ترجمان البلاغه

معرف

نخستین‌ کتاب‌ فارسی‌ در بارة‌ فن‌ بدیع‌ به‌ معنای‌ اخصّ و بلاغت‌ به‌ معنای‌ اعم‌، متعلق‌ به‌ قرن‌ پنجم‌
متن
ترجمان‌البلاغه‌ ، نخستین‌ کتاب‌ فارسی‌ در بارة‌ فن‌ بدیع‌ به‌ معنای‌ اخصّ و بلاغت‌ به‌ معنای‌ اعم‌، متعلق‌ به‌ قرن‌ پنجم‌. این‌ کتاب‌ نوشتة‌ محمدبن‌ عمر رادویانی‌ است‌. ذبیح‌اللّه‌ صفا (ج‌ 1، ص‌ 437) آن‌ را از جمله‌ کتب‌ معتبری‌ می‌داند که‌ بعد از تألیفات‌ بهرامی‌ سرخسی‌، از شاعران‌ و استادان‌ فن‌ عروض‌ در قرن‌ پنجم‌، و یوسف‌ عروضی‌، شاعر و عروضی‌ قرن‌ چهارم‌، و ابوالعلاء شوشتری‌، از شعرای‌ عهد سامانی‌، به‌ زبان‌ فارسی‌ در علم‌ بلاغت‌ نوشته‌ شده‌ است‌. اما آثار آنان‌ در بارة‌ عروض‌ است‌ و رادویانی‌ نخستین‌ کتاب‌ فارسی‌ را در علم‌ بدیع‌ نوشته‌ و خود او نیز به‌ این‌ نکته‌ واقف‌ بوده‌ و تصریح‌ کرده‌ است‌ (رادویانی‌، ص‌ 2). قرنها تصور می‌شد که‌ مؤلف‌ ترجمان‌البلاغه‌ فرخی‌ سیستانی‌ * شاعر دورة‌ غزنویان‌ است‌ ( رجوع کنید بهیاقوت‌ حموی‌، ج‌ 19، ص‌ 29؛ دولتشاه‌ سمرقندی‌، ص‌ 65)، لیکن‌ نسخه‌ای‌ معتبر و منحصر به‌ فرد از آن‌ در کتابخانة‌ فاتح‌ استانبول‌ پیدا شد که‌ در 507 به‌خط‌ «ابوالهیجا اردشیربن‌ دیلمسپار النجمی‌ القطبی‌ الشاعر»، استنساخ‌ شده‌ و یک‌ قرن‌ مقدّم‌ بر معجم‌الادبای‌ یاقوت‌ حموی‌ است‌. کاتب‌ در پشت‌ نسخه‌ آن‌ را تصنیف‌ محمدبن‌ عمر رادویانی‌ دانسته‌ است‌ که‌ اطلاعی‌ از او در دست‌ نیست‌ و فقط‌ مسلّم‌ است‌ که‌ در نیمة‌ دوم‌ قرن‌ پنجم‌ هجری‌ می‌زیسته‌ است‌. به‌ همین‌ دلیل‌، حدس‌ زده‌ می‌شود که‌ ترجمان‌البلاغه‌ در اواسط‌ قرن‌ پنجم‌ تألیف‌ شده‌ باشد (رادویانی‌، مقدمة‌ ناشر، ص‌ 9، 18؛ صفا، ج‌ 2، ص‌ 918). ترجمان‌البلاغه‌ از قدمت‌ و اصالت‌ خاصی‌ برخوردار است‌ ( رجوع کنید به ادامة‌ مقاله‌)، اگرچه‌ از بعضی‌ جهات‌ از کتاب‌ محاسن‌الکلام‌ نصربن‌ حسن‌ مَرغینانی‌ (530 ـ593) که‌ در نیمة‌ اول‌ قرن‌ پنجم‌ هجری‌ تألیف‌ شده‌ اثر پذیرفته‌ است‌. نویسنده‌ خود به‌ این‌ اثرپذیری‌ و همچنین‌ تأثر از کتاب‌ زُهره‌ ، تصنیف‌ محمدبن‌ داود اصفهانی‌ (متوفی‌ 296)، اذعان‌ کرده‌ است‌ (رادویانی‌، ص‌ 3ـ4، 19).شواهد و امثال‌ ترجمان‌البلاغه‌ همه‌ یافته‌های‌ شخصی‌ مؤلف‌ آن‌ است‌ و تقلید رادویانی‌ از محاسن‌الکلام‌ فقط‌ در تعریف‌ و تنظیم‌ کتاب‌ خود بوده‌ نه‌ در محتوا (همان‌، مقدمة‌ ناشر، ص‌ 17). ویژگی‌ دیگر این‌ کتاب‌ کوشش‌ در آوردن‌ مثالهای‌ فارسی‌ است‌، و این‌ بدین‌معناست‌ که‌ کتابی‌ در علم‌ بدیع‌ مخصوص‌ زبان‌ فارسی‌ نگاشته‌، و پیداست‌ که‌ بیشتر قصد خدمت‌ به‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ و زبان‌ فارسی‌ را داشته‌ است‌. ویژگی‌ دیگر اینکه‌ مباحثی‌ از قبیل‌ استعاره‌، تشبیهات‌ مختلف‌ و کنایات‌ را در لابلای‌ صنایع‌ گنجانده‌ است‌ که‌ این‌ هم‌ متأثر از محاسن‌ الکلام‌ مرغینانی‌ است‌. منتها باید گفت‌ که‌ در آن‌ روزگار هنوز مرز دقیقی‌ میان‌ بدیع‌ و بیان‌ مشخص‌ نبود. رادویانی‌ بیشتر مبدع‌ و نوآور بوده‌ نه‌ مقلد و پیرو، خصوصیتی‌ که‌ کمتر در کتب‌ بلاغی‌ می‌توان‌ یافت‌. رادویانی‌ به‌ هر صنعت‌ که‌ می‌رسد، نخست‌ معنای‌ لغوی‌ آن‌ را بیان‌ می‌کند و سپس‌ از شعرای‌ فارسی‌ زبان‌ شواهدی‌ برای‌ آن‌ می‌آورد و به‌ شواهد عربی‌ توجهی‌ ندارد. مباحث‌ بدیعی‌ فراوان‌ در این‌ کتاب‌ آمده‌ که‌ در 73 فصل‌ تدوین‌ شده‌ است‌. برخی‌ از صنایع‌ طرح‌ شده‌ در ترجمان‌ البلاغه‌ نقش‌ بسزایی‌ در زیبایی‌شناسی‌ شعر دارند و دیگران‌ کمتر متذکر آنها شده‌اند، مانند تلائم‌ و تنافر و ابداع‌ معانی‌ و مقلوب‌ مجنّح‌ و مستوی‌؛ و بعض‌ دیگر به‌ گونه‌ای‌ که‌ کمتر مصطلح‌ است‌ آمده‌، همچون‌ تشبیه‌ مرجوعٌ عنه‌ (به‌ جای‌ تشبیه‌ تفضیل‌) و تشبیه‌ مکنی‌ (به‌ جای‌ تشبیه‌ بالکنایه‌ و در واقع‌ خود کنایه‌) و مطابقه‌ (به‌ جای‌ ردالعجز علی‌الصدر). امثال‌ و شواهد رادویانی‌ از شعرای‌ سده‌های‌ نخستین‌ هجری‌ است‌ که‌ از این‌ طریق‌ نیز می‌تواند در معرفی‌ شاعران‌ نخستین‌ ایرانی‌ و ضبط‌ کلمات‌ مشکوک‌ و احیاناً غلط‌ خوانده‌ شده‌، نقش‌ بسزایی‌ داشته‌ باشد. از آن‌ شاعران‌ رودکی‌ (مثلاً ص‌52، 77، 80)، مُنجیک‌ (مثلاً ص‌35، 47، 80)، عبدالجبار زینبی‌ (مثلاً ص‌23، 35، 89)، و محمد عبده‌ (مثلاً ص‌ 24، 87، 103) را می‌توان‌ نام‌ برد. ترجمان‌البلاغه‌ برکتب‌ بدیعی‌ پس‌ از خود تأثیر فراوانی‌ گذاشته‌ است‌؛ از جمله‌ حدائق‌ السّحر فی‌ دقایق‌ الشّعر * رشیدالدین‌ وطواط‌ که‌ به‌ گونه‌های‌ مختلف‌، مثلاً برای‌ آوردن‌ شواهد فارسی‌، از اثر رادویانی‌ سود جسته‌ است‌ (فشارکی‌، ص‌ 572ـ573) اگرچه‌ خود خلاف‌ این‌ را اظهار می‌دارد (رشید وطواط‌، ص‌ 1).ترجمان‌البلاغه‌ را نخستین‌بار احمد آتش‌، ایران‌شناس‌ ترک‌، بر اساس‌ تنها نسخة‌ موجود 507 هجری‌، در 1328 ش‌/1949، در استانبول‌ به‌چاپ‌ رساند. در همان‌ اوایل‌، محمدتقی‌ بهار در مجلة‌ یغما سال‌ دوم‌، شماره‌های‌ مهر و آبان‌ و آذر، تصحیحاتی‌ را در متن‌ پیشنهاد کرد و در واقع‌ متن‌ مصحح‌ آتش‌ را نقدی‌ استادانه‌ کرد، که‌بعدها احمد آتش‌ در مجلة‌ دانش‌ به‌ پاسخگویی‌ پرداخت‌. محمدتقی‌ بهار نیز در مقاله‌ای‌ با عنوان‌ «ترجمان‌البلاغه‌ ـ برای‌ اطلاع‌ آقای‌ احمد آتش‌» به‌ او پاسخ‌ داد ( رجوع کنید به بهار، ج‌ 1، ص‌ 395ـ404).منابع‌: محمدتقی‌ بهار، بهار و ادب‌ فارسی‌ ، به‌ کوشش‌ محمد گلبن‌: « ترجمان‌البلاغه‌ »، تهران‌ 1351 ش‌؛ دولتشاه‌ سمرقندی‌، تذکرة‌الشعراء دولتشاه‌ سمرقندی‌ ، چاپ‌ محمد عباسی‌، تهران‌ ?] 1337 ش‌ [ ؛ محمدبن‌ عمر رادویانی‌، ترجمان‌ البلاغه‌ ، چاپ‌ احمد آتش‌، استانبول‌ 1949، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1362 ش‌؛ محمدبن‌ محمدرشید وطواط‌، حدائق‌ السّحر فی‌دقایق‌ الشّعر ، چاپ‌ عباس‌ اقبال‌، تهران‌ 1362 ش‌؛ ذبیح‌اللّه‌ صفا، تاریخ‌ ادبیات‌ در ایران‌ ، تهران‌، ج‌1، 1347 ش‌، ج‌2، 1363 ش‌؛ محمد فشارکی‌، «ایستائی‌ و تقلید و انتحال‌ در تألیف‌ کتب‌ بلاغی‌»، آینده‌ ، سال‌ 12، ش‌9ـ10 (آذر ـ دی‌ 1365)؛ یاقوت‌ حموی‌، معجم‌الادباء ، مصر 1355ـ1357/ 1936ـ 1938، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ ] بی‌تا. [ .
نظر شما
مولفان
گروه
ادبیات و زبان ها ,
رده موضوعی
جلد 7
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده