تیرانا (به ترکی عثمانی تیران)، پایتخت جمهوری آلبانی. این شهر در دشتی در پای کوه دجتی (ارتفاع: 610 ، 1 متر) در حدود چهل کیلومتری بندر دورِّس (دراچ/ دراج) قرار دارد و رود لانه از آن میگذرد. بنای این شهر نسبتاً جدید و از دورة عثمانی است و تاریخ احداثش به اوایل قرن یازدهم/ آغاز قرن هفدهم برمیگردد. سلیمانپاشا (برکینزاده یا برگجینی ، اهل یکی از روستاهای نزدیک، متوفی 1024/ 1616 در نبردی در ایران، مدفون در مسجد خودش) با برپایی یک مسجد، یک اطعامخانه («عمارت»)، یک حمام و تعدادی دکان بنای آن را آغاز کرد. معمولاً تاریخ بنای مسجد (1023/1614ـ 1615) را همان تاریخ تأسیس شهر در نظر میگیرند. نام تیرانا از نام یکی از دهکدههای قدیمی محل گرفته شده است نه از نام طهران/ تهران در ایران، آنگونه که در افسانهها ــ با استناد به اینکه سلیمانپاشا مدتی در ایران بوده است ــ گفته میشود ( رجوع کنید بهد.ا. ترک ، ذیل «تیران»).در مدتی نزدیک به دو قرن که شهر بتدریج رشد کرد، تیرانا در حاکمیت موروثی اخلاف سلیمان باقی ماند: احمد مختار (که برای مسجد پدرش مناره ساخت)، ابراهیمبیگ (که بهدست عثمانیها اعدام شد)، احمدبیگ، و سرانجام قهرمانپاشا. طبق گزارش اولیا چلبی، که در 1072/ 1661ـ1662 در این شهر بهسر میبرده، تیرانا در آن زمان «قصبه» (« وُیْوُ دالیق »)ای از «سنجق» اهرید (اوخری) و «قاضی»نشین بود (اما این نکتة آخر درست به نظر نمیرسد رجوع کنید به کیل ، ص249ـ250). شهر بیش از همه در قرن دوازدهم/ هجدهم توسعه یافت. ابراهیم بیگ دژی در آن ساخت، اما شهر همچنان در درجة اول، بازار ـ شهر بود، مرکز یک ناحیة کشاورزی با جمعیتی در حدود سه تا چهار هزار تن (در حدود 1110/1700) که همگی، جز یک خانوادة کاتولیک رومی ــ که تقریباً از همان آغاز در آنجا مستقر شده بودند ــ مسلمان بودند. پس از مبارزه با قورْت احمدپاشا بیروتی که طی آن مردم ارتدوکس دشت نیز در دفاع از شهر کمک کردند، ابراهیمپاشا ناحیهای را که در طول رود لانه قرار داشت و کلیسای سنت پروکوپیوس در آنجا ساخته شده بود، به آنها داد. در این زمان، برخی از این مسیحیان ارتدوکس در خود شهر به تجارت پرداختند یا جزو تولیدکنندگان خردهپا شدند. در حدود 1215/ 1800، تیرانا حدود 480 دکان و 000 ، 2 خانه داشت. در 1208/ 1793ـ1794 ملابیگ، یکی از اخلاف سلیمانپاشا، در آنجا مسجد تازهای ساخت و سه دهه بعد پسرش حاجی ادهمبیگ ــ که موقتاً شهر را در اختیار داشت ــ آن را تکمیل کرد.با مرگ قهرمانپاشا، شجرة ذکوربیگها ــ که نسب از سلیمانپاشا داشتند ــ منقطع شد. در این زمان، یعنی اوایل قرن سیزدهم/ پایان قرن هجدهم و آغاز قرن نوزدهم، منطقه گرفتار کشمکشهای گوناگون میان افراد سرشناس بود: ابراهیم بوشَتلی (اهل اشقودره رجوع کنید به د.اسلام ، چاپ دوم، تکمله، ذیل "Ishkodra" )، قاپلان احمدپاشا توپتانی اهل کرویا ، علیپاشا تپهدَلَنلی * و دیگران. شهر که جمعیتش بر اثر این جنگها کاهش یافته بود، سرانجام به طور قطعی بهدست توپتانیهای کرویا، پسران قاپلانپاشا (متوفی 1231/ 1816)، افتاد که، علاوه بر این، با چهار خواهر قهرمانپاشا ازدواج کرده بودند و خود قاپلانپاشا نیز به حکومت تیرانا منصوب شده بود. پسر او عبدالرحمان پاشا (متوفی 1253/1837) مدرسة علوم دینی و کتابخانة تازهای برای تیرانا ساخت، و مسجد قدیمی را مرمت کرد و شهر را به شش محله تقسیم کرد. بر اثر دوراندیشی او این خانواده توانستند ــ بر خلاف دیگران ــ چشمدرچشم دولت مرکزی عثمانی زندگی کنند، و