تَرجُمان(2) ، اصطلاحی در تصوف. ] در بین اهل فتوت * آنچه مریدان میبایست در بارة عقاید و آداب و رسومشان میدانستند، عموماً به صورت شعر یا جملات منثور فارسی یا عربی به آنها آموزش داده میشد. به این سخنان در رسالههای قلندری، علاوه بر ترجمان، «ثبوت» یا «نطقی» نیز گفتهاند ( آیین قلندری ، ص 187). در این ترجمانها گاه برخی آداب و رسوم و عقاید قلندران شرح داده شده است (همان، ص 344) [ .در بین مولویه * و بکتاشیه * ، که تقریباً همة ارکان خود را از اهل فتوت گرفتهاند، به سخنان غالباً منظومی که هنگام اجرای مراسم خاص یا خارج از مراسم میخوانند، مثلاً هنگام خوابیدن، خوردن، لباس پوشیدن و دیدار شیخ، ترجمان میگویند. در کتابهای اهل فتوت، تألیف شده در دورة عباسی و قرون بعد از آن، در بارة ترجمانها مطالب چندانی نیامده، ولی نمیتوان نتیجه گرفت که در میان اهل فتوتِ آن روزگار، ترجمان نبوده است (گولپینارلی، 1949ـ1950، ج 11، ش 1ـ4). در فتوتنامة بورغازی (تألیف در قرن هفتم به ترکی) نیز در بارة ترجمانها مطلبی نیست (همو، 1953ـ1954، ج 15، ش 1ـ4). در فتوتنامة شیخ سیدحسین، پسر شیخ سید عینی، که در قرن نهم و در زمان سلطانمحمد فاتح تألیف شده، دو قطعه ترجمان منظوم ترکی وجود دارد که خاص مراسم بستن شَدّ ( رجوع کنید به شَدّ * ) است و در آنها نام پیامبر اکرم و امامان علیهمالسلام به صورت خلاصه، «سه محمد، چهار علی، دو حسن، یک حسین، یک موسی' و یک جعفر»، ذکر شده است (همو، 1960، ج 17، ش 1ـ 4). در فتوتنامة سیدمحمدبنسید علاءالدین حسینی رضوی، قاضی شافعی بورسه، که در صفر 931 با عنوان مفتاح الدقایق فی بیان الفتوة و الحقایق به ترکی تألیف شد، ترجمانهای بسیاری یافت میشود که به آنها «ترجمان لسان» میگویند. در فرقة رفاعیه هم این اصطلاح وجود دارد. در عباراتی از منهاجالمریدین (تألیف در ذیحجّة 1129)، اثر محمدطاهربن عبداللّهبن اسماعیل معروف به حاجیزاده و خلیفة شیخ یاسین شامی، این اصطلاح وجود دارد. ترجمان منظوم موجود در فتوتنامة سیدحسین، که نام دوازده امام در آن آمده، در فتوتنامة رضوی «ترجمان تَنّوره» ] تنّوره: نوعی جامة پیروان طریقت مولویه [ ذکر شده است (گ 30 پ). در مفتاح الدقایق چنین آمده است: دعایی که حضرت آدم به هنگام توبه از نافرمانی خداوند میخواند و نیز آیة 23 از سورة دوازدهم ] = یوسف [ قرآن، از نوع ترجمان است (گ 3 ر). در مفتاحالدقایق مجموعاً 23 ترجمان ترکی، نُه ترجمان عربی و 24 ترجمان فارسی وجود دارد که یکی از ترجمانهای ترکی آن (گ 28 پ) در دیوان نسیمی (ص 122 و بعد) مشاهده میشود. همة این ترجمانها منظوماند.ترجمانی که به هنگام تسلیم تاج به «بابا * » خوانده میشود و «ترجمان آستانه» و ترجمان منظومِ ] پوزشخواهی از [ خطا در مرآة المقاصد فی دفع المفاسد احمد رفعت آمده است (ص 279، 289 به بعد).در «ارکاننامه»های بکتاشی به موارد بسیار برمیخوریم که ترجمان به همراه نیت، گلبانگ و تکبیر به کار رفته است؛ مثلاً، به نیت یا وِردی که شخص هنگام غسل کردن برای ورود به طریقت میخواند، «ترجمان غسل طریقت» و به تکبیر چراغ، «ترجمان چراغ» گفته شده است (عینی، ص 278، 281، 286).ترجمان در بسیاری موارد با «گلبانگ * » خلط شده است؛ هر چند گلبانگ مانند ترجمان معیّن و مرتب است، ولی دعایی بلند و حتماً منثور و مسجع است که شیخ آن را تنها یا در یک گروه با صدای بلند میخواند.در طریقت مولویه نیز گلبانگها با ترجمانها خلط شده است (گولپینارلی، 1963، ص 130 و بعد). در بین مولویه شبها پس از قرائت قرآن، متولی یا خادم محل هنگام خاموش کردن چراغها بیتی ترکی میخواند که به آن نیز ترجمان میگویند. یک بیت فارسی از مولوی نیز که پیش از «گلبانگ نکاح» خوانده میشود، ماهیت ترجمان را دارد (عینی، ص 149). به عقیدة ما، از آنجا که بعد از ترجمانها گلبانگ کوتاهی نیز خوانده میشده است، این دو خلط شدهاند.ترجمان به معنای دیگر نیز به کار رفته است. بنا بر مناقبالاسرار ] و [ بهجةالاحرار ــ که شخصی از علویون به نام بساطی آن را در دورة شاهطهماسب اول صفوی (930ـ 938) تألیف کرده است ــ به مبلغی که برای بخشوده شدن خطا پرداخت میشد یا به قربانیِ ذبح شده به همین منظور، ترجمان میگفتهاند. همچنین آمده است عمل کسی که ترجمان را مقرر میکند و کسی که قربانی میدهد، هر دو مقبول حق است و هر دو میتوانند از گوشت آن بخورند، «اما باید آن را از اهل شریعت دور داشت، به اهل زهد نشان نداد، از آن به ایشان نداد و نخوراند» (گ 37 ر).منابع: ] آیین قلندری: مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، فرقة عجم و سخنوری ، چاپ ابوطالب میرعابدینیو مهران افشاری، تهران: فرا روان، 1374 ش [ ؛ احمد رفعت، مرآة المقاصد فی دفع المفاسد ، چاپ سنگی استانبول 1293؛ نسیمی، دیوان ، استانبول 1260؛