تَشریق، ایّام ، نام سه روزِ بعد از عید قربان: یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذیحجّه. تشریق ، از ریشة شرق ، در لغت به معنای طلوع خورشید آمده است. بنا بر نظر غالب، چون در این سه روز حاجیان گوشتهای قربانی را تکه تکه، و در نور آفتاب خشک میکردهاند، آن را ایام تشریق نامیدهاند. به نظر برخی، چون ذبح قربانی تنها در صورت بر آمدن آفتاب جایز است، یا ازینرو که حاجیان در ایام جاهلیت میگفتهاند: «اَشْرِقْ ثَبِیرُ کَیْم'ا نُغیر» (ای ثبیر [ نام کوهی در مکه ] در نور آفتاب داخل شو تا قربانی کنیم)، این ایام را تشریق گفتهاند (طُرَیحی؛ ابنفارس؛ صاحببن عبّاد، ذیل «شرق»).مفسران شیعه و سنّی عموماً «ایام معدودات» (بقره: 203) را ناظر به ایام تشریق دانستهاند و در تأیید آن به روایات استناد جستهاند (طوسی، تبیان ، ج 2، ص 175؛ قرطبی، ج 2، جزء 3، ص 1ـ3؛ ابنعربی، ج 1، ص 198؛ سیوطی، ج 1، ص 234).در تفسیر «ایام معلومات» (حج: 28) در اینکه مقصود، ایام نحر و قربانی کردن است، اتفاق نظر وجود دارد، اما در بارة تعیین مصداق آن اختلاف هست. شافعی، حسن بصری، مجاهدبنجبر و دیگران آن را دهة اول ذیحجّه، و بعضی دیگر عید قربان و سه روزِ بعد از آن دانستهاند. مفسران شیعی نیز، برخی نظر اول و برخی (از جمله رجوع کنید به طباطبائی، ج14، ص 370) با استناد به روایات اهل بیت علیهمالسلام رأی دوم را بر گزیدهاند( رجوع کنید به فخررازی، ج5، ص210؛ طبرسی، ج 7، ص 129؛ سیوطی، ج 4، ص 356).در حوادث سال نهم هجرت آوردهاند که پیامبر اکرم صلیاللّه علیهوآلهوسلم در موسم حج، علی علیهالسلام را مأمور به قرائت آیات نخستین سورة برائت برای حجاج کرد؛ این واقعه را در ایام تشریق دانستهاند (طوسی، تبیان ، ج5، ص169؛ فخر رازی، ج15، ص218؛ مجلسی، ج21، ص273؛ رجوع کنید به برائت از مشرکین * ). همچنین پیمان عقبة دوم میان پیامبر و انصار، که به هجرت آن حضرت به مدینه انجامید، نیز در روز دوم این ایام در سال سیزدهم بعثت رخ داده است (طبری، ج 2، ص 360؛ ابناثیر، ج 1، ص 612؛ مجلسی، ج19، ص 24ـ25، 47).مَبیت در مِنی' تا نیمهشب روزهای یازدهم، دوازدهم و سیزدهم و نیز رَمْیِ جَمَرات سهگانه ( رجوع کنید به جَمْره * ) از واجبات ایام تشریق است. از جمله مستحبات ایام تشریق، اقامت در منی' و تکبیر گفتن است. بنا بر نظر مشهور، روزهداری در هر سه روز این ایام حرام است، اما بر حاجیانی که توان مالی برای قربانی کردن ندارند واجب است (نجفی، ج20، ص3،10، 15ـ19، 32ـ 36، 41ـ 42؛ ابواسحاق شیرازی، ج 1، ص 237ـ 238؛ زرقانی، ج 2، ص 369ـ 371؛ ابنقدامه، ص 81 ـ82؛ شهیدثانی، ج 2، ص 295ـ 296، 315، 317ـ 318، 322ـ324). شیخ طوسی در بارة این حکم قائل به اجماع شده است ( اخلاف ، ج 2، ص 355ـ 356).منابع: علاوه بر قرآن؛ ابناثیر، الکامل فیالتاریخ ، ج1، چاپ عبداللّه قاضی، بیروت 1407/1987؛ ابنعربی، احکامالقرآن ، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت 1408/1988؛ ابنفارس؛ ابن قدامه، المقنع فی فقه امام السّنّة احمدبن حنبل الشّیبانی رضیاللّهعنه ، بیروت 1379/1959؛ ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، المهذّب فی فقه الامام الشّافعی ، بیروت 1379/ 1959؛ محمدبن عبدالباقی زرقانی، شرحالزّرقانی علی موطأ الامام مالک، بیروت [ بیتا. ] ؛ سیوطی؛ زینالدین بن علی شهید ثانی، الروضة البهیّة فی شرح اللمعة الدمشقیّة ، چاپ محمد کلانتر، بیروت 1403/1983؛ صاحب بنعبّاد، المحیط فیاللغة ، چاپ محمدحسن آلیاسین، بیروت 1414/1994؛ طباطبائی؛ طبرسی؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ فخرالدینبن محمد طریحی، مجمع البحرین ، چاپ احمد حسینی، تهران 1362 ش؛ محمدبن حسن طوسی، التبّیان فی تفسیر القرآن ، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت [ بیتا. ] ؛ همو، کتاب الخلاف ، قم 1407ـ1417؛ محمدبنعمر فخررازی، التفسیر الکبیر ، قاهره [ بیتا. ] ، چاپ افست تهران [ بیتا. ] ؛ محمدبناحمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، ج2، جزء3، بیروت 1376/1957، چاپ افست تهران 1364 ش؛ مجلسی؛ محمدحسنبن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام ، ج 20، چاپ عباس قوچانی، بیروت 1981.