تیموری

معرف

ایل‌ ترک‌ یا مغول‌تبار خراسان‌ و یکی‌ از ایلات‌ چهار اُویماق‌ * / اُیمک‌
متن
تیموری‌ ، ایل‌ ترک‌ یا مغول‌تبار خراسان‌ و یکی‌ از ایلات‌ چهار اُویماق‌ * / اُیمک‌. تیموری‌ از چندین‌ طایفة‌ کوچک‌ و بزرگ‌ تشکیل‌ شده‌ است‌، از جمله‌ طایفة‌ کودانی‌، قلعه‌ کوهی‌، سلجوقی‌، بَلاذینی‌، سنگچولی‌/ سنگشولی‌، زوری‌، شیخی‌، میر نودوشی‌، بزی‌، یعقوب‌خانی‌، سُنْقُر، وروتی‌/بروتی‌ ( ایران‌ و جنگ‌ جهانی‌ اول‌ ، ص‌ 201؛ انقلاب‌ خراسان‌ ، ص‌ 231ـ232؛ ییت‌ ، ص‌ 34). به‌ نوشتة‌ منابع‌، طوایف‌ تیموری‌ اغلب‌ سنّی‌ مذهب‌اند ( رجوع کنید به اعتمادالسلطنه‌، ج‌ 4، ص‌ 1983ـ1984؛ فیلد، ص‌ 299).بنا بر روایات‌ شفاهی‌، تیمورلنگ‌ پس‌ از تصرف‌ شام‌ در نخستین‌ سالهای‌ قرن‌ نهم‌، طوایفی‌ را که‌ بعدها به‌ نام‌ او تیموری‌ خوانده‌ شدند، به‌ سبب‌ راهزنیِ کاروانهای‌ حجاج‌، از شام‌ به‌ اطراف‌ بلخ‌ تبعید کرد و پس‌ از اینکه‌ یکی‌ از دخترانش‌ را به‌ عقد میرسید کُلال‌، از مشایخ‌ بلخ‌، در آورد، این‌ طوایف‌ را به‌ عنوان‌ جهیزیة‌ دخترش‌ به‌ میرسید کلال‌ داد ( رجوع کنید به ییت‌، ص‌ 38؛ کرزن‌، ج‌ 1، ص‌ 272). به‌ نوشتة‌ افضل‌الملک‌، میرسید کلال‌ ــ که‌ به‌ روایت‌ دیگر میرشمس‌الدین‌ محمد نام‌ داشت‌ و از اعقاب‌ امام‌ جعفرصادق‌ علیه‌السلام‌ تلقی‌ می‌شد ــ در هرات‌ خانقاه‌ داشت‌ و تیمورلنگ‌ مرید وی‌ بود (ص‌ 116ـ117). پس‌ از مرگ‌ میرکلال‌، این‌ طوایف‌ میان‌ پسرانش‌ تقسیم‌ شد و چهار هزار خانوار از آنان‌ نصیب‌ سیدمیرشاه‌، پسر میرکلال‌، گردید. او نیز با اتباع‌ خود از بلخ‌ به‌ هرات‌ مهاجرت‌ کرد (ییت‌، همانجا).نام‌ طوایف‌ تیموری‌ ظاهراً نخستین‌ بار در احیاءالملوک‌ (شاه‌حسین‌بن‌ غیاث‌الدین‌ محمد، ص‌ 283) در ضمن‌ وقایع‌ خراسان‌ و سیستان‌ در اواخر قرن‌ دهم‌ و اوایل‌ قرن‌ یازدهم‌ ذکر شده‌ است‌. میرکلال‌ و اتباعش‌ در جنگهای‌ رستم‌ میرزاصفوی‌ والی‌ قندهار، با ملک‌ ظریف‌ حاکم‌ سیستان‌، در 998 شرکت‌ داشتند (همانجا). شاه‌عباس‌ اول‌ (حک : 996ـ 1038) سران‌ طوایف‌ تیموری‌ را در 1007 به‌ سبب‌ شرکت‌ در تصرف‌ هرات‌ تفقد کرد (اسکندر منشی‌، ج‌ 2، ص‌ 573). در 1106، گروههایی‌ از طوایف‌ تیموری‌ در جنگهای‌ حاکم‌ خراسان‌ با شورشیان‌ بلوچ‌ به‌ مدد وی‌ شتافتند (نصیری‌، ص‌ 85). میر ویس‌ افغان‌، پدر محمود افغان‌، در 1124 خسروخان‌ سپهسالار (سردار اعزامی‌ شاه‌سلطان‌ حسین‌ به‌ قندهار) را کشت‌، سپس‌ گروههایی‌ از تیموریها به‌ اطاعت‌ او در آمدند و بقیه‌ به‌ هرات‌ و سیستان‌ و کرمان‌ و نواحی‌ دیگر گریختند (مرعشی‌صفوی‌، ص‌ 17).قبل‌ از مهاجرت‌ گستردة‌ تیموریها به‌ خراسان‌، گروههایی‌ از آنان‌ در دشت‌ بَکوا، واقع‌ در مسیر جادة‌ هرات‌ به‌ قندهار، چادرنشین‌ بودند که‌ امیران‌ افغان‌ آنان‌ را به‌ حوالی‌ کابل‌ تبعید کردند (ییت‌، ص‌ 12). گروهی‌ دیگر نیز ساکن‌ ناحیة‌ دراواتِ (اعتضادالسلطنه‌، ص‌ 73: دهراوات‌) قندهار بودند که‌ بعدها به‌ بادغیس‌ و سرانجام‌ به‌ سرجام‌ مهاجرت‌ کردند (ییت‌، ص‌ 34ـ 35). چند هزار خانوار تیموری‌ نیز در اطراف‌ هرات‌ و فراه‌ به‌ سر می‌بردند (همان‌، ص‌ 39؛ الفینستون‌ ، ص‌ 428). اغلب‌ تیموریهای‌ ساکن‌ اطراف‌ هرات‌ و فراه‌ در 1273 به‌ خراسان‌ مهاجرت‌ کردند، اما دسته‌هایی‌ نیز همچنان‌ در هرات‌ باقی‌ ماندند که‌ جمعیتشان‌ در 1314ـ 1315 حدود دو هزار خانوار بود (ییت‌، همانجا). گروهی‌ دیگر از چادرنشینان‌ تیموری‌ تا آخرین‌ سالهای‌ قرن‌ سیزدهم‌ در ناحیة‌ پنج‌دِه‌ ترکمنستان‌ و در حوالی‌ رودخانه‌های‌ مرغاب‌ و کوشک‌ زندگی‌ می‌کردند، اما به‌سبب‌ حملات‌ ترکمنهای‌ سارق‌، آن‌ ناحیه‌ را ترک‌ کردند ( تفصیل‌ احوال‌ تراکمه‌ ، ص‌ 165).در آغاز سلطنت‌ فتحعلی‌شاه‌ قاجار (1212ـ1250) که‌ هنوز قدرت‌ قاجار در نواحی‌ شرق‌ ایران‌ استحکام‌ نیافته‌ بود، قلیچ‌خان‌ تیموری‌، جد یکی‌ از دو خاندان‌ حاکم‌ تیموریان‌ ایران‌، در هرات‌ و نواحی‌ آن‌ حکومتی‌ مستقل‌ برپا کرد (طرب‌ نایینی‌، ص‌ 107؛ ریاضی‌، ص‌ 6)، اما وی‌ پس‌ از سفر جنگی‌ فتحعلی‌شاه‌ به‌ خراسان‌، به‌ محمدولی‌ میرزا، حاکم‌ خراسان‌، پیوست‌ و تا پایان‌ عمر در خدمت‌ دولت‌ قاجاریه‌ باقی‌ ماند و بتناوب‌ حاکم‌ غوریان‌ و باخَرْز و شهرِنو