تَرَهکی ، نورمحمد، سیاستمدار و رئیسجمهور افغانستان در 1357 و 1358 ش. وی در خانوادهای متوسط از عشیرة شَبیخِیلِ تیرة ترهکی از قبیلة غلزاییِ قوم پشتون به دنیا آمد. خانوادهاش کوچگر بودند. پدرش نظرمحمد، کشاورز و دامدار، و مادرش از سلیمان خیل (نیرومندترین تیرة قبیلة غلزایی) بود (دولتآبادی، ص 224؛ هایمن ، ص 139؛ دیتل ، ص 62؛ آدامک ، ص 187؛ هویدی، ص 58). ترهکی پس از به قدرت رسیدن، تاریخ تولد خود را چهاردهم ژوئیة (روز فتح قلعة باستیل در جریان انقلاب فرانسه) سالِ 1917 (سال وقوع انقلاب روسیه؛ فرهنگ، ج 2، ص 147؛ دولتآبادی، ص 226) و زادگاهش را روستای سورگلی (کلمهای پشتو به معنای «روستای سرخ» یا «قلعة سرخ») در وُلُسوالی ناوه از توابع منطقة مُقُر در استان غزنه/ غزنی اعلام کرد ( ) «ترهکی، نورمحمد» ( ، 2001؛ فرهنگ، همانجا). بعضی، تاریخ تولد و نام زادگاه ترهکی را ساخته و پرداختة خود ترهکی دانستهاند (دولتآبادی، همانجا؛ فرهنگ، ج 2، ص 147ـ 148).پدر ترهکی او را برای تحصیلات ابتدایی به مدرسهای در روستای ناوه در ولسوالی ناوه فرستاد (آدامک، همانجا). ترهکی در کودکی به همراه عموی خود، امیرالملک، که در کویتة هند بریتانیا کار میکرد، به کویته رفت و چند کلاسی درس خواندو تا حدی زبان انگلیسی آموخت. در بازگشت به ناوه، مدتیدر منزل اخترمحمدخان معلم خصوصی شد ( ) «ترهکی، نورمحمد» ( ، 2001؛ دولتآبادی، ص224). در 1311ش برای یافتن کار به قندهار رفت و به علت آشنایی با زبان انگلیسی در شرکت بازرگانی پشتون مشغول بهکار شد. در 1314 ش به بمبئی منتقل، و کاتبِ نمایندگی این شرکت در بمبئی شد. در بمبئی به تحصیلات خود و آموختن زبان انگلیسی ادامه داد. در آنجا با خان عبدالغفارخان، که بعدها پدر پشتونستانِ مستقل نامیده شد، دیدار کرد. بعضی احتمال دادهاند که وی در آنجا، بر اثر معاشرت با مارکسیستهای هندی، با مبادی مارکسیسم آشنا شد ( ) «ترهکی، نورمحمد» ( ، 2001؛ آدامک؛ دولتآبادی؛ فرهنگ؛ هویدی؛ دیتل، همانجاها).ترهکی در 1316ش به کابل رفت و با وساطت عمویش به «وزارت فواید عامه» راه یافت و در همان اوقات، عضو هیئت تحریریة مجلة اقتصاد ، از انتشارات وزارت مالیه، شد (دولتآبادی، ص224ـ225؛ ) «ترهکی، نورمحمد» ( ، 2001؛ دیتل، همانجا). در سالهای جنگ جهانی دوم (1939ـ 1945)، عبدالمجید زابلی وی را مدیر بخش نفت «شرکت انحصار پترول و شکر» کرد، اما مدتی بعد به علت سوءمدیریت او را برکنار کردند. زابلی در 1324 ش او را دستیار اجراییِ امور خصوصی خود کرد، اما در 1331 ش به اتهام سوءاستفادة مالی،وی را برکنار نمود (دولتآبادی، ص 225؛ ) «ترهکی، نورمحمد» ( ، 2001؛ آدامک، همانجا). ترهکی به کمک عبدالرئوف بینوا، مدیرکل فرهنگستان پشتو، در ادارة مطبوعات رادیو کابل شغلی به دست آورد و در 1331ش معاون خبرگزاری باختر شد. او با پیوستن به حزب ویش زِلْمیان (تأسیس در 1325ش) ــ که حزبی ملیگرا و طرفدار الحاق پشتونستان به افغانستان بود و شوروی نیز از آن حمایت میکردــ رسماً وارد فعالیتهای سیاسی شد. جلسات حزب در 1327ش در منزل ترهکی در کابل برگزار میشد. ترهکی در نشریة حزب، اَنگار (خاکستر سوزان)، مقالات تندی مینوشت و از وضع جامعه انتقاد میکرد. با وجود این، مقالات وی در این هنگام هنوز چپگرایانه نبود. این نشریه در 27 فروردین 1330 تعطیل شد. ترهکی در نتیجة همین فعالیتها تنزل مقام یافت و به بدخشان فرستاده شد (دولتآبادی؛ ) «ترهکی، نورمحمد» ( ، 2001؛ آدامک، همانجا؛ دیتل، ص63).