ترحیم، مجلس ، مجلسی که خانواده و خویشانِ شخصِ درگذشته به منظور آمرزشخواهی برای وی ترتیب میدهند. ترحیم در لغت به معنای «مهربانیکردن بر کسی»، «طلب آمرزش کردن»، «درود فرستادن برای میّت» و «رَحِمَهُ اللّه گفتن برای کسی» است. در عربی به مجلس ترحیم، تَأبین، حَفْلَة التَّأبین (ابنمنظور؛ آذرنوش، ذیل «ابن»)، فاتحه، و تعزیه (شاکرصابر ضابط، ص 67ـ 68) گفته میشود.در ایران برای متوفی مجالس ترحیم متعددی برگزار میشود که عبارتاند از: مجلس سومین روز درگذشتِ متوفی، که مجلس ترحیم، ختم، فاتحهخوانی، تذکر (در تهران)، تعزیه (در مشهد) و پُرسه (در میان زردشتیان و اهالی کرمان و یزد و شیراز) خوانده میشود؛ مجلسی در روز هفتم و چهلم (چله، اربعین رجوع کنید بهچهل * )؛ گاه نیز مجلسی در روز هفتم و سیام در برخی شهرهای کردستان برگزار میشود (وکیلیان، مصاحبة مورخ اسفند 1380)؛ و مجلس سالروز. تاجیکان در روز بیستم و چهلم و سالروز (مسلمانیان قبادیانی، مصاحبة مورخ اسفند 1380) نیز مجلسی برگزار میکنند و در آن برای آمرزش متوفی خیرات میدهند. در برخی شهرهای کردستان و در میان اهلسنّت، مراسمی به مدت سه روز از صبح تا عصر در مسجد محل برای شرکت آقایان و مجلس ختمی برای شرکت بانوان در منزل برگزار میشود. اخیراً در این شهرها، این مدت به دو روز تقلیل یافته است و مراسم شب هفتم، چهلم و سالگرد به هیچوجه برگزار نمیشود (ضیایی، مصاحبة مورخ اسفند 1380؛ نیز رجوع کنید به ادامة مقاله).از گذشته پذیرایی از شرکتکنندگان در مراسم سوکواری معمول بوده است. در روایات شیعی و سنّی با استناد به حدیثی از پیامبراکرم در شهادت جعفربن ابیطالب، تصریح شده که مستحب است خویشان و نزدیکان متوفی بهمدت سه روز در تهیة غذا و فراهمآوردن برخی امکانات، به خانوادة او که دچار تألمات روحی شدهاند یاری رسانند و از آنان مراقبت و به آنان مهربانی کنند. به گفتة امام صادق علیهالسلام ازهمان زمان، این کار به صورت «سنّت» در آمد ( رجوع کنید به ابوداوود، ج 3، ص 497، ش 3132؛ ابنماجه، ج 1، ص 511، ش 1601؛ ترمذی، ج 3، ص 323، ش 998؛ حرّعاملی، ج 3، ص 235ـ 238). از پیامبر اکرم و اهلبیت علیهمالسلام سخن روشنی دالّ بر رد یا پذیرش برگزاری مجالس پرهزینه برای متوفیدر دست نیست؛ اما بنا بر قراینی، در سیرة ایشان این کار پذیرفته نبوده است (اربابی، ص 72ـ73؛ خن و دیگران، ج 1، ص 264). به گفتة ابنبطوطه (ج 2، ص 585 ) در سدة هشتم، آوردن طعام به منزل صاحب عزا از رسوم معمول در هند دورة اسلامی بوده است.در ایران، اولین و مهمترین مجلس در سومین روز پس از خاکسپاری، در خانة متوفی یا مسجد یا تکیه * برگزار میشود که برگزاری آن سابقهای دیرینه دارد؛ مقدسی در سدة چهارم (ص440)، ابناثیر در سدة هفتم (ج 8، ص 134) و شبانکارهای در سدة هشتم (ص 45) در بارة برگزار کردن مراسم سه روزة عزاداری مطالبی نوشتهاند. به نوشتة ابنبطوطه (ج 2، ص 584)، هندیان مجلس ترحیم را بر سر مزار برگزار میکردند. در پاکستان نیز در روز سوم مراسمی برگزار میشود که آن را «رسم قُل» مینامند.