تیرگان ، جشن باستانی ایرانیان در سیزدهم تیر. نزدِ ایرانیان باستان، هر یک از روزهای ماه نامی داشت و تطابق نام روز و ماه، مناسبتی بود برای برگزاری جشنی که نام آن با افزودن پسوند «گان» به آخر نامِ روز به دست میآمد.به باور برخی محققان، تَلْمود قدیمترین منبعی است که در آن، در شمار اعیاد کافران، از تیرگان (به عبری: تُریَسْکَی ) نیز سخن به میان آمده و مراعات آن حرام شمرده شده است ( رجوع کنید بهتقیزاده، ص 324 و پانویس 4 به نقل از لاگارد و کوهوت ). گزارشی از برگزاری جشنی به نام شهربگمود که با تیرگان مشابهتهایی دارد، از قرن دوم میلادی در دست است ( رجوع کنید بهپیگولوسکایا ، ص480ـ485). این قول که شهربگمود، اشاعة جشن تیرگان بوده است، موافقان ( رجوع کنید به روحالامینی، 1378 ش، ص 103) و مخالفانی ( رجوع کنید به اسماعیلپور، ص 82) دارد. در مآخذِ ایرانی ـ اسلامی، علاوه بر مناسبت عمومیِ انطباق نام ماه با نام روز، وجوه دیگری نیز برای وجهتسمیه تیرگان آمده که معروفترین آنها تیراندازیِ آرش * کمانگیر برای تعیین مرز ایران و توران است (ابوریحان بیرونی، 1923، ص220؛ همو، 1362 ش، ص 254؛ گردیزی، ص 243). احتمالاً، این منابع، پیوند تیرگان را با تیراندازی آرش، از اشارههای تیریشت/ تیشتریشتِ اوستا بر گرفتهاند. در این یشت، شتافتن ستارة تیشتر به سوی دریای فَراخکَرت، به شتافتنِ تیری تشبیه شده که آرش، بهترین تیرانداز آریایی، از کوه اَئیریوخْشوُث بهکوه خَوانْوَنْتْ انداخت ( یشتها ، ج 1، ص 341، 359؛ در بارة نسبت تیر و تیشتر رجوع کنید بهادامة مقاله). روشن است که در زمان تدوین این یشت ( رجوع کنید بهیشتها * )، افسانة تیراندازی آرش آنقدر شهرت داشته که مورد تمثیل قرار گرفته و تنها اشارهای کوتاه به آن برای مخاطب کافی بوده است ( رجوع کنید به دانشنامة ایران و اسلام ، ذیل «آرش»).علاوه بر ابوریحان بیرونی، که ظاهراً نخستین نویسندة مسلمانی است که از تیرگان سخن گفته، برخی دیگر از نویسندگان دورة اسلامی نیز از ارتباط تیرگان با تیراندازی آرش سخن گفتهاند، مثل گردیزی (همانجا) و بعدها قَلقَشَنْدی (ج 2، ص 423) که نام جشن را به تصحیف «شرکان» آورده است (برای تصحیفهای دیگر مثل نیرکان رجوع کنید به قزوینی، ص80؛ قس همان، تحریر فارسی، ص 78 که آن را ترکان ضبط کرده است). برخی مانند شَهمردانبن ابیالخیر (ص 36)، اساساً این ارتباط را موهوم دانسته و بعضی دیگر، مثل شمسالدین صوفی دمشقی (ص 279)، ظاهراً جشن تیرگان را با فروردگان خلط کرده و بازگشت روانهای مردگان و تکریم آنان را مناسبت این جشن انگاشتهاند.