ترجیعبند ، از قالبهای شعر فارسی که نمونههایی در شعر اردو و عثمانی نیز داشته است. ترجیع در لغت به معنای «برگرداندن» و «تکرار کردن» است و در اصطلاح، مجموعة ابیاتی است که از چند بند یا خانه تشکیل میشود و پس از هر بند دو مصراعِ غالباً همقافیه تکرار میشود که به آن اصطلاحاً «ترجیعبند» (یا بندگردان یا واسطه یا عُقده) میگویند. وزن و مضمون کل شعر یکی است، اما هر بند و گاه هر بیتِ ترجیع قافیة جداگانه دارد ( رجوع کنید به ادامة مقاله؛ رشید وطواط، ص 85 ـ86؛ شمس قیس، ص 295؛ کاشفی، ص 73ـ74؛ تهانوی، ج 1، ص 569؛ همائی، ص180).درونمایة بندها شبیه قصیده است ( رجوع کنید به شمس قیس، همانجا)، اما شمار بیتها کمتر از قصیده و شبیه غزل است. برخی از محققان، ترجیعبند را مرکّب از تعدادی غزل دانستهاند که در یک وزن با قافیههای گوناگون سروده شده باشد (محجوب، ص158؛ شمیسا، ص343). مولوی (متوفی 672) نیز بندهای ترجیع را از لحاظ مضمون غزل خوانده ( رجوع کنید به ج 7، ص 127، 134، 158، 160) و در بسیاری از بیتهای ترجیع، ساختن بندِ پس از آنها را «ترجیع» نامیده است ( رجوع کنید به ج 7، ص89 ـ 91، 170ـ174).اغلب بندها دستکم پنج بیت دارد (برای نمونه رجوع کنید بهفرخی سیستانی، ص 403ـ413؛ مولوی، ج 7، ص 145)و معمولاً بیش از پانزده بیت نمیشود (برای نمونه رجوع کنید بهامیرمعزی، ص 761ـ 763؛ خاقانی، ص457ـ481)، اما گاه تا بیست بیت هم سروده شده است (مثلاً رجوع کنید به بیدل دهلوی، ج 1، ص 253ـ279). شمار بندها حداقل دو است ( رجوع کنید بهبهار، ج 1، ص 147ـ 148) وتا سیوچهار بند نیز سروده شده است (مثلاً رجوع کنید به بیدل دهلوی، همانجا). طبق قاعده تعداد ابیات بندها باید مساوی باشد (تهانوی، همانجا)، اما گاه این قاعده رعایت نشده است، مانند ترجیعبند مشهور سعدی ( رجوع کنید بهص629ـ641).برخی از ترجیعبندها به مسمط شباهت دارد، زیرا همة مصراعهای هر خانة آن همقافیه است (برای نمونه رجوع کنید بهفرخی سیستانی، همانجا)؛ ازینرو آنها را نوعی مسمط یا ترجیعبند مسمط دانستهاند (مؤتمن، ص31؛ محجوب، ص 159).کهنترین ترجیعات ظاهراً در دورة سامانی سروده شده است ( رجوع کنید به محجوب، ص159ـ160)، اما آنچه بهجا مانده، از شاعران دورة غزنوی از جمله فرخی سیستانی است (مثلاً رجوع کنید بهص403ـ432) که همعصر قدیمترین مسمطهای فارسی است (مثلاً رجوع کنید به منوچهری، ص147ـ213). ظاهراً ترجیعبند و مسمط به تأثیر از مسمط عربی شکل گرفتهاند ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «ترجیعبند و ترکیببند»).مضامین ترجیعبند، مانند دیگر قالبهای شعر، بنا به مقتضیات زمان تحول یافته است، مثلاً ترجیعات سبک خراسانی غالباً مدحیههایی آکنده از وصف طبیعت بوده است (مثلاً رجوع کنید به فرخی سیستانی، همانجا؛ مسعود سعدسلمان، ص 540 ـ 543). ترجیعات سبک عراقی شامل همة مختصات فکری شاعران آن سبک، از جمله دیدگاههای عاشقانه و عارفانه، بوده که از ماندگارترین نمونههای آن میتوان ترجیعبند سعدی (همانجا) و ترجیعبند عراقی (ص 281ـ 289) را ذکر کرد. در سبک هندی، ترجیعبند طویل و عارفانة بیدل دهلوی (همانجا) از نمونههای شاخص است، اما هیچیک از ترجیعات این سبک شهرت نیافتند. ترجیعاتدورة بازگشت ادبی * مانند دیگر قالبهای شعری این دوره، تکرار مضامین کهن است (مثلاً رجوع کنید به وصال شیرازی، ص 380ـ 384؛ قاآنی، ص 879 ـ882)، بجز ترجیعبند معروف هاتف اصفهانی با بند ترجیع «که یکی هست و هیچ نیست جز او/ وحده لاالهالاّ هو» (متوفی 1198؛ ص 24ـ29) که درآن دوره کاملاً منحصر به فرد است. در دورة مشروطه این قالب شعری بازتاب هیجانهای اجتماعی و دیدگاههای سیاسی شاعران شد (مثلاً رجوع کنید بهبهار، ج 1، ص200ـ 204، 213ـ 215؛ اشرفالدین حسینی، ج 1، ص 221ـ 223، 227ـ 228).علمای بلاغت (برای نمونه رجوع کنید به رشید وطواط، ص 86؛ شمس قیس، همانجا؛ کاشفی، ص74) ترجیعبند را به سه نوع تقسیم کردهاند:1) تمام بیتهای ترجیع یکسان باشد (مانند سعدی؛ هاتف اصفهانی، همانجاها)؛ 2) بیتهای ترجیع مختلف باشد اما قافیههای یکسان داشته باشد و اگر آن بیتها را جمع کنند، بندی مستقل تشکیل شود (مانند خاقانی، ص 457ـ 465)؛ 3) بیتهای ترجیع قافیههای گوناگون داشته باشد (مانند جمالالدین اصفهانی، ص 2ـ11؛ مولوی، ج 7، ص89 ـ176). نوع سوم را «ترکیببند» خواندهاند. ظاهراً عنوان ترکیببند بعد از قرن هفتم رایج شده است (همائی، ص 181، پانویس 1) و تا آن زمان هر سه نوع را ترجیعات میخواندهاند (مثلاً رجوع کنید به مولوی، ج7، ص89ـ91، 170ـ174، که همة ترکیببندهای خود را ترجیع نامیده است). ترکیببندهایی را که همة مصراعهای هر بند آن همقافیه است، بنا برتعداد مصراعهای هر بند «مربّع ترکیب» (برای نمونه رجوع کنید بهوحشی بافقی، ص 207ـ209) یا «مسدّس ترکیب» (برای نمونه رجوع کنید به همان، ص 209ـ212) مینامند ( رجوع کنید به شمیسا، ص 349، 352).نخستین ترکیببند مهم فارسی از جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی (متوفی 588؛ همانجا) است در نعت رسول اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم. همچنین ترکیببندهای عاشقانة وحشیبافقی (متوفی 991؛ ص207ـ212) از نمونههای برجستة این قالب شعری در مکتب وقوع * است.سیر تحول ترکیببند تا دورة صفویه، مشابه ترجیعبند بوده است. در این دوره ترکیببند محتشم کاشانی (متوفی 996) در دوازدهبند (ص280ـ285) در سوک شهدای کربلا بر شاعران بعد از وی بسیار تأثیرگذار بود، از جمله بر سروش اصفهانی ( رجوع کنید بهج2، ص733ـ772)، وصال شیرازی ( رجوع کنید بهص 914ـ 964)، ادیب الممالک فراهانی، جلالالدین همائی و امیری فیروزکوهی ( رجوع کنید بهدرگاهی و دیگران، 1373 ش: که حاوی استقبالهای شمار زیادی از شاعران است). از آن پس تا عصر مشروطه از این قالب شعری برای سرودن مرثیههایی برای اهل بیت علیهمالسلام استفاده شد و این قالب به زبان عربی نیز راه یافت ( رجوع کنید به دوازدهبند فقیه نامور شیعی، سیدمحمدمهدی بحرالعلوم * با عنوان الاثنا عشریات فی المراثی یا العقودُ الاثنتا عَشَرة که به مضامین دوازدهبند محتشم نیز توجه داشته است؛ آقابزرگ طهرانی، ج 1، ص 113. این دوازدهبند به استقلال نیز چاپ شده است). شاعران دورة مشروطه این قالب را هم برای مضامین سیاسی (برای نمونه رجوع کنید بهبهار، ج 1، ص 149ـ150؛ فرخی یزدی، ص 215ـ 220) و هم برای مراثی و مناقب (برای نمونه رجوع کنید به بهار، ج 1، ص 227ـ234، 275ـ277) به کار بردهاند.ترجیعبند و ترکیببند در شعر کهن اردو و عثمانی نیز نمونههایی داشته اما چندان متداول نبوده است( رجوع کنید بهد.اسلام ، همانجا؛ مهذب، ج 3، ص 248؛ سرهندی، ص 444).منابع: آقابزرگ طهرانی؛ اشرفالدین حسینی، دیوان کامل نسیم شمال ، ج 1، با مقدمة سعید نفیسی، تهران 1370 ش؛ محمدبن عبدالملک امیر معزّی، دیوان ، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران 1318 ش؛ محمدتقی بهار، دیوان ، چاپ مهرداد بهار، تهران 1368 ش؛ عبدالقادربن عبدالخالق بیدل دهلوی، کلیات بیدل ، چاپ اکبر بهداروندو پرویز عباسی داکانی، تهران 1376 ش؛ محمد اعلیبن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون ، چاپ محمد وجیه و دیگران،کلکته 1862، چاپ افست تهران 1967؛ محمدبن عبدالرزاق جمالالدین اصفهانی، دیوان ، چاپ حسن وحید دستگردی، تهران 1362 ش؛ بدیلبن علی خاقانی، دیوان ، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران 1368 ش؛ حسین درگاهی، محمدجواد انواری، و عبدالحسین طالعی، شورش در خلق عالم: سیری در ترکیببند محتشم کاشانی و استقبالهای آن در رثای سیّدالشّهدا علیهالسّلام ، تهران 1373 ش؛ محمدبن محمد رشید وطواط، حدایقالسّحر فی دقایق الشّعر ، چاپ عباس اقبال، تهران 1362 ش؛ محمدعلیبن قنبرعلی سروش، دیوان ، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران 1340 ش؛ وارث سرهندی،علمی اردو لغت ( جامع )، لاهور 1929؛ مصلحبن عبداللّه سعدی،متن کامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی ، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1340 ش؛ محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجمفی معاییر اشعار العجم ، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران ?] 1314 ش [ ؛ سیروس شمیسا، انواعادبی ، تهران 1370 ش؛ ابراهیمبن بزرگمهر عراقی، مجموعة آثار فخرالدین عراقی ، چاپ نسرین محتشم، تهران 1376 ش؛ علیبن جولوغ فرخی سیستانی، دیوان ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1371 ش؛ محمد فرخی یزدی، دیوان ، چاپ حسین مسرّت، یزد 1378 ش؛ حبیباللّهبن محمدعلی قاآنی، دیوان ، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران 1336 ش؛ حسینبن علی کاشفی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار ، چاپ میرجلالالدین کزّازی، تهران 1369 ش؛ علیبن احمد محتشم کاشانی، دیوان ، چاپ مهرعلی گرکانی، تهران 1344 ش؛ محمدجعفر محجوب، سبک خراسانی در شعر فارسی ، تهران 1350 ش؛ مسعود سعدسلمان، دیوان ، چاپ غلامرضا رشید یاسمی، تهران 1362 ش؛ احمدبن قوص منوچهری، دیوان ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1347 ش؛ زینالعابدین مؤتمن، تحوّل شعر فارسی ، تهران ?] 1339 ش [ ؛ جلالالدین محمدبن محمد مولوی، کلیات شمس، یا، دیوان کبیر ، چاپ بدیعالزمان فروزانفر، تهران 1355 ش؛ محمدمیرزا مهذب، مهذب اللغات ، لکهنو 1978؛ کمالالدین وحشی بافقی، دیوان ، چاپ محمدحسن سیّدان، تهران 1374 ش؛ محمدشفیعبن محمداسماعیل وصال شیرازی، دیوان ، چاپ محمد عباسی، تهران ?] 1361 ش [ ؛ احمد هاتف اصفهانی، دیوان ، چاپ وحید دستگردی، تهران ?] 1345 ش [ ؛ جلالالدین همائی، فنون بلاغت و صناعات ادبی ، تهران 1363 ش؛