شد. ارگ‌ خواف‌ و ارگ‌ رُشخوار از ساخته‌های‌ اوست‌ (سپهر، ج‌ 1، ص‌ 96، 163، 170، 177، 188؛ ریاضی‌، ص‌ 21؛ خسروی‌، ص‌ 80، 203). در 1272 میرعطاءاللّه‌خان‌ ــ ایل‌بیگیِ تیموری‌ و برادرزادة‌ قلیچ‌خان‌ که‌ سقوط‌ هرات‌ را به‌دست‌ شاهزاده‌ حسام‌السلطنه‌ کاملاً قریب‌الوقوع‌ می‌دید ــ دست‌ از محافظت‌ هرات‌ کشید و همراه‌ با چهار هزار خانوار از تیموریها نزدیک‌ اردوگاه‌ حسام‌السلطنه‌ چادر زد و ظاهراً از او حمایت‌ کرد ( رجوع کنید به سپهر، ج‌ 3، ص‌ 254، 259). او بزودی‌ به‌ همراه‌ دو هزارتن‌ از ایل‌ تیموری‌ هرات‌ را ترک‌ گفت‌ و با اتباعش‌ در کوهْسرخِ کاشمر ساکن‌، و چند سال‌ بعد حاکم‌ آنجا شد ( روزنامة‌ دولت‌ علیّة‌ ایران‌ ، ش‌ 509، ص‌ 3، ش‌ 647، ص‌ 4). دیگر تیموریهای‌ ایران‌ نیز در اطراف‌ مشهد (حکیم‌الممالک‌، ص‌170)، سرخس‌، مزدوران‌ (منشی‌،ص‌24؛ سعیدی‌، ص‌184)، نیشابور و سبزوار سکونت‌ داشتند (کرزن‌، ج‌ 1، ص‌ 272).تیموریهای‌ باقی‌مانده‌ در افغانستان‌، ظاهراً از خدمتگزاران‌ وفادار دولت‌ افغانستان‌ بودند. سردار عبداللّه‌خان‌ تیموری‌هراتی‌، حاکم‌ قندهار، از فرماندهان‌ جنگهای‌ دولت‌ افغانستان‌ با شیعیان‌ هزاره‌ در 1310 بود (ریاضی‌، ص‌ 227).بتدریج‌ نقش‌ اجتماعی‌ تیموریهای‌ خراسان‌ کاهش‌ یافت‌ و فقط‌ به‌ تأمین‌ چند دسته‌ سواره‌نظام‌ و شرکت‌ در بعضی‌ از نزاعهای‌ محلی‌ محدود شد (کرزن‌، ج‌ 1، ص‌ 272، 279). در عین‌ حال‌، در برخی‌ از منابع‌، نام‌ شماری‌ از متنفذان‌ تیموری‌ که‌ در سالهای‌ بعد حکومت‌ و شهرت‌ داشتند، ذکر شده‌ است‌ ( رجوع کنید بهافضل‌الملک‌، ص‌ 117ـ 118؛ چرچیل‌، ص‌ 107).در اواخر سلطنت‌ ناصرالدین‌شاه‌ قاجار، سرهنگ‌ ییت‌ تعداد آنان‌ را شش‌ هزار خانوار (ص‌ 39) و افضل‌الملک‌ در 1320، ده‌ هزار خانوار (ص‌ 116) تخمین‌ زده‌ است‌. در منابع‌ بعدی‌ و در سرشماریها، جمعیت‌ تیموریها مشخص‌ نشده‌ است‌.