تنها مأخذی که در آن، بر خلاف مآخذ دیگر (مثلاً ابوریحان بیرونی، 1923، همانجا، که سیزدهم تیر، روز افکندن تیر را تیرگان کوچک و چهاردهم تیر، روز فرود آمدن تیر را تیرگان بزرگ گفته است)، روز تیراندازی آرش به جای سیزدهم تیر، ششم فروردین ذکر شده، رسالة پهلویِ ماه فروردین روز خرداد (بند 22) است. به عقیدة احمد تفضلی ( دانشنامة ایران و اسلام ، همانجا) به احتمال قوی روایت این رساله، قدیمتر است و روایات مآخذ دیگر، بر اثر تشابه اسمی تیر (اندازی) با روز و ماه تیر و ذکر تیراندازی آرش در تیریشت/ تیشتریشت پدید آمده است (نیز رجوع کنید به شهمردانبن ابیالخیر، همانجا). در واقع، تیر به معنای ابزار جنگی، معادل سَهم در عربی، از ریشة تیغری اوستایی و تیگرایِ پارسی باستان به معنایتیز یا نوک تیز است و با تیر به معنای ستارة شعرای یمانی، که از ریشة تیشتریة اوستایی/ تیشتر پهلوی است، هیچارتباطی ندارد ( رجوع کنید بهیشتها ، ج 1، ص 324ـ325). از سوی دیگر، در گذشته گمان میشد که نام ماه تیر و روز تیر، یعنی روز سیزدهم هر ماه، بر گرفته از نام تیشتر است که در یشتِ مخصوص آن، از تیراندازی آرش سخن به میان آمده است، ولی امروزه بنا بر پژوهشهای محققانی چون مولتون و اشپیگل ( رجوع کنید به اذکائی، چیستا ، سال 3، ش10، ص 775) اینهمانیِ تیر و تیشتر پذیرفته نیست. پورداوود ( یشتها ، ج 1، ص 325) نیز بهرغم آنکه معتقد است بحث در اینباره به نتیجة رضایت بخشی نخواهد انجامید، بر دوگانگیِ تیر (= سیارة عطارد) و تیشتر (= ستارة شعرای یمانی) تصریح کرده است. با اینهمه، اختلاط نامهای تیر و تیشتر باید به زمانی بسیار کهن بازگردد ( رجوع کنید به بنونیست ، ص 92ـ93).افزون بر بزرگداشت ستارة تیشتریه که ستارة باران است و در تیر طلوع میکند ( یشتها ، همانجا؛ اذکائی، چیستا ، سال 4، ش 5، ص 347 به بعد، ش 6، ص 459ـ461) و تیراندازی آرش، مناسبت دیگر جشن تیرگان را تعظیم و تکریم دبیران و کاتبان دانستهاند، زیرا سیارة تیر/ عطارد دبیر فلک است (ابوریحان بیرونی، ص 221)، هر چند که به این مناسبت کمتر توجه شده است. به عقیدة اذکائی ( چیستا ، سال 3، ش10، ص 773ـ774) در جشن تیرگان علاوه بر بزرگداشت کاتبان و دبیران، از منجمان که در ایران باستان از طبقة دبیران بودند، نیز تجلیل میشده است. وی احتمال میدهد که تیرگان را هم مُغانِ اخترشناس ماد بنیاد نهاده باشند. در این صورت، تیرگان نه یک جشن زردشتی که در واقع با سابقهای بیشتر، جشنی مرتبط با سنّت ایرانی غربی خواهد بود.از آنجا که تقریباً به گزارش همة مآخذ، برجستهترین عنصر در جشن تیرگان، آب و بزرگداشت آن و نیز اجرای مراسمِ اغتسال و آبپاشی مردم به یکدیگر است (با این توضیح که آب تقریباً در همة جشنها وجود دارد؛ یادآوری از علیرضا شاپور شهبازی)، ظاهراً باید تکریم آب و ستارة باران را مناسبت اصلیِ جشن تیرگان پنداشت (هویان، ص30؛ اقتداری، ج 1، بخش 2، ص 1006؛ قس رضی، ص 344 که به جادوی تقلیدی برای طلب باران اشاره دارد) که این امر، البته مانع پذیرفتن مناسبتهای فرعی دیگر نیست. گفتنی است که زمان برگزاری جشن مَیدیُوشِم ، گاهنبار دوم زردشتی که در بزرگداشت سالگرد آفرینش آب به دست اهورامزدا برگزار میشود، نیز پانزدهم تیر است ( رجوع کنید به خرده اوستا ، آفرینگان گهنبار، بند 8؛ نیز رجوع کنید به جشن * ).به روایت ابوریحان بیرونی (1923، همانجا)، ایرانیان در روز تیرگان غسل میکردهاند، زیرا که کیخسرو در بازگشت از جنگ با افراسیاب و پس از رویارویی با فرشتهای (قس قمی، ص 82: جنّی)، بیهوش در کنار چشمهای افتاد و بیژن، پسر گودرز، با پاشیدن آب به روی او، بیدارش کرد. از آن پس، اغتسال در آن چشمه و چشمههای دیگر رسم شد (نیز رجوع کنید بهگردیزی، ص 243 که سفالینه شکستن و گندم و میوه پختن را نیز از رسوم تیرگان دانسته است). ابوریحان بیرونی بین مراسم آبپاشی در تیرگان ( رجوع کنید به 1923، همانجا؛ همو، 1373ـ 1375، ج 1، ص 159، 263) و آبپاشیهای نوروز ( رجوع کنید بههمو، 1923، ص 218) تفکیک قائل شده و علاوه بر اینها بصراحت از جشنی به نام آفریجکان / آبریزگان یاد کرده که در سیام بهمن، به یاد باران عظیمی که پس از یک خشکسالی طولانی در عهد فیروز اول ساسانی (459ـ484 میلادی؛ در بارة این خشکسالی رجوع کنید بهطبری، سلسلة 1، ص 872 ـ873؛ مطهر مقدسی، ج 3، ص 165؛ فردوسی، ج 8، ص10ـ11؛ ثعالبی مرغنی، ص 575 ـ 578؛ ابنبلخی، ص 83) فرو بارید، برگزار میشود (ابوریحان بیرونی، 1923، ص 228ـ229؛ همو، 1373ـ1375، ج 1، ص 159، 266؛ نیز رجوع کنید بهگردیزی، ص 247، که از این جشن با نام آبریزگانِ اصفهان یاد کرده است).برخی فرهنگهای فارسی، مثل برهان قاطع (برهان، ذیل «آبریزان») و فرهنگ جهانگیری (جمالالدین انجو، ج 1، ص 77)، جشن آبریزگان را همان تیرگان دانسته و تاریخ برگزاری آن را در سیزدهم تیر نوشتهاند. بنا بر شرح بیست باب ملامظفر (تألیف در 1005 هجری؛ ص 124) نیز آبریزان از مراسم روز سیزدهم تیر جلالی بوده که به مناسبت خشکسالی و بارش باران در دورة فیروز اول ساسانی برگزار میشده و در زمان نگارش کتاب، این رسم هنوز در بعضی از شهرهای عراق و فارس اجرا میگردیده است. برخی رواج و تداوم این رسم را در اصفهان ناشی از تأثیر حکومتِ زیاریان مازندرانی ( رجوع کنید به رجبی، ص 84 ـ 85) یا حکامِ دیلمی ( رجوع کنید بهعمادی، یغما ، سال 27، ش 12، ص 723) انگاشتهاند. بعضی متأخران ( رجوع کنید بههمو، یغما ، سال 27، ش10، ص 589 ـ590؛ نیز رجوع کنید به ایرانیکا ، ذیل «آبریزگان») نیز معتقدند آبریزگان، که در اَنیران روزِ (= سیامِ) بهمن برگزار میشد، همان تیرگان بوده و این روز در گاهشماریهای دیلمی و گریگوری در موسم تیرگان (سیزده تیر) واقع میشده است. همچنین گزارشهای متعددی از دورة صفویه در دست است که بنا بر آنها، جشن آبپاشان با حضور شاهعباس اول (حک : 996ـ 1038) در اوایل تیر (تحویلِ سرطان) در اصفهان برگزار میشد ( رجوع کنید بهاسکندرمنشی، ج 2، ص 788، 838؛ نیز رجوع کنید به دلاواله ، ج 1، ص 903؛ سیلوا ای فیگروا ، ص 345ـ346). به نوشتة اسکندرمنشی (ج 2، ص 853) در عهد شاهعباس اول، مراسم آبپاشیِ مربوط به پنجة دزدیده در گیلان، بهحساب منجمان آن ناحیه، در تیر برگزار میشد. از سوی دیگر تقریباً مقارن همین دوره عبدالحمید لاهوری (متوفی 1065) در بادشاهنامه (ج 1، حصة 2، ص 275) از برگزاری جشنی در تیر روز تیرماه یاد کرده و محمدصالح کنبو (ج 1، ص 311) از مرسوم بودن برگزاری عید گلابی در سیزدهم تیر در دربار شاهجهان (پادشاه سلسلة تیموریان هند، حک : 1037ـ 1068) سخن گفته و توضیح داده که نام این عید به فارسی، ترکان [ تیرگان ؟ ] است، هرچند نورالدین جهانگیر (حک : 1014ـ 1037) که در توزوک خود (ص 151) از مجلس گلابپاشی در تیر یاد کرده، متذکر شده است که در قدیم این رسم را آبپاشی میخواندهاند.با اینحال، بنا بر روایات ابوریحان بیرونی و گردیزی، منشأ و علت آبپاشی در تیرگان با آبریزگان/ آفریجکان یا نوروز * یکی نیست، هرچند زمان جشنها بر هم منطبق شده باشد ( رجوع کنید بهپروین گنابادی، ص 139ـ140؛ نیز رجوع کنید بهعلیرضا شاپور شهبازی، مصاحبه مورخ 12 شهریور 1382). در واقع، آبریزگان جشنی مستقل و اساس و محور آن، آبپاشی به یکدیگر بود (قس گردیزی، همانجا: آب بر آب ریختن)، در حالی که ظاهراً، آبپاشی در نوروز یا تیرگان، جزوی از مراسم تلقی میشده است.تیروُجَشن . جشنی که با ویژگیهای تیرگان میان زردشتیان ایران مرسوم است و به مدت ده روز، از سیزدهم تا بیست و دوم تیر، برگزار میشود. در این جشن، زردشتیان ضمن پاکیزه ساختن خانه، بامدادان غسل میکنند، لباسنو میپوشند و شیرینیها و خوراکهای گوناگون فراهم میسازند. آنان معمولاً در این ایام به خواندن خورشیدْنیایش و ماهْنیایش میپردازند و در بند هشتم خورشیدنیایش این عبارت را چندین بار تکرار میکنند: «تشترِ را یومندِ فرهمند را میستاییم». بچهها بندِ رنگینی به نام تیر و باد به مچ دست یا دگمة لباسشان میبندند و در کوچهها و بامها میدوند و ترانه میخوانند و در پایان روز بیست و دوم تیر آن را باز کرده به باد میسپارند. گفتهاند این عمل کنایهای از تیراندازی آرش است که تیر را رها کرد و به باد سپرد و باد/ ایزد باد، آن را به مسافتی بسیار دور برد. ظاهراً زردشتیان به همین مناسبت، آغاز این جشن را در تیر روز (سیزدهم) و پایان آن را در باد روز (بیست و دوم) قرار دادهاند (رضی، ص 662؛ قس نیکنام، ص 171، که تیر و باد را نماد رنگین کمان به هنگام بارندگی دانسته است). تیر و باد را گاه به دور کله قندهایی که در کاغذهای سبز رنگ پیچیدهاند، میبندند و به خانة نوعروسان و تازه دامادان پیشکش میفرستند ( رجوع کنید بهروحالامینی، 1369 ش، ص 1291ـ1292؛ سروشیان، ص51؛ رضی، ص 661ـ663).یکی دیگر از آداب این جشن، فال کوزه است که در روزهای دوازدهم و سیزدهم تیر برگزار میشود ( رجوع کنید به فالگیری * ؛ عناصری، 1360 ش، ص 804؛ سروشیان، همانجا؛ هویان، ص 35). در گزارشهای دیگر ( رجوع کنید به روحالامینی، 1360 ش، ص 87؛ همو، 1369 ش، ص 1292ـ1293؛ همو، 1378 ش، ص 115، 150؛ هویان، همانجا)، به رسم آبپاشی زردشتیان به یکدیگر در اول تیر، در جشنی به نام آب تیرماهی، اشاره شده است. بهعقیدة روحالامینی (1378 ش، ص 115) احتمالاً این جشن نیز جزو تیرگان بوده است.تیرماسیزّه شو . تقویم سنّتی مردم مازندران و حومة جنوبی آن در دامنههای البرز هنوز بر مبنای گاهشماری باستانی طبری است که در آن، سیزدهم تیر بر سیزدهم آبان تقویمِ جلالی منطبق میشود. جشن تیرماسیزّهشو (= شبِ سیزدهم تیرماه)، از معدود جشنهای باستانی است که هنوز در بخشهایی از مازندران برگزار میشود و در گاهشماریِ طبری، پس از نوروز، دومین ( رجوع کنید به کیا، ص 248) و در سوادکوه مازندران، پس از نوروز و عَید مابیستا شِش (= بیستوششم عَیْدِ ماهِ طبری)، سومین جشن مهمِ محلی شمرده میشود. این جشن علاوه بر مازندران، با تفاوتهایی، در گیلان و برخی شهرهای دیگرِ کوهپایةجنوبی البرز نیز برگزار میگردد ( رجوع کنید به پاینده، ص 139ـ 140؛ روحالامینی، 1369 ش، ص 1288). مراسم این جشن، که بر خلاف تیرگان و آبریزگان در شب برگزار میشود، در مناطق گوناگون کمابیش مشابه است. روز قبل از جشن، خوراکهای ویژة آن تهیه میشود که شاملِ انواع حلواها، شیرینیهای محلی، نانِ شامی، گندم برشته و میوههایی همچون سنجد و انواع مرکّبات است و در مجموع باید شامل سیزده خوراکی باشد. صبح روز جشن، معمولاً خروسی را سر میبرند و با آن تهچین میپزند. خوراک اختصاصیِ این جشن پیسّه کِندِه است که به صورت گلولهای از برنج سرخ کرده، آرد برنج، مغز گردوی خرد شده، کنجد و شکر تهیه میشود. در تیرماسیزّهشو، مانند جشنهای دیگر، معمولاً با دیوان حافظ (طاهری شهاب، ص 204ـ 205؛ روحالامینی، 1369 ش، ص 1290) و گاه با تعدادی گردو به شمارة افراد خانواده یا حاضران در مجلس فال میگیرند.در مهمترین آیین تیرماسیزّهشو، تعدادی از نوجوانان و جوانان با افکندن پارچهای بر سر و صورت، خود را به گنگی میزنند و «لال» میشوند. جوانانی که قصد اجرای این آیین را دارند، در روز دوازدهم، معمولاً از شاخههای درخت توت، ترکههای بلندی تهیه میکنند که به آنها لال شیش/ لالِ شیش (= ترکة لال) میگویند. در ابتدای شبِ سیزده، لال به همراه عدهای که آوازی ویژه به نام لال اِنه (= لال میآید) میخوانند، به در خانههای مردم میرود، سپس به تنهایی وارد خانهها میشود و با یک ترکه به آرامی بر سر و تن اعضای خانواده ضربهای میزند، آنگاه ترکه را در خانه میاندازد و بیرون میآید. اهل خانه معمولاً مقداری خوراکیِ جشن و گاه از هر سیزدهگونة آن در دستمالی پیچیده به یکی از همراهان لال به نام لالِ مار (= مادر یا پرستار لال) میدهند. در برخی مناطق رسم شال اینگِنی (= شال گذاشتن/ افکندن) وجود دارد که در آن افراد به طور ناشناس، شال، دستمال یا جورابی را با طناب از روزن بام به درون خانه میفرستند تا صاحبخانه آن را از خوراکیها پُر کند. در پایان شب، لال و همراهانش اندوختههای خود را تقسیم میکنند. اعتقاد عوام بر آن است که ترکة لال، متبرک است و بویژه برای شفای بیماران، باروریِ زنان و حیوانات و درختانِ نابارور، ازدواج دختران و پیشگیری از چشم زخم * مفید است. از همین رو اهل خانه ترکهای را که لال در خانهشان میاندازد تا تیرماسیزّهشوی سال بعد نگاه میدارند ( رجوع کنید به ادامة مقاله).