ترجمانالاشواق ، اولین اثر منظوم محییالدین ابنعربی (560 ـ 638) .ابنعربی ( فتوحات ، ج 3، ص 562) گاه آن را ترجمانالاشواق (شرح آرزومندیها) و گاه دیوان ترجمانالاشواق نامیده (همان، ج 3، ص129) و حاجیخلیفه (ج1، ستون 396) آن را ترجمان الاشواق فی الغزل و النسیب ضبط کرده است.ابنعربی در 598 در مکه ترجمانالاشواق را آغاز کرد ( ترجمان ، ترجمة انگلیسی، مقدمة لینگز ، ص 6؛ جهانگیری، ص 93) و تا پنجاه سالگی این کار را ادامه داد ( ترجمان ، ص58، بیت 2)؛ بنابراین، به احتمال بسیار این اثر در 610 یا 611 پایان یافته است (همان، ترجمة انگلیسی، همانجا؛ جهانگیری، ص 690). او علاوه بر الفتوحات المکیّة (ج 3، ص 129، 562)، در رسالهای که در پاسخ به خواهش برخی از یارانش در خصوص فهرست تألیفاتش نوشته، از این اثر نام برده است (عوّاد، ص 55؛ جهانگیری، ص 106ـ107). ابنعربی به نوشتة خودش ( ترجمان ، ص 28ـ30)، در مکه در مجلس درس شیخ مکینالدین ابوشجاع زاهربن رستمبن ابیالرجاء اصفهانی (متوفی 609) نِظام، دختر زیبا و پارسا و دانای شیخ، را دیده، زیباییهای ظاهری و معنوی نظام در وی اثر ژرف بخشیده، دلباختة او گشته و این دلباختگی الهامبخش او در سرودن اشعار عارفانه و عاشقانة ترجمانالاشواق شده است. وی در این اثر با واژههای زیبا و عبارات دلنشین به وصف فضائل نظام پرداخته و او را چشمة نور و بها، یگانة دهر، نادرة روزگار، دوشیزة فرزانه، درّ یگانه، افسانة گرانمایه و آیینة تمامنمای حکمت جاودانه دانسته (ص 29ـ30؛ جهانگیری، ص 70ـ71) و همة این توصیفات را جزئی از « ذخائر الاعلاق » خود دانسته که تقدیم مجلس نظام کرده است ( ترجمان ، ص 30).ابنعربی کلمة نظام را در ترجمانالاشواق پنج بار به کار برده است: 1) «وَ هُما ضدّان لَنْ یَجْتَمِعا/ فَشَتّاتی ما لَهُ الدّهرَ نظامٌ» (ص 138)، آنها دو ضدند که هرگز با هم جمع نمیشوند. پس برای پراکندگی من در دهر جمع و وحدتی نیست. 2) «طالَ شوقی لِطَفْلَةٍ ذاتِ نَثْرٍ/ و نِظامٍ و مِنْبَرٍ و بیانِ» (ص 159)، شوق من به دخترکی به درازا کشید که صاحب نثر و نظم و منبر و بیان است. 3) «نَظَمَتْ نِظامَ الشّمْل فَهی نِظامُنا/ عَرَبیّةٌ عَجمآءُ تُلْهِی العارِفا» (ص 109)، او نظام وحدت را برقرار ساخت، پس او نظام ماست. تازی و پارسی (یعنی خودی و بیگانه) است که عارف را بازی میدهد. 4) «ما لِلغُرابِ نَعیقٌ فی مَنازِلن'ا/ و ما لَهُ فی نظام الشَّمْلِ مِنْ نَدَبِ» (ص 51)، کلاغها در منازل ما بانگ برنمیآورند و در نظام وحدت ما رخنهای به وجود نمیآورند. 5) «فلا بُدَّ مِنْ وَجْدٍ یکونُ مُقارناً/ لِم'ا زادَ مِنْ حُسْنٍ نِظاماً مُحرَّراً» (ص 87)، پس گزیری نیست از وجدی که طبق نظامی مقدّر با افزایش حُسن فزونی مییابد.در میان این ابیات، اشاره به نظام اصفهانی در قصیدة نوزدهم صراحت بیشتری دارد، بخصوص که در دنبالة آن بیت، نظام را از شاهزادگان سرزمین پارس و از شهر اصفهان و دختر امام (مکینالدین ابوشجاع) معرفی میکند، البته او در شرح خود ( رجوع کنید بهادامة مقاله) کلمة نظام را در همة موارد به معنای مابعدطبیعی و عرفانی میگیرد، ولی بالاخره اعتراف میکند که این معارفالاهی را در حجاب نظم دختر شیخ، دوشیزة از خلق بریده و به خدا پیوسته، پنهان کرده است (ابنعربی، ذخائر ، ص 109).ابنعربی در 610 یا 611 در حلب به سبب این اثر، با اتهامات و انتقادات سختی مواجه شد. برخی از فقیهان شهر نیز بر وی خرده گرفتند که او در این کتاب نظرش به زیباییهای ظاهری و شهوانیت است؛ ازینرو وی به خواهش دوستش، بدربن عبداللّه حبشی (متوفی 698)، و اسماعیلبن سودکین (متوفی 646) به شرح کتاب پرداخت، در 611 از شرح آن فراغت یافت و آن را ذخائرالاعلاق نامید (ابنعربی، فتوحات ، ج3، ص562؛ جهانگیری، ص74ـ75). او در این شرح کوشیده تا خواننده را آگاه کند که نظرش در نظم این کتاب همواره واردات الاهی، معارف ربانی، اسرار روحانی، علوم عقلی و تنبیهات شرعی است (ابنعربی، فتوحات ، همانجا). او میگوید که فقیه منکِر وقتی این شرح را میبیند، دست از انکار برمیدارد و توبه میکند و ابنعربی هم او را دعا کرده که انکار امثال وی سبب پدید آمدن این شرح گشته است ( ترجمان ، مقدمة طبّاع، ص9ـ11؛ همو، فتوحات ، همانجا).ظاهر اشعار ترجمانالاشواق با مفاهیم متداول در زندگی متعارف انسانها پیوند دارد، اما ابنعربی در شرح آن، اشعار را با معانی عرفانی ربط داده است؛ مثلاً در بیت «وَاذْکُر'ا لی حَدیثَ هندٍ و لُبْنی'/ و سُلَیمی' و زینبٍ و عِنان»، ظاهراً میخواهد که برایش داستان هند و لُبْنی' و سُلَیْمی' و زینب و عِنان، از زیبارویان و معشوقههای مشهور، را بگویند، ولی در شرح خود ( ذخائر ، ص107ـ 108) «هند» را به مکان فرود آمدن آدم و اسرار مختص به آن موطن، «لُبْنی» را به حاجت، سُلَیْمی' را به حکمت سلیمانی بلقیس، «عنان» را به علم احکام امور سیاست، و «زینب» را به انتقال از مقام ولایت به مقام نبوت تأویل میکند. بنابراین معنای باطنی ابیات این است که برای من از محل فرود آمدن آدم و از اسرار مخصوص آن و از نیاز به آن و از حکمت سلیمانی بلقیس و از علم احکام امور سیاست و از انتقال مقام ولایت به مقام نبوت سخن بگویید. همچنین در بیت «طال شوقی لِطفلةٍ ذات نثر/ و نظام و منبر و بیان»، میگوید که شوق من به دخترکی صاحب نثر و نظم و منبر و بیان به درازا کشید، اما در شرح خود واژة « طفلة » را ــ که به معنای دخترک لطیف اندام و دوشیزة زیباست ــ به معرفت ذاتی و «نثر» و «نِظام» را به مقید و مطلق معنا میکند که از حیث ذات، وجود مطلق است و از حیث مالک بودن، مقیّد به ملک است، و «منبر» را به درجات اسماءالحسنی تأویل میکند که بر آمدن بر آنها، تخلّق به آنهاست، و «بیان» را هم مقام رسالت میداند ( ذخائر ، ص 109).به نظر آسین پالاسیوس (ص 297ـ 298)، ابنعربیشناس معروف اسپانیایی، همچنانکه ابنعربی کتاب ذخائرالاعلاق را در شرح ترجمانالاشواق نوشت تا تهمت شهوانیت را از خود رفع کند، دانته نیز در کتاب ) ضیافت ( که در شرح چهارده سرودة عشقی خود نوشته، همین مقصود را دنبال کرده است. به نظر پالاسیوس، میان این دو کتاب از لحاظ مطالب و صناعات ادبی و نمادهای خیالی، آنچنان شباهتی وجود دارد که میتوان اصول ادبی و زیربنای فکری آنها را یکسان دانست (همانجا).