تُرَنج ، از نقشهای کهن اسلامی و ایرانی، بیشتر برای تزیین جلد و صفحات کتابها بویژه قرآن کریم، و نیز تزیین قالی و اشیای دیگر. ترنج معمولاً لوزی یا بادامیشکل و گاه چهارگوش یا بیضی یا گرد، همچون خورشید یا ستاره یا گلهای چند پر، است. این نقش غالباً در وسط زمینه قرار میگرفته و داخل آن با برگ و گل و طرحهای اسلیمی * یا تصاویری از حیوان و انسان پُر میشده است. در جلد قرآنها و کتب مذهبی معمولاً داخل ترنج را با آیات قرآن و احادیث پیامبر اکرم تزیین میکردهاند. گاهی بر بالا و پایین ترنج، «سرْترنج» میافزایند که شامل دو طرح قرینة کوچکتر است. اگر طرح دو سرترنج متقارن نباشد، طرح پایین را «تهترنج» مینامند. معمولاً در چهار گوشة طرحهای ترنجدار نقشی از یک چهارم ترنج به نام «لَچَک» دیده میشود که در این صورت به این مجموعه «لچکْ ترنج» گفته میشود (آذرپاد و حشمتیرضوی، ص116، 137، 139؛ دانشگر، ص 156ـ 158، 364؛ نصیری امینی، ص 18).از نحوة پیدایی این نقش و شکل اولیة آن اطلاع دقیقیدر دست نیست. برخی آن را صورت تغییر یافتهای از نقشخورشید (آذرپاد و حشمتیرضوی، ص 137) و برخی آن را همان نقش حوض میدانند که بتدریج و با تغییر معماری حوض، طرح ترنج نیز بهاشکال لوزی، ششگوشه و هشتگوشه بدل شده است (پرهام، ج 1، ص 86). در حدیثی از پیامبر اکرم، مؤمنِ قرآنخوان به «اُتْرُجَّة» (ترنج) تشبیه شده است (بخاری جُعْفی، ج 6، ص 107) و احتمالاً نقشمایة اصلی این نگاره در دورة اسلامی با الهام گرفتن از این حدیث، میوة ترنج بوده است. لینگز از ترنج با نام «شُجَیره» یاد کرده و آن را نماد «شجرة طیّبه» میداند که به صورتهای گوناگون در حاشیة صفحاتی از قرآنهای قدیمی دیده میشود (ص73). ترسیم نقش ترنج در حاشیة صفحات قرآن کریم یا در وسط سجادهها و نیز در اماکن مقدّس، مانند مسجد شیخ لطفاللّه در اصفهان و مسجد قوامالدین در مصر و مساجد عثمانی از جمله مسجدسلطاناحمد،نشان میدهد که احتمالاً ترنج در نزد مسلمانان جنبة مذهبی داشته است ( رجوع کنید به دانشگر، ص360؛ یساولی، ص106؛ ) مسجد: تاریخ... ( ، ص 63، 145، تصاویر؛ پورپیرار، تصاویر 64، 66، 150).از حدود قرن سوم تا پنجم، ترنج در اغلب کشورهای اسلامی از طرحهای اصلیِ تذهیب * شد و بر حاشیة صفحات قرآن، ترسیم ترنجی درشت و پیچدرپیچ با گلبرگها یا سرترنجهای مفصّل و بیرونزده از حاشیه رواج یافت (لینگز، همانجا، پانویس 35). بر روی جلد قرآنی متعلق به 292، ترنجی به شکل دایره و شمسه مانند کشیده شده است که از نمونههای کهن نقش ترنج به شمار میآید. این قرآن در کتابخانة چستربیتی، دابلین نگهداری میشود (برند، ص 234).ایرانیان از زمان باستان میوة ترنج ( رجوع کنید به بادرنگ * ) را میشناختهاند و احتمالاً از دیرباز نقش آن را میکشیدهاند. در حجاریها و فلزکاریها، نقش ترنج بر روی لباس برخی از پادشاهان ایرانی پیش از اسلام وجود داشته (آذرپاد و حشمتیرضوی، همانجا)، اما ظاهراً ترسیم این نقش در دورة اسلامی رایج شده است. در ایران، از دورة تیموریان (ح 771ـ 916) به بعد، نقش ترنج بر روی جلد کتابها بوفور ترسیم گردیده است. در این