است، ظرافت خطوط را به مو تشبیه کردهاند.تشعیر به همراه تذهیب، برای تزئین حواشی بزرگتر در کتب خطی، شاید تحتتأثیر نقاشی چینی، از دوران تیموریان در ایران مرسوم گردید (وزیری، ج2، ص 207ـ 208).نامگذاری انواع تشعیر بیشتر بر اساس روشها و فنون و جایگاه ارائة آن است. تشعیر بر دو قسم است: تشعیر گیاهی یا تشعیر گل و بوته، و تشعیر وحوش. در تشعیر گیاهی، تصاویر بر بالا و پایین برگها و گلها به زر یا رنگهای سفید یا آبی یا مایة اصلی و تهرنگلاجورد یا سیاه یا گِلماشی و امثال آن، بر حواشی کتب کشیده میشود. در آرایههای تزئینی قرآن کریم و جلد آن، علاوه بر تذهیب، فقط از این نوع تشعیر استفاده میگردد. در تشعیر وحوش که بر دو نوع «نخجیری» و «گرفت و گیر» است، طرح کلی تصاویر و نقوش انواع پرندگان و جانوران زمینی و دریایی و اساطیری در ترکیبهای خاص متناسب با موضوع اصلی کتاب با کمترین رنگ و به صورت نمادین پدید میآید. همچنین تصاویری از آسمان و ابرها و ستیغ کوهها و صخرهها در تشعیر دیده میشود.نقوش تشعیری هر کدام جایگاهی معیّن و شیوهای مستقل دارند؛ مثلاً جای نقش شیر و اژدها و سیمرغ و ادوات رزم در حواشی کتب و مجالس رزمی و جای نقش مرغزارها، سروستانها، بتهجقهها، بیدهای مجنون، آهوان و پرندگان در حواشی کتب و جلدها و مجلسسازیهای تغزلی و شکارگاههاست.از انواع تشعیر، تشعیر روغنی است که در جلدهای منقوش روغنی کتب خطی در دورة صفوی دیده میشود. در این نوع کار، جلد مشکی با نقشهای بسیار ریز و ظریف به رنگ طلایی یا رنگهایی است که بر زمینة تیره نمود بیشتری دارند (مایلهروی، ص 612). این شیوه که به «آیین میرکی» مشهور است، ابداع آقامیرک اصفهانی است (حبیبی، ص 38). در نیمة دوم قرن دهم، قطبالدین قصهخوان در دیباچة مُرقَع شاهطهماسب به نوعی تشعیر ــ که آن را تشعیر «نقش» یا «نقش طراز» نامیده است ــ اشاره کرده که بر مبنای «طرح ـ نقشی» و اسلوب استفاده از یک رنگ است (ص 283ـ284). هرگاه در تشعیر از شیوة زراندود استفاده گردد، آن را «تشعیر زرین» میخوانند و هرگاه از سفیداب استفاده گردد، بدان «تشعیر سپید قلم» میگویند. قلمگیری تشعیری با سفیداب، بر بوم مَرْغَش (نوعی سنگ سخت و براق) است که در ساخت جلدهای مرغش نیز استفاده میشود (مایلهروی، ص 615). همچنین در حروف خط ثلث تشعیر دیده میشود، یعنی انجامههای حروف تیز است و دور و خمیدگی حروف آن بیشتر از خط نسخ است (همان، ص 604).طراحی تشعیر گاهی به صورت سیاهقلم یا همراه کمی رنگ است. نمونههای زیبایی از این نوع نقاشی در موزة رضاعباسی بر حاشیة طراحی سیاهقلم منسوب به کمالالدین بهزاد موجود است که در آن صحنة تعقیب و گریز شترمرغ و شیر با طلا بر روی کاغذ ترسیم شده است. نمونههایی از طراحی تشعیر اثر محمد سیاهقلم وجود دارد که از نظر طراحی و ساخت و ترکیببندی باارزش است. نوعی طراحی تشعیر، «انگ» نام دارد. در این نوع، اول طراحی میکنند، سپس داخل طرح را رنگی کممایه میزنند و بعد اطراف آن را قلمگیری طلایی میکنند (مجرد تاکستانی، 1376 ش، ص 10ـ11). استفاده از نقوش تشعیری و شیوههای آن در مُرَقَّعسازی نیز رایج است و بدان مرقع تشعیری گفته میشود (مایل هروی، ص 785ـ 786).گاهی طراحی موضوعی را که در متن نقاشی شدهاست، به مناسبتی در حاشیة صفحه میآورند، این کار را بهاشتباه تشعیر مینامند (مجرد تاکستانی، 1376 ش، ص 11).تا اواخر دهة چهل شمسی، تشعیر جزو دروس هنرستانها بود و مصوّرالملکی (متوفی1348ش) از استادان برجستة آن بود (همو، 1372ش، ص121). در زمینة معرفی تشعیر و آموزش آن، دو جلد کتاب از مجردتاکستانی به چاپ رسیدهاست (همانجا).منابع: علاوه بر اطلاعات شخصی مرجوع کنید بهلف؛ عبدالحی حبیبی، هنر عهد تیموریان و متفرّعات آن ، تهران 1355ش؛ محمد پادشاهبنغلام محییالدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363ش؛ قطبالدین قصّهخوان، «دیباچه قطبالدین محمد قصّهخوان»، در نجیب مایلهروی، کتابآرایی در تمدّن اسلامی ، مشهد 1372ش؛ نجیب مایلهروی، کتابآرایی در تمدّن اسلامی ، مشهد 1372ش؛ اردشیر مجرد تاکستانی، آموزش تشعیر ، تهران 1376ش؛ همو، «ناآگاهی از سوابق تاریخی: مشکل اساسی هنر امروز ایران» (مصاحبه)، میراث جاویدان ، سال1، ش3 (پاییز 1372)؛ احمدبنحسین منشی قمی، گلستان هنر ، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران 1366ش؛ علیاکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی ، تهران 1355ش؛ علینقی وزیری، تاریخ عمومی هنرهای مصوّر ، تهران 1363ش.