قالب اشعار ابنعربی، به گفتة خودش ( فتوحات ، ج3، ص129)، قصیده است. ترجمان الاشواق 62 قصیده و 599 بیت دارد. این قصاید در بحرهای مختلف سروده شدهاند. بر اساس چاپ 1381 مَطلع قصیدة اول، دوم، ششم، شانزدهم، سیویکم، سیوهشتم، چهلوسوم، در بحر رمل؛ قصیدة سوم، هفتم، یازدهم، هجدهم، چهلم در بحر بسیط؛ قصیدة نهم، دهم، نوزدهم، بیستوسوم، سیام، سیوششم در بحر کامل؛ قصیدة بیستم، بیستوپنجم، بیستوششم، بیستوهفتم، بیستو هشتم، بیستونهم، سیوپنجم، چهلوششم، چهلوهفتم، چهلونهم، پنجاهم، پنجاهوهفتم، شصتویکم در بحر رَجَز؛ قصیدة چهاردهم، سیوچهارم، پنجاهوسوم، پنجاهونهم، شصتودوم، در بحر وافر؛ قصیدة بیستوچهارم، سیودوم، چهلودوم، پنجاهوپنجم، شصتم در بحر متقارب؛ قصیدة چهلوهشتم در بحر سریع؛ قصیدة بیستویکم، چهلویکم، چهلوپنجم در بحر خفیف و مطلع هفده قصیدة باقی در بحر طویل است.نسخههای خطی فراوانی از ترجمانالاشواق در کتابخانهها و موزههای کشورهای اسلامی و غیراسلامی موجود است ( رجوع کنید بهیحیی، ص248ـ249؛ عوّاد، ص51 ـ60).ترجمانالاشواق چندین بار چاپ شده است، از جمله در بیروت در 1381/ 1961 با مقدمهای کوتاه در بارة شرححال ابنعربی، در قاهره در 1388/ 1968 با تصحیح محمد عبدالرحمان نجمالدین کردی، مدرّس دانشکدة زبان و ادب عربی جامعالازهر، همراه با ذخائرالاعلاق و رسالهای از ابنعربی به نام الامر المحکم المربوط فی مایلزم اهل طریق اللّه من المشروط ، بار دیگر در بیروت در 1417/ 1997 با تصحیح و مقدمة دکتر عمر فاروق طبّاع همراه با ذخائرالاعلاق .رینولد نیکلسون ، برای اولین بار متن عربی ترجمانالاشواق را از روی سه نسخة خطی تصحیح، و با ترجمة انگلیسی و خلاصهای از ذخائرالاعلاق و مقدمهای که بر کتاب نوشت، در 1329/ 1911 در لندن چاپ کرد. در 1357 ش/ 1978 نیز همین کتاب با مقدمة مارتین لینگز در همانجا چاپ شد. موریسگلوتون نیز ترجمانالاشواق را در 1375 ش/ 1996 به فرانسه ترجمه کرد ( چکیدههای ایرانشناسی ، ج20ـ21، ص297ـ298).گلبابا سعیدی ترجمانالاشواق چاپ نیکلسون را به فارسی ترجمه کرد و همراه با مقدمه و فهرست لغات و اصطلاحات در 1377 ش در تهران به چاپ رساند.بر برخی از قصاید ترجمانالاشواق ، از جمله قصیدة دوم و بیستم، شروحی نوشته شده است که نویسندگان آنها ناشناختهاند. سندیونی (متوفی 1031) نیز بیت چهارم از قصیدة دوازدهم را شرح کرده است ( رجوع کنید به یحیی، ص250).منابع: ابنعربی، دیوان ترجمان الأشواق ، چاپ عمرفاروق طبّاع، بیروت 1417/1997؛ همو، ذخائر الاعلاق شرح ترجمان الاشواق ، چاپ محمد عبدالرحمان کردی، قاهره 1388/ 1968؛ همو، الفتوحات المکیّة ، بیروت: دارصادر، ] بیتا. [ ؛ محسن جهانگیری، محییالدین ابنعربی: چهرة برجستة عرفان اسلامی ، تهران 1375 ش؛ چکیدههای ایرانشناسی ، ] به کوشش شارل ـ هانری دوفوشه کور [ ، ج 20ـ21، ] ترجمة فارسی [ ، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1380 ش؛ حاجیخلیفه؛ کورکیس عوّاد، «فهرست مؤلفات محییالدینبن عربی»، المجمع العلمی العربی ، ج 30 (جمادیالاولی 1374)؛ عثمان اسماعیل یحیی، مؤلفات ابنعربی: تاریخها و تصنیفها ، ترجمة عن الفرنسیة احمد محمد طیب، ] مصر [ 1413/ 1992؛(تقطیع ابیات ترجمان الاشواق را جلیل تجلیل برای استفاده در تألیف این مقاله انجام داده است.)