هرچند که حاکمان عثمانی در 1246/ 1830ـ1831 دژ شهر را ویران کردند، آنان به حیات خود ادامه دادند. در روزگار احمدبیگ بنعبدالرحمان، کلیسای جامع کاتولیک رومی با کمک مالی اتریش ـ هنگری، قدرت حامی منافع مذهبی کاتولیکهای آلبانیایی، ساخته شد (1272/1856). در 1279/1862 در جوّ اصلاحات تنظیمات * یک مدرسة رشدیه (عالی) و نیز یک دفتر پست و تلگراف ساخته شد. در 1290/ 1873 یک کلیسای جامع ارتدوکسِ باشکوهتر و نیز دو پل بر روی رود لانه احداث شد. بخشی از اصلاحات اداری سال 1281/ 1864ـ 1865، بدل شدن تیرانا به مرکز یک «قضا» با حدود صد دهکده بود که تقریباً همة آنها مسلمان بودند. این قضا جزو سنجق دورّس در ولایت اشقودره بود. تقریباً کلیة زمینهای دشت، چفتلک * (املاک زراعی) بود و به خانوادة توپتانی تعلق داشت.طبق گزارش فون هان ، کنسول اتریش، در حدود 1266/ 1850 شهر دارای دو هزار خانه، از جمله صد خانوادة ارتدوکس (تقریباً همگی والاکیایی / اَفلاقی) و شش خانوادة کاتولیک بود. این نشان میدهد که جمعیت آن در حدود ده هزار تن بوده است. بخش قابل ملاحظهای از جمعیت در کنار چارپایان خود زندگی میکردند و «کراجی»های (کاروانداران) تیرانا در سراسر روم ایلی شهرت داشتند. در اوایل قرن چهاردهم/آغاز قرن بیستم، جمعیت به حدود پانزده هزار تن از جمله نُهصد والاکیایی ارتدوکس و تعدادی آلبانیایی کاتولیک رسید که احتمالاً تعدادی کولی را که در محلهای در حاشیة شهر زندگی میکردند، باید به آن افزود. ادعای کنسول فرانسه، آ. دوگران ، را که معتقد بود مسلمانان تیرانا در آن زمان عموماً بکتاشی ( رجوع کنید به بکتاشیه * ) یا هوادار رفاعیّه * بودند، باید تصحیح کرد. در واقع، مردم کاملاً با مدرسه و سه مدرّس آن پیوند داشتند. در شهر نوزده مسجد بزرگ و کوچک، یک «نمازگاه» و دوازده تکّه (تکیه/ خانقاه) متعلق به قادریه و خلوتیه، وجود داشت. فقط سه یا چهار خانواده در شهر، با بکتاشیها ارتباط داشتند (احتمالاً با تشکیلات بکتاشی کرویا).آشوبهای ناشی از سقوط عثمانی، تیرانا را تحت تأثیر قرار داد و در 1338/1920، این شهر، به سبب موقعیت مرکزی، پایتخت موقت دولت آلبانی (که قدرتهای بزرگ در 1331/ 1913 استقلال آن را به رسمیت شناخته بودند) شد. این انتخاب در 1304 ش/ 1925، که به زیان شهرهای مهمتری نظیر اشقودره و کورچه بود، تأیید شد. بدین طریق تیرانا پایتخت جمهوری، سپس پایتخت پادشاهی (1307ـ 1318ش/ 1928ـ 1939)، آنگاه پایتخت آلبانی فاشیست (1318ـ 1323ش/ 1939ـ 1944) و سپس جمهوری خلق کمونیست (1323ـ 1371ش/ 1944ـ 1992) بوده است و اکنون پایتخت جمهوری جدید است. در دورة میان دو جنگ جهانی (1297ـ1317 ش/ 1918ـ 1939) رشد جمعیت آهسته بود، اما در دوران کمونیسم سرعت بیشتری یافت (200 ، 108 تن در 1334 ش/ 1955، 700 ، 225 تن در 1367 ش/ 1989). با سقوط حکومت کمونیستی و پیدا شدن امکان جابجایی دهقانان، برای نخستین بار، جمعیت بشدت افزایش یافته و به سیصد ـ چهارصد هزار تن رسیده است. نسبتهای مذهبی تغییر یافته است، اما ارزیابیدقیق این نسبتها دشوار است. نخستین تازه واردان مسلمانانی بودند که در 1298ـ 1299ش/ 1919ـ1920 از شهر دبره وارد تیرانا شدند. این شهر سپس به یوگسلاوی واگذار شد. با پیدایش حکومت کمونیستی و تأسیس دانشگاه تیرانا در 1336 ش/ 1957، آلبانیاییها از همة نقاط و با اعتقادات مختلف به پایتخت آمدند، اما با توجه به نبود اطلاعات راجع به اعتقادات مذهبی در سرشماریها، هیچگونه برآوردی نمیتوان ارائه داد. در دهة 