به دنبال دستگیری شماری از اعضای حزب ویش زلمیان، ترهکی به همراه هیئتی با صدراعظم، شاه محمودخان، ملاقات و به او ابراز وفاداری کرد. ترهکی و عبدالرئوف بینوا به سبب ترس از بازداشت، از حزب استعفا کردند و به پاس این اقدام، در1332 ش بترتیب وابستة مطبوعاتیسفارتافغانستان در واشنگتن و دهلینو شدند(دولتآبادی،همانجا؛ ) «ترهکی، نورمحمد» ( ، 2001)، اما پس از طی دورهای شش ماهه، سردار محمدنعیم، سفیرکبیر، ترهکی را به علت مسلط نبودن به زبان انگلیسی برکنار کرد. ترهکی ضمن امتناع از بازگشت به کابل، از امریکا تقاضای پناهندگی سیاسی کرد که پذیرفته نشد و او در مصاحبهای مطبوعاتی، مخالفت خود را با حکومت محمد داوودخان، نخستوزیر جدید (1332ـ1342 ش)، اعلام کرد، اما پنج هفته بعد در کراچی مصاحبة خود را انکار و از سیاست داوود در قبال مسئلة پشتونستان حمایت کرد. ترهکی سرانجام با وساطت بینوا و محمداکبر پروانی، کنسول افغانستان در کویته، به کابل نزد نخستوزیر بازگشت ( ) «ترهکی، نورمحمد» ( ، 2001؛ دولتآبادی؛ آدامک؛ دیتل، همانجاها). وی پس از مدتی بیکاری، در نمایندگی سازمان ملل و ادارة همکاری اقتصادی امریکا، مترجم شد.ترهکی در سالهای پایانی نخستوزیری محمد داوود به مسکو سفر کرد و کتابی با عنوان دموکراسی نوین در معرفی فلسفة مارکسیستی، به فارسی تألیف و با اسم مستعار «نظرزاده» چاپ کرد. برخی معتقدند که این کتاب نوشتة نویسندگان فارسیزبان شوروی بوده است. در اوایل دهة 1340ش، ترهکی کوشید مترجم سفارت امریکا در کابل شود، اما موفق نشد. سپس دارالترجمة نور را تأسیس کرد که در واقع مکانی برای سازماندهی همفکرانش در قالب سازمانی سیاسی بود. ترهکی به زبان انگلیسی آنقدر مسلط نبود که بتواند متون دشوار را ترجمه کند. شمار کارمندان وی نیز اندک بود. به نظر بعضی، دارالترجمه مکان مناسبی برای تماس با عاملان شوروی بود (دولتآبادی، همانجا؛ ) «ترهکی، نورمحمد» ( ، 2001).ترهکی، سه ماه پس از استعفای محمد داوود، در مهر 1342 کار ترجمه را کنار گذاشت و تمام وقت خود را صرف فعالیتهای سیاسی کرد. او با همکاری و همفکری ببرک کارمل و چند تن دیگر از چپگرایان هوادار شوروی، حزب دموکراتیک خلق افغانستان را در یازدهم دی 1343 تأسیس کرد ( رجوع کنید به دموکراتیک خلق افغانستان * ، حزب). در این تاریخ جلسهای مخفیانه با شرکت حدود سی تن در خانة ترهکی در کابل برگزار گردید و ترهکی به عضویت کمیتة مرکزی و دبیرکلی حزب برگزیده شد (فدا یونس، ج1، ص60ـ62؛ ) «ترهکی، نورمحمد» ( ، 2001). در 1344 ش ترهکی به عنوان نامزد منطقة مقر در انتخابات مجلس شرکت کرد، اما موفق نشد. شمارة اول و دوم نشریة حزب، هفتهنامة خلق ، که صاحب امتیاز آن ترهکی و مدیر مسئول آن بارق شفیعی بودند، در 22 فروردین 1345 منتشر شد، ولی در دوم خرداد 1345 توقیف گردید (حقشناس، ص309ـ310). در اردیبهشت 1346 حزب، به علت اختلافات داخلی، به دو جناح تقسیم شد و از سال بعد گروه ترهکی به «خلق» و گروه کارمل به «پرچم» مشهور شدند. جناح پرچم پس از کودتای 1352 ش و روی کار آمدن داوود با وی همکاری کردند، اما جناح خلق همچنان از جذب شدن در حکومت و همراهی با آن امتناع داشتند (فرهنگ، ج 2، ص 47ـ 48؛ آدامک، همانجا). در دوازدهم تیر 1356 دو جناح با مساعدت سفارت شوروی در کابل متحد شدند و ترهکی را به عنوان دبیرکل حزب برگزیدند (فرهنگ، ج 2، ص 49ـ50؛ فدا یونس، ج 1، ص 72).