بعضی ( رجوع کنید به عناصری، 1360 ش، ص 800؛ پورکریم، ص 27) تیرماسیزّه شو را گرامیداشتِ آرش کمانگیر و لال شیش را نمادی از تیر او دانستهاند. گفتنی است که در نواحی مرکزی مازندران به درخت توت، تیردار (کیا، ص100)، و به لالشیش، تیرشیش میگویند (قس فرضیة نپذیرفتنی اعظمی، ص 100، که تیرگان را به نوعی روز تمرین نظامی کودکان/ روز کودک پنداشته است).در جشن تیرماسیزّهشو هیچ گزارشی از آبپاشی به یکدیگر در دست نیست. روحالامینی (1369 ش، ص 1287ـ 1288) که با شواهد متعدد نشان داده در قرن چهارم و پنجم، ایرانیان تیر را جزو ماههای پاییز میدانستند (نیز رجوع کنید بهحصوری، ص 42ـ45)، اجرا نشدن مراسم آبپاشی در تیرماسیزّهشو را سرمای آبان ذکر میکند (1369 ش، ص 1293؛ نیز رجوع کنید به صفا، ص 123). با اینحال، گفته شده که پیشترها لال، قبل از آغاز کارش در شب سیزده، غسل میکرده (همتاللّه موسی'پور، مصاحبة مورخ12 اسفند 1381)، اما بر اساس گزارشی ( رجوع کنید بهروحالامینی، 1378 ش، ص110، پانویس 5، ص 118)، لال در برخی مناطق نه برای غسل بلکه برای آنکه در شب سیزده از شدت سرما توان سخن گفتن نداشته باشد خود را با آب سرد رودخانه میشسته است. در سنگسر سمنان، که به گزارش اعظمی (ص 97) مراسم لال شیشزدن را سپیدهدم اجرا میکنند، افراد کهنسال پیش از طلوع آفتابِ روزِ سیزده به چشمهسارها میروند و ظرفی آب بهعنوان لالِ او (= آبِ لالها) بر میدارند که متبرک و شفابخش پنداشته میشود (قس گزارشی از قرن چهارم در بارة بر گرفتن آب جهت استشفا از کوهی در حومة کاشان در روز سیزدهم تیر، در کتاب محمد مقدسی، ص 396ـ 397 و ابوالشیخ، ج 1، ص 157ـ 158). از گونهای فالگیری مرتبط با آب و چشمه در روز قبل از این جشن در غرب مازندران ( رجوع کنید به دانا علمی، ص 97ـ 98)، و نیز از اعتقادات عامیانهای در بارة توقفِ آبهای جاری ( رجوع کنید به علمداری، ص 39) در شب جشن در دماوند، گزارشهایی در دست است. از دیگر آداب و رسومِ این جشن، فالگوش ایستادن، شمع افروختن و هدیه فرستادن پسران برای نامزدهای خود با عنوان «سیزدهی» است ( رجوع کنید به کیا، ص 249؛ اعظمی، ص 96ـ97، 100ـ102، 106؛ روحالامینی، 1369 ش، ص 1288ـ1294؛ پورکریم، ص 24ـ 27؛ عناصری، 1360 ش، ص800 ـ803؛ همو، 1374 ش، ص 58ـ 59؛ دانا علمی، ص 96ـ 98؛ اعلم، ص 82 ـ83؛ علیرضا شاپور شهبازی؛ همتاللّه موسی'پور، همانجاها؛ شیرین سلیمانی، مصاحبة مورخ 12 اسفند 1381؛ لطفاللّه سیفی، مصاحبة مورخ 12 اسفند 1381؛ نیز رجوع کنید بهجشن * ؛ در بارة ارتباط آبپاشی و عدد سیزده با تیرگان رجوع کنید بهنوروز * ، نیز رجوع کنید به محیط طباطبائی، ص10).