1300ش/1920، جماعات مذهبی با ایجاد سازمانهای مرکزی در تیرانا جای خود را در کشور جدید به دست آوردند. جماعت مسلمان سنّی نخستین همایش خود را در 1302 ش/ 1923 در این شهر برگزار کرد و در همان دهه مدرسهای عالی برای آموزش کارمندان امور مذهبی تأسیس شد. در بارة بکتاشیها باید گفت که در 1308ش/ 1929 همایشی در اطراف کورچه تصمیم گرفت که در حومة تیرانا مقرّی برای رهبر جماعت («کریهجیشاتا» )ایجاد کند و صالح نیازی دَده (یک فرد آلبانیتبار) را که آخرین رئیس بکتاشیها در ترکیه بود، به ریاست آن برگزید. از آنجا که «طرق» («طریقت»های درویشی) در ترکیه ممنوع شده بود، «تکّه» جدید به «مرکز جهانی بکتاشیها» تبدیل شد. در دهة 1310ش/1930 دو سازمان در تیرانا تأسیس شد که این طریقتها را متحد میکردند: نورِالهی (« دریته هینور ») برای قادریها، رفاعیها، سعدیها و تیجانیها؛ هیئت مدیرة «فرقههای علوی» برای خلوتیها، جَلْوتیها، گلشنیها و ملامیها.فعالیتهای مذهبی در دورة کمونیستی بویژه پس از 1346ش/ 1967 که همة اماکن عبادتی تعطیل و همة گروههای مذهبی منحل گردیدند، بشدت تضعیف شد. «کریهجیشاتا» بهصورت خانة سالمندان در آمد و چندین مسجد و «تکّه» ویران شد یا نظیر دیگر مساجد و تکایای کشور به انبار، موزه (نظیر مسجد حاجی ادهمبیگ) و غیره تبدیل گردید. از اواخر 1369ش/ پایان 1990 دولت آلبانی اعمال مذهبی را مجدداً مجاز کرد، و در نتیجه جماعات مذهبی گوناگون دو باره سروسامان گرفتند. نخستین مراسم عبادت در مسجد ادهمبیگ در 29 دی 1369/ 18 ژانویة 1991، دو ماه پس از بازگشایی «مسجد لید» در اشقودره برگزار شد. پس از این مسجد سه مسجد دیگر نیز بازگشایی شد. «کریهجیشاتا»ی بکتاشی در 3 فروردین 1370/ 22 مارس 1991 بازگشایی شد. «خانقاه» خلوتی پازار تعمیر شده است و بار دیگر مردم «تربت» (مقبره) خاتیجه، درویش قادری، را زیارت میکنند. مراسم «ذکر» در «تکّه» قادری شِه دُرّی و در «زاویة» رفاعی برگزار میشود. به طور موقت، «مدرسه»ای در نزدیکی مسجد کوکونوزی گشایش یافته است. ارتباطات با جهان مسلمان خارج زیاد است و حدود پانزده سازمان عربی ـ اسلامی در تیرانا دفتر دارند.منابع: شمسالدین سامی، قاموسالاعلام ، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/1889ـ 1898، ج3، ص1717؛Nathalie Clayer, L'Albanie, Pays des derviches , Berlin1990; H.I. Dalliu, Patriotizmi nح Tiranح , Tirana 1930, 1995; A. Degrand, Souvenirs de la haute Albanie , Paris 1910, 184 ff.; Fjalori Enciciklopedik Shqiptar , Tirana 1985, s.v. "Tirana"; K. Frashحri, Fillimet e historisح Tiranحs , in Bull. per shkencat shoqحrore , Tirana, II (1956), 126-145; J. Godart, L'Albanie en 1921, Paris 1922, 51 ff.; J. G. von Hahn, Albanesisch Studien, I , Jena 1854, 85-87; I A , s.v. "Tiran" (by Hasan Kaleshi); Th. Ippen, Skutari und die Nordalbanische Kدstenebene , Sarajevo 1907, 79-81; Iskodra í airleri ve Ali Emirر'nin dig §er eserleri , ed. H.T. Karateke, Istanbul 1995; M. Kiel, Ottoman architecture in Albania, 1385-1912 , Istanbul 1990, 249-265; G. Louis-Jaray, Au jeune royaume d'Albanie, Paris 1914, 49-71; Koµo Miho, Trajta tح profilit urbanistik tح qytetit tح Tiranحs , Tirana 1987; A. Popovic, L'Islam balkanique , Berlin 1986, 11-65; L. Rey, Guide d'Albanie , Paris 1930, 86-93; Tirana 1604-1937 , Tirana 1937.