در ایران غالباً در قسمتی از محل برگزاری مجلس ترحیم، شال ترمه پهن میکنند و بر آن قرآن و گلابپاش و صندوقی حاوی جزوههایی مشتمل بر یک دورة کامل قرآن به نام سی پاره یا شصت پاره یا صدوبیست پاره و گاه گلدان یا گلدانهایی با گلهای سفید و شمعهای سیاه یا سفید و ظرفهای حلوا و خرما و عکس متوفی میگذارند (بلوکباشی، ص 79؛ شکورزاده، ص 214ـ 215). در تاجیکستان شمعهایی به نام «نوکچه» درست میکنند که طی سه یا هفت روز عزاداری دائماً روشن است (مسلمانیان قبادیانی، همانجا). گذاشتنقرآن و گلاب و حلوا بر این سفره متداولتر و قدیمتر است (مظاهری، ص 82، به نقل از بسحاق اطعمه؛ نیز رجوع کنید به ابنبطوطه، ج 1، ص 109). در برخی نواحی ایران خوراکیهای دیگری نیز برای پذیرایی از مهمانان بر سفره میگذارند؛ از جمله، قهوه (کتیرایی، ص 286) و قُوَّتو (یا قاووت، مخلوطی از قهوه وتخم چند گیاه و شکر، هر سه آسیاب شده) در خراسان؛ قهوه و قوّتو و کاکائو و کُماج و روغن جوشی (هردو از شیرینیهای محلی) در کرمان؛ و رَنگینَک در شیراز (ماسه، ج 1، ص 157؛ شکورزاده، ص 215).به نوشتة ابنبطوطه (ج 2، ص 584 ـ 585)، در هند در مجلس ترحیم از مهمانان با شربت و میوههای خشک و نارگیل پذیرایی میشده است. در کردستان از مهمانان در مسجد و خانه فقط با آب خنک پذیرایی میکنند و دعوت از آنان برای صرف غذا معمول نیست (ضیایی، همانجا). قبلاً در کردستان مرسوم بود که روز سوم خانوادة میّت به زنانی که بر سر مزار حضور داشتند کلوچه میدادند (همانجا). به نوشتة پورکریم (ص 32)، ترکمنها از مهمانان با آبگوشتی به نام «اللّهیُلی» در روز سوم و پنجم پذیرایی میکردند. در میان کُردها به پیروی از سنّت پیامبر، وابستگان دورتر میّت یا همسایگان او، خانوادة متوفی و اقوام نزدیک او را برای صرف غذا دعوت میکنند یا به خانة متوفی غذا میفرستند (ضیایی، همانجا). در برخی شهرهای جنوبی ایران، پیش از مجلس یا پس از آن، غذاهایی مانند عدسپلو (همایونی، ص 557) و خوراکی از گوشت و برنج بهنام «صواب ] ثواب [ میّت» (افشارسیستانی، ص 278) داده میشود. دود کردن اسفند (مسلمانیان قبادیانی، همانجا) و کُندر و عود نیز از دیگر آداب این مجالس در برخی نواحی تاجیکستان است. معمولاً صاحبان مجلسِ ترحیم، قاریانی دعوت میکنند تا در طول مجلس، قرآن تلاوت کنند (بلوکباشی، همانجا). در بعضی شهرهای ایران این قاریان را «مُعرِّف» میگویند (احمد پناهی، ص 271). به گفتة ابنبطوطه (ج 1، ص 108ـ109)، در دمشق هنگام ورود بزرگان به مجلس «تعزیه» (ترحیم)، معرّف موظف بود که با صدای بلند نام و لقب آنان و جای مناسب برای نشستن هریک را اعلام کند. صاحبان عزا همچنین یک روحانی و یک روضهخوان به مجلس دعوت میکنند. روحانی در بارة سجایای اخلاقی متوفی و گذرا بودن زندگی و ناگزیر بودن مرگ و لزوم توجه به آخرت سخن میگوید و بازماندگان را به صبر دعوت میکند. روضهخوان نیز با اشاره به واقعة کربلا و سوکواری برای اهلبیت، فضای سوکوارانة مجلس را تشدید میکند. در بعضی نواحی، مانند خراسان (شکورزاده، ص 216)، روضهخوانِ مجلسِ زنانه، زن است که او را «آتو» یا «آتون» (وکیلیان؛ مسلمانیان قبادیانی، همانجاها) مینامند. پیشتر، روضهخوانان مجلس سه یا پنج تن بودند؛ شمار آنها میبایست فرد میبود (کتیرایی، ص 286).صاحبان عزا از مهمانان که برای «عرض تسلیت» و «سرسلامتی» میآیند استقبال میکنند، اما خودشان از آنان پذیرایی نمیکنند، بلکه کسی که گاه او را «میاندار» میگویند (بلوکباشی، همانجا)، به مهمانان گلاب و جزوهای از قرآن تعارف میکند و چند تنِ دیگر نیز از مهمانان با خوراکیها پذیرایی میکنند.حاضران در مجلس، معمولاً سکوت میکنند یا زیرلب قرآن میخوانند. بازماندگان معمولاً در جلو یا بالای مجلس، به ترتیب درجة قرابتشان با متوفی یا اهمیت جایگاه اجتماعی و شیخوختشان، قرار میگیرند. هر تازهوارد، پس از تسلیت گفتن به بازماندگان، در جایی که مییابد یا به او نشان میدهند مینشیند و حمدوسوره میخواند و برای متوفی آمرزش میطلبد. در برخی شهرهای کردستان در روز آخر مراسم در مسجد، بعد از اقامة نماز عصر، حاضران حدود نیم ساعت قرآن میخوانند به این نیت که ثواب آن به متوفی برسد. سپس، روحانی مسجد با خواندن فاتحه، ختم مجلس را اعلام میکند (ضیایی، همانجا).