تَسوج (یا طَسوج)، شهری در بخش انزابِ شهرستان شبستر در شمالغربی استان آذربایجانشرقی؛ نیز یکی از تقسیمات جغرافیایی قدیم.1) شهر تسوج. در ارتفاع حدود 1370 متری، در 27 کیلومتری شمالغربی شهر شبستر و در شمال دریاچة ارومیه واقع شده است. کوههای میشوداغی (ارتفاع بلندترین قله: ح 650 ، 2 متر) در حدود ده کیلومتری شمال شهر امتداد دارد.تسوج در مسیر سلماس ـ شبستر ـ صوفیان قرار گرفته و از طریق شبستر ـ صوفیان به تبریز (مرکز استان) راه دارد. راهآهن تهران ـ تبریز ـ ترکیه در حدود چهارکیلومتری جنوب شهر امتداد دارد که یکی از عوامل اصلی توسعة شهر و جذب جمعیت به آن در سی سال گذشته بوده است. جمعیت تسوج، طبق سرشماری 1375ش، حدود 119 ، 8 تن بوده است.در تقسیمات کشوری 1323 ش، تسوج یکی از آبادیهای دهستان اَروانَق/ اَروَنَق از توابع شهرستان تبریز در استان سوم (آذربایجانشرقی) ذکر شدهاست (ایران. وزارت کشور. ادارة کل آمار، ج 1، ص 376). در 1330ش، آبادی تسوج به عنوان مرکز دهستان تسوج در بخش شبستر از شهرستان تبریز قرار داشت که در 1336ش به شهر تبدیل شد (رزمآرا، ج4، ص132؛ ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی و اجتماعی، ص 3). در تقسیمات کشوری 1355ش، شهر/ دهستان تسوج در بخش شبسترِ شهرستان تبریز ذکر شدهاست. طبق تصویبنامة هیئتوزیران، با تشکیل شهرستان شبستر در 1368ش، شهر تسوج در بخش مرکزی آن قرار گرفت (ایران. قوانین و احکام،1370 ش، ص 767) و با تشکیل بخش انزاب در 1375ش، به مرکزیت آن در آمد (همو، 1376 ش، ص 148).آثار تاریخی تسوج اینهاست: مسجدجامع با 24 ستون و 35 گنبد آجری که برخی، بنای اولیة آن را به دورة ایلخانیان نسبت میدهند و فرمانی به تاریخ 989 از سلطانمحمد خدابنده صفوی (حک : 985ـ996) بر بالای درِ ورودی آن نصب شده است. این مسجد در 1252 در دورة محمدشاه قاجار تعمیر شده است (کارنگ، ج1، ص543 ـ 548؛ مخلصی، ص 139ـ 140)؛ مسجد «یادگار شاه» با سه گنبد ضربی آجری واقع در مرکز شهر که تاریخ بنای آن مشخص نیست، اما بنا بر روایاتی احداث این مسجد نذر یکی از پادشاهان صفوی برای غلبه بر سپاه عثمانی بوده است (کارنگ، ج 1، ص 548 ـ 549)؛ کاروانسرایی که متعلق به دورة شاهعباس اول صفوی (996ـ 1038) است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 6، ص 118)؛ قبری معروف به «قبر علمدار» واقع بر قلة علمدارِ کوههای میشوداغی (کارنگ، ج 1، ص 550)؛ «اَسکی تسوج» (تسوج کهنه) که ظاهراً از بقایای شهر تاریخی تسوج است و میان شهر امروزی تسوج و آبادی الماس در شش کیلومتری شمالشرقی شهر تسوج قرار دارد. اسکی تسوج به صورت تپه است و در آن اشیای سفالی و ابزارهای جنگی قدیمی یافته شدهاست (همانجا).پیشینه. ظاهراً نام تسوج را نخستینبار حمداللّه مستوفی (ص80 ـ81) در قرن هشتم با ضبط «طسوج» آورده، با این توضیح که قصبهای است در دو مرحلهای تبریز، در جانب غربیو شمال بُحَیرة چیچَسْت (دریاچة ارومیه) با باغستان بسیار، میوههای نیکو، هوایی گرمتر از تبریز، مردمانی ترک و تاجیک و حقوق دیوانی کمابیش پنج هزار دینار. وی از منطقة قدیمی ارونق نیز ــ که شهر تسوج در آن واقع بوده ــ نام برده است (ص 79). در این دوره، دریاچة ارومیه دریای شور طسوج/ طروج نیز خوانده میشده است ( رجوع کنید به حمداللّه مستوفی، ص 223ـ 224). ظاهراً از قرن هشتم به بعد، تسوج به لحاظ قرار داشتن در مسیر شهرهای بزرگ و مهمی مانند تبریز و شبستر و خوی اهمیت بسیاری داشته است، به طوری که حافظابرو در ذکر رفتن سلطان احمد (حک : 742ـ795)، از پادشاهان آلمظفر، به تبریز و کشتهشدن وی در آنجا، به عبور وی از