تیفاشی ، شِهاب الدین (شرف الدین) ابوالعباس احمدبن یوسف، قاضی، ادیب و جواهر شناس تونسی، که اشتهارش در جهان اسلام عمدتاً به سبب تألیف مبسوطی در بارة «اَحجارِ کریمه» (سنگهای بهادار) به نام أزهار الافکار فی جواهرالاحجار است.وی در 580 در تیفاش (شهرکی به فاصلة سه روز راه از قَیْروان) به دنیا آمد. اطلاعات چندانی در بارة او و خاندانش در دست نیست. پدر بزرگش، احمد، قاضی بود. تیفاشی، پس از تحصیل مقدمات دانشهای رایجِ آن روزگار در زادگاه خود، در نوجوانی به قاهره رفت و، از جمله، نزد پزشک نامدار، عبداللطیفِ بغدادی * ، دانش آموخت. پس از تحصیلات و مطالعاتِ بیشتر در دمشق، به زادگاه خود باز گشت و به مقام قضا (= قاضیگری، فقاهت) منصوب شد. مدتی پس از آن، دوباره به قاهره رفت و تا پایان عُمر در آنجا مُقام کرد (برای اندک اطلاع موجود در بارة خاندانش، که «دارای جاه، حَسَب و نَسَب، مناصبی از قضا و حِجابت [ = حاجبیگری در دربار سلاطین محلی ] » بودند رجوع کنید بهتیفاشی، مقدمة محمدیوسف حسن و محمود بَسیونی خَفاجی، بویژه ص 7ـ10). او در 651 در قاهره وفات یافت.از فهرست آثار تیفاشی، که بعض آنها از دست رفته است، بر میآید که او در بسیاری از دانشهای روزگارِ خود متفنن و در بعض آنها (بویژه، شناخت سنگهای بهادار) متخصص بوده است ( رجوع کنید به بروکلمان ، ج 1، ص 652، ) ذیل ( ، ج 1، ص 904؛ سارتون ، ج 2، بخش 2، ص650؛ تیفاشی، همان مقدمه، ص 11ـ16). محمدیوسف حسن و محمود بسیونی خفاجی ( رجوع کنید بهتیفاشی، مقدمه، ص 12ـ15) پانزده اثر وی را ذکر و وصف کردهاند. اسماعیلپاشا بغدادی نیز در هدیةالعارفین (ج 1، ستون 94) نُه اثر وی را نام برده که برخی از آنها در فهرست حسن و بسیونی وجود ندارد.یکی از معروفترینِ اینها رجوع الشیخ إلی صَباه («بازگشت پیرمَرد به جوانیِ خود») است (بغدادی، ایضاحالمکنون ، ج 1، ستون 549)، در بارة جنسیت و امور و مسائل و داستانهای مربوط به آن (در بارة درستی انتساب این کتاب به تیفاشی و ترجمهها و اقتباسهای ترکی و فارسی آن رجوع کنید به اولمان ، ص 412، 425؛ نیز رجوع کنید بهادامة مقاله). مهمترین تألیف او، أزهار الافکار ، موضوع اصلی این مقاله است.قدیمترین تألیف مستقل در بارة سنگها و فلزهای ارزشمند در دورة اسلامی الجماهر فی الجواهر ابوریحان بیرونی (متوفی 440) است ( رجوع کنید به بیرونی * ، ابوریحان، بخش 5: کانیشناسی)، شامل وصف 45 مادّه (چه «جواهر» و چه فلزها مانند آهن، مس و سُرب). تیفاشی که از این کتاب بیرونی ناآگاه بوده، در حدود سیصد سال پس از بیرونی کتاب خود را تألیف کرده که فقط اختصاص به 25 سنگ گرانبها دارد، در 25 باب ( = فصل) جداگانه. تألیف تیفاشی که در موارد مشترک میان این دو تألیف، امتیازهایی نسبت به کتاب بیرونی دارد، شامل وصف این مواد است: مروارید، یاقوت، زُمرّد، زَبَرجَد ، لعل، بَنَفْش ، بَجادی (بیجاده * ) ، الماس، عَین الهِرّ ، بازَهر ( رجوع کنید بهپادْزهر * )، فیروزه، عَقیق، جَزْع ، مغناطیس (= سنگِ آهنربا)، سُنباده، دَهْنَج ، لاجورد، مَرجان، سَبَج (در فارسی: شَبَه)، جِمَشْت ، خَماماهان ، یَشْم ، یَشْب ، بلور، و طَلْق (معادلهای فرانسوی مأخوذ از کلمان ـ موله ، ص 241ـ246).مآخذ أزهار الافکار عمدتاً مبتنی بر سه گونه منبع است: 1) مطالب مربوطة حکیمان قدیم یونانی، مثلاً، ترجمة عربی کتاب الاحجار * منسوب به ارسطو، ترجمة عربی تألیف دیوسکوریدس * ، ترجمة بعض آثار جالینوس (در بارة «طبع» فلان مادّه و فواید درمانی آن)، «اسکندر» [ ؟ ] ، و ترجمة بعضآثار منسوب به بَلینوس * (بویژه سِرّ الخَلِیقة یا کتابالعلل در بارة علتها و چگونگی تکوّن دنیا و ما فیها)؛ 2) استناد به گفتهها و توضیحاتِ راویانِ (به گمانِ او) در خورِ اعتمادِ همروزگارِ او؛ 3) تحقیقات و مشاهداتِ خودِ او در طی سفرهایش (حتی تا «جزیرة ابنعُمَر» [ شهری در شمال موصل در عراق ] و تا حدود ارمنستان). در وصف کانیهای مذکور، تیفاشی کوشیده است که از ذکر اباطیل و خرافات بپرهیزد. امانت او را در نقل نوشتههای پیشینیان یا در روایت از همروزگاران خود و نیز در مطالعات و پژوهشهایِ شخصی، ویراستارانِ أزهار الافکار بسیار ستودهاند ( رجوع کنید به تیفاشی، همان مقدمه، ص 17ـ24).در مورد هر مادّه، تیفاشی عمدتاً به پنج موضوع میپردازد: «اصلِ» ( = چگونگی تکون) آن؛ «معدنِ» آن (یعنی کجاها در طبیعت یافت میشود)؛ «خواصِ» (درمانی یا جادویی) آن؛ کاربردها و فواید آن؛ و بهای تجاری آن (در کشورهای مختلف).پیش از چاپ انتقادی محمدیوسف حسن و محمود بسیونیخفاجی (1977) چاپی در خورِ اعتماد از أزهارالافکار وجود نداشت. متن عربی ناموثق آن را با ترجمهای ایتالیایی، بیشا به چاپ رسانید (فلورانس، 1818؛ چاپ جداگانة ترجمة ایتالیایی، بولونیا ، 1906). روسکا نخستین کسی بود که با منتخباتی طولانیتر از ازهار الافکار در شرح کتاب الاحجار (ص 23ـ33) نشان داد که منابع یونانی قدیم تیفاشی عمدتاً دو تألیف مذکور منسوب به ارسطو و بلینوس بوده است.نسخههای خطی عدیدی از أزهار الافکار با تفاوتهایی کمّی در بعض کتابخانههای جهان یافت میشود (مثلاً رجوع کنید به کلمان ـ موله، ص 10 به بعد؛ بروکلمان، همانجاها؛ محمدیوسف حسن و بسیونیخفاجی، مقدمة أزهار ، ص 28ـ32، که از شش نسخة آن برای چاپِ أزهار استفاده کردهاند).در مورد رُجوع الشیخ إلی صَباه ، گذشته از نسخههای خطی عدید آن، چند چاپِ (سنگی یا حروفی) آن نیز موجود است، که همه دلالت بر محبوبیت و رواج این تألیف در گذشته دارد. حتی در سدة نوزدهم، مترجمی با نامِ مستعار، آن را به انگلیسی ترجمه و چاپ کرده ( زندگینامة علمی دانشوران ، ذیل مادة) و گویا ابن کمالپاشا آن را برای سلطان سَلیم عثمانی به ترکی ترجمه کرده است (تیفاشی، همان مقدمه، ص 13؛ نیز رجوع کنید بهحاجی خلیفه، ج 2، ستون 835).منابع: ابوریحان بیرونی، الجماهر فیالجواهر ، چاپ یوسف الهادی، تهران 1374 ش؛ ارسطو، کتابالاحجار ، ترجمة ابنسرافیون، چاپ روسکا، هایدلبرگ 1912؛ اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون ، ج 1، در حاجی خلیفه، ج 3؛ همو، هدیةالعارفین ، ج 1، در حاجی خلیفه، ج 5؛ بلینوس، سرّ الخلیقة و صنعةالطبیعة: کتاب العلل ، چاپ اورسولا وایسر، حلب 1979؛ احمدبن یوسف تیفاشی، کتاب أزهار الافکار فی جواهرالاحجار ، چاپ محمدیوسف حسن و محمود بسیونی خفاجی، قاهره 1977؛ حاجی خلیفه؛ دیوسکوریدس، هیولی الطبّ فی الحشائش و السموم ، ترجمة اصطفنبن بسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا. دوبلر و الیاس ترس، تطوان 1952؛Aristoteles, Das Steinbuch , ed. & tr. Julius Ruska, Heidelberg 1912; Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949, Supplementband , 1937-1942; Jean-Jacques Cle ¨ment- Mullet, Essai sur la mine ¨ralogie arabe , repr. Amsterdam ]n.d.[; Dictionary of scientific biography , ed. Charles Coulston Gillispie, New York: Charles Scribner's Sons, 1981, s.v. " A L- T ¦âfa ¦sh ¦â" (by M. Plessner & F. Klein-Franke); EI 2 , s.v. " A L-T ¦âfa ¦sh ¦â" (by J. Ruska and O. Kahl); George Sarton, Introduction to the history of science , Malabar, Fla. 1975; Ahmad B . Yu ¦suf T ¦âfa ¦sh ¦â, Fior di Pensieri sulle Pietre Preziose di Ahmed Teifascite , ed. A. R. Biscia, Florence 1818 (with Italian tr., 2nd ed. by C. R. Biscia, Bologna 1906); Manfred Ullmann, Die Nature-und Geheimwissenschaften im Islam , Leiden 1972.