تُرَخانبیگ ، فرمانده عثمانی، مرزبان و فاتح تِسالی * در قرن نهم. نسب نامعلوم وی در آخرین وصیتنامهاش روشن شده و در آن او، خود را پسر یِگیتبیگ پاشا نامیده است که نزد صربها و ایتالیاییها به پاسایتوس یا باسایتوس معروف بوده است (قس ییرچک ، ) دولت و جامعه در صربستان در قرون وسطا ( ، ج 4، ص 7، ش 5). یگیتبیگ پاشا پس از 791 به عنوان مرزبان عثمانی در صربستان جنوبی جدید حاکم شد و در 794 اُسکوب را فتح کرد و احتمالاً در 816 در همانجا درگذشت. بر اساس سندی در مسجد غازی اسحاقبیگ، بجز ترخانبیگ از او پسری به نام اسحاقبیگ بر جا ماند که در برخی منابع، او با اسحاقپاشا، صدراعظم، اشتباه گرفته شده است (ثریا، ج 1، ص 37؛ ییرچک، ) تاریخ صربستان ( ، ج 2، ص 127؛ نیز رجوع کنید به الزوویچ ، ص 11).تاریخ ولادت و زادگاه ترخانبیگ و معنای نامش معلوم نیست. در منابع، نخستین بار نام او در 826 [ در زمان سلطنت مراد دوم ] ذکر شده است. در آن هنگام، ترخان فرمانده سوارهنظام در پلوپونز (موره) بود که با لشکریان امپراتور امانوئل [ فرمانروای قسطنطنیه ] در تنگة هکسامیلیه میجنگیدند. وی پس از تصرف شهرهای لیونداری و گاردهیکی و دبیا و میستره در بیزانس ( ) تاریخ مختصر ( ، ص 199)،پلوپونز را تا سرزمینهایی که در اختیار ونیزیها بود، تصرف کرد. سپس بر مناطق آلبانیاییها نیز مسلط شد. از 834 تا 839 حصارهای تنگة کورنت (قورنته) را ویران و تب را فتح کرد (فرانتس، ص 150، 157ـ159)، اما فرماندهی نابخردانة ترخان در جنگ ایزلادی که سببِ شکستِ نیروهای عثمانی تلقی شد، او را روانة زندانِ بَدَویچَرداق در توقات کرد (عاشق پاشازاده، ص 131). از ده سال بعدی زندگی ترخانبیگ اطلاعی در دست نیست، تا اینکه سلطانمحمد فاتح در اوایل شوال 857 ترخان و دو پسرش، احمد و عمر، را با سپاه مجهزی به پلوپونز فرستاد (هامر ـ پورگشتال، ج 1، ص 466). آنان پس از حمله به آرکادیا و سوزاندن آنجا، با گذر از ایتومی ، خلیج مسینی را به آتش کشیدند و ویران کردند. در این گیرودار دیمیتریوس اسپارتی، احمد را اسیر کرد (قس فرانتس، ص 235؛ میلر، ص 426)، اما در 858 عمر او را آزاد نمود. در 859 ترخان و پسرانش در آدریانوپل (ادرنه) ظاهر شدند. سال بعد، ترخان در کهنسالی درگذشت (فرانتس، ص 383ـ386).اقامتگاه رسمی او به عنوان حاکم، شامل زمینهایی بود که در لاریسا در تسالی به تیول گرفته بود. وی در آنجا یک مسجد و چند بنای دیگر برای امور خیریه ساخت و حتی کلیسایی در ترنوو (یونانی: تیرناوس ) در نزدیکی لاریسا بنا کرد که هنوز باقی است. قبر ترخان، مقبرهای به شکل نمازخانه است و در حاشیة شمالشرقی لاریسا قرار دارد. فالمرایه (ص 381 به بعد) در 1258/ 1842، زندگینامهای از ترخانبیگ در مسجد جامع لاریسا دیده بود که اکنون اثری از آن نیست.پس از ترخانبیگ، احمد در تسالی جانشین پدر و عمر، مرزبان عثمانی در پلوپونز شد. عمر با لشکریانی که محمد دوم در 860 در اختیارش گذاشته بود (همان، ص388 به بعد)، در 868 بر مناطق اطراف ناوپاکتوس (آینهبختی) تسلط یافت. او در 872، ونیزیها را شکستداد (فرانتس، ص425؛ کالکوکوندیلس گزارش کاملتری در بارة عمر به دست داده است رجوع کنید به ) تاریخ مختصر ( ، نمایه، ذیل «عمر»). عمر تا 889 زنده بود (فارماکیدیس ، ص 287ـ303، 307ـ310). از او دو پسر به نامهای حسنبیگ و ادریسبیگ باقی ماند. ادریسبیگ، به عنوان شاعر و مترجم برجستة خسرو و شیرین و لیلی و مجنون هاتفی به ترکی، در عصر خود نامآور شد (سهیبیگ، ص 38).خاندان ترخان که املاک وسیعی را تا دورة معاصر در اطراف لاریسا در اختیار داشتند، بعدها نقش مهمی در تاریخ ایفا نکردند. در اواسط سدة یازدهم از شخصی به نام فائقپاشا، به عنوان آخرین فرد خاندان ترخانبیگ یاد شده است که حاکم رومایلی بود و به سبب ظلمش، مردم از او متنفر بودند و عاقبت در 1053 [ در زمان سلطانابراهیم ] در هفتاد سالگی در قصر استانبول او را گردن زدند (هامر ـ پورگشتال، ج 3، ص 2074).منابع: محمد ثریا، سجل عثمانی ، استانبول 1308ـ 1315/ 1890ـ 1897، چاپ افست انگلستان 1971؛ [ درویش احمد عاشق پاشازاده، عاشق پاشازاده تاریخی ، چاپ عالیبیگ، استانبول 1332؛ یوزف فون هامر ـ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی ، ترجمة میرزا زکی علیآبادی، چاپ جمشید کیانفر، تهران 1367ـ1369ش ] ؛