منابع: علاوه بر مشاهدات مؤلف؛ ابنبلخی؛ عبداللّه ابوالشیخ، طبقات المحدثین باصبهان و الواردین علیها ، چاپ عبدالغفور عبدالحق حسین بلوشی، بیروت 1407ـ 1408/ 1987ـ 1988؛ ابوریحان بیرونی، الا´ثار الباقیة عنالقرون الخالیة ، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ 1923؛ همو، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ، چاپ جلالالدین همائی، تهران 1362 ش؛ همو، کتاب القانون المسعودی ، حیدرآباد دکن 1373ـ1375/ 1954ـ1956؛ پرویز اذکائی، « و تیر ، مادی»، چیستا ، سال 3، ش10 (تیر 1365)؛ همو، «تیشتریه = شعرای یمانی»، چیستا ، سال 4، ش 5 (دی 1365)، ش 6 (بهمن 1365)؛ اسکندرمنشی؛ ابوالقاسم اسماعیلپور، «تیرماسیزهشو (جشن تیرگان) و اسطورة تیشتر»، نامة انسانشناسی ، دورة 1، ش 1 (بهار و تابستان 1381)؛ چراغعلی اعظمی، «جشنهای ملی سنگسر»، بررسیهای تاریخی ، سال 3، ش 5 (آذر ـ دی 1347)؛ هوشنگ اعلم، «نظری به شهرستانهای ایران: شهر و شهرستان ساری»، ماهنامة فرهنگ ، ش 1 (دی 1340)؛ احمد اقتداری، دیار شهریاران ، [ تهران ] 1353ـ1354 ش؛ اوستا: کهنترین سرودها و متنهای ایرانی ، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، تهران 1374 ش؛ اوستا، یشتها ، گزارش پورداود، چاپ بهرام فرهوشی، تهران 1356 ش؛ محمدحسینبن خلف برهان، برهان قاطع ، چاپ محمد معین، تهران 1361 ش؛ امیل بنونیست، دین ایرانی بر پایة متنهای مهم یونانی ، ترجمة بهمن سرکاراتی، تهران 1354 ش؛ محمود پاینده، آئینها و باورداشتهای گیل و دیلم ، تهران 1355 ش؛ محمد پروین گنابادی، گزینة مقالهها ، تهران 1356 ش؛ هوشنگ پورکریم، «مراسم عید نوروز و جشنهای باستانی در یکی از دهکدههای مازندران»، هنر و مردم ، دورة جدید، ش 66 (فروردین 1347)؛ نینا ویکتوروونا پیگولوسکایا، شهرهای ایران: در روزگار پارتیان و ساسانیان ، ترجمة عنایتاللّه رضا، تهران 1367 ش؛ حسن تقیزاده، بیست مقالة تقیزاده ، مقالة 9: «جشنهای ایرانی که مسیحیان آنها را پذیرفته و یهودیان طرد کردهاند»، تهران 1341 ش؛ حسینبن محمد ثعالبی مرغنی، تاریخ غررالسیر، المعروف بکتاب غرراخبار ملوک الفرس و سیرهم ، چاپ زوتنبرگ، پاریس 1900، چاپ افست تهران 1963؛ حسینبن حسن جمالالدین انجو، فرهنگ جهانگیری ، چاپ رحیم عفیفی، مشهد 1351ـ1354 ش؛ جهانگیر، امپراتور هند، جهانگیرنامه [ یا ] توزک جهانگیری ، چاپ محمدهاشم، تهران 1359 ش؛ علی حصوری، «تیرماه = پاییز تازیکان»، آینده ، سال 13، ش 1ـ3 (فروردین ـ خرداد 1366)؛ جهانگیر دانا علمی، «آرش یاسیوار تیر»، اباختر ، ش 2 (1378 ش)؛ دانشنامة ایران و اسلام ، زیرنظر احسان یارشاطر، تهران 1354ـ1370 ش؛ ذیل «آرش» (از احمد تفضلی)؛ پیترو دلاواله، سفرنامهی پیترو دلاواله ، ترجمة محمودبهفروزی، تهران 1380 ش؛ محمدبن ابیطالب دمشقی، کتاب نخبةالدهر فی عجائب البر و البحر ، چاپ مهرن، لایپزیگ 1923، چاپ افست بغداد [ بیتا. ] ؛ پرویز رجبی، جشنهای ایرانی ، تهران 1375 ش؛ هاشم رضی، گاهشماری و جشنهای ایران باستان ، تهران 1371 ش؛ محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز ، تهران 1378 ش؛ همو، «به حق پیرچکچکو»، چیستا ، سال 1، ش 1 (شهریور 1360)؛ همو، «جشن تیرگان، تیرماه سیزهشو، تیروجشن»، چیستا ، سال 7، ش10 (1369 ش)؛ جمشید سروش سروشیان، فرهنگ بهدینان ، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1335 ش؛ گارسیا د سیلوا ای فیگروا، سفرنامة دن گارسیا د سیلوا فیگوئروآ سفیر اسپانیا در دربار شاهعباس اول ، ترجمة غلامرضا سمیعی، تهران 1363 ش؛ شهمردانبن ابیالخیر، روضةالمنجمین ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة ملک، با مقدمه و فهرستها و اصطلاحات نجومی از جلیل اخوان زنجانی، تهران 1368 ش؛ ذبیحاللّه صفا، گاهشماری و جشنهای ملی ایرانیان ، [ بیجا ] : مرکز مطالعات و هماهنگی شورای عالی فرهنگ و هنر، [ بیتا. ] ؛ طاهری شهاب، «آرش کمانگیر و جشن تیرگان»، جلوه ، سال 2، ش 3 و 4 (1325)؛ طبری، تاریخ (لیدن)؛ مهدی علمداری، فرهنگ عامیانة دماوند ، تهران 1379 ش؛ عبدالرحمان عمادی، «جشن آفریجگان اصفهان»، یغما ، سال 27، ش10 (دی 1353)، ش 12 (اسفند 1353)؛ جابر عناصری، «پانتومیم آرش تیرانداز: لال شیش یا تیر آرش»، چیستا ، سال 1، ش 7 (اسفند 1360)؛ همو، تجلی دوازده ماه در آئینة اساطیر و فرهنگ عامه ایران ، مرند 1374 ش؛ ابوالقاسم فردوسی، شاهنامة فردوسی ، چاپ برتلس و دیگران، مسکو 1963ـ1971؛ زکریابن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات ، بیروت: دارالشرق العربی، [ بیتا. ] ؛ همان (تحریر فارسی)، چاپ نصراللّه سبوحی، [ تهران ] 1361 ش؛ قلقشندی؛ حسنبن محمد قمی، کتاب تاریخ قم ، ترجمة حسنبن علی قمی، چاپ جلالالدین طهرانی،تهران 1361 ش؛ محمدصالح کنبو، عمل صالح، الموسوم به شاه جهاننامه ، ترتیب و تحشیة غلام یزدانی، چاپ وحید قریشی، لاهور 1967ـ1972؛ محمد صادقکیا، واژهنامة طبری ، تهران 1327 ش؛ عبدالحیبن ضحاک گردیزی، زینالاخبار ، چاپ عبدالحی حبیبی،چاپ افست تهران 1347 ش؛ مظفربن محمدقاسم گنابادی، شرحبیست باب ملامظفر (در بارة رسالة بیست باب در معرفتتقویم اثر عبدالعلیبن محمد بیرجندی)، چاپ سنگی [ بیجا ] 1276؛ عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه ، چاپ کبیرالدین احمد و عبدالرحیم متعلقین، کلکته 1867ـ 1868؛ ماه فروردین روز خرداد (متنپهلوی)، ترجمة فارسی با واژهنامه از صادقکیا، تهران 1332 ش؛محمد محیط طباطبائی، «سیزده نوروز»، دنیای سخن ، ش 63 (بهمنو اسفند 1373)؛ محمدبن احمد مقدسی؛ مطهربن طاهر مقدسی،کتاب البدء و التاریخ ، چاپ کلمان هوار، پاریس 1899ـ1919، چاپ افست تهران 1962؛ کورش نیکنام، «زرتشتیان ایران»، فصلنامة مطالعات ملی ، سال 4، ش 13 (پاییز 1381)؛ آندرانیک هویان، «جشن تیرگان یا آبریزان و رد پای آن در دیگر نقاط جهان»، هنر و مردم ، دورة جدید، ش110 (آذر 1350)؛Encyclopaedia Iranica , s.v. "A ¦br ¦âzaga ¦n" (by M. Boyce).