طوایف‌ تیموری‌ در انقلاب‌ مشروطیت‌ دخالتی‌ نداشتند، اما در حوادث‌ ناشی‌ از تأثیرات‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ در ایران‌، به‌ سبب‌ تحریکات‌ عمال‌ انگلیس‌، میان‌ طوایف‌ بربری‌ و تیموری‌ جنگ‌ خونینی‌ درگرفت‌ که‌ به‌ پیروزی‌ طوایف‌ بربری‌ انجامید ( ایران‌ و جنگ‌جهانی‌اول‌ ، ص‌188ـ193، 201ـ202). در قیام‌ ژاندارمری‌ خراسان‌ به‌فرماندهی‌ محمدتقی‌ پسیان‌ * ، بعضی‌ سران‌ تیموری‌، از جمله‌ محمدابراهیم‌خان‌ سردار نصرت‌ و عباس‌خان‌ سالار اشجع‌، بنابه‌ ملاحظاتی‌ با وی‌ همکاری‌ کردند و بعضی‌ دیگر همچون‌ شوکت‌السلطنه‌، داماد محمدرضاخان‌ شجاع‌الملک‌ هزاره‌، در صف‌ مخالفان‌ او قرار گرفتند (میرزاصالح‌، ص‌ 77ـ 78، 101، 103؛ انقلاب‌ خراسان‌ ، ص‌ 106ـ 108، 123، 219، 231ـ232، 271؛ بهار، ج‌ 1، ص‌ 145؛ آذری‌، ص‌ 298ـ301). در شورش‌ ناموفق‌ صولت‌السلطنة‌ هزاره‌ پس‌ از شهریور 1320، گروهی‌ از تیموریها نیز شرکت‌ داشتند (بیات‌، ص‌ 34ـ 35).امروزه‌ محل‌ اصلی‌ سکونت‌ تیموریها، تایباد و خواف‌ و تربت‌جام‌ است‌، اما بیشتر آنان‌ به‌ سبب‌ یکجانشینی‌، در شهرهای‌ مختلف‌ ایران‌ پراکنده‌ شده‌اند.منابع‌: علی‌ آذری‌، قیام‌ کلنل‌ محمدتقی‌خان‌ پسیان‌ در خراسان‌ ، تهران‌ 1329 ش‌؛ چاپ‌ افست‌ 1352 ش‌؛ اسکندرمنشی‌؛ علیقلی‌بن‌ فتحعلی‌ اعتضادالسلطنه‌، تاریخ‌ وقایع‌ و سوانح‌ افغانستان‌ ، چاپ‌ میرهاشم‌ محدّث‌، تهران‌ 1365 ش‌؛ اعتمادالسلطنه‌؛ غلامحسین‌ افضل‌الملک‌، سفرنامة‌ خراسان‌ و کرمان‌ ، چاپ‌ قدرت‌اللّه‌ روشنی‌ زعفرانلو، تهران‌: توس‌ [ بی‌تا. ] ؛ مونت‌ استوارت‌ الفینستون‌، افغانان‌: جای‌، فرهنگ‌، نژاد ( گزارش‌ سلطنت‌ کابل‌ )، ترجمة‌ محمد آصف‌فکرت‌، مشهد 1376 ش‌؛ انقلاب‌ خراسان‌: مجموعة‌ اسناد و مدارک‌ سال‌ 1300 ش‌ ، چاپ‌ کاوه‌ بیات‌، تهران‌: مؤسسة‌ پژوهش‌ و مطالعات‌ فرهنگی‌، 1370 ش‌؛ ایران‌ و جنگ‌ جهانی‌ اول‌: اسناد وزارت‌ داخله‌ ، چاپ‌ کاوه‌ بیات‌، تهران‌: سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران‌، 1369 ش‌؛ محمدتقی‌ بهار، تاریخ‌ مختصر احزاب‌ سیاسی‌ ایران‌ ، تهران‌ 1323ـ1363 ش‌؛ کاوه‌ بیات‌، صولة‌السلطنه‌ هزاره‌ و شورش‌ خراسان‌ در زمستان‌ سال‌ 1320 شمسی‌ ، تهران‌ 1370 ش‌؛ تفصیل‌ احوال‌ تراکمه‌ ، در گرگان‌نامه‌ ، به‌ کوشش‌ مسیح‌ ذبیحی‌، چاپ‌ ایرج‌ افشار، تهران‌: بابک‌، 1363 ش‌؛ جورج‌ پرسی‌ چرچیل‌، فرهنگ‌ رجال‌ قاجار ، ترجمه‌ و تألیف‌ غلامحسین‌ میرزاصالح‌، تهران‌ 1369 ش‌؛ علینقی‌بن‌ اسماعیل‌ حکیم‌الممالک‌، روزنامة‌ سفر خراسان‌ ، تهران‌ 1356 ش‌؛ محمدرضا خسروی‌، جغرافیای‌ تاریخی‌ ولایت‌ زاوه‌ ، مشهد 1366 ش‌؛ روزنامة‌ دولت‌ علیّة‌ ایران‌ ، ش‌ 509 (جمادی‌الا´خره‌ 1278)، ش‌ 647 (رمضان‌ 1287)؛ محمدیوسف‌ ریاضی‌، عین‌الوقایع‌: تاریخ‌ افغانستان‌ در سالهای‌ 1207ـ1324 ق‌ ، چاپ‌ محمد آصف‌فکرت‌، تهران‌ 1369 ش‌؛ محمدتقی‌بن‌ محمدعلی‌ سپهر، ناسخ‌التواریخ‌ ، چاپ‌ جهانگیر قائم‌مقامی‌، تهران‌ 1337 ش‌؛ عباس‌ سعیدی‌، سرخس‌ دیروز و امروز: پژوهشی‌ در جغرافیای‌ تاریخی‌ و انسانی‌ سرخس‌ ، تهران‌ 1354 ش‌؛ شاه‌حسین‌بن‌ غیاث‌الدین‌ محمد، احیاءالملوک‌ ، چاپ‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌ 1344 ش‌؛ محمدجعفربن‌ محمدحسین‌ طرب‌ نایینی‌، جامع‌ جعفری‌: تاریخ‌ یزد در دوران‌ نادری‌، زندی‌ و عصر سلطنت‌ فتحعلی‌شاه‌ ، چاپ‌ ایرج‌ افشار، تهران‌ 1353 ش‌؛ هنری‌فیلد، مردم‌شناسی‌ ایران‌ ، ترجمة‌ عبداللّه‌ فریار، تهران‌ 1343 ش‌؛ جرج‌ ناتانیل‌ کرزن‌، ایران‌ و قضیة‌ ایران‌ ، ترجمة‌ غ‌. وحید مازندرانی‌، تهران‌ 1362 ش‌؛ محمدخلیل‌بن‌ داود مرعشی‌ صفوی‌، مجمع‌التواریخ‌ ، چاپ‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌ 1362 ش‌؛ محمدعلی‌ منشی‌، سفرنامة‌ رکن‌الدوله‌ به‌ سرخس‌ ، چاپ‌ محمد گلبن‌، تهران‌ 1356 ش‌؛ غلامحسین‌ میرزاصالح‌، جنبش‌ کلنل‌ محمدتقی‌خان‌ پسیان‌ بنابر گزارشهای‌ کنسولگری‌ انگلیس‌ در مشهد ، تهران‌ 1366 ش‌؛ محمدابراهیم‌بن‌ زین‌العابدین‌ نصیری‌، دستور شهریاران‌: سالهای‌ 1105 تا 1110 ه . ق‌ پادشاهی‌ شاه‌سلطان‌ حسین‌ صفوی‌ ، چاپ‌ محمدنادر نصیری‌ مقدم‌، تهران‌ 1373 ش‌؛ چارلز ادوارد ییت‌، خراسان‌ و سیستان‌ ، ترجمة‌ قدرت‌اللّه‌ روشنی‌زعفرانلو و مهرداد رهبری‌، تهران‌ 1365 ش‌.
نظر شما
مولفان
گروه
جغرافیا ,
رده موضوعی
جلد 8
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده