تیول (یا تُیُول )، اصطلاحی برای اشاره به اعطای پول یا زمین در ایران پیش از دورة تجدد. ظاهراً تا پیش از سدة نهم واژة تیول کاربرد نداشته است. بهعقیدة دورفِر(ج 2، ص 667ـ669، ش 1014) این واژه تلفظ نادرست کلمة یَتول ِ ترکیِ چغتایی به معنای «سرزمین و قلمرو» است. مینورسکی تیول را به معنای واگذاریِ موقتِ حقِ جمعآوریِ مالیاتهای دولتی گرفته و آن را از سُیورغال، که امتیازی موروثی است، متمایز دانسته است (ص960؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ اول، ذیل واژه). ظاهراً واژة تیول در دورة قراقوینلوها [ 782ـ873 ] بهکار رفته است. به گفتة ابوبکر طهرانی (ج 2، ص 371) جهانشاه در 871 «امیران» و «تیولداران» را از ولایات فراخواند تا در لشکرکشی به بغداد شرکت کنند. پس از مرگ جهانشاه در 872، سردارانی که در «اُلکاها و تیولات» خود مانده بودند، آنها را ترک کردند و به ابوسعیدبن قرایوسف پیوستند (همان، ج 2، ص 517). در مورد اخیر، و شاید در مورد اول هم، بهنظر میرسد که تیول برابر ناحیه یا ولایت بوده است.در دورة صفویه به تیول اشارههای بسیار شده، هرچند ماهیت این نوع واگذاری و شرایط اعطای آن گوناگون بوده است. در سالهای نخست سلطنت شاهطهماسب اول (930ـ984) تیول به همراه اصطلاح الکا (ناحیه یا قلمروی که در اختیار طایفهای بود) بهکار میرفت. از اشارههای موجود در متون نمیتوان دریافت که این دو اصطلاح مترادف بودهاند یا نه، هرچند میتوان فرض کرد که احتمالاً تیول واگذاری حق گردآوری مالیاتِ الکا به صاحب آن یا مصونیتهایی در داخل الکا بوده است. بهگزارش حسنبیک روملو (ج 12، ص 247)، شاه در 931 تیولهای امیران اُستاجلو را قطع گردانیدند و به این سبب آنان در سال بعد شروع به مخالفت با شاه کردند (همان، ج 12، ص250). منشی قمی (ج 1، ص 195) نوشته است که طهماسب در سال ششم سلطنت خود (936)، به هر یک از امیران استاجلو ساکن در گیلان که به دربارش آمده بودند، یک الکا و یک تیول اعطا کرد. همو (ج 1، ص 218) گزارش کرده است که آنان پس از آنکه در 938 اجازة بازگشت به الکاهای خود را یافتند، متوجه مَحال تیول و اقطاعات خود گردیدند. در 977، بهسبب ظلم و تعدی بعضی امرا، شاهطهماسب دستور داد تغییراتی در تیولات آنان داده شود. منشی قمی (ج 1، ص 563) همچنین به برخی تغییرات اعمال شده در الکاهای این امرا اشاره کرده است.در پی تغییر ساختار حکومت صفوی، به امیرانِ بزرگ، ولایات را بیش از الکاها به تیول میدادند. بنابراین، ظاهراً اصطلاح تیول در مفهومی تقریباً شبیه به اقطاعِ ولایات در دورة سلجوقی، بهکار میرفته و در واقع جانشین اصطلاح اقطاع * شده بوده، هرچند گاه در منابع به اقطاع نیز اشاراتی رفته است (برای نمونه رجوع کنید بهاسکندر منشی، ج 1، ص 322، 352، ج 3، ص1060؛ اسکندرمنشی و واله اصفهانی، ص 286).تیول از زمینهای دیوانی، خالصجات و نیز ملک خصوصی و، به میزانی کمتر، زمینهای وقفی واگذار میگردید. پیش از سدة سیزدهم، تیولدار اغلب امیر یا سرکردة طایفه یا سردار سپاه بود. در برابر واگذاری تیول، از تیولدار انتظار میرفت که در صورت لزوم نیروی نظامی فراهم کند. در برخی موارد تعداد سربازانی که وی میبایست آماده میکرد، در سند واگذاری تیول (تیولنامچه) قید میشد ( رجوع کنید بهد. اسلام ، چاپ دوم، ج 4، ص 1044ـ 1045؛ نیز رجوع کنید به لمتون، 1953، ص 124ـ125). مصونیت ناحیه یا قلمرو تیول از ورود و دخل و تصرف مأموران حکومت، اغلب در سند واگذاری تیول ذکر شده بود. بدینترتیب، تیولدار در واقع همة اختیارات دیوانیِ ناحیهای را که به تیول گرفته بود، در دست داشت. در نتیجه عملاً، اگر نه بهطور نظری، تیول بتدریج نوعی واگذاری زمین محسوب میشد. به محض مرگ حاکم، تیول منقضی میشد، مگر اینکه جانشین حاکم آن را تجدید میکرد. تیولدار قدرتمند، همواره حق تیول خود را، با پرداخت بهایی یا بدون آن، حفظ میکرد. تیولدار در برابر واگذاری تیول، عوارضی میپرداخت که گاه سالانه بود (لمتون، همانجا). با وجود این، روش کار گوناگون بود: وقتی تیولدار فوت میکرد، وارثیا وارثان او اغلب میتوانستند امتیاز تیول متوفی را به سود خود حفظ کنند. در مورد تیول نیز، مثل اقطاع در دورههای پیشین، این گرایش وجود داشت که آن را موروثی گردانند و همانند ملک شخصی تلقی کنند.دست یافتن به ارقام موثق برای مقدار زمین تیول دشواراست. این مقدار در زمانها و ولایتهای گوناگون متفاوت بود. در دورة نادرشاه ظاهراً برای پس گرفتن تیولها و سیورغالها یا دست کم اعمال نظارت شدیدتر بر آنها تلاشهایی صورت گرفت. نادر در 1151 فرمان داد تمام تیولات و موقوفات فارس را پس بگیرند، اما بعید است که این دستور بهتمامی اجرا شده باشد (فسائی، ج 1، ص 544؛ لمتون، 1953، ص 129). در دورة قاجاریه، سرزمینهای وسیعی از کشور به عنوان تیول، چه بهصورت واگذاری مناطقی برای جمعآوری مالیاتهای آن و چه در عوضِ حقوق مأموران حکومتی، از دست حکومت مرکزی خارج شد (لمتون، 1953، ص 139ـ140). بر پایة برآورد رالینسون (یادداشت ش 5) تا اواسط سدة سیزدهم حدود یک پنجم تمام درآمد ایران بهشکل تیول از اختیار حکومت مرکزی خارج گردید. یکی از اولین اقدامات مجلس شورای ملی پس از استقرار مشروطیت، فسخ تیول بود (لمتون، 1953، ص 179).منابع: اسکندر منشی؛ اسکندرمنشی و محمدیوسف واله اصفهانی، ذیل تاریخ عالم آرای عباسی ، چاپ سهیلی خوانساری، تهران 1317 ش؛ [ روملو ] ؛ ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه ، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا 1962ـ1964؛ [ حسنبن حسن فسائی، فارسنامة ناصری ، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران 1367 ش ] ؛ احمدبن حسین منشی قمی، خلاصةالتواریخ ، چاپ احسان اشراقی، تهران 1359ـ1363 ش؛Gerhard Doerfer, Tدrkische und mongolische Elemente im Neupersischen , Wiesbaden 1963-1975; EI 1 , s.v. "Tiyu ¦l" (by V. Minorsky); EI 2 , s.v. "Khara ¦dj. II: in Persia" (by A. K. S. Lambton); Bert Fragner, "Social and internal economic affairs", in The Cambridge history of Iran , vol. 6, Cambridge 1986, 513-516; A. K. S. Lambton, "Land tenure and revenue administration in the nineteenth century", in ibid ., vol. 7, 465-485, 488-495 (also in idem, Qajar Persia , London 1987); idem, Landand peasant in Persia: a study of land tenure and revenue administration , London 1953; V. Minorsky, "A soyu ¦rgh ¦al of Qa ¦sim b. Jaha ¦ng ¦âr Aq - Qoyunlu (903/ 1498)", BSOS , IX (1938); H. C. Rawlinson, "Notes on a journey from Tabr ¨âz through Persian Kurdistؤn to the ruins of Takhti Soleفmؤn", Journal of the Royal Geographical Society , X (1841); K. M. Rخhrborn, Provinzen und Zentral-gewalt Persiens im 16. und 17. Jahrhundert , Berlin 1966.