دوره، ترسیم ترنج با پیرامون کنگرهدار در وسط جلدها رواج یافت. بتدریج تزیین داخل ترنج پیچیدهتر شد و تزیین لچکها نیز، به پیروی از ترنج میانی، کنگرهدار شد (هالدین ، ص 69ـ70). در دورة صفوی (ح 906ـ 1135) و قاجار (1200ـ1344) تذهیبکاران تصاویر متنوع و زیبایی از ترنج پدید آوردند که لبة اضلاع آن کنگرهدار بود و در وسط جلدهای روغنی نقش میشد. در این دوره، معمولاً نقش داخلی ترنجها با نقش لچکها یکسان بود و اغلب داخل آنها با نقش گل و مرغ در متن طلایی تزیین میشد (احسانی، ص163). از قرن دهم مُهرهای تخممرغیشکل ساخته شد که در جلدسازی اسلامی از آن بسیار استفاده میکردند و سفیانی در قرن دهم در رسالهای به نام صناعة تسفیر الکتب و حلّ الذهب آنها را «مُهر ترنج» نامیده است (هالدین، ص16). ترسیم طرح ترنج بر روی جلد کتابها در دیگر سرزمینهای اسلامی، بویژه در هند و مصر و عثمانی، به تقلید از ایرانیان معمول بود، از جمله در سیواس از608 به بعد، در قونیه از 679 به بعد، در بغداد از 685 به بعد، در قاهره از 795 به بعد، در هرات از 823 به بعد و در استانبول از 914 به بعد این کار رواج یافت. کاربرد این طرح در مناطق و دورههای گوناگون رواج گستردة آن را تأیید میکند (هالدین، ص23، 137، 177؛ قُصَیری، لوحهای ص 135، 137ـ 138، 141). در عثمانی ترسیم این نقش با رنگها و اشکال خاص تا قرن سیزدهم رواج بسیار داشت (هالدین، ص137).نقش ترنج از نقشهای اصلی قالی ایرانی است. ایرانیان از شکلهای گوناگون ترنج و ترکیب آن با نقوش دیگر، اشکال بدیعی پدید آوردهاند، از جمله طرح ترنجبندی، ترنج تودرتو، ترنج دستهگل، ترنج قندیلی، ترنج و محراب، و ترنج شاهعباسی ( رجوع کنید به دانشگر، ص158؛ آذرپاد و حشمتیرضوی، ص104ـ 139). در برخی از نگاره (مینیاتور)های قرن هشتم تا اوایل قرن دهم، نقش ترنج کاملاً مشهود است (کورکیان و سیکر ، تصاویر 4، 18، 28، 30، 52 و جاهای دیگر). از اواخر قرن نهم تاکنون، بویژه در طول قرن دهم، در تبریز و کاشان ترنج یکی از نقشهای اصلی قالی بوده است (حسن، ص 139؛ هاوسگو ، ص119). برخی از قالیهای ترنجدار و ارزشمند متعلق به دورة صفوی عبارتاند از: قالی اردبیل معروف به قالی شیخصفی (پایان بافت 946) که هماکنون در موزة ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری میشود، قالی چِلْسی در همان موزه، قالی موج دریا در موزة وین و قالی نقش ترنج با گل و جانور و نوشته در موزة پولدی پتتسولی در میلان (نصیری، ص21ـ26؛ ادواردز، ص11، 14، 16ـ17، 21؛ خشکنابی، ص 14ـ 15، 21ـ23؛ نیز رجوع کنید به یساولی، ص 2 و 6، تصاویر). در میان اقوام و طوایف گوناگون ایرانی، شکل هندسی و اندازة ترنج، نقش داخل آن و نیز ترکیب و کاربرد لچک متفاوت بوده است؛ مثلاً در قالی قشقایی ترنج به شکل لوزی است و شکل گرد یا چهارگوش در آن بندرت دیده میشود ( رجوع کنید به پرهام، ج1، ص86 ـ87؛ حصوری، ص 29).