تِرناتِه ، شمالیترین جزیره از یک رشته جزایر آتشفشانی در مغرب هلماهرا در شمالشرقی اندونزی. مرکز اداری و اقامتگاه نمایندة (کبوپتن ) جزایر ادویة شمالی (ملوکو اوتره ) درآن واقع است. این جزیره حدود 000 ، 78 تن جمعیت دارد. بیشتر اهالی ترناته مسلماناند، اما تعدادی از کسانی که ازجزایر اطراف به آنجا رفتهاند (از جمله کارمندان و معلمانو نیروهای خدماتی) مسیحیاند. مساحت جزیره 39ر64 کیلومترمربع است.در قدیم ترناته را به ادویه، مخصوصاً جوزِ بویا و میخک، میشناختند. ترناته زمانی همراه تِدُوره * و جایلولو و باکان ، یکی از «چهار کوه ] آتشفشان [ » بود، اما در قرن نهم و دهم/ پانزدهم و شانزدهم، قدرت و اهمیت خاصی پیدا کرد. بازرگانان مسلمان در زمانی که ماجاپاهیت (حکومت هند و جاوه) هنوز نفوذ داشت (پیش از 883/ 1478)، در این منطقه حضور یافته بودند و آن را «جزیرةالملوک» مینامیدند. گفتهاند که زینالعابدین (حک : 891 ـ 905)، پسر کایسیل گاپی باگونا ، اولین فرمانروای مسلمان در این منطقه بود و عنوان اسلامیِ «سلطان» را برگزید. او نزد عالم مشهور جاوه، سونانگیری ، تلمذ کرده بود. نزدیکی به سنّت جاوهای، تسلط ترناته را بر نواحی مجاور (مانند سولاوسی در جنوبشرقی که سابقاً در قلمرو جاوه بود) آسان کرد. نهایتاً ترناته بر هالماهرا مسلط شد و نفوذ ترناته به بورو ، جزایر بانگگایی ، بخشی از شمال و مرکز سولاوسی، و جزایر سانگیه/ سانگی و تالائود گسترش یافت و گاهی حتی بخشهایی از میندانائو ، جزایر سولو و بورنئو ی شمالی نیز ضمیمة قلمرو آن میشد.در 928/1522، پرتغالیها اجازه یافتند در ترناته و نواحی تحت سلطة آن یک کارخانه و چند قلعه بسازند. اما تلاش آنان برای انحصاری کردن تجارت ادویه و تا اندازهای اشتیاقشان برای ترویج مسیحیت، باعث تیرگی روابط آنان با ترناته شد، هرچند که بسیاری از اهالی ترناته و حتی بعضی از حاکمان محلی،پرتغالیها را به حکومت ظالمانه و استثماری سلاطین ترناته ترجیح میدادند. باباللّه (حک : 978ـ991)، پس از کشتهشدن پدرش بهدست پرتغالیها، جنگ سختی را با مسیحیان بومی آغاز کرد، هزاران تن از آنان را کشت یا وادار به تغییر دین کرد. پرتغالیها از ترناته اخراج شدند، اما در 986/ 1578 اجازه یافتند که در جزیرة تدوره قلعه بسازند. در این زمان دیگر قدرتهای اروپایی، از جمله انگلستان و هلند و اسپانیا، در منطقه با یکدیگر رقابت میکردند. اسپانیا میتوانست از مانیل بر ترناته فشار بیاورد، بهطوری که از سلطانمظفر اجازه گرفت که قلعة قدیمی پرتغالی سائو پائولو را بازسازی کند. اسپانیا تا 1077/ 1666 از آن بهعنوان مرکزی برای تبلیغات کاتولیکهای رومی هم استفاده میکرد.در 1015/ 1606، هلند در بارة بازگشت تازهکیشان مسلمان و مسیحی به قلمروهای مخصوص خود، با سلطان ترناته قرارداد بست و بدین وسیله استقلال سیاسی ترناته را پذیرفت. کمپانی هندِ شرقیِ هلند بتدریج انحصار تجارت ادویه را بهدست آورد. «سنگجی »ها (رؤسای قبایل محلی) که تحت حاکمیت سلطان فرمانروایی میکردند، برای حفظ مناسبات تجاری خود، در برابر این امر مقاومت نشان دادند، اما هلندیها توانستند از کشمکشهای داخلی در منطقه استفاده کنند و در عوضِ کمکی که از 1060 تا 1062/ 1650ـ1652 به سلطان مَندَرشاه کردند، اجازه یافتند تمام درختان میخک را در مناطق خارج از سلطة مستقیم هلند قطع کنند. ترناته در 1094/ 1683 و سلطان تدوره در 1098/ 1687، برتری کمپانی هند شرقی هلند را در تجارت ادویه رسماً تأیید کردند. برای جبران کمبود درآمد خاندانهای حکومتی مقرریهایی به آنان پرداخت میشد، اما پرورشدهندگان اصلی درختان فقیر شدند و بر اثر آن، ناآرامیها و شورشهایی پدید آمد و دزدی دریایی افزایش یافت.با اینهمه، زمانی که ویلیام چهارم ] در واقع، ویلیام پنجم [ از جمهوری باتاو ] نامی که فرانسویها پس از تصرف هلند به آن داده بودند [ به انگلستان تبعید شده بود، ترناته هنوز در برابر سلطة هلندیها پایداری مینمود و پیشنهاد میکرد که انگلستان مستملکات هلند را سرپرستی کند و تا 1225/1810 بر این خواسته پافشاری میکرد. تاریخ ترناته در 1333/ 1915، با تبعید شدن سلطان عثمان به جاوه به پایان آمد و قلمرو او تحت فرمانروایی مستقیم هلند قرار گرفت که هیئتی از سنگجیها، برای حفظ منافع دفتر نمایندگی هلند، با آن همکاری میکرد.منابع:EI 1 , s.v. "Ternate" (by W. H. Rassers); Katrin Polman, The North Moluccas. An annotated bibliography , The Hague 1981.