پس از کشته شدن میراکبر خیبر (از رهبران جناح پرچم) در 28 فروردین 1357، مراسم تشییع جنازة وی به تظاهرات ضدحکومتی تبدیل شد. دولت در ششم ثور (اردیبهشت) 1357، شماری از سران حزب دموکراتیک خلق و از جمله ترهکی را دستگیر کرد و روز بعد عناصر حزب در ارتش، برضد حکومت داوود کودتا کردند و عصر همان روز سقوط حکومت از رادیو کابل اعلام شد. ترهکی در هفتم اردیبهشت از زندان آزاد شد و سه روز پس از اینکه نظامیان قدرت را به شورای انقلاب واگذار کردند، رئیسجمهورِ جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان شد و همزمان نخستوزیری و ریاست شورای انقلاب را نیز بر عهده داشت و در هر سه منصب، کارمل معاون وی بود (فرهنگ، ج2، ص54ـ56، 82؛ حقشناس، ص296، 298، 300، 382؛ هالیدی ، ص54ـ55، 64ـ65). در تیرماه همان سال، بار دیگر اختلافات در حزب شدت گرفت و بسیاری از رهبران جناح پرچم را به عنوان سفیر به خارج از کشور فرستادند، از جمله کارمل به پراگ اعزام شد. یک ماه بعد چند تن از مقامات حزب، عمدتاً از جناح پرچم، به جرم توطئه برای براندازی حکومت دستگیر شدند. ترهکی و حفیظاللّه امین (وزیر امور خارجه)، اعضای جناح پرچم و از جمله سفرای وابسته به این جناح را از سمتهای خود برکنار کردند (فدا یونس، ج1، ص72ـ73؛ فرهنگ، ج2، ص87 ـ91؛ کوردووز و هریسون، ص34؛ هایمن، ص120ـ123؛ حقشناس، ص 385ـ386).ترهکی در آذر 1357 در مسکو، پیمان دوستی بیست سالهایبا حکومت شوروی امضا کرد. در 25 بهمن 1357 چند تن از اعضای جنبش ضدپشتون و مارکسیستیِ ستم ملی، سفیر امریکا در کابل را ربودند و او در حملة نیروهای امنیتی برای آزادی وی کشته شد. به دنبال آن، امریکا روابط خود را با افغانستان قطع کرد. روابط تیرة حکومت ترهکی با دولتهای غربی و ایران و پاکستان موجب وابستگی بیشتر حکومت وی به شوروی شد (آدامک، ص188؛ فرهنگ، ج2، ص99، 166ـ167).اقدامات ترهکی، از جمله اصلاحات ارضی، سوادآموزی اجباری زنان، تعویض پرچم و سرود ملی که نیات کمونیستی وی را برای مردم آشکارتر ساخت و همچنین اعدامهای شتابزده و سرکوب کلیة مظنونان، مخالفت مردم و پیشوایان مذهبی و رهبران قبایل را افزایش داد و به رشد روزافزون قیامهای مسلحانه بر ضد حکومت انجامید. حکومت نیز این قیامها را بشدت سرکوب کرد. ترهکی پس از سرکوب کردن قیام مردم هرات در 24 اسفند 1357، برای جلب کمکهای بیشتر از شوروی، از جمله درخواست نیرو برای سرکوب قیامهای مردمی، در 29 اسفند 1357 به مسکو سفر کرد. در 7 فروردین 1358، ترهکی تحت فشارِ حفیظاللّه امین، او را نخستوزیر کرد و در تیر 1358، امین وزیر دفاع نیز شد. با افزایش تدریجی قدرت امین، جنگ قدرت میان او و ترهکی شدت یافت (گروموف ، ص 36، مقدمة آریانفر، صپانزده؛ هایمن، ص 145ـ147، 219؛ فرهنگ، ج2، ص92ـ93؛ کوردووز و هریسون، ص44ـ45). در چنین اوضاعی، ترهکی برای شرکت در اجلاس غیرمتعهدها به هاوانا (کوبا) رفت و در بازگشت، در مسکو با برژنف دیدار کرد. دولت شوروی برای کاهش اختلافات و تقویت حکومت او، ترهکی را به کنار گذاشتن امین و همکاری با کارمل ترغیب کرد. برخی احتمال دادهاند که ترهکی و کارمل در مسکو با یکدیگر ملاقات کرده بودند (هایمن، ص 220؛ کوردووز و هریسون، ص 46؛ فرهنگ، ج 2، ص 140ـ141).