در پایان مجلس حاضران نزد صاحبان عزا میروند و با عباراتی کوتاه آنان را دلداری میدهند (شکورزاده، ص 214؛ شاکرصابرضابط، ص 67ـ 68؛ نیز رجوع کنید به بلوکباشی، ص80).در مصر و برخی کشورهای عربی زنانی که در عزاداری کردن مهارت دارند («باکیه»ها) برای تأثرانگیزتر کردن مجلس، دعوت میشوند ( رجوع کنید به فاخوری، ص 146). شدت عزاداری زنان در مصر چنان بود که گاه برای حفظ نظم مجلس، از شرکت کردن آنان در مراسم سوکواری جلوگیری میکردند (برای نمونه رجوع کنید بهمظاهری، ص 76). شیون، خودزنی، کندن موی سر، دریدن جامه و سنگ بر سینه کوفتن، از جمله کارهای برخی زنان در مجلس ترحیم است. آنان در مجالسی که در منزل برگزار میشود معمولاً دیرتر از مردان مجلس را ترک میکنند (کتیرایی، ص 283ـ284).به گزارش مقدسی (ص 440) در سدة چهارم، در شیراز نواختن طبل و نی در مجلس ترحیم معمول بود. از گذشتههای دور در مصر، بویژه در روستاها، موسیقی خاصی با دف نواخته میشد و زنانی که به آنان «ندّابه» میگفتند با رنگ کردن چهرههایشان با نیل، حرکاتی موزون انجام میدادند (احمد امین، ذیل «جنازه»، «عزا»؛ لین، ص 517). در میان یزیدیة عراق نیز نواختن نغمات حزنآور با طبل و زَمّاره(نوعی نیلبک) معمول بوده است ( رجوع کنید به حسنی، ص 807؛ تونجی، ص 165).در روز هفتم و چهلم و سالروز درگذشتِ متوفی نیز مجالسی برگزار میشود که کمابیش مشابه مجلس ترحیم، اما بیشتر به قصد تذکر، است. حضور اشخاص در مجالس چهلم و سالروز به دعوت بازماندگان بستگی دارد. مدعوین پس از حضور یافتن بر سر مزار متوفی، به خانه یا مسجدی که محل برگزاری مجلس است، میروند. در آذربایجان مراسم شب هفتم برگزار نمیشود، بلکه بعد از مجلس ترحیم در هر شب جمعه تا چهلم، بازماندگان و آشنایان در خانة متوفی عزاداری میکنند. در کرمان شرکتکنندگان در مجلس هفتم، برای صاحبان عزا به رسم احترام و برای کمک در تأمین مخارج مراسم، کله قند و چای میبردند. به نوشتة پورکریم (ص 31)، ترکمنهای اینجهبرون یک روز پس از خاکسپاری هدایایی چون کلهقند و پارچه و برّه برای صاحبان عزا میبردند.39 روز پس از خاکسپاری، سنگ قبر روی مدفن قرار میدهند که این رسم را در تهران «پاگرفتن» مینامند (بلوکباشی، ص 82 ـ83؛ نیز رجوع کنید به چهل * ) و بههمین سبب مجلس چهلم را «شب پا گرفتن» نیز میخوانند. در برخی شهرهای ایران برای تعیین تاریخ چهلمین روز، تعداد کل فرزندان یا تعداد فرزندان ذکور متوفی را از عدد چهل کم میکنند و تاریخ به دست آمده را چهلم اعلام میکنند. در تاجیکستان در مراسم چهلم حلوای مخصوصی میپزند و بنا به عقیدة عامه، این حلوا نشاندهندة تجزیة جسد میّت در چهلمین روز است (مسلمانیان قبادیانی، همانجا). در تاجیکستان تا سالروز مرگ، جمعهها مجلس کوچکی برای قرآنخوانی به نام «جمعگی» برگزار میشود.در نخستین عیدنوروز پساز مرگ متوفی نیز «مجلس نوروزی» برگزار میشود که در آن از مهمانان با برگة زردآلو پذیرایی میکنند (همانجا). در ایران نیز حضور در منزل متوفی و دیداراز بازماندگان در اولین عید مذهبی یا ملی پس از فوت وی، مرسوم است.امروزه خویشان و آشنایان متوفی را برای شرکت در مراسم خاکسپاری و اطلاع از ساعت و روز برگزاری مجلس ترحیم از طریق درج آگهی در روزنامه و اطلاعیة چاپی آگاه میکنند.