راه تسوج اشاره کرده است (ج 3، ص 399). کلاویخو در اوایل قرن نهم، تسوج را شهری زیبا با نهرهای بسیار و محیطی حدود صد میل وصف کرده (ص160) و میرزابیگ جُنابدی در اواخر قرن دهم از ولایت تسوج سخن گفته است (ص785). در اوایل قرن یازدهم، مقارن حکومت شاهعباس اول صفوی که غرب ایران در معرض هجوم نیروهای عثمانی بود، تسوج و نواحی اطرافش آسیب دید. در 1018 که مرادپاشا، وزیراعظم سلطان عثمانی، قصد حمله به آذربایجان را داشت، سپاهیان شاهعباس برای غلبه بر آنان، درصدد تخریب منازل بین راه لشکریان دشمن بر آمدند؛ ازینرو اهالی ولایت تسوج را به همراه اموال منقولشان به مکانی دیگر کوچاندند و هر آنچه را که در ولایت باقی مانده بود، به آتش کشیدند (جنابدی، ص 825).تسوج در 1193 بر اثر زلزلهای شدید ویران شد (امبرسز و ملویل، ص 170)، ظاهراً همان است که امروزه ویرانههای آن را اسکی تسوج یا تسوج کهنه مینامند و تسوجی که نام آن از دورة زندیه (ح 1163ـ ح 1208) به بعد در منابع آمده، یک آبادی بوده که پس از زلزله در کنار ویرانههای شهر تاریخی احداث شده و همین تسوج امروزی است.در 1198 تسوج محل اجتماع نیروهای محمدقلیخان (حاکم ارومیه) و احمدخان دنبلی (حاکم خوی) بر ضد صادقخان (حاکم سراب) بود، زیرا وی قصد تسخیر تبریز را داشت (انزلی، ص 128). در 1214، در دورة فتحعلیشاه قاجار، تسوج یکی از مکانهای عبور اردوی عباسمیرزا برای سرکوب جعفرقلیخان دنبلی، حاکم خوی، بود (رضاقلی هدایت، ج 9، ص 356ـ 358؛ نیز رجوع کنید به ریاحی، ص182).تسوج در 1222 بر اثر زلزله بشدت ویران شد (امبرسز و ملویل، ص 175ـ176)، حداقل تا نیم قرن بعد مطلب چندانی در بارة آن در منابع نیامد.در سفرنامة فرخخان امینالدوله غفاری ، سفیر کبیر ایران در 1272، به عبور وی از تسوج به منظور عقد عهدنامة پاریس اشاره شده است (سرابی، ج 1، مقدمه، ص 14). تسوج در 1274 برای بار سوم بر اثر زلزله ویران شد. ادیبالملک در دافعالغرور (ص 265) در بارة ویرانی و تلفات آن مطالبی نوشته است. جکسون در سفرش به آذربایجان در 1321/1903، از آبادی تسوج در دشت سلماس نام برده است (ص 95). از آن تاریخ به بعد، تسوج درگیر نابسامانیهایی بود که تا اواخر دورة قاجار ادامه داشت. در جریان انقلاب مشروطه (1323ـ1327) و در پی آن وقوع انقلاب آذربایجان ــ که سبب شد نیروهای دولتی در 1326 تبریز را محاصره کنند و به دنبال آن قوای روسیه به ایران وارد شود ــ تسوج نیز درگیر نابسامانیهای ناشی از آن شد ( رجوع کنید بهویجویه، ص 6، 186ـ187؛ فاوست ، ص 9).در دورة احمدشاه و در جریان توطئة انگلیس برای متحد کردن کردهای ایران و عثمانی به منظور مستقل کردن کردستان ــ که به آشوبهایی در آذربایجان منجر شد ــ تسوج یکی از اردوگاههای قوای دولتی در برابر این آشوبها بود (مهدیقلی هدایت، 1363 ش ب ، ج 1، ص 369، 371؛ نیز رجوع کنید به همو، 1363 ش الف ، ص 326ـ327).در 1330 ش تسوج با 304 ، 4 تن جمعیت، قصبة دهستان تسوج ضبط شده است (رزمآرا، همانجا).از جمله افراد بنام تسوج، ملاعبدالنبی طسوجی است؛وی فقیه و حکیم و ریاضیدان و یکی از پنج عالم طراز اول دورة دوم مجلس شورا، در دورة مشروطه، بوده است (ریاحی، ص 233).2) یکی از تقسیمات. واژة طُسّوج معرّب لفظ فارسی تسو است. در گذشته به جزئی از یک کوره که کوچکتر از رستاق بوده، طسّوج میگفتهاند (یاقوت حموی، ج1، ص41). این تقسیمات بیشتر برای سرزمینهای عراق عرب به کار میرفته، مانند طسوج انبار در یمن و طسوجهای بُزُرْج سابور، مَسْکِن، بُداة و جُبَّه در عراق ( رجوع کنید به ابنرسته، ص 104، 107؛ یعقوبی، ص 309)؛ اما در ایران هم کاربرد داشته است، مانند طسوجهای رُوَیْدشت و الرُّوذ در اصفهان و طسوج فارس ( رجوع کنید به ابنرسته، ص153؛ ابنحوقل، ص266، 276). از جغرافینویسان متقدم، ابنرسته (ص 107) واژة طسوج را به معنای ناحیه آورده و گفته است که هر کوره به شصت طسوج تقسیم میشود. ظاهراً تقسیم اراضی به طسوج بر اساس آبیاری بوده و ربع دانگ اراضی را شامل میشده است ( د. فارسی ، ذیل «طسوج»). بعضی محققان معاصر، تسوج را به معنای شهر ساحلی وکرانه دریا نیز آوردهاند (نادرمیرزا قاجار، ص 107، پانویس؛ خاماچی، ص 295).منابع: ابنحوقل؛ ابنرسته؛ عبدالعلی ادیبالملک، دافع الغرور ، چاپ ایرج افشار، تهران 1349 ش؛ نیکلاس امبرسز و چارلز ملویل، تاریخ زمینلرزههای ایران ، ترجمة ابوالحسن رده، تهران 1370 ش؛ حسن انزلی، اورمیه در گذر زمان ، ارومیه 1378 ش؛ ایران. قوانین و احکام، مجموعة قوانین سال 1375 ، تهران: روزنامة رسمی کشور، 1376 ش؛ همو، مجموعة قوانین و مقررات مربوط به وزارت کشور: از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال 1369 ، تهران 1370 ش؛ ایران. وزارت کشور، تقسیمات کشور شاهنشاهی ایران ، تهران 1355 ش؛ ایران. وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال، کتاب اسامی دهات کشور ، ج 1، تهران 1329 ش؛ ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی و اجتماعی. دفتر تقسیمات کشوری، نشریة تاریخ تأسیسدار: [ تقسیمات کشوری 1378 ] ، تهران 1378 ش؛ آبراهام والنتاین ویلیامز جکسون، سفرنامة جکسن: ایران در گذشته و حال ، ترجمة منوچهر امیری و فریدون بدرهای، تهران 1352 ش؛ میرزابیگبن حسن جنابدی، روضة الصفویه ، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران 1378 ش؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظابرو، زبدةالتواریخ ، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران 1380 ش؛ حمداللّه مستوفی، نزهة القلوب ، بهروز خاماچی، فرهنگ جغرافیایی آذربایجان شرقی ، تهران 1370 ش؛ د. فارسی ؛ رزمآرا؛ محمدامین ریاحی، تاریخ خوی ، تهران 1378 ش؛ حسینبن عبداللّه سرابی، سفرنامة فرّخخان امینالدوله ( مخزن الوقایع )، ج 1، چاپ کریم اصفهانیان و قدرتاللّه روشنی، تهران 1361 ش؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 6، تبریز ، تهران: سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح، 1371 ش؛ عبدالعلی کارنگ، آثار و ابنیة تاریخی شهرستان تبریز ، در آثار باستانی آذربایجان ، ج 1، تهران: انجمن آثار ملّی، 1351 ش؛ روی گونثالث د کلاویخو، سفرنامة کلاویخو ، ترجمة مسعود رجبنیا، تهران 1344 ش؛ محمدعلی مخلصی، فهرست بناهای تاریخی آذربایجان شرقی ، تهران 1371 ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375: نتایج تفصیلی کل کشور ، تهران 1376 ش؛ نادر میرزا قاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنة تبریز ، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تبریز 1373 ش؛ نقشة تقسیمات کشوری ایران ، مقیاس 000 ، 500 ، 2:1، تهران: گیتاشناسی، 1377 ش؛ نقشة عملیات مشترک زمینی: تبریز ، مقیاس 000 ، 500 ، 2:1، تهران: سازمان جغرافیائی کشور، 1351 ش؛ محمدباقر ویجویه، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز ، چاپ علی کاتبی، تهران 1355 ش؛ رضاقلیبن محمدهادی هدایت، ملحقات تاریخ روضة الصفای ناصری ، در میرخواند، تاریخ روضة الصفا ، ج 8 ـ10، تهران 1339 ش؛ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات ، تهران 1363 ش الف ؛ همو، گزارش ایران ، چاپ محمدعلی صوتی، تهران 1363 ش ب ؛ یاقوت حموی؛ یعقوبی، البلدان ؛