ترهکی پس از بازگشت به کابل، سعی کرد امین را برکنار و دستگیر یا ترور کند، اما امین این نقشه را خنثی' و وی را در 23 شهریور 1358 دستگیر کرد. سپس ترهکی را در 16 یا 17 مهر 1358 به دستور امین خفه کردند. قبر او را بعدها مجاهدان افغانستان منفجر و نابود کردند (فرهنگ، ج2، ص142، 146، 149؛ دیتل، ص72، 74؛ کوردووز و هریسون، ص47ـ 48).اندیشههای ترهکی ترکیبی از باورهای مارکسیستی و تمایلات قومیِ پشتونخواهی بود. وی خود را مبتکر نظریة انقلاب از بالا به کمک اردوی انقلابی میدانست که در واقع، برای مشروعیت دادن به کودتای نظامی بود (فرهنگ، ج 2، ص 147). در دورة حکومت ترهکی، نشریات رسمی، وی را بنیانگذار ادبیات واقعگرایانة افغانستان میخواندند، ولی او فقط چند داستان کوتاه، با ارزش ادبی متوسط و کم با نام مستعار «سورگل»، نوشته بود (گروموف، ص17، پانویس). در مورد آغاز گرایش ترهکی به باورهای کمونیستی، چنین اظهار میشود که وی پس از بازگشت از امریکا (1332 ش)، شروع به مطالعة آثار مارکسیستی به زبان انگلیسی و آثار نویسندگان حزب تودة ایران کرد. ترهکی در 1336 ش نخستین داستان خود به نام دِبَنگ مسافری (مسافر سرگردان؛ به زبان پشتو) را، که از نظر ادبی اثری متوسط به شمار میرود، به تقلید از آثار ماکسیم گورکی نوشت. این کتاب نخستین داستان به زبان پشتوست که در آن به بهرهکشی ملاّ کان و روحانیان و مقامات حکومتی از رعایا اشاره شده است. این امر و شواهد دیگر نشان میدهد که ترهکی کمی پیش از 1336ش گرایشهای کمونیستی پیدا کرده بوده و تا چندی پیش از آن، او را صرفاً چپگرایی منتقد میدانستهاند. ترهکی همچنین در تألیف نخستین فرهنگ انگلیسی ـ پشتوکه در 1354ش چاپ شد با نویسندگان دیگر همکاری کرد.در این زمان وی مارکسیست ـ لنینیستی معتقد و جزمی بود.پس از کودتای ثور، دموکراسی نوین و دبنگ مسافری تجدید چاپ شدند و دبنگ مسافری به روسی ترجمه و در مسکو منتشر گردید. ترهکی کتابهایی نیز به فارسی ترجمه کرد،که از جملة آنهاست: عروسی من در خیبر ، خاطرات جنگ چرچیل ، و نطق ویشینسکی در یونو ( ) «ترهکی، نورمحمد» ( ، 2001؛ گروموف، همانجا؛ دانشنامة ادب فارسی ، ج 3، ص 258).منابع: ش. ن. حقشناس، دسایس و جنایات روس در افغانستان: از امیردوست محمدخان تا ببرک ، تهران 1363 ش؛ دانشنامة ادب فارسی ، به سرپرستی حسن انوشه، ج 3 : ادب فارسی در افغانستان ، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1378 ش؛ بصیر احمد دولتآبادی، شناسنامة احزاب و جریانات سیاسی افغانستان ، قم 1371 ش؛ ویلهلم دیتل، گذرگاه افغانستان ، ترجمة محسن محسنیان، ] مشهد [ 1365 ش؛ میرمحمدصادق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر ، قم 1374 ش؛ دیهگو کوردووز و سلیگ س. هریسون، پشت پردة افغانستان ، ترجمة اسداللّه شفایی، تهران 1379 ش؛ بوریس وسوولودوویچ گروموف، ارتش سرخ در افغانستان ، ترجمة عزیز آریانفر، تهران 1375 ش؛ فرد هالیدی، انقلاب در افغانستان ، ترجمة ع. اسعد، ] بیجا [ : نشر نیاز، ] بیتا. [ ؛ آنتونی هایمن، افغانستان در زیر سلطهی شوروی ، ترجمة اسداللّه طاهری، ] تهران [1364 ش؛ فهمی هویدی، افغانستان سقف جهان: تحلیلی از اوضاع سیاسی، طبیعی و انسانی ، ترجمة سرور دانش، قم 1364 ش؛