گاه بازماندگان از تعداد مجالس ترحیم و سایر تشریفات سوکواری میکاهند و مخارج آن را صرف امور خیر میکنند. در برخی نواحی ایران اگر صاحبان عزا برای برگزاری مراسم توانایی مالی نداشته باشند، اهالی محل در پرداخت هزینهها یاری میکنند (احمدپناهی، ص 271).برگزاری مجالس ترحیم در برخی جوامع مسلمان از مراسم خانوادگی و شخصی فراتر میرفت و نوعی پافشاری بر معتقدات دینی و هویت قومی بهشمار میآمد، چنانکه در جمهوریهای مسلماننشین در دورة شوروی سابق این مجالس برای درگذشت برخی مقامات حزبی برگزار میشد ( رجوع کنید به رحمانف، ص 12).نیز رجوع کنید به سوکواری * ؛ خاکسپاری *منابع: آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی ، تهران 1379 ش؛ ابناثیر؛ ابنبطوطه، سفرنامة ابنبطوطه ، ترجمة محمدعلی موحد، تهران 1361 ش؛ ابنماجه، سنن ابنماجة ، استانبول 1401/ 1981؛ ابنمنظور؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود ، استانبول 1401/ 1981؛ احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریة ، قاهره 1953؛ محمد احمدپناهی، آداب و رسوم مردم سمنان ، تهران 1374 ش؛ حمیدرضا اربابی، «پژوهشی در سیرة اهلبیت در عزاداری و استمرار آن تا عهد آلبویه»، پایاننامة کارشناسیارشد فرهنگ و تمدن، دانشکدة الهیات، دانشگاه تهران، 1376 ش؛ ایرجافشار سیستانی، جزیرة کیش و دریای پارس ، تهران 1370 ش؛علی بلوکباشی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، پیامنوین ، دوره 7، ش 9 (آبان و آذر 1344)؛ هوشنگ پورکریم، «ترکمنهای ایران (2)»، هنرومردم ، ش50 (آذر 1345)؛ محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی ، استانبول 1401/ 1981؛ محمد تونجی، یزیدیان، یا، شیطانپرستان ، ترجمة احسان مقدس، تهران 1380 ش؛ حرّعاملی؛ عبدالرزاق حسنی، «یزیدیه یا شیطانپرستان»، ارمغان ، سال 14، ش 11 (بهمن 1312)؛ مصطفی خن، مصطفی بغا و علی شربجی، الفقه المنهجی علی مذهب الامام الشافعی ، دمشق 1421/ 2000؛ امام علی رحمانف، تاجیکان در آئینة تاریخ ، ج 1: از آریان تا سامانیان ، گرنزی: لاندن ریور ادیشنز، ] بیتا. [ ؛ شاکر صابر ضابط، «التقالید بین بغداد و کرکوک»، التراث الشعبی ، سال 1، ش 3 (تشرین الثانی 1963)؛ محمدبن علی شبانکارهای، مجمعالانساب ، چاپ میرهاشم محدث، تهران 1363 ش؛ ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان ، تهران 1363ش؛ عبدالرحیمبن عبدالکریم صفیپوری، منتهیالارب فی لغة العرب ، چاپ سنگی تهران 1297ـ 1298، چاپ افست 1377؛ محمدعادل ضیایی، دانشگاه تهران، دانشکدة الهیات، مصاحبه، اسفند 1380؛ حنافاخوری، الجامع فی تاریخ الادب العربی: الادب القدیم ، بیروت 1986؛ محمدبن یعقوب فیروزآبادی، ترتیبالقاموس المحیط ، چاپ احمد زاوی، بیروت 1399/1979؛ محمود کتیرایی، از خشت تا خشت ، تهران 1378 ش؛ هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی ، ترجمة مهدی روشنضمیر، تبریز 1355ـ1357 ش؛ محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس ، چاپ علی شیری، بیروت 1414/1994؛ رحیم مسلمانیان قبادیانی، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند 1380؛ علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا ، ترجمة مرتضی راوندی، تهران 1378 ش؛ محمد معین، فرهنگ فارسی ، تهران 1371 ش؛ مقدسی؛ احمد وکیلیان، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، اسفند 1380؛ صادق همایونی، فرهنگ مردم سروستان ، مشهد 1371 ش؛