در گذشته نقش ترنج برای تزیین بر روی بسیاری از اشیا و بناها ترسیم میشده است، برخی از آثار بهجامانده با این نقش عبارتاند از: ظرفی سفالی متعلق به قرن اول؛ سفالینههایی از ری؛ کاسههایی از زمان سلجوقی؛ سلاحهای جنگی از قرن اول به بعد، مانند شمشیر و تبرزین و کلاهخود و سپر که برخی از آنها منسوب به پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم است و در برخی کشورهای اسلامی نگهداری میشود؛ نقش کاشیهای مساجد مانند مسجد امام در اصفهان متعلق به دورة صفوی، و نقش کاشیهای تکایا و مقابر همچون گنبد سلطانیه (مقبرة سلطانمحمد خدابنده، متوفی 7؛ آذرپاد و حشمتی رضوی، ص 137؛ رفیعی، تصویر 109؛ پورپیرار، تصاویر 45، 53 ـ 55، 64، 66؛ گدار ، ص 289؛ ) سلاحها و جامههای رزمی اسلامی ( ، تصاویر 19، 146ـ 147، 173، 203ـ206، 248).از قرن هفتم به بعد در ایران طرح ترنج بر روی پارچه دیده شده است. این طرح بر روی برخی منسوجات اندلسی و مصری نیز، تحتتأثیر طرحهای ایرانی، وجود دارد (دیماند، ص 237، 253؛ کورکیان و سیکر، تصاویر 9، 45).منابع: حسن آذرپاد و فضلاللّه حشمتی رضوی، فرشنامة ایران ، تهران 1372 ش؛ محمدتقی احسانی، جلدها و قلمدانهای ایرانی ، تهران 1368 ش؛ آرتور سسیل ادواردز، قالی ایران ، ترجمة مهیندخت صبا، تهران ] بیتا. [ ؛ محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیحالبخاری ، استانبول 1401/ 1981؛ ب. برند، «هنرهای نسخهپردازی» در هنرهای ایران ، زیرنظر ر. دبلیو فریه، ترجمة پرویز مرزبان، تهران 1374 ش؛ سیروس پرهام و سیاوش آزادی، دستبافتهای عشایری و روستایی فارس ، ج 1، تهران 1364 ش؛ ناصر پورپیرار، معماری و هنر سرزمینهای اسلامی ، تهران 1376 ش؛ زکیمحمد حسن، هنر ایران در روزگار اسلامی ، ترجمة محمدابراهیم اقلیدی، تهران 1377 ش؛ علی حصوری، نقشهای قالی ترکمن و اقوام همسایه ، تهران 1371 ش؛ رضا خشکنابی، ادب و عرفان در قالی ایران ، تهران 1378 ش؛ احمد دانشگر، فرهنگ جامع فرش یادواره ( دانشنامة ایران )، تهران 1376 ش؛ موریس اسون دیماند، راهنمای صنایع اسلامی ، ترجمة عبداللّه فریار، تهران 1365 ش؛ لیلا رفیعی، سفال ایران از دوران پیش از تاریخ تا عصر حاضر ، تهران 1378 ش؛ اعتماد یوسف قصیری، فیالتجلید عند المسلمین ، بغداد 1979؛ ا.م. کورکیان و ژ.پ. سیکر، باغهای خیال: هفت قرن مینیاتور ایران ، ترجمة پرویز مرزبان، تهران 1377 ش؛ آندره گدار و دیگران، آثار ایران ، ترجمة ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد 1365ـ 1368 ش؛ مارتین لینگز، هنر خط و تذهیب قرآنی ، ترجمة مهرداد قیّومی بیدهندی، تهران 1377 ش؛ محمدجواد نصیری، سیری در هنر قالیبافی ایران ، تهران 1374 ش؛ فخرالدین نصیری امینی، «روکش جلد و انواع آن»، در صحّافی سنتی: مجموعه پانزده گفتار و کتابشناسی ، گردآوری ایرج افشار، تهران 1357 ش؛ دانکن هالدین، صحافی و جلدهای اسلامی ، ترجمة هوشآذر آذرنوش، تهران 1366 ش؛ جنی هاوسگو، «قالیبافی»، در هنرهای ایران ؛ جواد یساولی، مقدمهای بر شناخت قالی ایران ، تهران 1370 ش؛Islamic arms and armour , ed. Robert Elgood, London:Scolar Press, 1979; The Mosque: history, architectural development and regional diversity , ed. Martin Frishman and Hassan Udin Khan, London: Thames and Hudson, 1994.